♨️عشق دیدار امام زمان عجل الله
🔸مىگوييم مىخواهيم امام را ببينيم و اين يك عشق است، ولى باز نشده و شكل نگرفته.
🔸عاشق مىخواهد راحت معشوق را فراهم كند، نه راحت خودش را، چون راحت خودش، همان راحت محدود و مانده و فانى است.
🔸 پس بايد در كارهايى كه به عهدۀ امام است، عهدهدار باشى.
مالك، على را نمىگرفت كه بايست تا اندامت را ببينيم، كه مىرفت تا رنج على را كم كند و سنگينى على را بردارد، حتى اگر فرسنگها از او دور شود و سالها او را نبيند، كه آنها در جدايىشان باهمند و جمعند، ولى ديگران در جمعشان هم از على جدايند.
🔸عشقى كه شكل بگيرد، حركت مىشود. شورِ ديدنى كه شكل بگيرد، كوشيدن مىشود. شايد امروز اگر بشنوى كه امام در صد كيلومترى است آرام نگيرى و بدوى، ولى هنگامى كه پخته شدى اگر هم بدانى امام در بيست مترى تو است جرأت رفتن ندارى، كه مبادا وجود تو، حضور تو، نگاه تو، حركت دست و پاى تو، بى حساب باشد و رنج امام.
🔸اينجاست كه عشقت چندين برابر شده، ولى راه افتاده و شكل گرفته و مصرف شده و دست و پا و فكر و خيال و زبان و كلام تو را كنترل كرده است و به تو ظرفيت داده، كه بار بكشى، نه اينكه خودت بار باشى. تو براى آنهايى، نه بر آنها. كه گفتهاند:
🔅 «كونوا لنا زينا و لا تكونوا علينا شينا»؛
زينتى براى ما باشيد، نه ننگى بر ما.
🖋استاد علی صفایی حائری رحمةالله
📚 تومی آيی (ويرايش جديد)، ص87
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج
#ڪانال_امام_زمان_عج
🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
✍ و ...
حضرت دلبر خواست؛
تا سیده بَطحا، عروسِ خانهی طهٰ باشد !
عروسی که از دامانش، "کوثری" برای عالمیان حلول میکند، که تمام مسیر تاریخ را برای نیل به لحظهی رستگاریاش، تدبیر خواهد نمود.
در شرحِ عاشقانه هایشان، همین بس که محمّد "ص" فرمود:
هیچ کس برای من خدیجه نمیشود💗 !
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج
#ڪانال_امام_زمان_عج
🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
aghigh.ir4_6008192929619773969.mp3
زمان:
حجم:
9.05M
°•🌱
🌸🍃احمد شدھ داماد و
خدیجه است عروسش
جبریل زمین آمده با خیل نفوسش 😍
#نواهنگ 🎼
#حسینحقیقی🎤
[ݐࢪۅڢٵێݪ .ٵسٺۅࢪێ . مْدّاْحٍیَ ٵݦٵݦ زݦٵنێ ها
https://eitaa.com/joinchat/3441623169C9f835af91f
.
.
دهمربیع🌸....
سالروزازدواجحضرتمحمد•ص•
وحضرتخدیجه•س•🎈
بهساحتمقدسامام زمان•عج•
وتماممسلمینجهانتبریکوتهنیتمیگوییم🙏🏻🌱
🦋|
💜•#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج
#ڪانال_امام_زمان_عج
🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف🏴
﷽ ۞امام مهدی شناسی ۶۰۹۞ ☘﴿تسلیم محض﴾☘ 💠؎خدای سبحان پس از تطهیر دل، آن را تسلیم امام علیهالسلام
﷽
۞امام مهدی شناسی ۶۱۰۞
☘﴿شناخت از طریق اسماءالحسنی﴾☘
💠؎یكی از راههای شناخت حضرت ولی عصر عجّلاللهفرجه، شناخت از طریق اسماء الحسنی است. زیرا وجود مقدس حضرت ولی عصر عجّلاللهفرجه را جلوه كامل اسامی حضرت حق میدانیم.
☘﴿پناه هر غریب﴾☘
💠؎«یا مَنْهَلَ كُلِّ غَرِیب»[اقبال الاعمال، ج۱، ص۱۰۶] «مَنْهَل» به دو معناست:
🔺⇦﴿شریعه و اولین قسمت ورود به آب﴾
🔺⇦﴿عطش﴾
💠؎خداوند سبحان محل رجوع هر غریبی است. هر فرد غریب، اولین مراجعهاش به خدا است یا هر غریبی تشنه خدا است.
💠؎«إِنَّا إِلَیهِ راجِعُون» هر كس باور داشته باشد وطن حقیقیاش آن عالم است، در این دنیا احساس غربت میكند.
☘یا صاحب الزمان! كسی كه در این عالم خود را غریب یافت، در میان مخلوقات و ممكنات به اولین كسی كه میرسد، وجود مقدس شماست.
💠؎از سوی دیگر، آنها كه این دنیا را به عنوان وطن و محل اقامت در نظر نگرفتند، هرچه به امام زمانشان برسند بیشتر تشنه او میشوند، ونسبت به مولایشان عطشی بیپایان دارند.
💠؎كسی كه تشنه باشد هر غذا و نوشیدنیی كه در اختیارش قرار بگیرد، راضی نمیشود و تنها آب را طلب میكند.
☘مولا جان! شما جلوه نام «منهل كل غریب» هستی.یاریمان كنید این عالم را محل اقامت خود نگیریم، در این دنیا غریب باشیم تا همه وجودمان لبریز از احساس عطش نسبت به شما باشد و هر چه به شما نزدیكتر میشویم، احساس نیازمان بیشتر شود.
#مهدی_شناسی🔎
#قسمت_۶۱۰
#امام_زمان
#استاد_بروجردی
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج
#ڪانال_امام_زمان_عج
🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
7.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥#کلیپ_مهدوی
🎙حجت الاسلام مؤمنی
🔸چکار کنیم که مشمول عنایت خاص #امام_زمان شویم؟!
🔸بسیار شنیدنی و تأثیرگذار👌
👈حتما ببینید و نشر دهید.
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج
#ڪانال_امام_زمان_عج
🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
بهم زده ای زمین و زمان
کجای جهانی امید جهان؟...
#امام_زمان_عج
الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج
ݐࢪۅڢٵێݪ .ٵسٺۅࢪێ . مْدّاْحٍیَ ٵݦٵݦ زݦٵنێ ها🦋
https://eitaa.com/joinchat/3441623169C9f835af91f
کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف🏴
✨﷽✨ #یادت_باشد❤ ✍ #فصلنهم ( #اعزامحمید) #قسمت136 قبل از اردو برایش آش و شله زرد پختم. مع
✨﷽✨
#یادت_باشد❤
✍ #فصلنهم
( #اعزامحمید)
#قسمت137
زنگ در را که زد تا پاگرد طبقه اول پایین رفتم، چند دقیقه ای منتظرش شدم ولی حمید بالا نیامد.
از پنجره سرک کشیدم متوجه شدم در حال صحبت با پسر صاحب خانه است، سریع به آشپزخانه برگشتم و چند تا کلوچه داخل بشقاب گذاشتم تا به صاحب خانه بدهیم.
وقتی از پله ها بالا می آمد مثل همیشه صدای یا الله گفتنش بلند شد.
بعد از احوال پرسی و تعریف کردن سیر تا پیاز وقایع اردو پرسیدم:
پسر صاحب خانه چه کار داشت؟ راستی چند تا کلوچه گذاشتم کنار که ببری طبقه پایین.
حمید به کتابی که در دستش بود اشاره کرد و گفت: «پسر صاحب خانه این کتاب رو موقع سربازی از کتابخونه سپاه امانت گرفته ولی فراموش کرده بود پس بده، تحويل من داد که من به کتابخونه برگردونم».
کتاب گناهان کبیره، آیت الله دستغیب بود.
به حمید گفتم: «چه جالب، این همون کتابیه که دنبالش توی کتاب فروشی گشتیم ولی پیدا نکردیم، حالا که کتاب اینجاست می شینیم دو نفری میخونیم».
حمید کتاب را روی اوپن گذاشت و گفت:
خانوم نمیشه این کتاب رو بخونیم، چون ما که این کتاب رو امانت نگرفتیم، جایی هم به نام ما ثبت نشده، پس حق خوندنش رو نداریم، چون کتاب جزء اموال عمومیه کتابخونه است ما وقتی می تونیم بخونیم که به اسم خودمون از کتابخونه امانت گرفته باشیم.
تلفنی مشغول صحبت با مادرم بودم، در رابطه با خانه سازمانی که قرار بود به ما بدهند صحبت می کردیم.
مادرم گفت: «کم کم باید دنبال وسایل و کارهای خونه جدید باشم».
موقع خداحافظی پدرم گوشی را گرفت و بعد از شوخی های همیشگی پدر و دختری به من گفت:
امروز لیست اسامی اعزامی به سوریه را پیش ما آورده بودند، من اسم حمید رو خط زدم، یک جوری بهش اطلاع بده که ناراحت نشه.
گوشی را که قطع کردم متوجه صدای گریه آرام حمید شدم، طرف اتاق که رفتم دیدم کتاب «دختر شینا» را دست گرفته و با خاطراتش اشک می ریزد.
متوجه حضور من که شد کتاب را بست و گفت:
راست می گفتیا زندگیشون خیلی شبیه زندگی ماست، همسران شهدا خیلی از خودشون ایٹار نشون دادن، این که به زن تنهایی بار زندگی رو به دوش بکشه خیلی سخته، دوست دارم حالا که اسممو برای رفتن به سوریه نوشتم اگه اعزام شدم و تقدیرم این بود که شهید بشم تو هم مثل این همسر شهید صبور باشی.
همان وقتی که رفقایش سوریه بودند، بحث اعزام نفرات جدید مطرح بود، وقتی این همه شوق حمید برای رفتن را دیدم با خودم خیلی کلنجار رفتم که چطور خبر خط خوردن اسمش را بگویم.
حمید که دیدخیلی در فکر هستم علت را جویا شد، بعد از کلی مکث و مقدمه چینی گفتم:
«بابا پشت تلفن خبر داد که اسمتو از لیست اعزام خط زده، از من خواست بهت اطلاع بدم».
ماجرا را که شنید خیلی ناراحت شد، گفت: دایی نباید این کار رو می کرد، من خیلی دوست دارم برم سوریه».
یکی دو ساعت هیچ صحبتی نمی کرد، حتی برخلاف روزهای قبل استراحت هم نکرد، غروب که شد لباس هایش را پوشید تا به باشگاه برود.
وقتی به خانه برگشت گفت که با پدرم صحبت کرده است، از سیر تا پیاز صحبت هایشان را برایم تعریف کرد، این که خودش به پدرم چه حرف هایی زده و پدرم در جواب چه چیزهایی گفته است.
بعد از تمرین نه که بخواهد جلوی پدرم بایستد ولی گفته بود: «دایی جان؛ اگه قسمت شهادت باشه همین جا قزوین هم که باشیم شهید می شیم، پس مانع رفتن من نشید، اجازه بدین من برم».
اما پدرم راضی نشده بود، گفته بود: «اگر قرار بر رفتن باشه من و برادرت از تو شرایطمون برای اعزام مهیاتره، تو هنوز جوونی هر وقت هم سن من یا سردار همدانی شدی اونوقت برو سوریه».
. #ادامه_دارد.....
✨وَخَلَقْنَاكُمْ أَزْوَاجًا ﴿۸﴾
✨و شما را جفت آفريديم (۸)
📚سوره مبارکه النبأ
✍آیه ۸
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج
#ڪانال_امام_زمان_عج
🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313