◽️◽️◽️
دلم گرفته ازاین روزگاریامهدی
بسرنمیرسداین انتظاریامهدی🥀💔
#انتظار
#سلامتی_و_تعجیل_در_ظهور_امام_زمان_عج_صلوات!
سهم شما یک صلوات و ارسال به یک نفر!
##اللهمعجللولیکالفرج
#سلام_امام_زمانم 💚
🍃🌸 السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْخَلَفُ الصَّالِحُ لِلْأَئِمَّةِ الْمَعْصُومينَ الْمُطَهَّرينَ...
🌱🌸سلام بر تو ای صاحب علم علی علیه السلام و ای آیینه دار صبر حسن علیه السلام و ای وارث شجاعت حسین علیه السلام و ای میراث دار غربت فرزندان حسین علیهم السلام .
📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها✨
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج
#ڪانال_امام_زمان_عج
🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
4_5791793128419625721.mp3
21.59M
.. ❀❀ با امـام زمانت یه قـرار عـاشقانه بذار
و هــر روز
#دعای_عهد بخون... ❀❀
🎙با صدای آقای #بحرالعلومی
الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج
🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
┄┅═✧❁✧═┅┄
4_5792087638622077890.MP3
850.2K
#سوره_انعام_جزء۸
#صفحه_۱۴۸
⊰✾✿✾⊱━━─
﷽
💜لبخندخدادرنفس صبح عیان است
بگذارخدادست به قلبت بگذارد
💜امروزبرایش پر لبخندوامیداست
هرکس که خودش رابه خدایش بسپارد🌸
سلام
#روزتون سرشار از رحمت بی کران خداوند ✨
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج
#ڪانال_امام_زمان_عج
🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
4_5792009315598469627.mp3
13.44M
#خانواده_آسمانی ۵۶
#استاد_شجاعی
#استاد_انصاریان
من میدانم که خدا دوستم دارد ...
اما این کافی نیست!
🔅من دلم میخواهد برای خدا ویژه باشم!
مرا بیشتر و ویژهتر دوست بدارد!
روی من حساب بیشتری باز کند ....
🔅آیا میانبری هست تا مرا به مقصدم برساند؟
#انس_با_خدا❤️
#من_و_خانواده_آسمانی
#رشد_و_قدرت
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج
#ڪانال_امام_زمان_عج
🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
#تکلیف_ما✔ 🔵⚪️در دوران غیبت یک راه ارتباطی مهم با #امام_زمان (عج)، داشتنِ تقواست؛ اینکه مراقب باشیم
#تکلیف_ما✔
🔵⚪️اصحاب امام زمان ارواحنافداه، باید فهیم باشند و قلبشان نور داشته باشد تا حق را از باطل تشخیص دهند🍃
↻⇦ین نور و بینش باید چنان در قلب اینها شدّت گرفته باشد که حدّاقل به این مقام، رسیده باشند
«الْغَيْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ»
انگار که امام زمان خود را دارند، میبینند.
1⃣ ⇦اوّل اینکه، در زمان غیبت و تاریکی، چنان راه را تشخیص میدهند که انگار در زمان ظهور هستند و امام زمان ارواحنافداه، بالای سرشان است.
2⃣ ⇦دوّم، در پیمودن راه حق، چنان استقامتی دارند که در محضر امام زمانشان هستند. کوچکترین سستی و مسامحه در انجام وظایفشان ندارند.
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج
#ڪانال_امام_زمان_عج
🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
•••💙
#نماز
[لَنْتَجِدَمِنْدُونِهِمُلْتَـحَدًا]
هࢪگزجُــز«او»
پناهےنخۅاهۍیافت ...!
〘📖ڪهف/²⁷〙
بشتاببسۅےپناهابدۍ🌱
اݪٺماسدعا ...🤲🏻
کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
✨﷽✨
#یادت_باشد❤
✍ #فصلدهم
( #شهادتوغربت)
#قسمتـ172
خیلی زود تنهایی ها شروع شد، درست مثل روزهایی که زندگی مشترک مان را شروع کردیم خیلی زود همه چیز رفت به صفحه بعد.
همه چیز برگشت به روزهای بی حمید با این تفاوت که حالا خاطره هایش هر کجا یک جور به سراغم می آید.
شبیه پروانه ای بی پناه که به دست باد افتاده باشد سر مزارش آرام می گیرم.
پاییز، زمستان، بهار، تابستان، هر چهار فصل را با حمید داخل گلزار شهدا تجربه کردم.
اوایل مثل دوره نامزدی هوا سرد بود، اولین برفی که روی مزارش نشست وسط زمستان بود، رفتم گلزار، خلوت بود، گوله برف درست کردم و به عکس داخل قاب بالای سرش زدم.
گفتم: حمید بین برف اومده تو نیستی بیای برف بازی کنیم، یادته اولین برف بعد از نامزدیمون از دانشگاه تا خونه پدرم پیاده اومدیم و کلی برف بازی کردیم.
گاهی مزارش که می روم اتفاق های عجیبی می افتد که زنده بودنش را حس می کنم.
یک شب نزدیکی های اذان صبح خواب دیدم که حمید گفت: «خانوم خیلی دلم برات تنگ شده، پاشو بیا مزار».
معمولا عصرها به سر مزارش می رفتم ولی آن روز صبح از خواب که بیدار شدم راهی گلزار شدم .
از نزدیک ترین مغازه به مزارش چند شاخه گل نرگس و یک جعبه خرما خریدم، میدانستم این شکلی راضی تر است.
همیشه روی رعایت حق همسایگی تأکید داشت، سر مزار که می روم سعی می کنم از نزدیک ترین مغازه به مزارش که همسایه گلزار شهداست خرید کنم.
همین که نشستم و گلها را روی سنگ مزار گذاشتم دختری آمد و با گریه من را بغل کرد، هق هق گریه هایش امان نمی داد حرفی بزند.
کمی که آرام شد گفت:
عکس شهیدتون رو توی خیابون دیدم، به شهید گفتم من شنیدم شماها برای پول رفتید، حق نیستید، باهات یه قراری میذارم، فردا صبح میام سر مزارت، اگر همسرت رو دیدم میفهمم من اشتباه کردم، تو اگه به حق باشی از خودت به من یه نشونه میدیا.
برایش خوابی که دیده بودم را تعریف کردم، گفتم: «من معمولا غروب ها میام اینجا، ولی دیشب خود حمید خواست که من اول صبح بیام سر مزارش».
از آن به بعد با آن خانم دوست شدم، خیلی رویه زندگیش عوض شد، تازه فهمیدم که دست حمید برای نشان دادن راه خیلی باز است.
#ادامه_دارد....