☑️سردار قاآنی نشان فتح دریافت میکند
🔹سردار جباری مشاور فرمانده سپاه: سردار قاآنی در چند روز آینده از رهبر انقلاب نشان فتح دریافت خواهد کرد.
@Emam_kh
♨️ای گروه شیعیان مایه زینت ما باشید!!
🔸اینقدر که #امام_زمان (عجّل اللّه ) از گناهان و سهل انگاریهای ما رنج می برند از دیگران نمی رنجند!!
🔸یک نفر در خیابان هر کاری کند، به شما ربطی ندارد، انتظاری از او ندارید ناراحت هم نمیشوید، ولی اگر بچه شما عملی انجام داد که انتظار ندارید خیلی غصه میخورید!
چرا بچه من این عمل خطا را انجام داد؟! آبروی مرا برد!
یک بچه هر عملی انجام دهد همه میچرخند به پدرش نگاه میکنند.
🔸 لذا امام زمان میفرمایند: برای ما زینت باشید مایه خجالت و سرافکندگی ما نباشید.
🖋 حاج آقا زعفری زاده
@Emam_kh
7.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دوران بزن و در رو تمام شده است
دکتر سعید جلیلی در جلسهی هفتاد و یکم حکمت سیاسی اسلام در قرآن:
🔹یکی از عرصههای مهم در شرایط امروز، عرصهی علم و فناوری است. چرا ما میگوییم دوران بزن و در رو تمام شده است؟ امروز دشمن دیگر نمیتواند ادعا کند که در عرصهی فناوری و علمی، حرف آخر را میزند.
@Emam_kh
🔴 ناگفته های سردار جباری فرمانده سابق ولی امر (حفاظت رهبری) از جلسات سیدحسن نصرالله با حضرت آقا
سردارجباری:
اگر آقای مروی سفرهای مشهد سید حسن نصرالله را نمی گفتند بیان نمی کردم ولی چون ایشان گفتند من هم بیان می کنم از دیداری که سیدحسن نصرالله در محضر حضرت آقا در حرم مطهر رضوی داشت و به شدت متواضع در پیش حضرت آقا بود.
ایشان درخواست کرد که به سرداب مطهر رضوی برود که هماهنگ شد. همان شب بنده و سیدحسن نصرالله و یک نفر دیگر که اسمش را نمیبرم به مدت دوساعت در سرداب مطهر رضوی بود و به چشم دیدم چنان گریه می کرد و توسل عاشقانه به محضر امام رضا داشت
من بیش از ۱۲ سال در محضر حضرت آقا بودم و در همه جلسات ایشان بودم و افراد لشکری و کشوری و کشورهای مختلف را دیدم ولی به قطع می گویم کسی را ندیدم جز حاج قاسم و سیدحسن نصرالله در آغوش رهبر انقلاب اینقدر گرم در آغوش بگیرند و مورد عنایت قرار بدهند.
حتی دیدم فرزندان حضرت آقا مثل آقا مصطفی و آقا مجتبی افتخار می کردند که با سید حسن نصرالله عکس یادگاری بگیرند.
بعضی میگویند سید حسن نصرالله که گفت در قدس نماز میخوانم که شهید شد و شبهه می کنند چی شد پس، بذارید نظر شخصی خودم را بگویم، قطعاً سید حسن نصرالله و حاج قاسم در قدس نماز میخوانند چون این دو بزرگوار قطعاً با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف رجعت خواهند کرد و به زودی هر دو در قدس نماز میخوانند.
چند ماه قبل از شهادت سیدحسن نصرالله، عناصر حزب الله را جمع کرد و گفت من مدت زیادی دیگر در پیش شما نیستم و به احتمال زیاد شهید بشوم پس فوق العاده آماده باشیم و برنامه ریزی کنیم که پس از شهادت من، ساختار حزب الله با همان قدرت ادامه پیدا کند و همین شد.
سیدحسن نصرالله بارها به من گفت که اطاعت از امر حضرت آقا قداستی دارد که کارهای سخت را آسان می کند و از خدا خواستم که از عمر من و خانواده ام کم کند و به عمر حضرت آقا اضافه کند چون وجود ایشان برکت برای جهان اسلام است و گلایه ای دارم که بعضی از مسئولین شما که قدر حضرت آقا را نمی دانند.
@Emam_kh
💠 شستن_از_پایین_به_بالا
💬 اگر موقع وضو، دستمون رو بهصورت غیرعمدی از پايين به بالا بکشیم، آيا وضو باطل میشه؟
🔹 همه مراجع: اگه یه ذره بالا و پایین شده، طوری که اگر از دیگران بپرسی بگن این یه ذره برعکس رفتن چیزی نیست و هنوزم عرفاً این شستن از بالا به پايين حساب میشه، وضو در هر حال درسته.
🔹 اگر بیشتر از ذره بوده اما به نیت وضو نبوده بازم اشکال نداره، مثل خانمی که النگوها رو می بره بالا تا زیرش خالی شه و بتونه اون رو برای وضو بشوره، در این صورت درسته آب از پایین به بالا میره اما اشکالی نداره چون این بالا بردن به نیت وضو نبوده.
@Emam_kh
دست_تقدیر۲
قسمت_چهل_پنجم
بیژن همانطور که گوشی اش را بیرون می آورد رو به کاووسی گفت: من بارها و بارها این پسره را آزمایش کردم، امتحان خودش را پس داده و تاکید می کنم قابل اعتماد هست البته خودتان بهتر از من می دونید که این آقا ایرانی نیست،رگ و ریشه اش از عرب های لاشخور بعثی ست و بزرگ شده اسرائیل، حالا خودت بگو نمیشه بهش اعتماد کرد؟!
کاووسی همانطور که سخت در فکر بود گفت: درست میگی،اما اون پسره که گفتی رفیق اینه چی؟!
بیژن خنده بلندی سرداد و گفت: اون که حیرون خدایی هست و اومدن خودش را به دم این دکتره چسپونده تا بلکه بتونم کمکش کنه و بره اونور مرز...
کاووسی گفت: یعنیدمطمئنی مورد امنیتی نداره و پلیس دنبالش نیست؟! دلیلش بر اصرار به رفتن چی هست؟
بیژن که خودش هم از این موضوعات خبر نداشت اما نمی خواست جلوی کاووسی کم بیاورد گفت: خوب یه جوون که از این کشور و قوانین جهان سومیش خسته شده و آرزوی رفتن به خارج را داره، خلاف ملافی هم نکرده، البته جوان مستعدی هست و به نظرم اگر توی این پروژه خودش را نشون بده،آینده خوبی خواهد داشت.
کاووسی سری تکان داد و گفت: می خوام هر دوشون را ببینم.
بیژن که انگار به هدفش رسیده بود و تونسته بود خودی نشان دهد، گلویی صاف کرد و شماره جدید کیسان را گرفت.
با دومین بوق، صدای کیسان در گوشی پیچید: سلام آقا بیژن...
بیژن بدون سلام و علیک رفت سر اصل مطلب و گفت: ببینم این پسره که گفتی، اسمش چی بود؟
کیسان که انگار انتظار نداشت به این زودی صادق وارد دور گردونه بشود گفت: یاشار..یاشار بود یه دانشجوی نخبه پزشکی...
بیژن گفت: کی میتونیم ببینیمش؟
کیسان آب دهنش را قورت داد و گفت: اتفاقا قبل از تماس شما زنگ زد و انگار مدارکی را که گفتم جم و جور کرده و به محض اینکه بهش بگم به سمت تهران حرکت می کنه...
بیژن چشمکی به کاووسی زد و گفت: پس باهاش تماس بگیر که هر چه سریعتر...اصلا با اولین پرواز خودش را به تهران برساند.
کیسان که نمی دانست واقعا چه نقشه ای پشت حرفهای بیژن هست اما هر چه بود صادق و گروهش را همونطور که اونا می خواستن داشت وارد معرکه می کرد، گفت: چشم، الساعه تماس میگیرم و میگم بهش، فقط میتونم بپرسم چی شده یاشار براتون مهم شده؟!
بیژن خنده بلندی کرد و گفت: نه نمی تونی بپرسی، فقط بدون که پرنده خوشبختی روی شانه های شما نشسته...
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃
دلم برای رئیسی سوخت😭
⭕️ دلنوشته دختر شهید رئیسی
امروز داشتیم یک دسته از دارو ها را جابجا می کردیم. مامان گفتند ببین روی این کرم ها چی نوشته بلند خواندم کرم ترک پا ، کرم ....، ...
دلم تکان خورد دیدم مامان زیر دست هایشان بی صدا گریه می کنند.
مدت زیادی بود که به خاطر سفر های زیاد و پشت هم و سفر با ماشین تو جاده های سخت زانو های بابا درد های زیادی داشت . گاهی حتی نشستن در نماز براشون سخت میشد . به زحمت نماز می خواندند. این هفته های قبل از شهادت درد پا اذیت میکرد. یک دکتری آمده بود چسب درد زده بود . نمی دونم چسب درد رو بد زده بود، چسب بد بود یا پوست حاجاقا خیلی حساس بود که اطرافش پر از تاول شده بود. کار به اورژانس و پانسمان و...کشید. من با شنیدن این خبر خیلی بهم ریختم. از تصور دردی که می کشند خیلی اذیت بودیم. حساسیت فصلی پوستی هم اضافه شده بود . پاشنه پاشون ترک میزد. این همه کرم برای همان بود.
وقتی می رفتند تبریز هنوز پاشون پانسمان داشت.
پوست حساس لطیف و پانسمان و تاول ها همه در چند ثانیه سوخت .
بعد تر ها فهمیدیم بخشی از پای ایشان در ورزقان جا مانده بود و دوستانمان همانجا به خاک سپرده اند.
پیکر اربا اربا سهم روضه های شب هشتم محرم بود برای حاجاقا....
🌷شادی روح پاک شهدا صلوات
@Emam_kh