💗به تو مشغول💗
قسمت هفتاد و شش
🔹می پرسم:
- خب در مورد چی داشتین صحبت می کردین؟
" احمد می خواست بشینه عمرش رو تلف کنه. من اجازه ندادم.
= بله. خانم مارپل نمی ذارن بشینم فوتبالم رو بازی کنم.
- دوستات مگه نیستن که با هم برین سر زمین و فوتبال بازی کنین احمد؟ بازی واقعی رو که بیشتر دوست داشتی.
= نه . نیستن. یعنی هستن. ولی من دیگه باهاشون نمی رم.
🔸من و فرزانه هر دو کپ می کنیم. احمد که سرش برای دوستاش می رفت. می پرسم:
- چرا؟ چیزی شده؟ دعواتون شده؟
= دعوا که نه ولی.. دیدم خیلی به هم نمی خوریم. گفتم دیگه کاری به کارشون نداشته باشم.
+ احمد مادر جان، این آش رو ببر دم خونه حاج آقا مصطفوی.. بلدی که؟
= بله
+ اگه زحمتت نمی شه این یکی رو هم ببر دم خونه آقای احسانی. یادم رفت بدم نرگس ببره. این هم مال سید محسن و سید رسوله. می شناسیشون؟
= نه. این ها رو نمی شناسم.
+ دو کوچه اونور تر. آدرس رو برات می نویسم. دو تا از خانم های خوب مسجدی هستن.
- وا. مامان. سید محسن و رسول خانم ان؟
+ هر دو شون فاطمه خانمن. محسن و رسول اسم پسراشون هست. حالا فعلا این دو تا رو ببر. بعد بیا و مال آن ها رو ببر.
🔹احمد سینی آش را دست می گیرد و از منزل خارج می شود. مادر لبخند رضایتی می زند و می گوید:
+ غصه دوستاشو نخور. چند روز که بیاد مسجد، دوستای خوبی اون جا پیدا می کنه. الانم با محسن و رسول بیشتر آشنا می شه. فقط امیدوارم خونه باشن.
- شما هم خوب نقشه می کشین ها.. آش رو به چه نیتی پختین؟
+ نذریه مادر. دعا کن که ان شاالله به حق حضرت ابالفضل مسئله حل بشه.
🔸فرزانه که دیگر هم بحثی ندارد تا مباحثی را که در این مدت از ریحانه یاد گرفته، برایش بیان کند، به طبقه بالا می رود تا بقیه کارهایش را انجام بدهد. چند روزی است وسایلش به طبقه بالا آمده است و هم اتاق شده ایم. به مادر می گویم:
- خیلی خوشحالم که هم فرزانه و هم احمد تو این مدت این همه تغییر کردن.
+ منم خوشحالم که سه تا بچه هام، گل بودن و به مرور خوشبو تر هم می شن. خدا باغبونشون رو خیر بده.
- باغبون؟
مادر لبخندی می زند و به آشپزخانه می رود تا بقیه کاسه های اش نذری را تزئین کند.
*
🔹حال و هوای آخر ماه شعبان و لذت و انتظار ورود به ماه مبارک همه مان را گرفته است. این روزها آخرین کتاب هدیه ای ام را می خوانم و لذت می برم. شهر خدا، رمضان و روزه داری. من هم می خواهم به همراه خانواده ام روزه بگیرم. به شکرانه بهبودی و حال خوشی که با آن وضعیت جسمانی داشته ام نماز شب بخوانم. این را از ریحانه یاد گرفتم. همان شب هایی که درد داشتم و کنار پنجره به حرکت برگ های درختان نگاه می کردم تا بلکه درد یادم برود. روشن شدن چراغ اتاق ریحانه و پنجره سه رنگش ساعتی قبل از اذان صبح. هر چه گشتم در دفتر خاطراتش چیزی ننوشته بود.
🔸یک بار سر مزار شهید گمنام، قسمش دادم که پاسخ سوالی را که از او می پرسم بدهد. و پرسیدم. سرش را پایین انداخت و گفت: ایکاش آن استاد اخلاق، دست بر شانه های من هم می گذاشت و نفس قدسی اش را نثارم می کرد و به من می گفت: ای فرزند، دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان... و دیگر تا مدتی سکوت بین ما حاکم بود و خیره به قبر شهید گمنام شدیم. در دلش چه می گذشت نمی دانم و نخواهم فهمید اما هر چه بود، قطرات اشک را در چشمانش جمع کرده بود و خلوتی کرده بود که بیا و ببین.
صدای فرزانه بلند شد:
" نامه داری. بکش بالا.
🔹می خواهم فریاد کنم "خدا بگم چی کارت کنه منو از چه حال خوشی پابرهنه کشیدی بیرون" اما چیزی نگویم. یاد سطل نامه هایش می افتم. از جا برمی خیزم. عصا زیر بغل، دم پنجره می روم. چیزی نیست. روی صندلی می نشینم و بلند می گویم:
- پس کو این نامه ی ما خواهر بازیگوش؟
" ایناهاش دیگه. بیا تو راهرو. یه طناب به نرده های لب پله هاست. دیگه باید برای خوندن نامه هات زحمت بکشی راه بیای خانوم خانوما
🔸خنده ام می گیرد. دختر به این بزرگی و این بازی گوشی های بچه گانه. این بار یک سطل تمیز ماست را انتخاب کرده و برگه ای داخل آن گذاشته است. می کشمش بالا. چند بار به نرده ها می خورد و نزدیک است که نامه از داخلش بیافتد. بالاخره می رسد. " می خوایم بریم خونه خاله. حاضر شو. مامان گفت. خونه خاله کودوم وره؟ از این وره یا از اون وره.. اونو دیگه تاکسی می دونه. تاکسی مرسی دم دره. زود اومدی ها. "
- الان واقعا حاضر بشم فرزانه؟
" آره دیگه. شوخی نداریم که. مامان داره با ریحانه خانم جانت صحبت می کنه
- باشه. اومدم
حضرت مسیح (ع) و امر به معروف و نهی از منکر
حضرت عیسی مسیح (ع)، پیامبر مهربانی و رحمت، نه تنها با معجزات الهیاش دلها را تسخیر کرد، بلکه با دعوت به خیر و بازداشتن از شر، الگویی ابدی برای هدایت بشر شد. قرآن کریم، در سوره مائده (آیات ۷۸-۷۹)، به زیبایی این نقش را یادآوری میکند:
«لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَلَىٰ لِسَانِ دَاوُودَ وَعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ۚ ذَٰلِکَ بِمَا عَصَوْا وَکَانُوا یَعْتَدُونَ * کَانُوا لَا یَتَنَاهَوْنَ عَنْ مُنْکَرٍ فَعَلُوهُ ۚ لَبِئْسَ مَا کَانُوا یَفْعَلُونَ»
یعنی: کافران بنیاسرائیل بر زبان داوود و عیسی بن مریم لعنت شدند، به خاطر آنکه نافرمانی کردند و تجاوز مینمودند. آنها یکدیگر را از منکری که مرتکب میشدند، باز نمیداشتند؛ چه بد بود آنچه انجام میدادند!
این آیات نشان میدهد که حضرت مسیح (ع)، با نهی از منکر و دعوت به توحید و عدالت، قوم خود را از فساد و گناه برحذر میداشت. ترک این فریضه الهی – امر به معروف و نهی از منکر – حتی در امتهای پیشین، سبب لعنت و عذاب شد. عیسی (ع)، روح خدا و کلمه او، با کلام آسمانیاش، مردم را به سوی نیکی فرا میخواند و از ظلم، شرک و گناه باز میداشت.
امروز نیز، یاد حضرت مسیح ما را به این حقیقت زیبا میرساند: امر به معروف و نهی از منکر، با محبت، حکمت و مهربانی است همانگونه که مسیح با شفقت، بیماران را شفا میداد و گناهکاران را به توبه دعوت میکرد. این فریضه، سپری برای جامعه است تا خیر گسترش یابد و شر ریشهکن شود.
🇮🇷 @Emam_kh
9.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 رهبر انقلاب: آیتالله میلانی اهل سلوک و عبادات مخصوص بود
🎤 رهبر انقلاب در دیدار اعضای ستاد برگزاری کنگره بزرگداشت آیتالله العظمی سید محمدهادی میلانی:
✏️ در جنبهی سلوکی، ایشان با مرحوم آسیّدعبدالغفّار مازندرانی مرتبط بوده. مرحوم آسیّدعبدالغفّار در ردیف مرحوم آقای قاضی و ملّاهایی از این قبیل در عراق و در نجف بودند.
✏️ و در این کتابی که از ایشان چاپ شده ــ که من چند سال پیش دیدم؛ ظاهراً مرحوم آسیّدمحمّدعلی این کار را کردند که نامههایی را که به ایشان نوشته شده، اینها را جمع کردند و چاپ کردند ــ چند نامه از مرحوم آسیّدعبدالغفّار به ایشان هست که دستور میدهند و پیدا است که سؤالی کردند، ارتباط معنوی با ایشان داشتند.
✏️ ما البتّه آن وقت میدیدیم که ایشان با افرادی که اهل سلوک و معنویّت و این چیزها بودند ارتباط برقرار میکردند؛ این را ما مکرّر دیده بودیم؛ مرحوم حاج ملّا آقاجان مثلاً میآمد مشهد، با ایشان ارتباط داشتند، منبر میرفت؛ من دیده بودم که در منزل آقای میلانی، مرحوم حاج ملّا آقاجان منبر میرفت.
✏️ یا بعضی دیگر، [مثل] آن آقای نقیبیِ معروف به «نور» در مشهد، با ایشان ارتباطاتی داشتند. ارتباطات اینجوری داشتند و اینها را انسان میدید؛ امّا اینکه حالا در وادی سلوک اهل استفادهی از یک استاد یا مثلاً اعمال لازم سلوکی و عبادات مخصوص و مانند اینها باشند، این را ما حدس نمیزدیم در مورد آقای میلانی، امّا بوده؛ این را انسان بعداً میفهمد که چنین وضعی بوده. ۱۴۰۴/۰۹/۳۰
@Emam_kh
🔴 مگر کودتا شده؟!!
چگونه می توان باور کرد کسی که در فتنه اخیر با حرف های نسنجیده و شبهه ناک خود برای بی بی سی و دیگر رسانه های دشمن خوراک تهیه می کرد دو سال بعد بشود معاون اجرایی رئیس جمهور مملکت؟!!
نهادهای نظارتی و مراجع استعلامی کجا بوده اند؟!!
آقایان اگر کودتا شده است به ما هم بگویید ...
#مرگ_بر_اسرائیل
#مرگ_بر_آمریکا
#نفوذ
✍ "قاسم اکبری"
@Emam_kh
🔴اعتراف تاریخی عراقچی/ مشکلات کشور ربطی به تحریم ها ندارد و از درون است
🔹«هیچ یک از تجار و بازرگانان به من نگفتند تحریم ها را بردار، گفتند مشکل ما را در گمرک و مالیات و... حل کن، اکثر مشکلات ما داخلی است؛ اگر بدانید در مسیر رفع تحریمها چه مشکلاتی وجود دارد خود شما خواهید گفت ولش کن»
✍این اظهارات عراقچی، یک اعتراف ساده نیست، بلکه رد روایت کذب غالب چندسالهست.
روایتی که سالها منتقدین همین را میگفتند و شنیده نشد.
سالهاست این موضوع به دروغ به افکار عمومی تزریق میشود که اگر تحریم برداشته شود، اقتصاد نفس میکشد
حالا یکی از چهره های اصلی درگیر مستقیم در پرونده مذاکره صراحتا میگوید بدنه واقعی اقتصاد چنین درخواستی ندارد.
تجار و بازرگانان میگویند گمرک را درست کنید، مالیات را اصلاح کنید، بروکراسی را جمع کنید و...
این یعنی اعتراف دیرهنگام به اینکه مساله اصلی در داخلست، نه بیرون.
جمله کلیدی تر اما اینجاست که میگوید: "اگر بدانید در مسیر رفع تحریم ها چه مشکلاتی وجود دارد، خودتان میگویید ولش کن".
این هم تایید همان جملهست که منتقدین همیشه میگفتند راهکار نه در "رفع تحریم" بلکه در "مدیریت تحریم" هاست.
دوستان حقیقت فقط یکچیزست:
مساله اقتصاد ایران نه در وین و نیویورک و عمان و...، بلکه قبل از آن در تهران، در گمرکات، در نظام مالیاتی و در شیوه حکمرانی اقتصادی ارز و... حل یا نابود میشود.
اما هنوز دیرنشده...
@Emam_kh
2.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر میخواهید بدونید چرا انقلاب شد؟!
چرا مردم ایران از آمریکا و شاه مزدور متنفر شدند؛ این کلیپ رو ببینید، لعنت بر آمریکا
✍آزوف
🇮🇷 @Emam_kh
6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ آقای قالیباف هرچه مهلت به دولت دادید بس است؛ نوبت داغ گذاشتن است
محمدتقی نقدعلی نماینده خمینیشهر:
🔹سخنگوی دولت در واکنش به گرانیها میگوید عذرخواهی میکنم. عذرخواهی به چه دردی میخورد؟! بگو پدر محتکر و گرانفروش را در میآوریم!
@Emam_kh