eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.8هزار عکس
18.1هزار ویدیو
16 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌺🌺آموزش بافتنی🌺🌺
این طرح مناسب شالگردن،پلیور،تاپ.....می باشد
🌻🌴۰۰۰۰﷽ ۰۰۰🌴🌻 📚⭕️تفسیر قطره ای ۰۰۰۰ 💠سوره 49. حُجُرات آیه 1💠 ↩️لا تُقَّدمُوا بَینَ یَدِیَ اللُه و رَسُولُهُ (در هیچ کاری)بر( حکم ) خدا و پیامبراو پیشی نگیرید۰ نکته ها 💬🖍 ⭕️📚نمونه های تاریخی ۰۰۰۰ 3⃣ بعضی از اصحاب پیامبر خواب وخوراک وآمیزش باهمسر را برخود حرام کردند . حصرت ناراحت شده ومردم راجمع کرده وفرمودند‌ من غذا می خورم ومی خوابم وباهمسرم زندگی می کنم۰ ۰۰۰۰۰پس هرکس ازمن پیروی نکند ازمن نیست ۰ 4⃣✨اینها در واقع از پیامبر نباید پیشی بگیرند ۰۰۰۰۰ امام معصوم علیه السلام به شخصی فرمود :این دعا را بخوان : لااله الا الله ۰۰۰تا آنجا که می فرماید :یُحیی وُیمیت ۰۰۰) شنونده از پیش خود جمله ای اضافه کرد وگفت :ویُمیت ویُحیی حضرت فرمودند :جمله ی تو صحیح است ؛ ۰۰۰۰۰اما انچه من می گویم بگو وسپس آیه لا تقدموابین یدی الله ورسوله را برای او تلاوت فرمودند ۰۰۰۰ 5⃣✨در سال هشتم هجری که پیامبر اسلام برای فتح مکه از مدینه حرکت کردند ؛بعضی از مسلمانان در این سفر روزه ی خود را افطار نکردند ، با این که می دانستند مسافر روزه ندارد ومی دیدند که پیامبر افطار کرده است ؛ ۰۰۰۰۰اینها در واقع از پیامبر پیشی گرفتند ۰ ✅👇۰۰۰پیام ها۰۰۰👇 1⃣✨پیشی گرفتن از خدا ورسول بی تقوایی است ۰۰ 2⃣✨برای انجام تکلیف ،دو اهرم ایمان وتقوا لازم است ۰ 3⃣✨کسانی که به خاطر سلیقه های شخصی یا آداب اجتماعی ؛ برخدا ورسولش پیشی می گیرند ؛از ایمان وتقوا دور شده اند ۰ 4⃣✨حکم رسول، حکم خداست وبی احترامی به او بی احترامی به خداست ۰ ⭕️🌾ادامه دارد ۰۰۰۰۰ ⬅️قسمت_چهارم 📚 تفسیرنور استاد قرائتی
🔴 خراسانی‌ترین آخوند تاریخ 🔸اول‌کسی که اهل کوفه نیست، خود است که نمی‌گذارد تنها بماند ... علیِ امنیت، علیِ آرامش، علیِ حفظ کشور، علیِ این ایران عزیز یا علی! 🔹مرجع را هم ایران دارد و هم عراق... داغ آن‌جا شعله‌اش جان می‌گیرد که یکی دارد و آن یکی نه... آری! گاهی کوچه‌پس‌کوچه‌های نجف شک و شبهه‌ی جوانان ایرانی را رفع می‌کند 🔸 بصیرت خامنه‌ای به لحظه است به ثانیه، خوب به عکس نگاه کنید! حضرت‌آقا برای خوش‌گلی ساعت نمی‌گذارد! آمار دقیقه‌ها را دارد! حواسش به دغدغه‌ها هست. مردم‌داری این سید پوپولیستی نیست. سیاست‌ورزی‌اش سیاسی نیست؛ سیاسی هست و سیاسی نیست! 🔹 را از هر طرف بخوانی آقاست. مالک لشکر علی در اشتر آخرالزمان و هجوم فتنه‌ها، اغتشاش اعتراض را می‌کشت و راز تدبیر خامنه‌ای همین بود 🔸من نمی‌دانم نماز کدام‌یک از این مراجع طولانی‌تر است! آیت‌الله سیستانی یا آیت‌الله مکارم، "ذات اقدس اله" یا این آیت‌الله، آن آیت‌الله، ولی این فتوای همه‌ی مراجع بصیر است؛ از خمینی بزرگ بگیرید تا دردانه‌ای چون بهاءالدینی، تا بهجت، تا نوری همدانی، و تا دُرّ دهری چون حسن‌زاده که جهان، سیاست‌مداری چون سیدعلی به خود ندیده... که عمیق‌ترین بصیرت و دقیق‌ترین حکمت متعلق است به حضرت آیت‌الله العظمی امام خامنه‌ای؛ آن‌قدر باهوش که عدل در دولت تدبیر و اعتدال (بخوانید تزویر و ابتذال) نشان دهد بدعهدی آمریکا را با برجام... 🔹الا ای شیخ سرخه! اگر ماییم رئیس‌مان خامنه‌ای است. تو تعطیلی درست مثل روز جمعه! و روی مخ درست حکایت روز شنبه! و مخاطب بایدها! بارها خواستی را ضایع کنی اما حواست نبود که با خراسانی‌ترین آخوند تاریخ طرفی... سید و سالار اهل سیاست و مرد مردستان حکمت؛ شیخ‌تر از فضل‌الله، میرزاتر از میرزاکوچک، درس‌ آموز تر از مدرس... 🔺شب به‌خیر یا شیخ! تو شاید با دروغ و شانتاژ از روی باقر و سعید و ابراهیم بتوانی رد شوی اما جوان‌مردی خامنه‌ای ویران کرد تو را، آن‌قدر که حتی، پیش کرباسچی هم بی‌آبرو باشی... آبروبر سلبریتی‌ها که سیاه صدای نکره‌ی‌شان بود، وقتی داشتند لاس می‌زدند با رنگ بنفش و جیغ می‌کشیدند به رنگ بنفش... گمانم خودت هم فکر نمی‌کردی واکنش آقا را؛ هیچ کس فکر نمی‌کرد حتی بسیجی‌های پایگاه عمار به‌توان یاسر... عراق را بنگر! درایت علوی سیدعلی نبود مجبورالاستعفاء می‌شدی؛ موشک‌ها را هم می‌دادی قاسم و فتوحاتش را هم! روی سرت کلاه غرب است نه عمامه‌ی سفید! و تحریم‌ها کم که نشد زیاد هم شد... 💢یا شیخ! این متن کار رحیم‌پور است؛ به امضایش نگاه نکن! گفتم به برود ویرایشش کند بگذارد اینستا؛ به من هم اصلا نگوید... من هم روز Friday متوجه شدم! حسین_قدیانی @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آرامش آسمان شب سهم قلبتان و خداوند روشنی بی خاموش تمام لحظه هايتان باشد. در این شب زیبا آرزو دارم غیر از خدا محتاج کسی نشوید. شبتون بخیر🌸🍃 @Emam_kh
بر جلوه ی روی    مهدی  صلوات 🌸🍃 بر جذبه ی هر نگاه مهدی صلوات 🌸🍃        ما را نبود چو هدیه یی در  خور او🌸🍃 بفرست به پیشگاه مهدی صلوات 🌸🍃 اللهم صل علی محمد وآل محمد🌸🍃 🌸اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃 @Emam_kh
✨ امام صادق (علیه السلام): 🍃إیّاکُم وَ مُجالَسَةَ المُلوکِ وَ أبناءَ الدُّنیا فَفی ذَلِکَ ذَهابُ دینِکُم وَ یُعَقِّبُکُم نِفاقاً.🍃 ✍از همنشینی با صاحب منصبان و دنیا پرستان بپرهیزید که این همنشینی دین شما را برده و نفاق می آورد.💢 📚بحارالانوار ج72 ص367
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃سـلااااام 🌸🍃 🍂صبـح شمـا بخیـر 🍂روزتــون زیبـا 🍃لحظه‌هاتون مملو از شـادی و مهـر 🍂صبحتـون منـور بہ نـور خـدا🌸 @Emam_kh
🍃🍂داستــــانک از لحظه‌ای که در یکی از اتاق‌های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه بی پایانی را ادامه می‌دادند. زن می‌خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می‌خواست او همان جا بماند از حرف‌های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس می‌خواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانه‌شان زنگ می‌زد، صدای مرد خیلی بلند بود و با آنکه در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده می‌شد موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمی‌کرد: گاو و گوسفندها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون می‌روید، یادتان نرود در خانه را ببندید درس‌ها چطور است؟ نگران ما نباشید حال مادر دارد بهتر می‌شود به زودی برمی‌گردیم چند روز بعد، پزشکها اتاق عمل را برای انجام عمل جراحی زن آماده کردند. زن پیش از آنکه وارد اتاق عمل شود ناگهان دست مرد را گرفت و درحالی که گریه می‌کرد گفت: اگر برنگشتم، مواظب خودت و بچه‌ها باش مرد با لحنی مطمئن و دلداری دهنده حرفش را قطع کرد و گفت: این قدر پرچانگی نکن اما من احساس کردم که چهره‌اش کمی درهم رفت، بعد از گذشت ده ساعت، پرستاران زن بی‌حس و حرکت را به اتاق رساندند عمل جراحی با مؤفقیت انجام شده بود مرد از خوشحالی سر از پا نمی‌شناخت و وقتی همه چیز رو به راه شد، بیرون رفت و شب دیر وقت به بیمارستان برگشت مرد آن شب مثل شب‌های گذشته به خانه زنگ نزد. فقط در کنار تخت همسرش نشست و غرق تماشای او شد که هنوز بیهوش بود صبح روز بعد زن به هوش آمد با آنکه هنوز نمی‌توانست حرف بزند اما وضعیتش خوب بود، از اولین روزی که ماسک اکسیژنش را برداشتند، دوباره جر و بحث زن و شوهر شروع شد زن می‌خواست از بیمارستان مرخص بشود و مرد می‌خواست او همان جا بماند همه چیز مثل گذشته ادامه پیدا کرد هر شب، مرد به خانه زنگ می‌زد همان صدای بلند و همان حرف‌هایی که تکرار می‌شد روزی در راهرو قدم می‌زدم وقتی از کنار مرد می‌گذشتم، داشت می‌گفت: گاو و گوسفندها چطورند؟ یادتان نرود به آنها برسید، حال مادر به زودی خوب می‌شود و ما برمی‌گردیم نگاهم به او افتاد و ناگهان با تعجب دیدم که اصلا کارتی در داخل تلفن همگانی نیست! همچنان با تعجب به مرد روستایی نگاه می‌کردم که متوجه من شد، مرد درحالی که اشاره می‌کرد ساکت بمانم، حرفش را ادامه داد تا اینکه مکالمه تمام شد. بعد آهسته به من گفت: خواهش می‌کنم به همسرم چیزی نگو گاو و گوسفندها را قبلاً برای هزینه عمل جراحیش فروخته‌ام برای اینکه نگران آینده‌مان نشود وانمود می‌کنم که دارم با تلفن حرف می‌زنم در آن لحظه متوجه شدم که این تلفن‌های با صدای بلند برای خانه نبود! بلکه برای همسرش بود که بیمار روی تخت خوابیده بود از رفتار این زن و شوهر و عشق مخصوصی که بینشان بود، تکان خوردم عشقی حقیقی که نیازی به بازی‌های رمانتیک و گل سرخ و سوگند خوردن و ابراز تعهد نداشت، اما قلب دو نفر را گرم می‌کرد. ‌