✍️ بسم الله الرحمن الرحیم
🔔تلنگر
✨ گویند "حر بن يزيد رياحی" اولين کسی بود که آب را به روی امام(علیه السلام) بست؛ و اولين کسی شد که خونش را برای او داد.
💫 "عمر سعد" هم اولين کسی بود که به امام(علیه السلام) نامه نوشت و دعوتش کرد برای آنکه رهبرشان شود؛ و اولين کسی شد که تير را به سمت او پرتاب کرد!
⚡ کی میداند آخر کارش به کجا میرسد؟!
🌟 دنيا دار ابتلاست! با هر امتحانی چهرهای از ما آشکار میشود، چهرهای که گاهی خودمان را شگفتزده میکند.
چطور میشود در اين دنيا بر کسی خرده گرفت و خود را ندید؟!
🌸 میگويند خداوند داستان ابليس را تعريف کرد تا بدانی که نمیشود به عبادتت، به تقربت، به جايگاهت اطمينان کنی.
🌼 خدا هيچ تعهدی برای آنکه تو همان که هستی بمانی، نداده است.
☘️ شايد به همين دليل است که سفارش شده، وقتی حال خوبی داری و میخواهی دعا کنی، يادت نرود "عافيت" و "عاقبت به خيریات" را بطلبی.
📚 مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی.
☘️✨☘️✨☘️✨☘️✨☘️✨
🌹 «الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج»
9.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
🏴 محرم امسال محرم خاصی است....
🔸اللهم عجل لولیک الفرج🔸
@Emam_kh
🏴تباکی در مراسم عزاداری
🔷س 4347: کسی که در مراسم عزاداری اهل بیت(علیهم السلام)نمی تواند گریه کند و اشکش هم جاری نمی شود ولی خود را به حالت گریه در می آورد (تباکی)، آیا این حالت از مصادیق دروغ و دورویی محسوب می شود؟
✅ج: تباکی نسبت به کسی که محزون و ناراحت می باشد، دروغ و دورویی محسوب نمی شود.
📕منبع: leader.ir
@Emam_kh
🔴 او گناهان آشکار را می بخشد چه برسد به گناهان پنهانی!
#محرم #شب_چهارم_محرم
▪️قصه شیرین حُر، مایه امید من است. خیلی ها بازگشتند هرچند دیر. به اندازه تاریخ، توابین بعد از عاشورا را سرزنش کرده ایم که چرا به حسین در کربلا نرسیدند و نتوانستند او را یاری کنند؛ اما ما غافل از آنیم که حسین علیه السلام آنها را بخشیده و سر آنها را در زمان شهادت به دامن گرفته! ای وای... حسین را باخودمان می سنجیم...
◾️سرانجامِ #حُر_بن_یزید_ریاحی برای همه ماهاست. مگر گناهی بالاتر از بستن راه بر روی شاه کهکشان ها وجود دارد؟ مگر گناهی بالاتر از شکستن قلب زینب کبری(سلام الله علیها) میتوان تصور کرد؟ چنانچه حُر راه را بر حسین نمی بست و او را به کوفه راه می داد یا اجازه بازگشت به مدینه می داد، کربلا پیش نمی آمد.
▪️او قلب زینب را لرزاند، اول بار او رباب، مادر علی اصغر را ترساند، دستِ رد به سینه ابوفاضل زد، قد رعنای علی اکبر را ندید؛ ندید که او شبیه ترین مردم، خَلقاً و خُلقاً به رسول الله است، دستان کوچک رقیه را پس راند، حرمت آل الله را شکست و به کوفه راهشان نداد؛ غریب و بی کس آنها را روانه بیابان عریان و سوزان کربلا کرد؛ توجیهش فقط این بود: مأمورم و معذور! فقط وقتی حسین علیه السلام گفت مادرت به عزایت بنشیند، ادب کرد و به زیر لب آرام گفت: «چه کنم که مادر تو زهرا سیده نساء العالمین است...». همان ادب هم مایه نجاتش شد.
◾️وقتی موعظه آن امام شهید در ظهر عاشورا، بر آن قوم بدکردار، کارگر نیافتاد، فریاد زد: «آیا کسی هست که شرِّ این قوم را از حرم رسول خدا باز دارد؟». ناگه حُر به خود لرزید آنچنان که گویا خود را بین بهشت و جهنم می بیند. آه از آن ساعت... حُر فکرش را هم نمی کرد کار حسین اینقدر بیخ پیدا کند. با خودش می گفت ابن زیاد و عمر سعد امام را نهایتاً تحت فشار قرار می دهند، محاصره می کنند، تهدید می کنند و یک بیعت زورکی از او می گیرند و تمام! اما نه اینکه کمر به قتل سید جوانان اهل بهشت ببندند. یکهو غرق عرق شرمندگی شد و گفت: ای دل غافل! با خودت چه کردی حُر! اینها کمر به قتل پسر زهرا سلام الله علیها بستند...
▪️حُر دید که این نانجیب ها به بیعت خشک و خالی هم قانع نیستند بلکه می خواهند او را دست بسته به کاخ سبز یزید ببرند. اینجا امام علیه السلام دیگر کوتاه نمی آید! هیهات من ذله امام بلند شد.
◾️حُر وقتی اراده قتل پسر پیامبر را در چشمان آن خبیثان دید، به خودش نهیب زد، از درون شکست... خود را شرمنده زینب سلام الله علیها دید. بدنبال این بود که بهانه ای دست و پا کند و لشکر دوزخیان را ترک کند. برای ترک گناه همین بهانه جور کردن ها کافی است.. برای فرار از معرکه گناه باید دنبال بهانه بود. او به بهانه آب دادن به اسب خویش از لشکر دور شد و فاصله گرفت. او میدانست برای ترک گناه باید فاصله بگیرد.
▪️حُر به سوی حسین آمد در حالیکه دست بر سر می کوبید و های های گریه می کرد و صدای استغارش بلند بود. حسین جان منو ببخش. من قلب زینبت را شکستم. من قلب دخترکانت را شکستم. من حرمت تو را شکستم و تو را در این بیابان بی آب و علف فرود آوردم. گناه من پنهانی نبود که خداوند ستار العیوب آن را پنهان کند بلکه تا قیام قیامت همه می دانند من چه کردم!
◾️حال ای بنده ای که خود را گناهکار می دانی و گناهانت شب و روز آزارات می دهند و از بازگشت و رحمت خدا ناامیدی؛ آیا گناهی به اندازه حُر را مرتکب شده ای تاکنون؟
▪️وقتي كه حر آمد هرگز امام نفرمود كه اين چه وقت توبه است؟ ما را به اين بدبختي نشانده اي حالا آمده اي تا توبه كني؟ امام او را در آغوش گرفت. امام شیرین ما، مُبدلَ سیئاتِ بالحسنات است! شوریده و شیدای توأم یا حسین... او گناه آشکار حُر را فراموش و او را مایه فخر تاریخ قرار داد. در چشمی برهم زدن!. حر در حالی که شمشیر می زد روضه می خواند: «عزیز فاطمه! بر درگه عفوت سَر آوردم ...گناهی از تمام کوه ها سنگین تر آوردم»...
◾️او عاشقانه جنگید و دم آخر خودش را در دامان اباعبدالله دید... گریه امانش نمی داد و آرام دم گرفت... حسین ... حسین ... حسین ...؛ امام عاشقان، دستمال سرخی بر سرش بست تا نشانه عشق اباعبدالله به توبه کننده ها باشد تا قیام قیامت... صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ
✅ داود_مدرسی_یان:
@Emam_kh
موفق می شود؟
🔸خدمت به ملتی که امام حسینی است، قبل از هر چیز #توفیق_الهی می خواهد.
🔸آقای روحانی با مکتب و ملت امام حسینی خوب تا نکرد؛ اگر که توفیق خدمت پیدا نکرد.
🔸درس عاشورا، اطاعت از مولا و بیزاری از دشمن بود، نه مذاکره و اعتماد به دشمن.
🔸رهبر انقلاب دیروز ناصحانه از دولتمردان خواستند سال آخر را برای خدمت به مردم و اسلام مغتنم بشمارند؛ و کشور را معطل تحولات خارجی نگذارند.
🔸آیا روحانی موفق به جبران می شود؟ تحولی که روحانی وعده می داد، ابتدا باید در قلب او پدید آید؛ باید توبه کند تا بتواند.
🔸عقبگرد هم، تحول است. اما نه تحولی که مایه روسفیدی شود.
محمد_ایمانی
@Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
🌷 آیه 108سوره بقره-بخش2
🌸 أَمْ تُرِيدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِنْ قَبْلُ وَمَنْ يَتَبَدَّلِ الكُفْرَ بِالإيماَنِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَآءَ الْسَّبِيلِ
🍀 ترجمه:آیا می خواهید از پیامبرتان سؤالات و درخواست هایى (نابجا)كنید، همانطور كه پیش از این،موسى مورد سؤال قرار گرفت،و هر كسی كفر را با ایمان مبادله كند، پس قطعاً از راه مستقیم گمراه شده است.
🌺 در جلسه قبل به #تفسیر این آیه پرداختیم در این جلسه به دلایل و علت هایی که سبب نازل شدن این آیه شده است می پردازیم. شیخ طوسی چند علت را ذکر می کند که سبب شد این آیه نازل شود:
1⃣ حسن بصری گوید:سؤال کننده مشرکین عرب بودند که از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خواسته بودند که از رسول خدا و فرشتگان را به آنها نشان دهد تا ایمان بیاورند سپس این آیه در جواب آنها نازل شد.
2⃣ از ابن عباس روایت کنند:که رافع بن خزیمه و وهب بن زید به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتند:کتابی را از #آسمان برای ما بیاور که آن را بخوانیم و چشمه هایی را برای ما به وجود بیاور تا از تو پیروی کنیم سپس این آیه نازل شد.
3⃣ مجاهد گوید: قریش از #رسول_خدا خواستند که کوه صفا برای آنها تبدیل به طلا شود. پیامبر فرمود: ممکن است این کار انجام شود ولی نظیر مائده بنی اسرائیل و مائده قوم عیسی خواهد شد سپس از این درخواست صرف نظر کردند و این آیه نازل شد.
4⃣ سدی گوید: اعراب از رسول خدا صلی الله علیه و آله خواستند که خدا را برای آنها بیاورد تا او را ببینند.
تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن
8.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مداومت در سلام بر امام حسین علیه السلام
حجت الاسلام عالی؛ هر روز حداقل یک سلام به امام حسین علیه السلام داشته باشید...
@Emam_kh
📸 #فتو_توییت کریمی قدوسی
♨️ ملت بصیر ایران
تمامی تحریمهای سازمان مللی هیئت حاکمه آمریکا و اتحادیه اروپا، مدتهاست که پس از انجام همه تعهدات ما در برجام برگشته؛ بلکه ۳۰ درصد هم به آن افزودهاند.
این واقعیت را دارند تحریف میکنند.
@Emam_kh
🌹 دختر پوشیه پوش 🌹
🌹 قسمت هفدهم 🌹🌹
🍎 سمیه گفت :
🌷 لطفا چندتا اسم بهم بده
🌷 بهم بگو باید دنبال کیا بگردم ؟
🍎 مرد گفت :
⚜ خانم محترم ! خطرناکه .
⚜ اینا مثل زنبورای یک کندو می مونن
⚜ به هر کدومشون دست بزنی ،
👈 بقیه میان دنبالت .
🍎 سمیه با جدیّت گفت :
🌷 خواهش می کنم بفرمائید
🍎 مرد کمی مکث کرد .
🍎 لبانش را گاز گرفت
🍎 سرش را به چپ و راست چرخاند .
🍎 و در حال فکر کردن بود .
🍎 سپس به سمیه رو کرد و گفت :
⚜ باشه میگم ، ولی اگر گیر افتادی ،
⚜ منو نمی شناسی
⚜ و هیچ اسمی از من نمی بری
⚜ نمی خوام به خطر بیفتم
⚜ چون من مثل تو قوی نیستم
🍎 سمیه گفت :
🌷 باشه قول میدم
🍎 صاحب قلیان سرا گفت :
⚜ زنگنه ، سمیر زنگنه ؛
⚜ دانشجوی پایه چهار دانشکده ادبیات
⚜ همه دانشجویانی که ،
⚜ در دانشگاه مواد می فروشن ،
⚜ موادشونو از همین زنگنه می گیرند .
🍎 سمیه تشکر کرد و بیرون رفت .
🍎 پوشیه اش را در آورد ؛
🍎 و به داخل دانشگاه رفت .
🍎 دانشگاه خلوت بود .
🍎 گوشه ای نشست و دفتری در آورد
🍎 و نقشه ای برای مبارزه با موادفروشان و فاسدان ، طراحی کرد .
🍎 یکی یکی دانشجویان و اساتید ،
👈 وارد دانشگاه می شوند .
🍎 از دور متوجه شد
🍎 که مرضیه با یک پسر دیگر ،
🍎 وارد دانشگاه شد .
🍎 با دقت که نگاه کرد متوجه داریوش شد .
🍎 سمیه ، از اینکه ببیند
🍎 دختری با پسر غریبه ،
🍎 ارتباط و خوش و بش داشته باشد ؛
👈 به شدت ناراحت می شود .
🍎 بخاطر همین ؛
🍎 به سرعت به طرف مرضیه رفت .
🍎 مرضیه به سمیه سلام کرد .
🍎 اما سمیه ، بدون جواب سلام ،
🍎 دست مرضیه را گرفت ؛
🍎 و او را به گوشه ای برد و گفت :
🌷 مرضیه تو داری چکار می کنی ؟
🌷 چرا با این کثافت می گردی ؟
🌷 تو می دونی اون کیه ؟
🌷 اون همونیه که شیدا رو معتاد کرد .
🌷 اون یه احمقه ، کثافته
🌷 اون یه دختر باز و هوس بازه
🌷 اصلاً آدم درستی نیست دختر .
🌷 باهاش نگرد ، ولش کن .
🍎 مرضیه لبخندی زد و گفت :
🌟 چرا شلوغش می کنی سمیه
🌟 من که کاری باهاش ندارم
🌟 اون خودش سر راه منو دید
🌟 و گفت که چندتا سوال دارم
🌟 منم جوابش و دادم همین .
🌟 به خدا هیچ رابطه ای با هم نداریم .
🍎 سمیه ، خیلی نگران مرضیه بود .
🍎 اما مرضیه نگران خودش نبود .
🍎 او دختری بود
🍎 که زود با همه صمیمی می شود
🍎 و همچنین خیلی راحت ،
🍎 به هر کسی اعتماد می کند .
🍎 و همین امر ،
👈 باعث نابودی او در آینده می شود .
🌹 ادامه دارد ... 🌹
🌹 نویسنده : حامد طرفی
☀️ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.☀️
⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜
َ
✍ترجمه:
☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️
💫زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💫
الهـــــــــــــے آمیݧ
التمــــــــــاس دعــــــــــا
✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨
📿🕌📿🕌📿🕌📿🕌📿
@Emam_kh