قطعی عقل!
🔹عقل، جریان پایدار فهم و شعور است. درکی که وصل نشده، دوباره قطع می شود، ارزنی نمی ارزد بلکه زیانبار است؛ درست مانند جریان برق که دقیقه به دقیقه، وصل نشده، قطع شود.
♦️کسی که بگوید مذاکره با آمریکای عهد شکن #دیوانگی است، اما مدتی بعد، #سازش را به عقل نسبت دهد، به شهادت خودش، عاقل نیست؛ مجنون است.
🔹عقل، عبرت اندوز است، و مقابل آن، سفاهت است. و شاید خیانت!
محمد_ایمانی
@Emam_kh
♦️افشاگری سردار حجازی از خواهش و تمنای آمریکایی ها؛ اگر منطقه برای شما امنتر شده چرا فرار میکنید؟
💬جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی:
🔹ترامپ جنایتکار و آدمکش مرتبا در سخنرانیهای انتخاباتی ادعا و اظهار میکند با اقدامات وحشیانه من آمریکا امروز امنتر است و بعد از شهادت سردار سلیمانی، آمریکا امنتر شده است. اگر آمریکا امن تر شده پس چرا در پایگاههای خود مثل بید برخود می لرزید. چرا با انواع پیامها و پیغام ها خواهش و تمنا می کنید که لختی به ما فرصت بدهید. چرا نیروهای آمریکایی در سراسر جهان در وحشت به سر می برند.
🔸آمریکا می خواهد از افغانستان به سرعت فرار کند به طوری که حتی رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا مخالفت کرده و گفته که با این سرعت خارج شدن صحیح نیست.
🔹این نحوه خارج شدن از منطقه از روی ترس است یا برنامهریزی؟ اگر منطقه برای شما امن تر شده برای چه فرار می کنید.
🔸اگر ملاحظات انتخاباتی نبود امروز یک سرباز آمریکایی در عراق باقی نمانده بود. اینها برای اینکه بتوانند موازنه را در انتخابات برقرار کنند تلاش می کنند خود را در منطقه حفظ کنند و سرپا نگه دارند.
🔹ترامپ جنایتکار و آدمکش تصور میکند با این جنایتها در امنیت به سر میبرد، اما این طور نیست و آنها باید بایستند و تقاص جنایت های خود را بپردازند
@Emam_kh
🏴مداحی به سبک ترانه و پاپ
🔷س 5393: مداحانی که از #سبک های #ترانه و #پاپ در #مداحی استفاده می کنند چه حکمی دارد؟
✅ج: اگر به سبک #موسیقی_لهوی حرام باشد، و یا موجب #وهن_مذهب یا #مراسم_عزاداری معصومین(علیهم السلام) باشد جایز نیست؛ و در هر حال لازم است مؤمنین مراعات #شؤون_عزاداری معصومین(علیهم السلام) به ویژه سید و سالار شهیدان
اباعبدالله الحسین(علیه السلام) را بنمایند.
@Emam_kh
🔴چگونه میشود از حرف حق، علیه جبهۀ حق استفاده کرد؟
🔸اگر از صلح امامحسن(ع) بگوییم اما از خیانت یارانش نگوییم، خیانت کردهایم
🔻 آنقدر که با حرف صحیح میشود علیه حق قیام کرد، با حرف غلط نمیشود. آنقدر که انسان با اطلاعات صحیح و ظاهراً سالم، میتواند ظلم کند، با حرف دروغ و غلط، نمیتواند ظلم کند، بهویژه در جامعۀ دینی، از متن دین بیشتر میشود علیه دین سوءاستفاده کرد.
🔻 امیرالمؤمنین(ع) دربارۀ حرف صحیحی که علیه جبهۀ حق از آن استفاده میشود، فرمود: «کَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا الْبَاطِلُ» اما چگونه میشود از حرف حق، علیه جبهۀ حق استفاده کرد؟ یک ترفند این است که بعضی از حرفهای صحیح را بیان کنند بدون ذکر حرفهای صحیح دیگری که باید در کنارش بگویند.
🔻 مثلاً میگویند: «پیامبر(ص) اهل تحمل و مدارا و عفو بود.» یا «امیرالمؤمنین(ع) به حرف مردم گوش کرد و کوتاه آمد» یا «امامحسن(ع) صلح کرد و سخن مردم را شنید» به چنین کسی باید گفت: این حرفها درست است اما ناقص است، همهاش را بگو! وقتی نصفش را نمیگویی، معلوم میشود یک قصد و غرضی پشت سرش هست.
🔻 بله، پیامبر(ص) در مقابل منافقین جامعه، مدارا میکرد، اما چارهای نداشت جز اینکه در مقابل آنها کوتاه بیاید، چون مردم زمان ایشان، سطح فهم و ظرفیت لازم را نداشتند که ایشان بتواند با برخی از منافقین برخورد محکمتری کند.
🔻 چرا پیامبر(ص) و علی(ع) و امامحسن(ع) در برخی موارد کوتاه آمدند؟ بهخاطر وجود منافقینی که موجب انحراف افکار عمومی بودند، و بهخاطر وجود مؤمنین ضعیفی که موجب تحمیل اقدام ناصحیح به ایشان شدند.
🔻 میگویند «ببینید امامحسن(ع) صلح کرد!» خُب بقیهاش را هم بگویید که یارانش خیانت کردند و ایشان را تنها گذاشتند و همین خیانتها بود که حضرت را وادار به صلح کرد. کسی که از صلح امامحسن(ع) حرف بزند اما از خیانت یاران امامحسن(ع) حرف نزند، خائن است؛ همهاش را بگو! گفتنِ یک قسمتی از حق و نگفتن بقیۀ حق، بدتر از گفتن سخن باطل است.
🔻 کسی مخالف صلح نیست، اما صلح حقیقی نه صلح تحمیلی! صلح تحمیلی هم مثل جنگ تحمیلی بد است. صلح تحمیلی ناپایدار است و به دنبالش قتل عام جبهه حق است؛ همانطور که در کربلا شاهد بودیم.
👤علیرضا پناهیان
🚩 حرم رضوی - ۹۹.۷.۲۴
@Emam_kh
#شهیدزنگی_آبادی
#قسمت_سوم
من که قادر به حفظ اشکایم نبودم به این فکر میکردم که چرا حاج یونس برای ارتباط برقرار کردن با من از روش های غیر معمول استفاده می کند؟
آمدن به خواب امری طبیعی تلقی می شود ، اما تلفن زدن و بر کاغذ نوشتن و در جسم یک کبوتر حلول کردن هر چقدر هم که ملموس باشد و به چشم خود ببینی و به گوش خود بشنوی ، باز هم باورش برای کسی که ندیده است، سخت است. ناگهان صدای حاج یونس را شنیدم. نه از روبرو یا از پشت سر، که از همه جهات. به هر سو که می چرخیدم ، در وضوح صدا تغییری احساس نمی کردم:
بستگان و دوستان را به همان خوابشان رفتن کفایت است، اما تو که راوی منی، باید حضور مرا احساس کنی و لمس کنی و دریابی که آنچه نامش عند ربهم یرزقون است، چیست؟ که اذن خداوند به شهید تا به کجاست؟ که شهید عزیز کرده خداوند است و هر شهید بنا به درجه اش نزد حق تعالی می تواند تا آنجا پیش رود که علاوه بر حضور در خواب به حضور در بیداری نیز اقدام کند تا مایه عبرت غافلان گردد. تا این دنیای فانی را که کفی بر دهان ابدیت است، به هیچ گیرد و بداند آنچه حقیقی است؛ نه دنیا، که آخرت است. پس تو روایت کن مرا، آنچنان که به قدرت لایزال حق تعالی دنیا را در مشت دارم و دلم برای دنیا زدگان سخت می سوزد که غافلانند....
زانو زدم و دست هایم را دراز کردم تا به دستانی که می دانستم دست دراز شده ام را رد نمی کنند، لمس شوم. شروع کردم به گریه کردنی سخت و به صدایی بلند که تاب نگه داشتن نفس را در سینه نداشتم. گفتم: حاجی جان، شفاعت ما یادت نرود... و سر بر سجده گذاشتم و نالیدم : دریغا...

بعد از شام مجلس را با حضور حاج قاسم سلیمانی، خوشی، محمد زنگی آبادی و نجف زنگی آبادی آغاز کردیم. همرزمان حاج یونس حامل سلام از خیل دوستانی بودند که نتوانسته بودند در این جلسه حضور یابند. من توضیح دادم که اداره جلسه با خود شهید است. تمامی تصمیم گیری ها با اوست. در واقع او خود نویسنده خاطراتش است.
آقای خوشی گفت: اگر دستخط حاج یونس را ندیده بودم و اگر جوهرش به این تر و تازگی نبود هیچکدام از این اتفاقات را باور نمی کردم. اما حالا هر چه بگویید باور می کنم . اگر بگویید اینجاست، شک نمی کنم. اگر بگویید الان ظاهر می شود و خود را به ما که آرزوی دیدارش را داریم، نشان می دهد. باور می کنم و به احترام حضو رش می ایستم و منتظر می مانم تا ظاهر شود. آنچه آقای خوشی گفت، مرا لرزاند و آن طور که آماده ایستاد که انگار قرار است حاج یونس ظاهر شود. به نظرم آمد که شدنی است. می شود. باور حضور فیزیکی شهید آن قدر جدی شد که همه بر خواستند. حاج قاسم گفت: ما شک نداریم. نجف آقا گفت: دیدن چنین چیزی کم نیست. محمد آقا گفت: معجزه است. اندام آقای خوشی از شدت گریه بی صدا تکان می خورد. .صدای گریه زنها که از اتاق برمی خواست ،او هم صدای گریه اش را رها کرد. همه بی اختیار نام شهید را صدا می زدیم. من می گفتم: حاجی ...حاج یونس عزیز. نجف آقا فریاد می زد: :یونس جان ... آقا مرتضی می گفت: برادر. حاج قاسم او را حاجی جان می خواند. صدای همسر شهید که او را حاج آقا خطاب می کرد اتمام حجتی بود بر باوری که تبدیل به یقین شده بود. و حالا فرزندان معصوم شهید پدر را صدا می زدند. فاطمه حین دویدن به سمت اتاق زن ها با چشمانی گریان می گفت: بابا...بابا... و مطصفی با دستهایش اشکهایش را پاک می کرد و زمزمه می کرد: بابا جان... بابا جان.... دیگر گریه زنان، شیون شده بود و صداهای ما فریاد. من فریاد زدم: :حاجی ...تو را به شهادتت قسم که اگر اذن داری، خودت را برما نمایان کن. حتی یک لحظه. که ببینیمت ...لمست کنیم ...متبرک شویم ...
ناگهان چراغ پر نور شد و خاموش شد. همه جا ظلمات شد. فقط صدای شیون و فریاد به نام حاج یونس بلند بود. آن همه تاریکی به ظهور نوری ملایم، روشن شد و بیشتر و بیشتر رنگ گرفت تا به رنگ طلایی حضور شهید متوقف شد. در هیات یک آدم، رشید بود. در برابر چشمان حیران ما و زیر فشار خرد کنند صدای قلب ما شروع به چرخش کرد و برابر هر یک از ما ایستاد و ما را مورد تفقد قرار داد. با مهربانی از ما گذشت و سپس به اتاق دیگر رفت. ما ایستاده بودیم و یونس یونس از زبانمان نمی افتاد. دیگر همه طاقت از دست داده بودیم و افتادیم . و من در این اندیشه بودم که مگر قلم خود شهید بتواند این ظهور را بنویسد. حاج یونس در هیبت نوری طلایی به اتاق باز آمد و به همان ملایمتی که ظاهر شده بود، محو شد. دلم نمی خواست چراغ روشن شود. دلم می خواست درآن ظلمات روشن تر از نور، سر به سجده سایم و فریاد زنم: عنده ربهم یرزقون.
حاج یونس زنگی آبادی در سال 1340 در خانواده ای مستضعف و متدین در روستای« زنگی آباد» کرمان به دنیا آمد. پدرش، ملاحسین، مردی مومن و عاشق اهل بیت بود. سنگ صبور یونس در سن هفتاد و پنج سالگی از دنیا رفت، یونس دوازده سال بیشتر نداشت که یتیم شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا امام رئوف
🕊 صـلوات_خاصه ( امام_رضا_علیه السلام) ✵به نيت خشنودي آن حضرت ✵و بر آورده شدن حاجات✵.
بِسْمِ_اللّٰهِ_الرَّحْمٰنِ_الرَّحیٖم
•❥•➼═❧═───┄✧✦
۩﷽• اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ ๑۩﷽
•❥• بارالها درود و رحمت فرست بر على بن موسى الرضا پسنديده پيشواى پارسا و منزه
•❥•➼═❧═───┄✧✦
۩﷽• وَحُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ ๑۩﷽
•❥• وحجت تو بر هر كه روى زمين است و هر كه زير خاك بسيار راستگو و شهيد
•❥•➼═❧═───┄✧✦
۩•﷽ صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِك َ๑۩﷽
•❥• درود و رحمتى فراوان و كامل و با بركت و متصل و پيوست و پياپى و دنبال هم همچون بهترين رحمتى كه بر يكى از اوليائت فرستادى.
•❥•➼═❧═───┄✧✦
✵ خدایازیارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان
❁ الهـے آمیݧ التمـاس دعـا❁
صلوات
@Emam_kh
🔴 اینان اخلاف اشعریها و اشعثها هستند.
✍️ سیدیاسر_جبرائیلی
🔹 یکی از خصوصیات لیبرالیسم ایرانی این است که وقتی میخواهد به تاریخ اسلام مراجعه کند، رجوعش برای درس گرفتن نیست، برای درس دادن است!
🔸 این جریان نمیخواهد از تکرار فجایعی که خون به دل ائمه اطهار(س) کرد، جلوگیری کند و خود متذکر شده و به اصحاب تذکر دهد که چه کنیم تا علی(ع) خانهنشین نشود و حسن(ع) بییاور نماند و حسین(ع) شهید نشود.
✅ بلکه دقیقا میخواهد همان فاجعه گذشته را بار دیگر در حال رقم بزند و نقشی که برای خود تعریف میکند، نقش طلحه بن عبیداللهها و ابوموسی اشعریها و عبیدالله ابن عباسها و اشعث ابن قیسها و شبث بن ربعیها و سعد ابن ابیوقاصها و عبداللهابن عمرهاست.
🔹 یعنی پرچمدار انتصاب غدیر و مدعی نصب الهی ائمه و مخالف حکومت یزید نیست، بلکه خانهنشینی علی(ع) و صلح حسن(ع) و کنار آمدن حسین(ع) با یزید را میخواهد.
🔸 شاید نتوانیم این جماعت را تغییر دهیم، اما حتما میتوانیم به مردم بگوئیم مبادا گمان کنید اینها به راه سلمان و ابوذر و محمد ابن ابیبکر و مالک اشترند، اینان اخلاف اشعریها و اشعثها هستند.
✅ اینها همان جماعتی هستند که امیرالمومنین را خانهنشین کردند و معاویه را بر تخت نشاندند و حسین(ع) را در صحرای کربلا تنها گذاشتند.
💢 و برتری ملت ایران بر ملت حجاز در عهد رسولالله(ص) و ملت کوفه در عهد امیرالمومنین(ع) همین است که تاکنون اجازه نداده است خواص عافیتطلب و سستعنصر، حادثههای تلخ آن دوران را تکرار کنند.
@Emam_kh