🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
🌷 آیه 225 سوره بقره
🌸لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِى أَيْمَانِكُمْ وَلَكِنْ يُؤَاِخذُكُمْ بِمَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ
🍀 ترجمه:خداوند،شما را به خاطر سوگندهاى لغو مؤاخذه نمىكند، امّا به آنچه دلهاى شما كسب كرده، مؤاخذه مى كند وخداوند آمرزنده و بردبار است.
🌷 #أيمان:جمع يمين به معنای قسم است
🌷 #غفور:آمرزنده
🌷 #حلیم:بردبار
🌸 انسان ها گاهی وقت ها حرف و سخن آنها از روی #اختیار و #اراده و قلب آنها نیست به این خاطر خداوند آسان می گیرد و مؤاخذه نمى کند اگر کسی از روی عادت #قسم می خورد این جور قسم ها را لغو می گوید یعنی ارزشی ندارند و خداوند هم مؤاخذه اى نمى كند اگر قسم از روى بى توجّهى و یا در حال عصبانیّت و بدون فكر و اراده و یا پر حرفى و عجله از انسان سرمى زند،ارزشی ندارد و به آن قسم عمل نشود. پس به قسم در حال #عصبانیت نباید عمل شود.{لا یؤاخذكم الله باللغو فى أيمانكم: و خداوند شما را به خاطر قسم هاى لغو مؤاخذه نمى كند}
🌸 {ولكن یؤاخذكم بما كسبت قلوبکم:اما به آنچه دلهای شما کسب کرده مؤاخذه مى کند }اما قسم هایی كه با توجّه و در حال عادّى، به نام #مقدّس خداوند براى انجام كار مفید یاد شود. این قبیل سوگندها شرعاً واجبالاجرا مىباشد و باید به آن عمل شود مثلا فردی از روی اختیار و اراده قسم خورده که فلان کار نیک را انجام دهم باید انجام دهد و شكستن آن #حرام مىباشد و اگر به قسم خود عمل نکرد باید #كفّاره آن را انجام دهد و یکی از موارد زیر را انجام دهد:
1⃣ #اطعام_ده_فقیر
2⃣ اعطاى لباس به ده فقیر
3⃣ #آزاد كردن یک برده(زندانی)
4⃣ اگر هیچ کدام را نمی تواند باید سه روز را #روزه بگیرد.
🌸 هر وقت #خداوند از مؤاخذه و يا عذاب در آیات مختلف صحبت می کند #آمرزش و #رحمت هم در کنار آنها قرار می دهد . اگر قسم بی جا خوردید نا امید نباشید و توبه کنید زیرا خداوند آمرزنده ی بردبار است. {و الله غفور حلیم: و خداوند آمرزنده بردبار است}
🔹 پيام های آیه225سوره بقره 🔹
✅ مسئولیّت #انسان، وابسته به اراده و انتخاب اوست. خداوند لغزشهایى را كه در شرائط غیر عادّى از انسان صادر شود، مى بخشد. «لا یؤاخذكم اللّه باللغو»
✅ یكى از جلوههاى #بردباری و مغفرت الهى، گذشت از خطاهاى غیر عمدى انسان است. «لا یؤاخذكم اللّه... غفور رحیم»
تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
⁉️جناب روحانی از کجا شروع کنیم؟!!
💢واکنش جالب روزنامه اصلاح طلب آفتاب یزد به درخواست روحانی برای انتقاد از دستگاه قضا و نیروهای مسلح:
❌«آفتابیزد» در واکنش به اظهارات روحانی در نشست خبری اخیرش نوشت: اصلا گیریم حرف شما درست؛ اما از کجای قوه قضائیه انتقاد کنیم؟ از برخورد با دانه درشتهای فساد اقتصادی؟ از بیرون کشاندن پروندههای ۲۰-۱۰ ساله؟ از زندان زدایی؟ از باز پسگیری اموال عمومی و بیت المال؟ از امیدبخشی به جامعه؟ از محاکمه طبریها و نعمتزادهها؟ از برخورد با قضات و وکلای فاسد؟ از هفت تپه و دشت مغان؟
❌بیایید از نیروهای مسلح نیز انتقاد کنیم، از کجا شروع کنیم؟! مرزها، امنیت شهرها، در کنار مردم ایستادن؟ در سیل و زلزله در خاکریز نخست بودن؟ از کمک به دولت در بزنگاههای سخت؟
@Emam_kh
⭕️ظریف برای معرفی "گرا" دهندگان به آمریکا به مجلس احضار شد
🔻ابراهیم رضایی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس: به همراه حدود ۵۰ نماینده مجلس سئوال زیر را بصورت رسمی و حقوقی از وزیر امور خارجه پرسیدیم:
.
🔻"چه کسانی به آمریکا گرا میدهند و چرا آنها را به دستگاههای قضایی و امنیتی معرفی نکردهاید و اگر گرا دادن بد است، شما چرا در سال ۸۳ به البرادعی گرا دادید؟"
@Emam_kh
👈 تکنیک سنتی برای درمان_درد_کتف ( آرتروز کتف )
🔹1- روغن بادام تلخ روی کتف 40 شب
🔸2- حجامت گرم کتف 7 مرحله
🔹3- سپس حجامت عام
🔻 اگر آرتروز شدید باشد که قادر به حرکت نباشد (اصطلاحاً شانه ی یخ زده):
▫️درمان های بالا به علاوه ی تعریق
▪️تعریق را در درمان بیماری های سرد جدی بگیرید.
▫️راه تعریق صنعتی فوری سونای بخار است ولی بعد سونا در داخل آب سرد نروید.
(دکتر خیراندیش)
@Emam_kh
‼️برداشتن اعضاي سجده از روي زمين در حال سجده
🔷س 5101: اگر #هنگام_سجده يکي از #اعضاي_سجده از زمين برداشته شود، نماز باطل است؟
✅ج: اگر هنگامی که #ذکر_سجده گفته می شود، يکی از #هفت_عضو عمداً از زمين بلند شود، نماز باطل میشود. ولی موقعی که ذکر گفته نمی شود، اگر ـ غیر از پیشانی ـ عضوی از زمين بلند شود، اشکال ندارد.
اگر پيش از تمام شدن ذکر، #پيشانی سهواً از مهر بلند شود، نباید دوباره بر #مهر گذاشته شود و بايد آن را يک سجده حساب کند. ولی اگر عضو دیگری غیر از پیشانی سهواً از زمين بلند شود، بايد دو مرتبه بر زمين گذاشته شود و ذکر گفته شود.
@Emam_kh
✨﷽✨
✅ وضع انسان پس از مرگ
✍روزی وزیر هارون الرشید از کنار قبرستان رد میشد. بهلول را در آنجا دید که استخوانها را جابجا می کند و دنبال چیزی می گردد. گفت: بهلول! اینجا چکار می کنی؟ بهلول جواب داد: امروز میان اینها آمده ام تا از هم جدایشان کنم و بین وزیر و دبیر و سرهنگ و سرتیپ و تاجر و حمّال فرق بگذارم. ولی می بینم همه مثل هم هستند؛ می خواهم بدانم پس چرا در دنیا بیهوده بر سر هم می زدند؟
وزیر گفت: خوب، بهلول! چرا شهر را رها کرده و آمده ای اینجا ماندنی شدی؟ بهلول گفت حقیقتش این است که در شهر اذیّتم می کنند، امّا اینجا کسی کارم ندارد. وزیر پرسید: آیا با مُرده ها گفتگویی هم داری؟ بهلول پاسخ داد: بله. وزیر پرسید: آیا جوابت را می دهند؟
بهلول گفت: همه یک جواب می دهند. من به آنها می گویم: «ای قافله ی بارانداخته! متی تَرحَلون؛چه موقع از اینجا حرکت می کنید؟» آنها می گویند: «حتی تجیئون؛ ما اینجا بار انداخته و منتظر شما زندگان هستیم که با هم وارد صحرای محشر شویم»
📚معارفی از قرآن، ص٣٧۵
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنـجشنبـه اسـت🕯🥀
بیاد عزیزان خفتـه در وادی خاموشان
کسانی که روزی زینت بخش محفلمان بودند
و حالا نیازمند یاد و خیـرات و مبرات شما
⇝✿🕯°•°🍃🥀🍃°•°🕯✿⇜
💦بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ💦
【اَلسَّـلامُ عَلی اَهْـلِ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ
مِـنْ أَهْـلِ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ
یـا أَهْـلِ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ
بِحَـقِّ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ
کَیْفَ وَجَدْتُـمْ قَـوْلَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ
مِـنْ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ، یا لا إِلهَ إِلاّ اللهُ
بِحَـقِّ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ
اِغْفِـرْ لِمَـنْ قالَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ
وَحْشُرْنا فی زُمْـرَةِ مَنْ قالَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ
مُحَمَّـدٌ رَسُـولُ اللهِ عَـلیٌّ وَلِیٌّ الله】
〖اَللّهُـمَّ اغْفِـرْ لِلمُؤمِنیـنَ وَالمُؤمِنَاتِ
وَالمُسلِمیـنَ وَالمُسلِمَـاتِ
اَلاَحیَـاءِ مِنهُـم وَالاَمـوَاتِ
تَابِـع بَینَنَا وَ بَینَهُـم بِالخَیـراتِ
اِنَّکَ مُجیـبُ الدَعَـوَاتِ
اِنَّکَ غافِـرَ الذَنـبِ وَالخَطیئَاتِ
وَ اِنَّکَ عَـلَی کُلِّ شَـیءٍ قَدیـرٌ
بِحُرمَـةِ الفَاتِحـةِ مَـعَ الصَّلَـوَاتِ〗
🌷اَللّٰهُـمَّ صَـلِّ عَلےٰ مُحَمَّـدٍ وَّ آلِ مُحَمَّـدٍ🌷
@Emam_kh
✨ مــن_بــا_تــو
✍لـیـلــے سـلـطـانــے
🌹قـسـمـت ســے و هــشــتـم
(بــخــش اول)
مادرم همونطور ڪہ گل ها رو انتخاب مے ڪرد گفت:از رفتار بابات دلگیر نشو،حق دارہ!
گل ها رو گذاشت روے میز فروشندہ.
فروشندہ مشغول دستہ ڪردن گل ها شد.
پدرم از وقتے ڪہ مادرم ماجرا رو براش تعریف ڪردہ بود،باهام سرسنگین شدہ بود،لبخند ڪم رنگے زدم:من ڪہ چیزے نگفتم!
فروشندہ گل ها رو بہ سمتم گرفت،از گل فروشے اومدیم بیرون،همونطور ڪہ بہ سمت تاڪسے میرفتیم مادرم پرسید:مطمئنے ڪار اون پسرہ نبودہ؟
در تاڪسے رو باز ڪردم.
_بلہ مامان جانم چندبار ڪہ گفتم!
سوار تاڪسے شدیم،از امین دور بودم،شرایط روحے خوبے نداشت و همین باعث مے شد روے رفتارهاش ڪنترل نداشتہ باشہ!
دلم نمیخواست ماجراے سہ چهار سال پیش تڪرار بشہ این بار قوے تر بودم،عقلم رو بہ دلم نمے باختم!
دہ دقیقہ بعد رسیدیم جلوے بیمارستان،از تاڪسے پیادہ شدیم،پلاستیڪ آبمیوہ و ڪمپوت دست مادرم بود و دستہ گل دست من!
بہ سمت پذیرش رفتیم،دستہ گل رو دادم دست چپم و دست راستم رو گذاشتم روے میز،پرستار مشغول نوشتن چیزے بود با صداے آروم گفتم:سلام خستہ نباشید!
سرش رو بلند ڪرد:سلام ممنون جانم!
_اتاق آقاے امیرحسین سهیلے ڪجاست؟
با لبخند برگہ اے برداشت و گفت:ماشالا چقدر ملاقاتے دارن!
بہ سمت راست اشارہ ڪرد و ادامہ داد:انتهاے راهرو اتاق صد و دہ!
تشڪر ڪردم،راہ افتادیم بہ سمت جایے ڪہ اشارہ ڪردہ بود!
چشمم خورد بہ اتاق مورد نظر،اتاق صد و دہ!
انگشت اشارہ م رو گرفتم بہ سمت اتاق و گفتم:مامان اونجاس!
جلوے در ایستادیم،خواستم در بزنم ڪہ در باز شد و حنانہ اومد بیرون!
با دقت زل زد بهم،انگار شناخت،لبخند پررنگے زد و با شوق گفت:پارسال دوست،امسال آشنا!
لبخندے زدم و دستم رو بہ سمتش دراز ڪردم:سلام خانم،یادت موندہ؟
دستم رو گرم فشرد و جواب داد:تو فڪر ڪن یادم رفتہ باشہ!
بہ مادرم اشارہ ڪردم و گفتم:مادرم!
حنانہ سریع دستش رو گرفت سمت مادرم و گفت:سلام خوشوقتم!
مادرم با لبخند دستش رو گرفت.
_مامان ایشونم خواهر آقاے سهیلے هستن!
حنانہ بہ داخل اشارہ ڪرد و گفت:بفرمایید مریض مورد نظر اینجاست!
وارد اتاق شدیم،سهیلے روے تخت دراز ڪشیدہ بود،پاش رو گچ گرفتہ بودن،آستین پیرهن آبے بیمارستان رو تا روے آرنج بالا زدہ بود،ساعدش رو گذاشتہ بود روے چشم ها و پیشونیش،فقط ریش هاے مرتب قهوہ ایش و لب و بینیش مشخص بود!
حنانہ رفت بہ سمتش و آروم گفت:داداشے؟
حرڪتے نڪرد،مادرم سریع گفت:بیدارش نڪن دخترم!
حنانہ دهنش رو جمع ڪرد و گفت:خالہ آخہ نمیدونید ڪہ همش میخوابہ یڪم بیدارے براش بد نیست!
مادرم نشست روے تخت خالے ڪنار تخت سهیلے،آروم گفت:خیالت راحت ما اومدیم دیدن ایشون،تا بیدار نشن نمیریم!
بہ تَبعيت از مادرم،ڪنارش روے تخت نشستم،مادرم پلاستیڪ رو بہ سمت حنانہ گرفت و گفت:عزیزم اینا رو بذار تو یخچال خنڪ بشن!
حنانہ همونطور ڪہ پلاستیڪ رو از مادرم مے گرفت گفت:چرا زحمت ڪشیدید؟
پلاستیڪ رو گذاشت توے یخچال ڪوچیڪ گوشہ اتاق!
خواست چیزے بگہ ڪہ صداے باز شدن دراومد،برگشتیم بہ سمت در!
پسر لاغر اندام و قد بلندے وارد شد،انگار سهیلے هیفدہ هیجدہ سالہ شدہ بود و ریش نداشت!
با دیدن ما سرش رو انداخت پایین و آروم سلام ڪرد!
جوابش رو دادیم،آروم اومد بہ سمت حنانہ و گفت:اومدم پیش داداش بمونم،ڪارے داشتے جلوے درم!
سر بہ زیر خداحافظے ڪرد و از اتاق خارج شد!
حنانہ سرش رو تڪون داد و گفت:باورتون میشہ این خجالتے قُل من باشہ؟
با تعجب نگاهش ڪردم و گفتم:واقعا دوقلویید؟
سرش رو بہ نشونہ مثبت تڪون داد:آرہ ولے خب وجہ تشابهے بین مون نیست!
انگشت اشارہ و شصتش رو چسبوند بهم و ادامہ داد:بگو سر سوزن من و این بشر شبیہ باشیم!
مادرم گفت:خب همجنس نیستید،دختر و پسر خیلے باهم فرق دارن!
با ذوق گفتم:خیلے باهم ڪل ڪل میڪنید نہ؟
حنانہ نوچے ڪرد:اصلا و ابدا!الان چطور بود خونہ ام اینطورہ!
ابروهام رو دادم بالا:وا مگہ میشہ؟
حنانہ تڪیہ ش رو داد بہ تخت سهیلی:غرور ڪاذب و این حرفا ڪہ شنیدے؟ برادر من خجالت ڪاذب دارہ!
بے اختیار گفتم:اصلا باورم نمیشہ!آخہ آقاے سهیلے اینطورے نیستن!
ادامــه دارد...
🌿🍁🍁🌿🍁🍁🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.☀️
⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜
َ
✍ترجمه:
☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️
💫زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💫
الهـــــــــــــے آمیݧ
التمــــــــــاس دعــــــــــا
✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨
📿🕌📿🕌📿🕌📿🕌📿
@Emam_kh
🕊🥀••♧۰۰﷽۰۰♧••🥀🕊
🍀شرح زیارت جامعه ی کبیره
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَهلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ
#قسمت_نوزدهم
✍غنچه تا شکفته نشه، تا باز نشه، تا گل نشه عطر و بویی هم نداره. خود به خود هم باز و شکفته نمیشه باید یک نسیمی بوزه تا باز بشه.
🔹حافظ هم می گفت:
غنچه و تنگ دل از کار فرو بسته مباش
کز دم صبح مدد یابی و ز انفاس نسیم
پس رسالت شکفتن غنچه ها بر دوش نسیمه. ابرها اگر بخوان بارور بشن، اونها هم خود به خود نمی تونن بارور بشن، در نتیجه بارش و رویشی نخواهند داشت مگر اینکه پای بادها بیاد وسط.
☘أَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ
بادها را فرستادیم، رسالت و مأموریت بخشیدیم تا ابرها را بارور کنند و بارش و رویشی داشته باشند.
ما انسان ها مثل همون غنچه ها می مونیم، باید شکفته بشیم. ما انسان ها مثل همون ابرها می مونیم، باید بارور بشیم. همون خدایی که رسالت شکفتن غنچه ها، بارور ساختن ابرها بر دوش نسیم و باد قرار داد
🕊👈همون خدا، شکفتن ما آدم ها و بارور شدن ما آدم ها را هم بر عهده ی اهل بیت (ع) قرار داد.
این رسالت و مأموریت را در اختیار اونا قرار داد
🌹🍃به همین خاطر در زیارت جامعه کبیره وقتی که این نازنینان را مورد خطاب قرار میدیم میگیم:
مَوضِعَ الرِّسالة
💬🖍شما جایگاه چنین رسالتی هستید یعنی شما آمدید تا ما آدم ها را از غنچگی بیرون بیارید شما آمدید ما شکفته بشیم، شکوفا بشیم، بارور بشیم وگرنه نمی شیم.
ما بدان منزل عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
📚استاد رنجبر
@Emam_kh