eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
25.9هزار عکس
17.1هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پنـج‌شنبـه اسـت🕯🥀 بیاد عزیزان خفتـه در وادی خاموشان کسانی که روزی زینت بخش محفلمان بودند و حالا نیازمند یاد و خیـرات و مبرات شما ⇝✿‍🕯°•°🍃🥀🍃°•°🕯✿⇜   💦بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ💦 【اَلسَّـلامُ عَلی اَهْـلِ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ مِـنْ أَهْـلِ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ یـا أَهْـلِ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ بِحَـقِّ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ کَیْفَ وَجَدْتُـمْ قَـوْلَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ مِـنْ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ، یا لا إِلهَ إِلاّ اللهُ بِحَـقِّ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ اِغْفِـرْ لِمَـنْ قالَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ وَحْشُرْنا فی زُمْـرَةِ مَنْ قالَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ مُحَمَّـدٌ رَسُـولُ اللهِ عَـلیٌّ وَلِیٌّ الله】 〖اَللّهُـمَّ اغْفِـرْ لِلمُؤمِنیـنَ وَالمُؤمِنَاتِ وَالمُسلِمیـنَ وَالمُسلِمَـاتِ اَلاَحیَـاءِ مِنهُـم وَالاَمـوَاتِ تَابِـع بَینَنَا وَ بَینَهُـم بِالخَیـراتِ اِنَّکَ مُجیـبُ الدَعَـوَاتِ اِنَّکَ غافِـرَ الذَنـبِ وَالخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَـلَی کُلِّ شَـیءٍ قَدیـرٌ بِحُرمَـةِ الفَاتِحـةِ مَـعَ الصَّلَـوَاتِ〗 🌷اَللّٰهُـمَّ صَـلِّ عَلےٰ مُحَمَّـدٍ وَّ آلِ مُحَمَّـدٍ🌷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸🍃 ✍ رجب از نیمه گذشت ... و هنوز بعضی از ما، از این ماه، برای حمام کردنِ روحمان، استفاده نکردیم! و هنوز روحمان، وزن سنگین چرک‌های قبل از رجب را، با خود بدوش می‌کشد ... این رسم همه‌ی مهمانی هاست ؛ برای حضور در مهمانی، اول استحمام می‌کنند، و بعد خود را می‌پیرایند و می‌آرایند ... ✨رجب فصل استحمام است؛ فصل سبک شدن ... باید این تسبیح، به آخر نرسیده، تطهیر شویم. 🍃🌸🍃
‍ رمان به_تلخی_شیرین قسمت 43 فکر کردن به کار به ظاهر نامردانه ی بردیا را رها کردم، فکر کردن به زجری که فرهاد با کار بردیا کشیده بود را رها کردم، حتی فکر کردن به پشت پا زدن فرهاد به یک عمر تلاشش برای هدفش را هم رها کردم و فقط یک چیز در ذهنم پررنگ نقش بست؛ اینکه فرهاد از من خواست به بردیا فکر کنم و جواب دهم، اینکه فرهاد عقب کشید از قلدری کردن هایش! اینکه داد نزد، تهدید نکرد، زور نگفت، خودش را ثابت نکرد! راحت گذشت کرد برای مردی که ناجوانمردانه دورش زده بود! من را، منی را که ادعا می کرد برایش بتی هستم که ثانیه به ثانیه سجده ام می کند، پیش کش کرد! هجوم اشک به چشم هایم با دردی که در سینه ام پیچید هم زمان شد. مانعش نشدم، یک عمر احساسم را در پس نگاه سردم پنهان کردم، چه شد!؟ گذاشتم احساسم همراه اشک هایم بیرون بریزد. برای فرهاد چه فرقی می کرد؟! تسلیم شده بود در برابر سماجت بردیا و سردی و پس زدن های من. سر سنگین شده و دردناکم را سمت شیشه چرخاندم و اشک هایم را رها کردم، حرفی نزدم، گله ای نکردم، اطاعت هم نکردم! مگر می توانستم اطاعت کنم و زن بردیا شوم! بردیایی که زخم به دل فرهادم زده بود و باعث چندین سال رنجشش بود. فرهاد هم خاموش شد، دست آزاد از فرمانش را به شیشه تکیه زد و روی شقیقه اش که احتمالاً دردناک بود چفت کرد و در سکوت تلخ به سمت خانه راند. جلوی درب خانه پیاده شدم، قهر کرده بودم و بی حرف و تشکری در را بستم و به خانه رفتم. حتی نایستادم که ماشینش را پارک کند! صدایم نزد! انگار جدی جدی کار را تمام شده می دید و کاملاً از من ناامید و دست شسته شده بود. شب پربغض و دردم را به جان کندنی صبح کردم. خسته و ناامید قدم در بیمارستان گذاشتم. از ذهنم گذشت که واقعا برای چه کار می کنم! منی که از پردردی حوصله ی خودم را هم نداشتم ساعت ها درد کشیدن دیگری را به نظاره می نشستم! کاش فقط همین نظاره کردن بود، هر یک به نوعی دردم را به رخم می کشیدند. پوفی کشیدم و دعا کردم زائوهای امروزم ماجرایی نداشته باشند. واقعاً کشش طرح سؤال های جدید را نداشتم. شماره ی اتاقم را از بیتا پرسیدم و سست و بی دل و دماغ سمت اتاق رفتم. سعی کردم لبخندی به آن زن جوانی که به شدت سعی در صبوری کردن برای حفظ آرام و قرارش داشت، بزنم. او که گناهی نکرده بود فقط گیر مامای دلمرده ای مثل من افتاده بود. اتاق را از مامای شیفت شب، تحویل گرفتم و سمت زائو رفتم. لبخندی ساختگی برای کم کردن اضطرابش زدم. -سلام عزیزم. عسل رادمهر هستم. مامای شیفت صبح. غم در چشم هایش چرا آن همه حالم را منقلب کرد! بی شک ماجرایی در پیش رو داشتم! -منم سحرناز هستم. خوشوقتم. لبخندی زدم و با دم و بازدم، یک نفس عمیق فکر فرهاد و حرف هایش را از اتاق بیرون انداختم. -بچه ی اولته درسته؟ - بله. بغضش از درد زایمان نبود، آنقدر بغض چشیده بودم که جنس بغضش را تشخیص دهم! به رویش آوردم. -حالت خوب نیست؟ ناراحتی؟ شکست، بغضش را می گویم. درست تشخیص دادم دردمند بود. دردی به سنگینی کوه. دستش را که آنژیکت وصلش بود روی صورتش گذاشت و هق هق اش در فضا پیچید. دلم برایش سوخت. نوازشی به دستش دادم. -حرف بزن سبک میشی. نویسنده : زهرا بیگدلی ادامه دارد... 🍃🌸🍃
‍ رمان به_تلخی_شیرین قسمت 44 آرام آرام هق هقش را خاموش کرد و دستش را پایین کشید و روی سینه اش توقف کرد. با تردید به چشم هایم نگاه کرد. -کمکم می کنی؟ پلک آرامی زدم و اطمینان دادم. -اگه از دستم بربیاد حتماً. برای گفتن گویی کمی مردد بود، بعد از لحظه ای پلک دردناک و محکمی زد و حرفی را یک باره دو گوشم پیچاند. -نمیخوام به دنیا بیارمش. خون در بدنم به آنی یخ بست. قدمی به عقب برداشتم. انگار که گوش هایم خوب نمی شنید! بچه اش را می گفت! حرف از نخواستن طفلی معصوم و بی گناه بود. مگر می شود یک مادر تکیه ای از وجود خودش را نخواهد! شاید هم من اشتباه شنیده بودم، نه امکان نداشت. نگاه گیج و ناباورم را خیره ی چشم های خجالت زده و پر غمش کردم. -منظورت چیه؟ یعنی... حرفم را قطع کرد و آب بینی اش را بالا کشید. -نمی خوام مادر بچه ای باشم که پدرش ترکم کرده. خیلی تلاش کردم برای سقطش نشد. میخوام یا من سر زا بمیرم یا بچه مرده دنیا بیاد. خنده ای عصبی و نامفهوم لب هایم را گرفت و بهت زده پلک زدم. -می فهمی چی میگی؟! منظورت اینه من یه کاری کنم بچه ت بمیره! باورم نمیشه! تو مادری؟! تو که پدر بچه ات رو نمی خواستی خیلی بی خود کردی یه بی گناه رو بوجود آوردی و حالا به این راحتی داری میگی که من بکشمش. به التماس افتاد. -تورو خدا آروم تر. الان همه میشنون و میان اینجا. من می خواستمش به خدا می خواستمش اون نخواست. پسر عمومه به زور عموم عقدم کرد، الانم خیلی راحت پسم زده با یه بچه تو شکمم. میگی چیکار کنم؟ تو روخدا کمکم کن. دلم سوخت. آرام تر شدم و عصبانیتم یک باره با لحن پر دردش، فرو کش کرد اما سرم به شدت نبض گرفته بود و همچنان مته ای روی اعصاب ضعیف شدم، شده بود. در نظرم سخت تر از جان کندن، جای این نوزاد بودن، بود. نخواستم معده ام را که میان دردهای بیمارانم با غم و غصه های خود به درد آورده و داغانش کرده بودم، بیش از این از شغلم متنفرم سازم! فکرهایم را پس زدم. -با دنیا نیامدن این بچه ی بی گناه که مطمئنا زندگی اش فقط آه میشه و حسرت کاملاً موافقم. نگاهش لحظه ای درخشید و به آنی خاموش شد، ترس و تردید جایش را پر کرد. خدا را شکر که تصمیمش از روی جد نبود و به خاطر تحمل فشارهای عصبی بود. لحنم جدی و قاطع شده بود برای بیرون کشیدنش از آن فکر های مسموم. -ولی دیگه دیر شده تصمیم مهم رو باید وقتی می گرفتی که به زور زن مردی شدی که دوستت نداره، نه الان که بچه اش تو شکمته. چشم‌هایش بار دیگر به اشک نشست. ادامه دادم: -کمکت می کنم راحت و سالم به دنیا بیاریش. امیدوارم که وجودش تو زندگیت تلنگری برای همسرت باشه که دلگرم بشه به زندگیتون. چشم هایش را با درد بست و به وضوح دیدم حرف های نگفته اش را. بوی تند و تلخ ناامیدی بینی ام را آزرد. یعنی ناگفته‌هایش آن قدر زیاد بودند که آن همه ناامید بود از لطف خدا؟! فشاری ملایم به دستش آورده و به سمت صندلی ام رفتم و نشستم. دست هایم را چفتِ هم، روی میز گذاشتم و سرم را رویشان قرار دادم و از صمیم دل خدا را برایش صدا زدم. برای منی که مدت ها بود از همه ی دنیا بریده بودم، خدا هنوز پر رنگ تر از هر چیز دیگری وجود داشت. مطمئناً برای سحرناز هم بود، به همان پر رنگی که من حسش می کردم. نویسنده : زهرا بیگدلی ادامه دارد...... 🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.☀️ ⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜ َ ✍ترجمه: ☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️ 💫زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💫 الهـــــــــــــے آمیݧ التمــــــــــاس دعــــــــــا ✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨ 📿🕌📿🕌📿🕌📿🕌📿 @Emam_kh
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🌙پنجشنبه مرده‌ها به التماس می‌افتند 🎐 باور نمی‌کنید که مرگ خیلی الکی سراغ آدمها می‌آید؟ به مرده‌های دور و برتان نگاه کنید! راستی چرا ما اینقدر از مرگ فرار می‌کنیم؟ 🎐شاید بگویی نه! من که فرار نمی‌کنم. اما باید بگویم همین که مسأله‌ای به این مهمی را اصلا به یاد نمی‌آوری این خود فرار کردن است. آدم چیزی که دوست ندارد را به یادش هم نمی‌آورد. 🎐اما چه بخواهیم و چه نخواهیم، مرگ گریبان ما را هم خواهد گرفت و متأسفانه معلوم هم نیست که چه زمانی باشد. شاید همین امروز و با یک اتفاق ساده. 🎐 به مرده‌های دور و برتان نگاه کنید. یکی تصادف کرد، یکی آنفولانزای خوکی گرفت، یکی کرونا ، آن یکی سکته کرد و این آخری هم شب خوابید و صبح دیگر بیدار نشد. به همین سادگی! 🎐با این حساب عاقلانه این است که به جای فرار کردن کمی به فکر عاقبتمان باشیم و کاری کنیم. 🔻و به قول شاعر: ای که دستت می‌رسد کاری بکن             پیش از آن كز تو نیاید هیچ كار   🎐شما را به خدا بیایید به فکر خودمان باشیم قبل از آنکه دستمان کوتاه شود و به التماس بیفتیم. 🎐 لااقل اگر به فکر خودمان نیستیم، فکر آن بیچاره‌های واقعی باشیم که کاش چشممان باز می‌شد و می‌توانستیم ببینیم که چه التماسی به ما می‌کنند. 🎐بله این یک واقعیت است. و آنان امروز به سراغ من و شما می‌آیند و التماس می‌کنند که برایشان کاری بکنیم. این روایت را ببینید : ✨ پیامبر عزیز اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : 🎐براى مردگان خود هدیه بفرستید. با تعجب پرسیدند : یا رسول اللّه هدیه مردگان دیگر چیست؟ و ایشان فرمودند: دعا و صدقه. و بعد ادامه دادند و فرمودند : 🎐ارواح مؤمنان هر شب جمعه به آسمان دنیا مقابل خانه‌ها و منزلهاى خود مى آیند و با آواز حزین و گریه، فریاد مى‌زنند که : 😭 اى اهل من! و اى اولاد من و اى پدر من و اى مادر من و اى خویشان من، بر ما مهربانى كنید، خدا شما را رحمت كند. آنچه در دست ما بود، حساب و كتاب نكردیم و جمع كردیم، دیگران از آن سود بردند و عذاب و حساب آن برگردن ما ماند. 😭 و با گریه مى گویند: اى خویشان ما، بر ما ترحم نمائید، ولو به یك درهم یا قرص نانى یا جامه و پوشاكى، امیدوارم خداوند جامه‌هاى بهشتی بر شما بپوشاند. ✨ سپس رسول خدا ﷺ گریه كرد آنقدر که از هق‌هق گریه نای سخن گفتن نداشت. ✨ سپس فرمود : اینها برادران دینى شمایند كه بعد از سرورى و آقائى و نعمت، در خاك پوسیدند. ✨و پیامبر فرمود : مردگان ادامه دهند که، افسوس، اگر آنچه در دست داشتیم انفاق مى‌كردیم و در اطاعت حق و رضاى خدا بودیم محتاج شما نبودیم و به طرف شما دست دراز نمى‌كردیم. 😔 سپس با حسرت و پشیمانى برمى‌گردند و فریاد مى‌زنند اى مؤمنان هرچه زودتر چیزی برای ما بفرستید.  📚 منازل الآخرة، ص ۳۸ 🎐بله این حال و روز پدربزرگ، مادر بزرگ، پدر، مادر،‌ برادر، خواهر،‌ دوست، همسایه و هرکسی که می‌شناختید و اکنون در دل تاریک خاک گرفتار شده است، می‌باشد. 🎐بلند شو، بلند شو بخاطر خودت هم که شده، اگر می‌توانی یک سر به مزارشان بزن اگر هم نمی‌توانی از همان جایی که هستی یادشان کن . 🎐اگر بدست آوردن دل زنده‌ها سخت باشد، دل مرده‌ها را به همین راحتی می‌توان به دست آورد و خوشحالشان کرد. 🎐خدا را چه دیدی، شاید فردا روز ما هم از اهالی آن دیار شدیم ، کسی به سراغمان بیاید و از تنهایی در آورد.   ✨و پیامبر فرمود : ارواح مؤمنان هر شب جمعه به آسمان دنیا مقابل خانه‌ها و منزلهاى خود مى آیند و با آواز حزین و گریه، فریاد مى‌زنند که اى اهل من! بر من مهربانى كنید.   〽️ من که از همین الان شروع می‌کنم، تو هم با من همراه شو و بگو : 📖 فاتحه می‌خوانم برای تمام مرده‌های مومنان از زن و مرد، برای تمام علما و صلحا و شهدا، برای تمام فامیلها و آشنایانم که از دنیا رفته‌اند : 📖بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ 📖بِسْمِ اللهِ الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَ كُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ 🌷 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم 🍁🍂🍁🍂🍁🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌🎥 آیا مردم بی دین تر شدند!؟ آمار های جالب از دین داری مردم نسبت به اول انقلاب☝️ تا آخر ببینید.. @Emam_kh
🌺🌺🌺🌺دستور بسیار عالی جهت تخلیه ریه از عفونت و خلط مخصوص بیماران کرونایی و عفونت و جانبازان شیمیایی تخلیه خلط ریه : اگر خلط زیاد در ریه بود پونه 5 واحد پنیرک 1 واحد اگر خلط کم در ریه بود پونه 5واحد پنیرک 1واحد آویشن 1واحد بابونه 1واحد ترکیب مواد بالا را نیمه آسیاب کرده با مقداری آب میگذاریم بجوشد، زمانی که مقدار کمی آب باقی ماند، کم کم به آن آرد ( جو یا گندم) اضافه میکنیم. در حدی که خمیر بشود و چسبندگی ایجاد کند. خمیر به دست آمده را روی پارچه میکشیم و در محل زیر گلو و ریه قرار میدهیم، 8 تا 9 ساعت بماند. این عمل را تا تخلیه کامل خلط ریه انجام دهید. ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌺🍃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
پروانه قلاب مناسب برای تزیین لباس ،نکنه....
طبق نقشه گل را بافته دو لا کرده بازنجیره روی آنرا وصل کرده از پرچم گل برای شاخک استفاده کنید
🔰 دعا، توسل، استغفار؛ توصیه‌های حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برای بهره‌برداری معنوی از 🔸 بخوانید و در آن تأمل کنید 📌 این صحیفه‌ی سجّادیه واقعاً کتاب معجز نشانی اســت. ... از این معارف موجود در دعاهای حضرت علی‌بن‌حسین علیه‌السلام در صحیفه‌ی سجادیه، استفاده کنند؛ بخوانند؛ تأمل کنند. این‌ها فقط دعا نیست؛ درس است؛ این کلمات امام سجاد - و همه‌ی ادعیه‌ای که از ائمه علیهم‌السلام مأثور اســت و بدست ما رسیده است - پر است از معارف. ۸۷/۰۴/۲۶ @Emam_kh
🔴 زیبایی انسان در چیست؟ 🔸روزی شاگردان نزد حکیم رفتند و پرسیدند: 🔹استاد زیبایی انسان در چیست؟ 🔸حکیم دو کاسه کنار شاگردان گذاشت و گفت: به این دو کاسه نگاه کنید، اولی از طلا درست شده و درونش زهر است و دومی کاسه‌ای گِلی و درونش آب گواراست؛ شما کدام را انتخاب می‌کنید؟ 🔹 شاگردان جواب دادند: کاسه گلی را. 🔸حکیم گفت: آدمی نیز همچون این کاسه است. آنچه که آدمی را زیبا می‌کند درون و اخلاقش است. باید سیرتمان را زیبا کنیم نه صورتمان را ... 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه ها را به مفاهیم دینی عادت بدید! ➖ آیا عبادت از روی عادت کار غلطی است؟ 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃 @Emam_kh
🔴 بیگلری: تصویب FATF در مجمع تشخیص مانند یک دینامیت است که اقتصاد کشور را منفجر می کند دکتر محمدرضا جهان بیگلری، اقتصاددان و عضو اتاق بازرگانی: 🔹 مدیریت اقتصادی آقای روحانی اقتصاد کشور را ۳۵ سال عقب انداخت./ برنامه آقای روحانی در راستای زمین گیر کردن اقتصاد کشور بود. 🔹 قیمت ارز در دولت آقای روحانی ۷۵۷ درصد افزایش یافته است. 🔹 همه تراکنش‌های بانکی در اداره مقابله با پولشویی بانک مرکزی رصد می‌شود و اینکه ما بخواهیم آن را به FATF که زیر نظر آمریکاست بدهیم، یعنی همه روزنه‌های تحریم را لو داده‌ایم. 🔹 دولت می خواهد نگرانی‌های آمریکا را برطرف کند تا در مذاکرات به نتیجه برسد. 🔹 تصویب FATF در مجمع تشخیص مانند یک دینامیت است که اقتصاد کشور را منفجر می کند. 🔹 خیلی از کشورها به صورت مشروط FATF را تصویب کرده اند. 🔹 تصویب زیان FATF از تصویب نشدن آن بیشتر است./نود اقتصادي ‌@Emam_kh
🔹آنچه همه‌ی ملّت اسلام و همه‌ی امّت اسلام است، مبارزه برای است؛ این در درجه‌ی اوّل. هم علما مسئولند، هم روشنفکران مسئولند، هم تحصیل‌کرده‌ها مسئولند، هم همه‌ی کسانی که منبری دارند، تریبونی دارند مسئولند که روشنگری کنند و را برای مردمی که نمی‌دانند بیان کنند؛ این روشنگری جهاد است. ۱۳۹۵/۲/۲۹ @Emam_kh
✨﷽✨ 💞گاهی برای رشد کردن باید سختـے کشید 💞گاهـے برای فهمیدن باید شکست خورد 💞و گاهـی برای به دست آوردن باید از دست داد 💞خواستن اگر با تمام وجود باشد، هیچ سدی نمی تواند مانع شود! 🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باز هم آمد شب جمعه پریشانم حسین داغ دوری از حرم افتاده بر جانم حسین عکس این شش گوشه بی حد بردلم آتش زده ازکرم آبی بریز بر قلب سوزانم حسین دلم برا حرمت پرمیزنه یا اباعبدالله الحسین(عآیه السلام) شب جمعه کربلا @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂🍁🍂🍁🍂 الهـی در پایان شب به زندگی من و عزیزانم سلامتی و تندرستی عنایت فرما و تمام مریض‌ها را شفای عاجل عنایت فرما خـدایـا می‌دانی که در این شب‌ها دلمان بیشتر از همیشه به تو نیاز دارد پس دلمان را بیشتر به نور خود منور گردان امشب براتون سلامتی آرزو می‌کنم ان شاءالله هیچ خانه‌ای مریض و مریض دار نباشه مواظب خودتون باشید شبتـ🌙ـون منـور به نـور خـ✨ـدا @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸سلام امام‌زمانم🌸 شنیده ام که قرار است جمعه برگردی کدام جمعه؟ نمیشد اشاره می کردی؟! 🌸اللهم‌عجل‌لولیک‌الفـــــرج🌸 صبحتون_مهدوی @Emam_kh
عنه عليه السلام : رَحِمَ اللّه ُ امرَأً (عَبدا) سَمِعَ حُكْمافَوَعى ، ودُعِيَ إلى رَشادٍ فَدَنا ، وأخَذَ بِحُجْزَةِ هادٍ فَنَجا ، راقَبَ رَبَّهُ ، وخافَ ذَنبَهُ . امام على عليه السلام : خدا رحمت كند كسى (بنده اى) را كه سخن حكيمانه اى بشنود و پذيرايش شود، و به راه راست فرا خوانده شود پس به آن نزديك گردد و كمربند راهنمايى را بگيرد و نجات يابد ، پروردگارش را در نظر داشته باشد و از گناه خويش بترسد . نهج البلاغة : الخطبة 76 .