🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم 🌹 آیه 145 سوره آل عمران 🌸 وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ كِتَاباً مُّؤَجَّلاً وَمَن يُرِدْ ثَوَابَ الْدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَن يُرِدْ ثَوَابَ الْأَخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَ سَنَجْزِى الْشَّاکرِينَ 🍀 ترجمه: و هیچ كسی جز به فرمان خداوند نمى میرد، (و این) سرنوشتى است تعیین شده. و هر كسی پاداش دنیا را بخواهد از آن به او مى دهیم، و هركسی پاداش آخرت را بخواهد از آن به او مى دهیم، و به زودی سپاسگزاران را پاداش خواهیم داد. 🌷 #تموت: بمیرد 🌷 #مؤجلا: تعيين شده، مدت دار ، اصل کلمه از اجل به معنی مدت است. 🌷 #یرد: بخواهد 🌷 #ثواب: پاداش 🌷 #نؤته: به او می دهيم 🌷 #سنجزى: به زودى پاداش خواهیم داد 🔴 #شأن_نزول_آيه: اين آیه بعد از جنگ احد نازل شده است. 🌸 همانطور که در جلسه قبلی گفتیم در جنگ احد شایعه شد که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم به #شهادت رسیده و این شایعه تعداد زیادی از مسلمانان را به وحشت افکند تا آنجا که تعداد زیادی از میدان #جنگ فرار کردند و حتی بعضی می خواستند از #اسلام هم برگردند در این آیه برای هوشیاری این افراد می فرماید: و ما کان لنفس أن تموت إلا بإذن الله كتاب مؤجّلاً: و هيچ کسی جز به فرمان #خداوند نمی میرد، و این سرنوشتی است تعیین شده. بنابراین حتی اگر پیامبر در این میدان به شهادت می رسید چیزی جز انجام یافتن یک سنت الهی نبود. از سوی دیگر فرار از میدان جنگ نمی تواند از فرا رسیدن اجل جلوگیری کند همانطور که شرکت در میدان جهاد نیز اجل #انسان را جلو نمی اندازد. 🌸 سپس می فرماید: و من یرد ثواب الدنيا نؤته منها و من يرد ثواب الأخرة نؤته منها: و هر کسی پاداش دنیا را بخواهد از آن به او می دهیم و هر کسی پاداش #آخرت را بخواهد از آن به او می دهیم. سعی و تلاش انسان هیچ گاه ضایع نمی شود، اگر هدف آدمی تنها نتیجه های مادی و دنیوی باشد بهره ای از آن به دست می آورد اما اگر هدف عالی تر بود و کوشش ها در مسیر حیات جاویدان و فضایل انسانی به کار رود، باز به هدف خود خواهد رسید. پس حالا که رسیدن به دنیا یا آخرت هر دو نیازمند به کوشش است پس چرا #انسان سرمایه های وجودی خود را در مسیر دوم که یک مسیر عالی و پایدار است به کار نیندازد؟ سپس در پایان آیه تأکید می کند: و سنجزی الشاکرین: و به زودی سپاسگزاران را پاداش خواهیم داد. 🔹 پيام های آیه145سوره آل عمران 🔹 ✅ با فرار از #جنگ، از مرگ نمى توانید فرار كنید. ✅ #مرگ، به دست ما نیست، «كتاباً مؤجّلاً» ولى اراده و هدف به دست ماست. ✅ حال كه #دنیا و #آخرت در برابر ماست، مسیر ابدیّت و رضاى خالق را ادامه دهیم. ✅ هر نوع #انگیزه و عملى بازتاب و عكس العمل مخصوصى دارد. در هر مسیرى گام نهیم به مقصدى خاص خواهیم رسید. تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸

🔴 از کشیش‌ها بپرسیم یا از علمای حوزه؟! 👈🏻اگر این سوال‌ها را علمای حوزه جواب نمی‌دهند، تا از کشیش‌ها بپرسیم 🔻امر به معروف و نهی از منکر در موضوعی مثل انتخابات چقدر مهمتر از موضوعی مثل حجاب است؟ ❗️آیا آخوندها را خدا ساخته فقط برای کنترل روابط جنسی؟ #انتخابات @Emam_kh

🔴 سِحر و جادو در انتخابات !! تصویر بالا مربوط به یکی از ماده گرگ های سازمان مجاهدین خلق(منافقین) است که در حال زنده به گور کردن یک کودک کرد عراقی می باشد!! منافقین سنگدلی که سال ها در ایران و عراق دست به جنایت هایی زدند که روی داعشی ها را سفید کردند. اصرار بر جنایت و خیانت از سوی منافقین(مجاهدین خلق) ، نظام جمهوری اسلامی را مجبور به برخورد با آنان ساخت و برخی از این جنایتکاران وحشی با فرمان امام خمینی(ره) و حکم دادگاه های انقلاب به دار مجازات آویخته شدند. اما در ایام انتخابات سال۹۶ دشمن به یاری نفوذی های داخلی و توسط سحر و جادوی رسانه ای توانست کاری باورنکردنی و غیرممکن را ممکن سازد و جای جلاد و شهید را عوض کرده و لقب "آیت الله قاتل" را علیه مجازات کننده این حیوانات وحشی در ذهن بسیاری از مردم جا بیندازد. این همان قدرت جادویی رسانه است که اگر مردم عزیز در این چند روز طلایی باقیمانده تا #انتخابات مراقب آن نباشند شاهد #تکرار اشتباه و به قدرت رسیدن دوباره نااهلان خواهیم بود. #رئیسی ✍"قاسم اکبری" @Emam_kh

وقتی به کسی ر.ای بدی و رییس جمهو.ر بشه، در ثواب و عقاب تمام کارهای خیر و شرش شریکی❗ . کسایی که قبلا به رو.حانی ر.ای دادن، این بار به انتخاب اصلح کمک کن و در کارهای خیرش شریک بشن... ان شاء الله که گذشته جبران بشه🙏 . البته هم در ا.نتخابات شرکت کنن، هم به اصلح ر.ای بدن و هم تاااا میتونن دیگرانو با خودشون همراه کنن؛ . با این کار به خدا ثابت کنن که از ا.نتخاب قبلیشون پشیمونن. @Emam_kh

🔸 حرام بودن درآمد ناشی از انتشار دروغ و شایعه در انتخابات ⁉️ کسب درآمد ناشی از پخش دروغ و شایعه در فضای مجازی در ایام انتخابات چه حکمی دارد؟ ✅ این‌گونه کسب درآمد، حرام است. @Emam_kh

✍️ وقتی «مختار ثقفی» در دار الحکومه خود توسط سپاه شمر محاصره شده و عرصه بر «جبههٔ مقاومت» تنگ و تنگ تر می شود، خبر می دهند که «ابراهیم بن مالک اشتر» از راه رسیده و قرق را شکسته، اینجاست که «شمر» فریاد می زند: «ابراهیم الان باید در موصل باشد نه کوفه!» 😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡 ☝️ مشابه این ناله، امروز از: – بی بی سی فارسی، صدای آمریکا، رادیو فردا و شبکه های سعودی - وهابی شنیده می شود که: ابراهیم الان باید در قوه قضائیه باشد نه مجریه!!!؟؟؟ 😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡 🌸 «ابراهیم» به کمک جبههٔ انقلاب می آید؛ 🙏 قرق و محاصرهٔ لیبرال ها را می شکند و دیگر منتظر پرونده های فساد نمی ماند 🙏 او این بار به دل کانون های رانت و فساد خواهد زد... 🌸🤲 «اِنْ شاءَاللّٰه»🤲🌸 🌹☝️ همه باهم پای صندوق رأی☝️🌹 اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋 @Emam_kh

رفقا...!! میدونید چرا دست #قاسم موند ..؟!؟ #انتخابات #مشارکت_حداکثری @Emam_kh

☘🍁☘🍁☘🍁☘ 🍒 سرگذشتی واقعی و آموزنده با نام👈 تاوان‌شکستن‌یک‌دل💔 🍒 👈 قسمت سوم از رفتار مادر شوکه شده بودم. مات و مبهوت گوشه ای کز کرده و به او نگاه می کردم که زنگ در به صدا درآمد. مادر فوری به خودش آمد و در را باز کرد. زن و شوهر جوان همسایه طبقه پایین مان بودند که پشت در ایستاده بودند. آنها یک هفته قبل به واحد طبقه پایینی مان نقل مکان کرده بودند. مادر همان روز اول جیک و پوکشان را در آورده و فهمیده بود که این آقا که نامش کسری بود وضع مالی خوبی دارد و صاحب یک شرکت است. کسری که چند باری من و مادرم را در آسانسور و حیاط مجتمع دیده بود به مادر گفت: «سر و صداتون رو شنیدیم، نگران شدیم که نکنه اتفاقی افتاده باشه!» مادر از جلوی در کنار رفت و کسری و همسرش پانیا را به داخل خانه دعوت کرد. مادر که انگار کسی را برای درددل کردن می خواست داشت برای کسری و پانیا از اتفاقی که افتاده بود حرف می زد و من مانند مجرمی گناهکار گوشه ای نشسته و به او نگاه می کردم. آن شب کسری و پانیا تا دیروقت خانه مان ماندند و نتیجه این شد که من دور عشق و عاشقی را خط بکشم و برای مدتی خانه پدرم نروم تا آبها از آسیاب بیفتد. این اتفاق و قشقرقی که مادر آن شب به پا کرد سرآغاز دوستی من و پانیا بود. هفته های بعد از جدایی از پسرعمه ام برایم بسیار سخت گذشت. رفتن به خانه پدر قدغن شده بود و پدر که کم و بیش ماجرا را فهمیده بود برای دیدن من اصراری نداشت. بیشتر وقت های بیکاری ام در خانه پانیا می گذشت. او تنها چهار سال از من بزرگتر بود و هنوز روحیات نوجوانی اش را حفظ کرده بود. پانیا برایم تعریف می کرد که چظور با کسری آشنا و با وجود چهارده سال تفاوت سنی عاشقش شده. آن ها اولین بار همدیگر را در یک میهمانی دیده بودند و پانیا به سرعت مجذوب خصوصیات جذاب او شده بود. پانیا که پدر و مادرش سالها قبل از همدیگر جدا شده و نزد عمویش بزرگ شده بود نیز همچون مادرم مرا از عشق های دروغین این دوره  و زمانه منع می کرد و می گفت: «باید عاشق مردی بشی که در عین جذاب و رمانتیک بودن مقتدر و مدبر هم باشه!» پانیا هم دقیقا همان درس هایی را می داد که مادرم در طی این سالها به گوشم خوانده بود. کم کم جذب حرفهای پانیا شدم و همین مسئله عشق پسرعمه ام را در ذهنم کمرنگ و بیرنگ کرد چون هیچ کدام از ویژگیهایی که پانیا از آن حرف می زد در وجود او نبود. در رفت و آمد به خانه پانیا بارها با کسری روبرو شدم. او مردی بسیار خوش برخورد، خوش صحبت و جذاب بود و با صحبت های دلنشینش توجه همه را به خود جلب می کرد. او مردی خوش قیافه بود که به نظر می رسید تعمد دارد که دل هر زنی را ببرد و البته این چیزی بود که پانیا اصلا آن را نمی دید..... 👈 ادامه دارد... ☘🍂☘🍂☘