eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.4هزار عکس
17.6هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
عنه عليه السلام مَن ذَكَرَ اللّه َ سبحانَهُ أحيا اللّه ُ قَلبَهُ و نَوَّرَ عَقلَهُ و لُبَّهُ .; امام على عليه السلام هر كه به ياد خداى سبحان باشد ، خداوند دلش را زنده و انديشه و خردش را روشن گرداند .; غرر الحكم : 8876 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلاااااام 🌸 خـدایا به تو پناه می‌برم از اینکه هنگامی که گنج توجه و یاد تو در نزد من است به متاع ناچیز و پست دیگری که غیر توست توجه نمایم 🌸 نـور قلبـم ای خدای مهربانم مارا یاری ده تحملمان را افزون قولمان را صدق قلبمان را پاک گردان الهی تو یگانه مایی پناهمان باش ما را جز در برابر عظمت خودت محتاج نخواه و کار ما را به بندگانت مینداز آمیـن‌یـارب‌الـعـالـمیـن رو تون پراز الطاف الهی🌹🍃 @Emam_kh
🔵❌یکی بود یکی نبود ❌یه روز یه خانم مثل هر روز بعد از کلی آرایش کنار آینه , مانتو تنگه و کفش پاشنه بلنده شو پا کرد و راهی خیابونای شهر شد ... ❌همینطوری که داشت راه میرفت ...👣 ❌وسط متلک های جوونا یه صدایی توجهش رو جلب کرد : ❌خواهرم حجابت !! ❌خواهرم بخاطر خدا حجابت رو رعایت کن !! ❌نگاه کرد ، دید یه جوون ریشوئه ❌از همون ها که متنفر بود ازشون با یه پیرهن روی شلوار و یه شلوار پارچه ای داره به خانم های بد حجاب تذکر میده ❌به دوستش گفت من باید حال اینو بگیرم و گرنه شب خوابم نمیبره مرتیکه سرتاپاش یه قرون نمی ارزه ، اون وقت اومده میگه چکار بکنید و چکار نکنید ... ❌تصمیم گرفت مسیرش رو به سمت اون آقا کج کنه و یه چیزی بگه که دلش خنک بشه‌ ... ❌وقتی مقابل پسر رسید چشماشو تا آخر باز کرد و دندوناش رو روی هم فشار داد و گفت تو اگه راست میگی چشمای خودتو درویش کن با این ریشای مسخره ات ❌بعدم با دوستش زدن زیر خنده و رفتن ❌پسر سرشو رو به آسمون بلند کرد و زیر لب گفت : ❌خدایا این کم رو از من قبول کن !! ❌شبش که رفت خونه به خودش افتخار میکرد ... ❌گوشی رو برداشت و قضیه رو با آب و تاب برای دوستاش تعریف میکرد ❌فردای اون روز دوباره آینه و آرایش و بعد که آماده شد به دوستاش زنگ زد و قرار پارک رو گذاشت ❌توی پارک دوباره قضیه دیروز رو برای دوستاش تعریف می کرد و بلند بلند میخندیدند ❌شب وقتی که داشت از پارک برمی گشت یه ماشین کنار پاش ترمز زد : خانمی برسونیمت ... ❌لبخند زد و گفت برو عمه تو برسون بعد با دوستش زدن زیر خنده ❌پسره از ماشین پیاده شد و چند قدمی کنار دختر قدم زد و بعد یک باره حمله کرد به سمت دختر و اون رو به زور سمت ماشین کشید ❌دختر که شوکه شده بود شروع کرد به داد و فریاد ❌اما کسی جلو نمیومد ❌اینبار با صدای بلند التماس کرد ❌اما همه تماشاچی بودن ❌هیچ کدوم از اونایی که تو خیابون بهش متلک مینداختن و زیباییشو ستایش میکردن ، حاضر نبودن جونشون رو به خطر بندازن ❌دیگه داشت نا امید میشد که دید یه جوون به سمتشون میدوه و فریاد میزنه : ❌آهای ولش کن بی غیرت !! ❌مگه خودت ناموس نداری ؟؟ ❌وقتی بهشون رسید ، سرشو انداخت پایین و گفت خواهرم شما برو و یه تنه مقابل دزدای ناموس ایستاد !! ❌دختر در حالی که هنوز شوکه بود و دست و پاش میلرزید یک دفعه با صدای هیاهو به خودش اومد و دید یه جوون ریشو از همونا که پیرهن رو روی شلوار میندازن از همونا که به نظرش افراطی بودن افتاده روی زمین و تمام بدنش غرق به خونه ناخودآگاه یاد دیروز افتاد اون شب برای دوستاش اس ام اس فرستاد : ❌وقتی خواستن به زور سوارش کنند ، همون کسی از جونش گذشت که توی خیابون بهش گفت : خواهرم حجابت !! ❌همون ریشوی افراطی و تندرو 💥مثل شهید امر به معروف علی خلیلی 🌹 شادی روح همه ی شهدا صلوات 🌹 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ یه هدیه بسیار زیبا و یه یادگاری بسیار با ارزش که برای تموم زندگی مفید و راهگشا هستش. 💖اثراتِ حُسنِ ظَن و خوشبین بودن بخدا و بالعکس. 🎙استاد عالی ... @Emam_kh
🔴 وزارت اطلاعات کجا بوده است ؟!! در قسمت جدید مجموعه یک موضوع عجیب و باورنکردنی مطرح شد. 🔹محمدرضا رحمانی یا همان حسین فریدون برادر خط قرمزی جناب حسن روحانی قصد داشته با کمک و سندسازی MI6 انگلیس خود را بجای یک میلیونر خارجی (در فیلم مکزیکی عنوان شده) که تازه فوت کرده بوده و وارثی نداشته جابزند و اموال او را بالا بکشد!!! 🔺سئوال اینجاست سرویس اطلاعاتی انگلیس در قبال چه خدمتی از برادر رئیس جمهور سابق ، حاضر به انجام چنین همکاری کثیفی بوده است؟؟!! 🔺مسئولین وقت وزارت اطلاعات به عنوان متولی اصلی امنیت در دولت اگر از خجالت این افتضاح بمیرند رواست. امیدواریم در دولت آقای شاهد وزارت اطلاعاتی قوی و در شان جمهوری اسلامی باشیم ... ✍"قاسم اکبری" @Emam_kh
به دخترش میگفت: وقتی گره‌های بزرگ به کارتون افتاد، از خانوم فاطمه زهرا(س) کمک بخواید. گره های کوچیک رو هم، از شهدا بخواید براتون باز کنند. 🌹سردارشهید‌حاج‌حسین‌همدانی🌹 @Emam_kh
♨️سردار سلامی علیه واکسن آمریکایی: 📍"ترور بیولوژیک همواره یکی از راهبردهای دشمن است...ما نمی‌توانیم به دشمن اعتماد کنیم تا محلول واکسن خارجی وارد کشور شود... آمریکایی که دشمن شماره یک این ملت است و ما را تحریم دارو کرده، چه تضمینی وجود دارد که واکسن فلج‌کننده به ما ندهد و ملت ما را در آینده با مشکل روبه‌رو نکند؟" khabaronline.ir/news/1547233 ✍قیام به‌موقع سردار سلامی در قبال توطئه‌ی احتمالی ؛ درست در زمانی که زمزمه‌ی واردات واکسن آمریکایی قوت گرفته است. ✍شک نکنید از امشب گرگ‌های حقیقی و مجازی به سوی سردار حمله خواهند کرد؛ لذا هرطور که می‌توانیم ضمن حمایت از مواضع ایشان، باید روشنگری کنیم. ✍البته می‌کوشد تا واردات واکسن‌های اصالتا انگلیسی و آمریکایی که در شعبات دیگر کشورها تولید شده را عادی جلوه بدهد؛ لذا امروز دفاع از فکر و جان میلیون‌ها نفر از هم‌وطنانمان، تکلیف و رسالتی بزرگ است که بر دوش تک‌تک‌مان قرار دارد. @Emam_kh
✍ تجلیِ اسم "شافی" خدایی در زمین؛ آغوش باز کرده‌ای برای هرآنکس که درد، امانش را بُریده ... تا بیرون بکشی از جانش، آنچه را که زندگی را برایش تنگ کرده است! ▫️درست شبیه‌ِ حال و روز این‌روزهای ما؛ که طبیبی آغوش باز کرده و منتظر است؛ اهل زمین، دردشان را کف دست بگیرند و به آغوشش پناه ببرند! مبارک 🌹 @Emam_kh
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🔖 ❓ شما چرا زیارت عاشورا میخوانید؟ ✨امام باقر(علیه السلام ) نوید داده اند: اگر مردم می دانستند در زیارت (علیه السلام ) چه فضیلتی است، از شدت شوق جان می دادند و روحشان از حسرت, غم و اندوه جدا می گردید. 📚 کامل الزیارات _ ص ۷۴ 🔻مصداق: 🔸مسافر بودیم مسافر خانه ی خدا، بین راه یکی از منزلها ناامن بود، شبانه از منزل قبلی راه افتادیم، یک فرسح نرفته برف گرفت، رفقا سرعتشان را زیاد کردند. من جا ماندم! همه جا تاریک، راه را هم بلد نبودم. از اسب پیاده شدم، متحیر و مضطرب. 🔹باغی به چشمم آمد ؛ باغبان جلو آمد و پرسید: کیستی؟ قصّه را گفتم. ✨ فرمود: نافله بخوان تا راه را پیدا کنی. ➖نافله شب را خواندم. دوباره آمد و پرسید: چرا نرفتی؟ 🔸گفتم: راه را بلد نیستم. گفت: زیارت جامعه بخوان. ➖نه آن وقت، نه بعد از آن، جامعه را حفظ نبودم، ولی خواندم، از حفظ هم خواندم!!! باز آمد و پرسید: نرفتی؟ 🔹اشکم سرازیر شد و گفتم: راه را بلد نیستم. فرمود: عاشورا بخوان! آن را هم حفظ نبودم، ولی خواندم از حفظ، با همه ی لعن ها و سلام ها و دعای علقمه. 🔸برای بار آخر هم آمد. مرا روی مرکب خودش سوار کرد. دست روی زانوی من گذاشت و فرمود: ❓ چرا نافله نمی خوانید؟ نافله، نافله، نافله... ❓ چرا جامعه نمی خوانید؟ جامعه، جامعه، جامعه... ❓چرا عاشورا نمی خوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا؛ " 🔹چند لحظه بعد رفقایم را نشان داد. داشتند برای نماز صبح وضو می گرفتند. از مرکب پیاده شدم. به خودم آمدم. با خودم گفتم: این آقا کیست؟ 🔸این حوالی نه فارسی زبانی پیدا می شود نه مسلمانی! همه مسیحی هستند و ترک زبان! سربرگرداندم اما دیگر کسی را ندیدم. 📒نجم الثاقب ج2 ص712. 📗مفاتیح الجنان، ذیل زیارت جامعه کبیره. ✨