پروانه ای دردام عنکبوت
#قسمت۵۵ 🌩
مشخص بود ناریه اردوگاه راکامل میشناسد ,محلی رانشان داد که تعداد زیادی کانکس بود وگفت :اینها سویتهای قابل حمل هستند که توسط دولتهای حامی داعش,برایشان فراهم شده وهرکدام ازاین واحدها به مسولین داعش که باخانواده هستندیازن جهادی دارند, تعلق دارد ویک طرف هم سوله های بزرگی شبیهه سوله هایی که ما درانجا اسیربودیم ,وجودداشت که ناریه انها رانشان داد وگفت ,اینها هم محل استراحت سربازان داعشی است,ازبیرون مثل سوله است اما داخلش زیادی لوکس است ودراخر چادرهایی رانشان دادوگفت ,معمولا برای اموزش دادن بچه ها چادرهای کوچک تر وبرای اموزش بزرگترها,چادرهای بزرگتر رااستفاده میکنند یعنی اینها یه جورمدرسه هستند .
ماشین را نزدیک کانکسها پارک کرد وگفت:من فیصل را به سوییت خودم میبرم ویک چادر رانشان داد وگفت:ان چادر رامیبینی,محل اموزش کودکان چهار تا ده ساله است,اگر پسرت زنده گیرمامورین افتاده باشد,احتمال زیاد باید درانجا باشد...
ناریه به سمت کانکس رفت,اما من دیگر طاقت نداشتم به سمت چادری که اشاره کرده بود رفتم,تقریبا
دویست ,سیصدمتری با کانکسها فاصله داشت.
چندتا پسربچه اطراف چادربودند...حرکاتم قابل کنترل نبود,نزدیک چادر شدم دوپسربچه ایستاده بودند ویک پسربچه هم پشت سرشان نشسته بود وسرش روی زانوهایش درحال گریه بود.
رفتم جلو... روبنده ام رابالازدم ونشستم تا قدم هم قد پسربزرگتر,شود,دستش را دردستم گرفتم وگفتم:بزرگتر اینجا کیست؟یعنی معلمتان کیست عزیزم؟تا این حرف از دهانم خارج شد,ناگهان....
ادامه دارد...
پروانه ای دردام عنکبوت
نویسنده خانم ط_حسینی
#قسمت۵۶ 🎬
ناگهان صدای گریه پسرک پشتی بیشترشد,از پسربزرگتر پرسیدم چرا شما بیرون چادرید؟چرا اون دوستتان گریه میکند؟
پسرک:ما شیطانی کردیم ودرس گوش ندادیم,معلممان تنبیه مان کردتا درافتاب بایستیم واشاره به پشت سرش کرد وگفت:گرگی هم مثل همیشه خودش راخیس کرد وتنبیه شد ,تازه یک کتک مفصل هم خورده,اخه گرگی نه میتواند مثل مجاهد داعشی سرببرد ونه میتواند نقش قربانی رابازی کند,امروز هم قراربود نقش قربانی رابازی کند وتا بقیه ی مجاهدان خواستندبا خنجرچوبی سرش راجداکنند اول شروع به زوزه کشیدن کرد وبعدهم خودش راخیس کرد..
پیش خودم فکر کردم,پسرک بیچاره دراین سن باید مشق چه چیزهای وحشتناکی رابکند.
پسرک:اصلا گرگی ازهمان روز اول میترسید ومدام گریه میکرد ,چون اسمش رانمیدانستیم ,معلممان اورا گرگی صدامیزند وماهم میخندیم ,اخر حرف که نمیزند فقط مثل گرگ صدامیدهد...
اخی خدای من,ناخوداگاه به طرفش رفتم,هنوز سرش روی دستانش بود وصدای گریه اش بلند,دستانم رابه طرفش گرفتم وگفتم:عزیزکم,پسرکم گریه نکن .....
تا سرش رابالا گرفت ونگاهش درنگاهم قفل شد.....باورم نمیشد.....لبخندی زد وخودرادراغوشم انداخت...
عماددددم....عزیزززززم....
انگار زمان متوقف شده بود ومن بودم وعماد وعماد بود ومن.
ادامه دارد..
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح حکمت105 (1)
🔹اقسام احکام الهی
🔰 در حکمت ۱۰۵ امیرالمؤمنین درباره چهار دسته از موضوعات سخن گفتند ؛
1⃣ نخست موضوعاتی که خداوند حکم وجوب بر آنها آورده است ،
2⃣ دوم موضوعاتی که حدود الهی هستند،
3⃣ سوم موضوعاتی که نهی شدیم از آنها ،
4⃣ و چهارم موضوعاتی که خداوند دربارهٔ آنها سکوت کرده ، در حالیکه نه جهل داشته و نه نسیان.
➖✦➖✦➖✦➖✦➖✦➖
1⃣ دربارهٔ فرائض و واجبات در نهج البلاغه، چند دسته مطلب مورد توجه است :
🔵 1.اولاً فهرستی از واجبات در نهج البلاغه شریف بیان شدند که به ترتیب عبارتند از :
✳️ حج ؛ (در خطبه اول نهج البلاغه)
✳️ سطح زندگی رهبران و مدیران و حکومت اسلامی در حدّ ضعفا بودن؛ (در خطبه ۲۰۹ نهج البلاغه)
✳️ قوت فقرا که در اموال اغنیاء قرار داده شده ؛ (در حکمت ۳۲۸ نهج البلاغه)
✳️ حقّ رهبر بر امّت و حقّ امّت بر رهبر ؛ (در خطبه ۲۱۶ نهج البلاغه)
✳️ بزرگ دانستن وفای به عهد ؛ (در نامهٔ ۵۳)
✳️ و ذکر زبانی ؛ (در خطبه ۱۸۳)
🔵 2. مطلب دوم فلسفهٔ بعضی از واجبات الهی است که در حکمت ۲۵۲ حضرت به آن پرداختند
🔵 3. و مسأله سوم اهمیت و جایگاه فرائض است.
🔻مولا علی (علیه السلام) دربارهٔ اهمیت و جایگاه فرائض این نکات را در نهج البلاغه بیان کردند :
🔸۱. روز قیامت خدا با آنها علیه ما احتجاج خواهد کرد؛ (حکمت ۳۸۲)
🔸۲.محبوب ترین دستور تربیتی مولا علی (علیه السلام) به فرزندش؛ (در نامه ۳۱)
🔸۳. عامل ورود انسان به بهشت؛ (در خطبه ۱۶۷)
🔸۴. بالاترین عبادت ؛(در حکمت ۱۱۳)
🔸۵. اگر مستحبّات به واجبات ضرر برسانند ؛
اولاً مایهٔ تقرّب بنده به خدا نمی شوند ؛ (حکمت ۳۹)
ثانیاً باید آنها را ترک کرد ؛ (حکمت ۲۷۹ و حکمت ۳۱۲)
🔸۶. بهترین وقتت را برای اقامه فرائض اختصاص بده؛ (نامه ۳۱)
🔸۷. خوشا به حال کسی که فرائض را در پیشگاه پروردگار انجام داده ؛ (نامه ۴۵)
🔸۸. همهٔ عبادات منوط به آمادگی و اقبال قلب است، الّا فرائض ؛ (نامه ۶۹)
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبرانقلاب: در سال ۶۰، در مقابل این همه حادثه و شدّت عمل توانستیم روی پای خودمان بِایستیم و دشمن را ناامید کنیم، امروز هم میتوانیم؛ خدای سال ۶۰، همان خدای امسال است؛ خدای دورانهای سختی و دورانهای گوناگون یکی است، همهی سنّتهای الهی هم سر جایش است. ۱۴۰۱/۴/۷
@Emam_kh
🌹🍃خواهر عزیزم
✨هرگاه خواستی از حجاب خارج شوی و لباس اجنبی را بپوشی به یاد آور که اشک امام زمانت را جاری می کنی به خون های پاکی که ریخته شد برای حفظ این وصیت خیانت میکنی
✨به یاد آر که غرب را در تهاجم
فرهنگی اش یاری می کنی و فساد را منتشر می کنی و توجه جوانی که صبح و شب سعی کرده نگاهش را حفظ کند جلب می کنی
✨به یاد آر حجابی که بر تو واجب شده ، تا تو را در حصن نجابت فاطمی حفظ کند ، تغییر می دهی ...
🌹🍃شهید_علاء_حسن_نجمه
📙برگرفته از کتاب آخرین نامه اثر گروه شهید هادی
@Emam_kh
شاید پیام این تصویر و دست این دختر نوجوان لبنانی این باشد که به همه دنیا بگویید که تمام تلاش های شما برای تضعیف #حجاب به نتیجه نمی رسد.
هرچقدر هم که با ما بجنگید، ما همچنان متعصب و پایبند به دین خواهیم ماند.
🔗 ثارالله شاکری
#لبنان
#سلام_فرمانده
@Emam_kh
🔴 سندروم افتخار به افتضاح !!
غربگداهای رسواشده بعد از اتمام مذاکرات قطر جوری می گویند که اعضای جدید تیم مذاکره کننده بلد نیستند #مذاکره کنند که انگار فروختن صنعت هسته ای مملکت به ثمن بخس کاری دارد!
بنده در همان زمان جوگیری و برجام بازی برجامیان هم گفتم حاضرم به جای ظریف و عراقچی و تخت روانچی ، یک نفره بدون هیچ چی! ، به مذاکره بروم و نه طی چند ماه که در عرض چند ساعت همه چیز را معامله کنم و برگردم!
قول هم می دهم با هواپیمای عمومی بروم و حق ماموریتم را هم نصفه بگیرم و بعدش نشان دولتی به همراه چند صد عدد سکه طلا را هم نگیرم!!
به باد دادن دستاوردهای هسته ای کاری ندارد که آقایان زبان دنیا بلد به آن افتخار می کنند ...
✍ قاسم_اکبری
@Emam_kh
6.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا