پروانه ای در دام عنکبوت
#قسمت۷۹ 🎬
زیرلب بسم الله گفتم وروبه طارق:خیلی عادی برخورد کنید مسیرش ازطرف چادر نمازهست,احتمالا کاردیگه ای دارد.
ابواسحاق:ببینم مجاهدین,خواهر مجاهد به طرف شهر میرید؟جشن؟؟
من بدون کلامی سرم راتکان دادم.
ابواسحاق:من واین دومجاهدهم میخواهیم برویم جشن ,مشکلی نیست ماهم سوارشویم؟
اشاره کردم به عقب ماشین تا کنارتیربارسوار بشن واونا هم سوارشدن.
نفسم را به شدت بیرون دادم واهسته به طارق گفتم:به دوستات بگو سر پسره راگرم کنن تا ازحرفهای ماچیزی نفهمه,طارق اشاره ای به احمد کرد واوناهم مشغول خوش وبش بافیصل شدند.
اروم به عمادگفتم:عماد, روی بغل طارق نشستی برادرکم...
عماد ناباورانه نگاهی به بالای سرش کرد وخودش رادربغل طارق جا کرد.
طارق اهسته سوال کرد:تواینجا چه میکنی سلما؟؟
عقده دلم واشد وهمراه گریه گفتم:پدرومادر راسربریدند جلوی چشم ماااا,عماد راببین لال شده بعداز چندین روز اسارت پیداش کردم,من ولیلا اسیرشدیم وعمادرا ربودندواوردند اینجا....ابوعمر من ولیلا رابرای کنیزی خرید وچشم طمع به ما داشت,لیلا طاقت نیاورد وخودش راکشت....من ابوعمر رامسموم کردم وکشتم وخودم فرارکردم,یه زن داعشی,مادرهمین فیصل کمکم کردعماد راپیدا کنم و....هق زدم وگفتم...اشک ریختم وگفتم و..
طارق اهسته دستش را روی دستم که روی دنده بود گذاشت ونوازش کرد وگفت:فدات بشم خواهر...توشیرزنی شیرزن...ازاین به بعد تنهات نمیگذارم....
گفتم:نه نه ...من از پس خودم برمیام ,جام پیش ام فیصل امن امنه,توودوستات زودتر فرارکنید....همین ابواسحاق پدرومادرمون راسربرید ومارااسیرکردو...
طارق عقب نگاهی کرد وگفت:اگر امشب نکشمش مرد نیستم... من وتو عماد باهم میمونیییم....
ازخدام بود که باطارق باشم,اما موقعیت جوری بود که اگرباهم میبودیم احتمال کشته شدنمان زیادبود واگر ازهم جدا میشدیم,احتمال نجات همه مان بیشتربود....
من:طارق،برادرم،عزیزم،از
تمام خانواده ام فقط تووعماد رادارم نمیخوام شماراازدست بدهم,من جام تواردوگاه امنه,شما هم بااین لباسا ودانستن راه دررو راحت میتونید خودتون رانجات بدید ,باوجود فیصل وعماد من گاو پیشونی سفیدهستم ,این داعشیا زنان راخیلی میپایند وهمراهی من وعمادباشما مساوی بامرگ هرسه مان است.....
طارق دستم رافشار داد...دیگه نزدیک مسجد بودیم...ایستادم...ماشین راپارک کردم ...
ادامه_دارد ..
🦋ای دردام عنکبوت
نویسنده خانم ط_حسینی
#قسمت۸۰ 🎬
میدونستم الان وقت خداحافظی ست,الان طارق واحمدوعباس بین داعشیان گم میشن ودیگه نمیدونم ایا دوباره میتونم طارق راببینم یانه...عماد محکم بغل طارق راچسپیده بود وازش جدا نمیشد...
اهسته سرم رابردم کنارگوشش وگفتم:بزارطارق بره ,عمادم....من هستم....طارق میخواد ابواسحاق راتنبیه کند ....اگه ولش نکنی شاید به خطربیافته...تااین حرف رازدم...عماد بغل طارق را رها کرد...دلم میخواست زار بزنم...اخه خدااا چرااااا به چه گناهی...
همه شان پیاده شدند..ابواسحاق تشکر کرد ورفت تا به جشن برسد ومن دیدم طارق وعباس واحمد,سایه به سایه اش رفتندوتا زمانی که درتاریکی گم شدند ,نگاهم به رد رفتنشان خیره ماند,با صدای فیصل به خود امدم:خاله بریم دیگه دارن اتیش بازی میکنن.....
کلی جمعیت امده بود مردمی که به داعش پیوسته بودند برای تماشا امده بودند..
بچه ها جلویم جست وخیز میکردند ومن درافکار خودم غرق بودم
ایا طارق ودوستانش رفتند؟ایا داخل اردوگاه کسی ازفرارشان مطلع شده؟
ذهنم انچنان مشغول بود که نفهمیدم کی جشن تمام شد ظرفی غذادست فصیل وظرفی دست عمادبود
من:عماد ,فیصل کی بهتان غذا داد؟
که یک دفعه یکی از پشت به من زد...
سلما...
ادامه_دارد ..
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح حکمت108 ( 2 )
🔹 مدیریت قلب
⚜ در حکمت ۱۰۸ ، مسأله بسیار مهمی مطرح میشود؛ همانجور که قبلاً عرض شد مسأله، حالات قلب ، مدیریت حالات قلب و عوارض عدم مدیریت صحیح قلب است.
🔻اولین حالتی که امیرالمؤمنین (عليهالسلام) برای قلب در حکمت ۱۰۸ مطرح فرمودند، رجاء و امید است؛
فرمودند: " اگر رجاء بر قلبی وارد شد و مدیریت نشد، به طمع میکشد و اگر طمع علاج نشد، به حرص خواهد کشید و صاحبش را هلاک خواهد کرد. "
🔻در مقابل رجاء، یأس و ناامیدی است؛ حضرت میفرمایند: " اگر یأس بر قلبی مستولی بشود، افسردگی و تأسف خوردن او را از پای در میآورد و میکشد. "
⬅️ لذا با اجازه شما ما به صورت مبسوط، به مدد نهجالبلاغه، ما مسأله رجاء و یأس را بررسی میکنیم.
🔸۱. سرفصل اوّلی که باید ذیل رجاء مورد توجه قرار بگیرد، امیدهای صحیح و خوب است؛ يعنی به چه چیزهایی درست است که انسان امید ببندد؟
🔰 پنج محور به عنوان امیدهای خوب و صحیح در نهج البلاغه معرفی شده اند:
1⃣ اول امید به خداوند،
2⃣ دوم امید به فضل خدا در نزول باران،
3⃣ سوم امید به ازدیاد رزق و روزی،
4⃣ چهارم امید به ثواب آخرت،
5⃣ و پنجم امید به شهادت در راه خدا.
🔻 یک یک این موارد را از نهج البلاغه، در جلسات متعدد تقدیم خواهم کرد :
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
10.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥 چرا همهی حاضران در غدیر و بیعتکنندگان با امیرالمؤمنین علیهالسلام، نتوانستند بر این بیعت وفادار بمانند و پایکار "ولی" بایستند؟
@Emam_kh
9.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه تفکری بر ایران اسلامی عزت و قدرت میبخشد و چه جناح و فکری حقارت و تحقیر نظام⁉️⁉️
لطفاً با دقت نگاه کنید.....
نشر دهید تا ملت بیشتر به عمق خیانت قوم کثیف لیبرال پی ببرن‼️
اینجاست که باید بگیم؛خدایا شکرت
این مملکت #سید علی دارد!!!
#لبیڪ_یا_خامنهای
@Emam_kh
🔴 فرصت های طلایی
🔹آیا می دانید قدیمی ترین سد قوسی جهان با هفتصد سال قدمت در کدام کشور است؟! به نظرتان کشوری که دارای این اثر تاریخی منحصر به فرد است چقدر از بازدید گردشگران از آن درآمد کسب می کند؟!
🔺قطعا تعجب خواهید کرد که بگویم این سازه تاریخی خارق العاده در نزدیکی شهر قم قرار دارد و یک ریال هم از فرصت گردشگری آن نصیب کشور نمی شود!!!
🔹نکته دردآور اینکه کمتر ایرانی پیدا می کنید که از وجود سد کبار که یک شاهکار مهندسی در تاریخ جهان می باشد و هنوز هم پس از ۷ قرن سالم است و آبگیری می کند ، خبر داشته باشد!!!
🔹هزاران فرصت طلایی درآمدزایی و اشتغال زایی مثل این مورد در #ایران وجود دارد که با کمی همت و ابتکار و سلیقه می توانیم از آن ها در راستای پیشرفت و آبادانی مملکت و قطع وابستگی به نفت استفاده کنیم ...
#ما_میتوانیم
#ایران_قوی
✍"قاسم اکبری"
@Emam_kh