9.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 جمعخوانی دستاندرکاران کنگره ۲۴ هزار شهید تهران در حسینیه امام خمینی(ره). ۱۴۰۲/۱۱/۰۳
@Emam_kh
💠 قمار و شرطبندی
✅ بنابر نظر مقام معظم رهبری، تحقق قمار وابسته به دو رکن است:
1️⃣. بازی (لازم نیست که بازی حتماً با آلت قمار باشد؛ مثلا منچ مصداق بازی است)؛
2️⃣. جُعل (پولی یا چیزی که ارزش مالی دارد از طرف بازیکنان وسط قرار داده شود)
🔹بنابر احتیاط واجب، اگر در مسابقه مثلاً زورآزمایی پولی وسط گذاشته شود، حکم قمار دارد و حرام است. مگر در اسب سواری و تیراندازی.
🔸این حکم در صورتی است که آن پولی که در میان گذشته میشود، بین خود مسابقهدهندگان باشد. لذا اگر شخص ثالثی این مال را میدهد، قمار صدق نمیکند و حرام نیست.
📚 پینوشت:
رساله آموزشی آیتاللهخامنهای، قمار و غش و نجش
@Emam_kh
7.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📱انقلاب همچون هوای بهاری در دنیا صادر میشود
🔹️رهبر انقلاب: بنده بارها گفتهام انقلاب مثل هوای بهاری است، مثل هوای خوش است، نمیشود جلویش را گرفت؛ در هوای لطیف بهاری، هوای خوش و بوی گل از داخل بوستان بیرون میآید و در جاهای دیگر پخش میشود، جلویش را نمیشود گرفت. لازم هم نیست که کسی بخواهد آن هوا را صادر کند، -بلکه- به طور طبیعی صادر میشود. امروز شما دارید نشانههایش را در دنیای اسلام مشاهده میکنید. ۱۴۰۲/۱۱/۳
@Emam_kh
رمان واقعی«تجسم شیطان»
قسمت_صد_چهارم
روح الله ماشین را نگه داشت و همانطور که به فاطمه لبخند میزد گفت: رسیدیم، اینهم باغ و حوضچه های پرورش ماهی، بانو قدم رنجه بفرمایند برویم داخل.
فاطمه خنده ریزی کرد و گفت: کاش بچه ها هم آورده بودیم
روح الله گفت: بچه ها پیش مامانت جاشون امنه، بیا بریم داخل ببین سعید چه کرده، تمام ماهی ها از دم سرحالند و دسته ای از اونا بالغ شدند، با یکی از آشناها تماس گرفتم که هفته آینده بیاد و اونایی که بزرگ شدن را همه شونو یکجا برداره، میفهمی یعنی چه؟! یعنی پولی معادل دو برابر چیزی که سرمایه گذاری کردیم توی فروش اول به دستمون میاد و این سود ادامه داره چون کار ادامه داره..
روح الله با زدن این حرف، در نیمه باز باغ را باز کرد و به فاطمه تعارف کرد که جلوتر برود و وارد باغ شدند
حوضچه ها درست پشت ساختمانی که داخل باغ بود، احداث شده بودند و روح الله و فاطمه از راه پشت ساختمان به سمت حوضچه ها رفتند، ناگهان فاطمه با تعجب جلویش را نگاه کرد و گفت: سعید هم هست، اونم شراره هست کنارش، مگه سعید دادخواست طلاق نداده بود؟ مگه نمی گفت شراره گم و گور شده و بعدم با یه مرد دیگه دیدتش، اینکه اینجاست؟!
روح الله که خودش هم متعجب شده بود شانه ای بالا انداخت و گفت: نمی دونم والا..من از کار سعید سر در نمیارم، اون به خون شراره تشنه بود.
سعید و شراره که متوجه ورود فاطمه و روح الله شدند با لبخند جلو آمدند و سعید مشغول خوش و بش با روح الله شد و شراره همانطور که سلام زیر زبانی به فاطمه میکرد با چشمانش خیره به روح الله بود و دوباره طپش قلبش شروع شد، دلش بدجور می خواست که سعید و فاطمه نباشند و بمیرند و روح الله تمام و کمال متعلق به شراره باشد، در نظرش روح الله جذاب ترین و با جرغزه ترین مرد روی دنیا بود.فاطمه که متوجه نگاه خیره شراره شده بود جلو رفت و گفت: چه خبرا؟! پارسال دوست امسال آشنا؟! چکار می کنی با روزگار؟!
شراره خنده ای ساختگی کرد وگفت: خبرا پیش شمان که بین مردمید، ما که توی این باغ پرت، مشغولیم و بعد خودش را به فاطمه نزدیک کرد و اهسته گفت: هر چی به سعید گفتم این کار به دردت نمی خوره گوش نکرد، انگار از شهر و مردمش گریزان شده و منم مجبور کرده بیام اینجا پیشش، به خدا هوای اینجا برای من خفه کننده هست، من بایددد تهران باشم نه توی این کوره ده..
فاطمه ماهی پسته ای رنگی که شاخک های بلندی را داشت نشان شراره داد و گفت: ناشکری نکن، ببین ماشاالله چقدر این ماهی ها سرحالند و کار سعید هم رونق گرفته، ان شاالله هفته آینده که ماهی های اولیه را فروختیم میفهمید که این کار برای سعید بهتره...
شراره اوفی کرد و گفت: تو هم حرف اینا را می زنی، حالا کو تا ماهی ها فروش برن و ما را پولدار کنن، بزار فروش برن بعد این حرفا را بزن..
فاطمه که حس خوبی نسبت به این حرفای شراره نداشت خواست بحث را عوض کند وگفت: حالا کی می خوایین عروسی بگیرین؟!
شراره قهقهٔ بلندی زد و گفت: وقت گل نی و با این حرف توجه روح الله و سعید به آنها جلب شد.
سعید با ذوق زدگی به سمتشان امد و رو به فاطمه گفت: ببین زن داداش چقدر به ماهی ها رسیدم! اصلا از روزی اینجا اومدم انگار زندگیم یه رنگ دیگه گرفته، من فکر میکنم زندگی واقعی اینه، نه اونی که توی شهرها جاری هست
فاطمه لبخندی زد و ناخوداگاه از خوشحالی سعید،دلش شاد شد و زیر لب شکر خدا کرد و اصلا حواسش به شراره نبود که با چه کینه ای به او و سعید و ماهی ها چشم دوخته
ادامه دارد..
📝به قلم: ط_حسینی
براساس واقعیت
🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂
💌دوستان خدا نشانه دارند
نشانه اونها فقط، ظاهر مذهبی نیست
اونها به خاطر ایمان و توکلی که به خدا دارند، به آرامش و شادی رسیدهاند.
نه اینکه همه چیز درست باشه و اونها اروم باشن، نه! درست در سخترین شرایط آرامش دارن
💌درست مثل حضرت زینب
در روز عاشورا که با وجود شهادت چهار پسر و برادر عزیزتر از جانش و تحمل سختی ها و تازیانه ها مقابل دشمنش محکم و مقتدر ایستاد و در مقابل تحقیر دشمنان گفت:
جز زیبایی ندیدم.
و این قدرت ایمان به خدا است. و علامت کسانی هست که به مقام دوستی با خدا رسیدند. 💚
🦋أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ
🌺🌿ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﻴﺪ ! ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﻧﻪ ﺑﻴﻤﻰ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺍﻧﺪﻭﻫﮕﻴﻦ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ .(٦٢)
سوره یونس 🌿
@Emam_kh
🗳 البته مردم از ما جلوترند و هر زمانی که هجمههای دشمن علیه ایران اسلامی بیشتر شده، حضور مردم هم در راهپیمایی ۲۲ بهمن، روز قدس و انتخابات بیشتر شده است.
🔹مردم اگرچه در داخل هم گلهای داشتند، مشکلات معیشتی داشتند، مشکلات اقتصادی داشتند، وقتی میبینند دشمن وارد میدان شده، اینها در داخل انسجامشان بیشتر میشود، اتحادشان بیشتر میشود.
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجا سوئیس نیست، آلمان هم نیست!
اینجا پل هوشمند B۹ در اتوبان ارتش تهران است که در مواقع بارش برف، بصورت اتوماتیک، محلول ضد یخ را روی معبر میپاشد و مانع یخزدگی میشود
🇮🇷 @Emam_kh