درباره پروژههای نهضت ملی مسکن
🔹پیرو ابراز نگرانی برخی عزیزان درباره سرنوشت پروژههای نهضت ملی مسکن در دولت جدید عرض میشود که قانون جهش تولید مسکن و همچنین قانون مربوط به افزایش ۳۳۰ هزار هکتار به مجموع مساحت سکونت گاههای کشور در برنامه هفتم توسعه، هر دو مصوب مجلس شورای اسلامی هستند و لذا هر دولتی، مکلف به اجرا و پیگیری این قوانین است. ما نیز بنابر توصیه رهبر معظم انقلاب، ترجیح و پیش فرضمان همکاری و حمایت از دولت محترم در حل مسائل و مشکلات مردم است و انشاالله در فضای هنجارهای رفاقتی (به جای رفتارهای رقابتی) حتما کمک خواهیم کرد تا دولت در اجرای هرچه بهتر این قوانین موفق باشد.
🔹اما اگر احیانا بنا به هر دلیلی، دولت محترم از اجرای این قوانین استنکاف ورزید بدیهی است که مجلس، ظرفیت استفاده از ابزارهای نظارتی را برای الزام دولت محترم به اجرای قوانین، در اختیار دارد و لذا انشاالله جای نگرانی برای پروژههای نهضت ملی مسکن وجود ندارد.
*دکتر منان رئیسی نماینده مردم قم
@Emam_kh
14.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 افشای توطئهی کودتای پایگاه همدان
✏️ رهبر انقلاب: مسئلهی افشای توطئهی کودتای پایگاه همدان -پایگاه شهید نوژه- بود؛ آن[جا] هم، افشای توطئه به وسیلهی یک افسر نیروی هوایی شد؛ یک افسر جوان خلبان نیروی هوایی -که من بعدها در دوران جنگ آن افسر را دیدم که جانباز هم شده بود- سحر، تقریباً نصفشب، آمد پیش من در منزل ما و گفت که یک چنین قضیّهای است و بنا است [کودتا کنند]؛ ما هم باور نمیکردیم؛ این جوان نصفشب خودش را -حالا داستانش مفصّل است- به اینجا و آنجا، به در و دیوار زده بود که شاید بتواند دستش برسد به امام، به امام خبر بدهد؛ نشده بود، به او گفته بودند برو پیش فلانی؛ آمد پیش من و گفت که قضیّه این است.
✏️ خسته، افتاده، کوفته، ترسیده، آمد، من هم عناصر اطّلاعاتی را احضار کردم، به آنها گفتم این جور دارد میگوید؛ رفتند همان روز [پیگیری کردند]. یعنی فردای آن روز قرار بود کودتا در تهران عملیّاتی بشود، یک جوان نیروی هوایی خنثی کرد همهی اینها را.
✏️ اینها چیزهایی است که جزو تاریخ ما است؛ متأسّفانه تاریخ انقلاب و تاریخ حوادث و نقشآفرینیهای عجیبی که در این انقلاب شده، برای خیلیها ناگفته و ناشنفته است. ۱۳۹۷/۱۱/۱۹
🗓 ۱۹تیر، سالگرد خنثیسازی کودتا در پایگاه هوایی شهید نوژه
@Emam_kh
بسماللهالرحمنالرحیم
آقای دکتر پزشکیان، رئیس جمهور منتخب، سلام علیکم
من به خاطر دغدغه و علاقه مندی به سرنوشت و سعادت مردم نجیب ایران و نظام مقدس جمهوری اسلامی از یکسو و آگاهی نسبی از روحیات و توانایی های شما، که طی دورههای نمایندگی مجلس و مشاهده برنامه های تبلیغاتی و مناظرههایتان پیدا کردهام، از سوی دیگر،
وظیفه خود میدانم در حد اطلاعات، فهم و توان خودم چاههایی که "وَسوَاسِ ٱلخَنَّاسِ" ها و "نَّفَّـٰثَٰتِ فِي ٱلعُقَدِ" ها سر راه سخت اداره کشور مقابل شما میکنند را پس از یقین به صحت به شما نشان دهم و از سقوط شما، که به خاطر جایگاه خطیری که بدان دست یافتهاید، قطعا موجب صدمه خطیر به منافع ملت، و نظام مقدس جمهوری اسلامی خواهد شد، در حد توان خود پیشگیری نمایم!
اینک به دو مصداق از هوچیگریها وسوسه گرانه که متاسفانه توسط اطرافیان و هواداران شما رسانهای و به شدت موجب ایجاد نقار و نگرانی در جامعه میشود اشاره و ملت عزیز ایران را شاهد انجام وظیفه خویش میگیرم!
1- خانم زرآبادی که خود را سخنگوی ستاد شما معرفی می کند و مطالب تصویر بالا سمت چپ از اوست!
آقای پزشکیان ملاحظه میفرمایید نامبرده برای اثبات ادعای خود، بخشنامه دولت مستقر مبنی بر ممنوعیت هرگونه تغییر در ساختارسازمانی و . . . را شاهد آورده!!! و در خاتمه هم اعلام نموده که "به زودی راههای ارتباطی برای دریافت گزارشهای مردمی اعلام خواهد شد"
که دلیلی است بر بی مبنا بودن این ادعای خناسانه! و خالی بودن دست مدعی!
بدیهی است چنانچه جنابعالی چنین تخلفی از بخشنامه دولت را محتمل بدانید، می توانید همین امروز اعلام فرمایید بر اساس بخشنامه فوق، هر تغییر و تحولی بر خلاف بخشنامه فوق در دولت شما "کان لم یکن" تلقی خواهد شد! ونیازی به این شارلاتان بازیهای رسانه ای برای ایجاد نگرانی در مردم نیست!
2- آقای جواد امام، از مدعیان هواداری شما، دولت شهید رئیسی را متهم به تخلیه بلاوجه آب سدهای پنجگانه بر روی کارون!!! به منظور ایجاد مشکل بر سر راه تولید برق در دولت جنابعالی نموده !! (تصویر راست بالا)
آقای پزشکیان! دهها و بلکه صدها کارشناس شرافتمند با تلاش شبانه روزی بر فرآیند تخلیه آب و تولید برق از سدها و نیروگاههای برقابی کشور نظارت دارند و این ادعا توهینی به همه آن مجموعه و نسبت رفتار خائنانه به آنان است!
آقای پزشکیان!
عدم برخورد با این نحو فضاسازیهای غیرشرافتمندانه، این ادعای شما در یکی از مناظره ها که فرمودید (نقل به مضمون) " قرار است دعوا کنیم؟ یا با وحدت و . . مشکلات مردم را حل کنیم؟) ، را با تردید جدی مواجه خواهد ساخت
بدون تردید اگر جلوی این یاوه پراکنی های خناسانه را نگیرید، معلوم می شود دروغ گفته اید و دنبال ذبح منافع ملی پای دعواهای خناسانه قدرت طلبان هستید!
همه ما شصت هفتاد ساله ها به زودی به جایی خواهیم رفت که شهیدان و از جمله شهید رئیسی رفتند!
آخرتمان را فدای وسوسههای خناسان نکنیم!
من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم/ تو خواه پند گیر و خواه ملال
*مهدی کوچکزاده
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥جفری ساکس، اقتصاددان مشهور آمریکایی:چرا ایالات متحده تنها کشوری در جهان است که هرگز در آن کودتا نشده است؟
🔹عجب پاسخی!
زیرا ما تنها کشوری در جهان هستیم که در آن سفارت آمریکا وجود ندارد.
✍️توکلی
🇮🇷 @Emam_kh
6.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چگونه صدای حضرت رقیه از خرابه به کاخ یزید رسید؟
🔰 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی به مناسبت سالروز شهادت حضرت رقیه سلاماللهعلیها
@Emam_kh
💠 استفاده از اموال بیت المال جهت مراسم عزاداری
💬 آیا می توان از اموال بیت المال برای مراسم عزاداری استفاده کرد؟
✅ به طور کلی این گونه امور تابع قوانین و مقررات می باشد و تخلف از آن جایز نیست و اگر بر طبق قوانین و مقررات باشد، مانعی ندارد.
📚منبع:پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
@Emam_kh
دست_تقدیر۴۴
قسمت_چهل_چهارم
رقیه خانم با کمک ننه مرضیه، همان شب تمام خانهٔ مرحمتی آقا مهدی را جم و جور کرد و به همراه آقا عباس و مادرش راهی خانهٔ خودش شد و قرار بر این شد که محیا مدام تلفنی با او در تماس باشد و کلید این خانه را آقا مهدی در یک فرصت مناسب بیاید و از آنها بگیر یا کسی را بفرستد تا این کار را انجام دهد.
روزها در پی هم می آمد و می گذشت، ننه مرضیه نماز صبح و ظهر و شب را در حرم می خواند و خود را غرق در شیرینی زیارت امام غریب می کرد.
عباس با سرمایه ای که داشت، حجره ای در بازار مشهد راه انداخته بود و کما بیش هم فارسی یاد گرفته بود و اندک اندک پرده از راز دلش برداشته بود و رقیه هم مسائل را بالا و پایین می کرد تا به یک تصمیم نهایی برسد، اما ته دلش مهر عباس را به دل گرفته بود، چون او را فرشتهٔ نجاتی می دانست که مولا علی سر راهش قرار داده بود و حضرت علی بن موسی الرضا هم مهر تایید بر ارادت عباس و مادرش به اهل بیت زده بود، پس نمی خواست جواب رد به خواستهٔ عباس بدهد.
انگار گلیم بخت رقیه را طوری بافته بودند که می بایست همراه زندگی اش در هر زمان، یک مرد عراقی باشد، ولی لازم بود قبل از اینکه به عقد عباس در آید، در فرصتی مناسب، جایی دخترش محیا را میدید و او را نیز در جریان می گذاشت تا محیا احساس نکند که مادرش چیزی را از او پنهان کرده، اما الان چند ماه بود که فقط تلفنی با محیا در ارتباط بود، نه محیا و نه مهدی به این محله نیامده بودند، انگار که واقعا همچی زوجی وجود نداشت.
رقیه، سعی می کرد با اقدس خانم، همسایه دیوار به دیوارش، رو در رو نشود اما اقدس خانم کل محله را پر کرده بود که دختر دو رگهٔ این زن اهوازی، قاپ پسرش را دزدیده و او را از کار و زندگی انداخته، رقیه سعی می کرد این حرفها را نشنیده بگیرد، اما سخت بود.
صبح زود بود، رقیه داخل اتاق خودش، روبه روی آینه بزرگ با قاب نقره که روی دراور چوبی گذاشته بود، مشغول شانه زدن مویش بود که چند تقه به در خورد و صدای پر از التهاب عباس بلند شد:
رقیه خانم! مادرم، ننه مرضیه...
رقیه هراسان از جا بلند شد و...
ادامه دارد..
📝به قلم: ط_حسینی
🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼🍂