دست_تقدیر۲
قسمت_یازدهم
صادق با آقای مددی به سمت روستایی از توابع محروم کرمان بود، حرکت کردند و نزدیک غروب بود که به آنجا رسیدند و مستقیم به سمت مرکز بهداشت آن رفتند، آنطور که صادق تحقیق کرده بود متوجه شده بود که دکتر کیسان محرابی به عنوان پزشک جهادی در مرکز بهداشت برای طبابت اقامت دارد.
هوا تاریک شده بود، همه جا خلوت بود و ماشین آقای مددی جلوی مرکز بهداشت روستا متوقف شد.
هر دو پیاده شدند و صادق از درب نرده ای مرکز بهداشت داخل را نگاهی انداخت و چندین اتاق به صورت ردیف به چشم می خورد و نور لامپ زرد رنگ از درب دو اتاق انتهایی دیده می شد.
صادق دستی روی شانهٔ آقای مددی زد و گفت: آقای مددی جان! زحمت شما، شرمنده داخل ماشین منتظر باشید من باید یه جوری اون میکروفن را کار بزارم، دعا کن بتونم یه جوری گوشیش را بدست بیارم.
مددی سر تکان داد وگفت: با توکل به خدا برو جلو و حواست باشه این ابرو مصنوعی چسپوندی بالا چشمت لوت نده و از این مهم تر دعا کن دکتره نرفته باشه، با این حرف مددی صادق با سرعت جلو رفت و یکی یکی اتاق هایی که برقشان روشن بود را نگاه و کرد و سرانجام داخل اتاق آخری دکتر کیسان محرابی را دید.
یا الله گفت و وارد اتاق شد، دکتر که مشغول جمع کردن وسایلش بود روپوشش را از تن درآورد و بدون اینکه نگاهی به پشت سرش بکند گفت: امشب وقت طبابت تموم شد، بفرمایید فردا بیایید.
صادق با لحنی مستاصل گفت: م..م..من از روستای کناری اومدم، خیلی حالم بد هست اگر میشه یه نگاه بهم بندازین.
دکتر که انگار متعجب شده بود به سمت صادق برگشت و به صندلی کنار تخت اشاره کرد که بنشیند و بعد همانطور که کیفش را به دست گرفته بود به طرف صادق اومد و گفت: ببینم چطورت هست؟!
صادق همانطور که اشاره به سرش می کرد گفت: یک سردرد شدید دارم که اصلا طاقتم را طاق کرده...
دکتر چراغ قوه را از کیفش بیرون آورد، کیف را روی تخت گذاشت و چراغ را داخل چشمای صادق انداخت و چشمانش را با دست از هم باز کرد.
صادق از زیر چشم نگاهی به کیف انداخت و بهترین جای جاساز میکروفن کیف دکتر بود، دکتر نگاه عجیبی به صادق کرد و با دستپاچگی به سمت کیف برگشت و در یک چشم بهم زدن، اسلحه ای را بیرون کشید روی شقیقهٔ صادق گذاشت و گفت: چی از جونم می خوایین؟! من که طبق گفته های شما پیش رفتم، مشغول جمع آوری نمونه و آزمایش هستم، چرا شما روی حرف خودتون نمی ایستین به خدا اگر یک مو از سر مادرم...
صادق که انتظار این حرکت را نداشت گفت: چی می گی دکتر برای خودت؟! کدوم حرف؟! با کی اشتباه گرفتی؟!
دکتر همانطور که اسلحه را روی شقیقه صادق فشار میداد ابروی مصنوعی صادق را جدا کرد و گفت: فکر نکنی نشناختمت اصلا پاشو پاشو باید با من بیای و همانطور که شانه صادق را بالا می کشید او را به سمت در دیگر اتاق که انگار از پشت ساختمان مرکز بهداشت باز میشد برد.
ادامه دارد
📝به قلم:ط_حسینی
🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼🌺
🌺نوکنیدجامه را،پاک کنیدخانه را،گل بزنید قبله را،ماه ربیع میرسد/
🌺هوش کنیدمست را،آب زنیددست را،سجده کنیدهست را،ماه ربیع میرسد/
🌺سیرکنیدگشنه را،آب دهیدتشنه را،دورکنیدغصه را،ماه ربیع میرسد/
🌺عفوکنیدبنده را،أرج نهیدزنده را،یادکنیدرفته را،ماه ربیع میرسد
⚡️هرمومنی راکه دوست دارید رسیدن این ماه رابه اومژده دهید
فرارسيدن ماه ربیع الاول ماه شادی وسرور اهل بیت علیه السلام برشما عزیزان مبارك باد💐
@Emam_kh
21.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 شرح حديثی از حضرت امام رضا عليهالسلام توسط رهبر انقلاب
@Emam_kh
💔خداحافظ ای سیاهی و پرچم🏴
خداحافظ محرم و صفر
خداحافظ روضه و نوحه و شور و دم
خداحافظ شصت شب عزاداری و ماتم
خداحافظ مقدس ترین لباس نوکرها
خداحافظ پیراهن مشکی
تو این دو ماه چه شبهائی رو گذروندیم
شبهای دهه اول
روضههای مسلم، ورودیه، رقیه
دوطفلان حضرت زینب، عبدالله ابن حسن
قاسم ابن الحسن، علی اصغر، علی اکبر
عباس، عصر عاشورا، گودال و .....
از عصر عاشورا به بعد فقط منتظر مزد
نوکریمون، یه کربلا اربعین
به امضای امام رضا علیهالسلام بودیم
و بیتاب رفتن یا نرفتن، جور شدن یا نشدن
ویزا و بلیط و همسفر و ......
بعضیها راهی شدن
و بعضیها هم جاموندن
ان شاءالله سال بعد همه جاموندهها
راهی بشن
حالا لحظههای وداع با دو ماه سرتاسر
عشق و شور و جنون و گریهست
لحظههای وداع با پیرهن مشکیامونه
لحظههای وداع با کتیبههای محتشمه
لحظههای وداع با علم و کتل و بیرق و....
یا امام رضا علیهالسلام💚
سفره دو ماه عرض ارادت و نوکری و روضه
و گریه برای آل الله داره با دستان مبارک شما
و اسم مقدس شما جمع میشه
از ما بپذیر
اگه کم گذاشتیم
اگه کوتاهی کردیم
اگه زیاد اشک نریخیتم
اگه باید و شاید عزاداری نکردیم
نوکرت رو حلال کن
ما حلقه به گوشان این خیمه و درگاهیم
ما مزد عزاداری از فاطمه سلام الله علیها
میخواهیم
@Emam_kh
🔸با اجازه مادر سادات رخت عزا را نه از جان، بلکه از تن بیرون میآوریم و میگوییم
ای حسین داغ تو تا ابد در سینه ما خواهد ماند...
🔹حلولِ ماهِ ربیع الاول، سالروز آغاز هجرت پیامبر اعظم(ص)، ماهِ شادمانیِ اهل بيت(ع) را تبریک عرض مینمایم.
🌸پ.ن۱: شب اول ربیع، لیلهالمبیت و جلوه فداکاری امیرالمومنین مبارک باد.
⛔️پ.ن۲: توسعه ایام عزاداری و ایجاد مناسبت های جدید دینی، حتما کاری غلط است.
✍حمیدرضا ابراهیمی
@Emam_kh
💠 اعمال و برکات ماه #ربیع_الاول
🔹 این ماه در بین شیعیان به ماه شادی و سُرور معروف است. میلاد پیامبر اکرم(ص)، امام صادق(ع) و آغاز امامت حضرت مهدی(عج) در این ماه واقع شدهاند.
🔻میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در کتاب المراقبات مینویسد:
🔸 «اين ماه همانگونه كه از اسم آن پيداست بهار ماهها است، بجهت اينكه آثار رحمت خداوند در آن هويداست. در اين ماه ذخاير بركات خداوند و نورهاى زيبايى او بر زمين فرود آمده است. زيرا ميلاد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در اين ماه است و مىتوان ادعا كرد از اول آفرينش زمين رحمتى مانند آن بر زمين فرود نيامده است زيرا برترى اين رحمت بر ساير رحمتهاى الهى مانند برترى رسول خدا بر ساير مخلوقات است.
◾️ شب اوّل ماه ربیع الاول :
▫️این شب به نام «لیلة المبیت» مزیّن است، در این شب یک حادثه مهمّ تاریخی واقع شد و آن این که در سال سیزدهم بعثت، رسول خدا(صلی الله علیه وآله) از مکّه به قصد هجرت به سوی مدینه، از شهر خارج شد و در «غار ثور» پنهان گردید و امیر مۆمنان علی(علیه السلام) برای اغفال دشمنان، فداکارانه در بستر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) خوابید
◀️ آیه شریفه «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبادِ؛ بعضی از مردمِ (با ایمان و فداکار) جان خود را در برابر خشنودی خدا می فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است»(سوره بقره، آیه 207)در حقّ آن حضرت نازل شد.
سال هجرت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) مبدأ تاریخ مسلمانان است و تحوّلی عظیم در جهان اسلام روی داد.
✨ اعمال روز اوّل ماه ربیع الاول :
1️⃣ روزه گرفتن به شکرانه سلامتی پیامبر اعظم و امیرمۆمنان از گزند کفار و مشرکان در اول ربیع الاول.
2️⃣ خواندن زیارت پیامبر (صلی الله علیه و آله)
3️⃣ خواندن زیارت علی (علیه السلام)
@Emam_kh
🔥باید به نسل جوان بگوییم
🔻تلاشی آغاز شده است تا حقایق تلخ #فتنه_۸۸ معکوس تحویل نسل جوان شود.
🔻باید با نسل جوان که سال ۸۸ را ندیدند یا به خاطر ندارند گفتگو کنیم و اجاره ندهیم واقعیتهای فتنه ۸۸ تحریف شود.
🔻باید به نسل جوان بگوییم: مهمترین جرم مدیران فتنه، فقط یک کلمه بود: #دروغگویی با چاشنی غلیظ گستاخی
🔻باید به نسل جوان بگوییم:
بخش بزرگی از #گرانی های امروز و مشکلات اقتصادی دهه اخیر و خصوصا #تحریم ها، محصول فتنه ۸۸ بود.
🔻باید به نسل جوان بگوییم:
سختترین تحریم ها توسط #اوبامای_مهربان به نام تحریم های فلج کننده بعد از فتنه ۸۸ و ایجاد ضعف در ساختار نظام بر ملت تحمیل شد.
🔻باید به نسل جوان بگوییم:
رهبر مظلوم انقلاب با کاندیداهای مدعی تقلب، با نمایندگان آنها مفصل #گفتگو کرد تا از مسیر اغتشاش بازگردند.
🔻باید به نسل جوان بگوییم:
وزارت کشور وقت برای اولین بار #آمار_جزیی آرا صندوق ها را در کل کشور منتشر کرد اما مغایرتی با آمار صدها هزار مجری مردمی و نمایندگان کاندیداها در سر صندوق ها نداشت.
🔻باید به نسل جوان بگوییم:
#خشونت و آتش زدن اموال عمومی از طرف اغتشاش گران آغاز شد و حافظان امنیت به صورت حداقلی وارد شدند. کشته سازی های فتنهگران جای خود
🔻باید به نسل جوان بگوییم:
سران فتنه با یازده میلیون اختلاف و با دلایلی مانند فرزند آذربایجان و داماد لرستان بودن از نظام #ابطال انتخابات را طلب می کردند.
🔻حالا امروز هم محکومانی مانند #زید_آبادی دوباره همان روش تکراری دروغگویی را برای تحریف فتنه ۸۸ به کار می گیرند.
✍حمیدرضا ابراهیمی
@Emam_kh
⭕️ شورشی در انگلیس به خاطر قتل سه کودک | ادعای بیبیسی: فضای مجازی عامل شورش
🔺 بیبیسی مدعی است که دروغهای #فضای_مجازی عامل شورش در انگلستان است.
🧾 روزنامه انگلیسی گاردین قائل است که مالک توییتر باید به عنوان عامل شورشها محاکمه شود.
✍ خیلی جالب شد؛ تا حالا برخی برای ما نسخه #آزادی میپیچیدند؛ همین ها آیا نسبت به این ادعا که مالک توییتر باید محاکمه بشود مشکلی ندارند؟ خوب بگذارند آزادانه در فضای مجازی هر اتفاقی میخواد بیفتد! اصلا مهم نیست که فضای مجازی عامل شورش است!
🕰 بله باید زمان بگذرد و افتضاحات ول بودن فضای مجازی آشکار شود تا برخی تازه از خواب بیدار شوند که فضای مجازی با این حضور واقعیاش در زندگی انسانها، نیاز به مدیریت دارد.
#شبکه_ملی_اطلاعات
#شبکه_های_اجتماعی_داخلی
🇮🇷 @Emam_kh