1.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 لوح | انّه بعین الله
✏️ حضرت آیتالله خامنهای: به ملت شجاع و مقاوم فلسطین عرض میکنم:... به وعدهی الهی اعتماد کنید؛ رنجها و دردهای جانکاه خود را که خونهای بناحق ریخته و سختیهای هر روزه بر شما وارد میسازد، به حساب خدا بنویسید و همچون سرور شهیدان عالم، حسینبنعلی(علیهماالسلام) در لحظهای که کودک شیرخوارش را در آغوشش با تیر زهرآلود شهید کردند، بگویید: «انما یهون الخطب علىّ انه بعین اللَّه». و بدانید که خداوند پیروزی نهایی مؤمنان و مجاهدان صابر را تضمین کرده است. ۱۳۸۵/۱/۲۵
▪️ #محرم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌹اَللّٰهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🇮🇷 @Emam_kh
🔴 دعوت های دروغین
#امام_حسین علیه السلام را دعوت کنندگانش کشتند! کسانی که در دعوتشان نه صادق بودند نه راسخ.
اما این بار قرار نیست که با دعوت دروغین ما حسین زمان ، مهدی صاحب الزمان(عج) به قربانگاه کربلا کشیده شود.
این بار اگر ذره ای کذب و تردید در دعوت هایمان باشد اماممان نخواهد آمد.
مراقب دعوت ها و دعای فرج هایمان باشیم ...
#امام_زمان
#محرم
✍"قاسم اکبری"
@Emam_kh
4.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙مصاحبهگر از یه زائر و شهروند عراق میپرسه شما همین یه لباس سیاه رو داری؟
زیادی کهنه شده💔
#محرم
#امام_حسین
#عاشورا
@Emam_kh
1.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 این هیاتی است که ساواکی سلطنت طلب، حجتیه، صورتی، اسراییل، استعمار غرب، بن سلمان، اردوغان، امارات، نواندیش و دین پژوه فلان فلان شده و اراذل عالم را همزمان می ترساند!
🔸پی نوشت: این هیاتی است که باید باشد. من چنین هیاتی را دوست دارم و می دانم امام زمان هم این روزها پای روضه کودکان غزه می نشیند.
🔹اگر این روزها هیاتی می روید که از گفتن درباره مردم بی پناه غزه ابا دارد از آن جا فرار کنید که آنجا لانه شیطان است.
#از_غزة_بگو
#محرم
#نه_به_هیات_غیر_سیاسی
@Emam_kh
🔴 انحراف و کج فهمی
دشمنان بیش از هزارسال تلاش کردند نام #امام_حسین علیه السلام را محو کنند اما به این نتیجه رسیدند که نام و یاد سیدالشهدا محوناشدنی است
حالا سال هاست به این نتیجه رسیده اند که تنها راه باقیمانده انحراف در عزاداری ها و ایجاد کج فهمی در اهداف و آرمان های حسینی است ...
#عاشورا
#محرم
✍ "قاسم اکبری"
@Emam_kh
🔴 برای آموزگاران بصیرت
دشمن و ایادی داخلی اش با برچسب "تحجر" و کلیدواژه "متحجر" قصد بی اعتبار کردن جریان انقلابی و حزب الله را دارد،
حالا در این شرایط پرداختن پررنگ به این نوع ادبیات، چیزی جز بازی در زمین دشمن و مصداق بی بصیرتی نیست
ما ز یاران چشم یاری داشتیم ...
#سربسته
#محرم
✍ "قاسم اکبری"
@Emam_kh
🔴 افتخاری برای اهل یمن
صهیونیست ها با حملات امروز به #یمن ثابت کردند یمنی ها را درست نمی شناسند!!
شیعیان حیدر کرار که روزها را در آرزوی جهاد با صهاینه به سر می برند و شب ها را با رویای نبرد مقدس با اشغالگران قدس سحر می کنند
و در شعار پنج گانه خود یک بار مرگ بر اسرائیل را فریاد می زنند و یک بار لعنت بر یهود می فرستند!
نبرد مستقیم با رژیم صهیونیستی آرزو و افتخاری است برای عاشقان یمنی #امام_حسین علیه السلام آن هم در ماه #محرم
فإنّ الجِهادَ بابٌ مِن أبْوابِ الجَنّةِ فَتَحَهُ اللّه ُ لِخاصَّةِ أوْليائهِ
✍ "قاسم اکبری"
@Emam_kh
🔴 خبیثانه ترین تحریف تاریخ
همه خباثت ها در طول تاریخ جهت تحریف نهضت خونین عاشورا یک طرف و تحریف قیام #امام_حسین علیه السلام توسط #حسن_روحانی یک طرف!!
آن گاه که رئیس جمهور وقت در کسوت یک روحانی شیعه، برای توجیه ذلت برجام نافرجام، گفت: عاشورا درس مذاکره است!!!
تحریفی که تا آن زمان هیچ یک از دشمنان و معاندان در تاریخ انجام نداده بود!!! ...
أَلَا لَعْنَةُ الله عَلَى الظَّالِمِينَ(هود۱۸)
وَسَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبونَ(شعراء ۲۲۷)
#محرم
✍ "قاسم اکبری"
@Emam_kh
🔴 حماسه حسینی
روز عاشورا، حضرت سیدالشهدا علیه السلام در عین مظلومیت مطلق، جانانه و شجاعانه جنگیدند و صدها نفر از لشگر اشقیا را با ضربات حیدری به درک واصل کردند و در اوج عزت و شرف و مردانگی به شهادت رسیدند.
در عزاداری های #محرم مراقب باشیم برای نشان دادن مظلومیت اباعبدالله، وجه حماسی عاشورا کمرنگ نگردد و خدای ناکرده به مظهر عزت الهی نسبت ذلت داده نشود ...
#امام_حسین
#عزت_حسینی
✍ "قاسم اکبری"
@Emam_kh
🔴 دینداران دنیاپرست !!!
🔹 در روز عاشورا عده ای ظاهرالصلاح و به ظاهر مومن و متدین که علاقه ای هم به #امام_حسین (علیه السلام) داشتند در بالای تپه ای ایستاده بودند و قتال کربلا را تماشا می کردند!! ؛ دست ها را بالا برده و متضرّعانه از خدا پیروزی مولا و امام زمانشان را استدعا می نمودند اما هیچ گاه وارد میدان کارزار نشدند و تا آخر کار هم به یاری امامشان نرفتند که نرفتند!!!
🔺بیاییم با خودمان روراست باشیم.
نکند عزاداری های ما هم در #محرم ، عافیت طلبانه باشد!
نکند دعای فرج های ما هم منفعت طلبانه باشد!
آیا برای اماممان مهدی موعود به میدان آمده ایم یا فقط برایش دل سوزانده ایم؟!!
🔺وقال الحسین علیه السلام :
«الناسُ عَبیدُ الدّنیا و الدّینُ لَعِق علی اَلسِنَتِهم یَحوطونه مادرَّت مَعایِشُهم فاِذا مُحِّصوا بِالبَلاء قَلَّ الدَیّانون»
«مردم بندۀ دنیایند و دین بر زبانشان میچرخد و تا وقتی زندگیهاشان بر محور دین بگردد، در پی آنند، اما وقتی به وسیله «بلا» آزموده شوند، دینداران اندک میشوند.»
#تاسوعا
✍"قاسم اکبری"
@Emam_kh
🌷🕊🕊🌷🇮🇷🌷🕊🕊🌷
💚رمان عاشقانه، جذاب، آموزنده و شهدایی
🤍از_روزی_که_رفتی
❤️ قسمت ۵۱ و ۵۲
_نه از بابام یاد گرفتم؛ حالا گوشی رو میدی به رهایی؟
صدرا به رها اشاره کرد صحبت کند:
_سلام احسان جونم، خوبی آقا؟
احسان کودکانه خندید:
_سالم رهایی، کجایی؟ اومدم خونهتون نبودی، رفتین ماه عسل؟
صدرا قهقهه زد:
_احسان؟!
رها خجالت کشیده بود و سرش را پایین انداخته بود.
+خب بابا میگه!
رها: _نه عزیزم یکی از دوستام حالش بده، من اومدم پیشش، زود برمیگردم!
احسان: _حال منم بده!
رها: _چرا عزیزم؟
احسان با بغض گفت:
_دیشب بابا از رستوران غذا گرفت، مسموم شدم.
دردانه فرزندش این کار را میکند؟
رها عصبانی شد. کدام مادری در حق دردانه فرزندش، این کار میکند؟ احسان خودش را لوس میکرد و رها نازش را میکشید. مادری میکرد، برای کودکی که مادری میخواست.
صدرا گوش سپرده بود ،
به مادرانههای زنی که زنش بود و هرگز مادر فرزندش نمیشد، دلش پدرانه میخواست. چیزی که از آن محروم بود،
رویا هرگز بچه نمیخواست؛
شرط کرده بود که هرگز بچهدار نشوند، صدرا هم پذیرفته بود که پدر نشود؛ آیا میتوانست خود را از این لذت محروم کند؟ کودکش ناز کند و همسرش ناز بکشد و صدرا پدرانههایش را خرج کند.
لحظهای به همسر رها بودن اندیشید. به احسان که پسرک آنهاست، قلبش تپش گرفت و غرق لذت شد.
پدر نشدن محال بود...
آنهم وقتی مادر کودک اینگونه عاشقانه نوازشگری بداند!
صدرا: _از احسان برام بگو.
رها لبخند زد و اخم صدرا را در هم برد :
_پسر خوبیه، خیلی مهربون و دوستداشتنیه! دلش پاکه، وقتی با چشمای قشنگش نگام میکنه دلم ضعف میره براش.
رنگ از رخ صدرا رفت و وقتی برگشت بیشتر کبود بود.
رها ادامه داد:
_اولین باری که دیدمش دلم براش سوخت! کوچولو و با صورت کثیف...چطور امیر و شیدا میتونن این کارو با این بچه انجام بدن!
نفس رفته بازگشت، رگ غیرت خوابید.
رها با شنیدن نام احسان، یاد نامزدش نکرد، یاد احسان کوچک همخون او افتاد؛ یعنی واقعا رها اهل خیانت نبود؟!
حتی در ناخودآگاهش؟!
حتی بعد از تماس رویا که همهاش را شنیده بود؟
صدرا: _رها... من منظورم نامزدته!
این بار رنگ از رخ رها رخت بست:
_خب چی بگم؟
صدرا: _دیگه ندیدیش؟
_برای سه ماه رفته بود عسلویه، میخواست یه سر و سامونی به خودش و زندگیش بده و بیاد برای عقد و... هیچ خبری ازش ندارم.
صدرا: _به هم تلفن نمیزنید؟
رها: _نه؛ #محرم نبودیم که... #ارتباط داشتن با نامحرم به مرور باعث #شکستن یه حریمهایی میشه، نمیخواستم احساسم با هوس #آلوده بشه!
صدرا: دوستش داری؟
رها سکوت کرد.
صدرا دلش لرزید:
_دوستش داری؟
رها سرش را به سمت شیشه برگرداند و گفت:
_چیزی بود که گذشت، بهش فکر نمیکنم، اگه حسی هم داشتم چالش کردم و اومدم تو خونهی شما!
مقابل در خانه حاج علی پارک کردند.
رها و صدرا خود را به حاج علی و آیه و ارمیا رساندند و وارد خانه شدند.
خانهی حاج علی ساده و کوچک بود.
وسایل خانه نو نبود اما تمیز بود.حاج علی برای آیه و رها و سایه در تنها اتاق خواب خانه رختخواب گذاشت و در هال سه دست رختخواب برای مردها.
صدرا از رها پرسید:
_این خونهشونه؟
رها لبخند زد:
_قبلا تو همون کوچهای که خونه مادر سید مهدی بود، خونه داشتن. مادر آیه که فوت کرد، حاج علی خونه رو فروخت و یه خونه کوچیکتر خرید و باقی پولشو داد تا سید مهدی بتونه یه خونهی مناسب نزدیک محل کارش اجازه کنه.
صدرا آهی کشید و شب بخیر گفت و کنار ارمیا دراز کشید. حاج علی در آشپزخانه بود؛ سر و صدایی میآمد. رها هم به کمک حاج علی رفته بود.
صدرا رو به ارمیا گفت:
_حست چی بود وقتی بحث ازدواج آیه خانم شد.
ارمیا: _منظورت چیه؟
صدرا: _نمیدونم، حس کردم نگاهت بیمنظور نیست
ارمیا: اما منظور من اونی که تو فکرته نیست؛ سید مهدی همه آرزوهای منو داشت، فقط میخوام از نزدیک ببینمشون. حس کنم خانواده داشتن چه حسی داره، من لایق شریک این زندگی شدن رو ندارم، حتی فکرشم برام زیادیه
صدرا: _پس خودتم میدونی که جنس ما با اینا فرق داره؟
ارمیا: _تو که میدونی فرق داریم چرا با رها خانم ازدواج کردی؟
صدرا: _مجبور شدیم؛ یه چیز تو مایههای اتفاقی که برای آیه خانم قراره بیفته!
ارمیا: _نکنه زنداداشت بود؟
صدرا: _نه؛ گفتم شبیه، در اجباری بودن. میدونی برادرم مُرده!
ارمیا: _آره، صبح گفتی!
صدرا سرگذشتش را تعریف کرد:
_رها از جنس من نیست؛ شبیه آیه خانومه... من و تو خیلی شبیه هم هستیم، نمیدونم خدا چه بازیای برامون راه انداخته، برای منی که قراره یک سال دیگه با دختری که عاشقشم ازدواج کنم؛ رهایی که میخوام قبل از ازدواجم تو دنیای سختیها رهاش کنم! و تویی که.....
💚ادامه دارد.....
🤍 نویسنده؛ سَنیه منصوری