eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.5هزار عکس
17.6هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‼️حائل شدن چیزی بین پیشانی و مهر 🔷هرگاه هنگام سجده متوجه شود که پیشانی وی به خاطر مانع از قبیل چادر، روسری و مانند آن با مهر تماس ندارد، واجب است بدون این‌که سر خود را از زمین بلند کند، پیشانی‌اش را حرکت دهد تا روی مهر قرار بگیرد و اگر سرش را از زمین بلند کند، چنانچه این کار بر اثر جهل یا فراموشی بوده و فقط در یکی از دو سجده‌ی یک رکعت آن را انجام داده نمازش صحیح است و اعاده واجب نیست، ولی اگر این کار با علم و عمد بوده و یا در هر دو سجده‌ی یک رکعت آن را انجام داده نمازش باطل و اعاده‌ی آن واجب است. 📕منبع: رساله آموزشی امام خامنه‌ای @Emam_kh
✨💝📖💝✨ ⭕️ برکاتِ آسمان و زمین ✅ قرآن میگه اگه ایمان و عمل ما درست بشه، برکات آسمون و زمین هم نازل میشه: 📖 وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ اَلْقُریٰ آمَنُوا وَ اِتَّقَوْا لَفَتَحْنٰا عَلَیْهِمْ بَرَکٰاتٍ مِنَ اَلسَّمٰاءِ وَ اَلْأَرْضِ وَ لٰکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنٰاهُمْ بِمٰا کٰانُوا یَکْسِبُونَ (اعراف/۹۶) 👈 اگر مردم شهرها و آبادی‌ها، ایمان آورده و تقوا پیشه کرده بودند، قطعاً درهایِ برکات آسمان و زمین را بر آنان می‌گشودیم، ولی آنان آیات ما را تکذیب کردند. پس ما هم به خاطر عملکردشان آنان را با قهرِ خود گرفتار کردیم. 🔸 "آمَنُوا وَ اِتَّقَوْا" 👈 یعنی ایمان و تقوا، درهای برکات آسمان و زمین رو باز میکنه. بنابراین ایمانِ تنها کافی نیست، تقوا هم لازمه. 🔸 از اون طرف، غفلت و بی‌خبری، درهای خیر رو به روی انسان می‌بنده. 🔹 اگر تو زندگی‌ها برکت نیست، 🔹 اگر تو درآمدها خیر و برکت نیست، 🔹 اگر هوای خوب، بارندگیِ خوب، آب و خاکِ سالم و ... نداریم، 🔹 اگر گرفتارِ بسیاری از مشکلاتِ زیست‌محیطی هستیم، 🔹 اگر آسمون و زمین با ما سر جنگ دارند، 🔹 اگر و اگر و اگر.... ☝️ یکی از دلایلش گناهانِ ماست. جدی بگیریم. چون آسمون و زمین هم شعور دارند: 📖 یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الْأَرْضِِ (جمعه/۱) 👈 آنچه در آسمانها و زمین هستند، همواره تسبیح خدا می‌گویند. پس با گناهانِ ما قهرشون میگیره، و برکاتشون رو از ما دریغ میکنند... 🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂 @Emam_kh
📙 رمان_پناه ◀️ قسمت_بیست_و_سوم ✍🏻چادر را با اکراه می اندازم روی زمین ولی هنوز دو دلم یاد حرف های افسانه می افتم " مگه یه چادر سر کردن چقدر سخته که اینهمه بخاطرش تو روی منو بابات وایمیستی ؟ تو از بس لجبازی روز به روز داری بدتر می شی و اگه اینجوری پیش بری آخرش آبروی این بابای مریضت رو می بری ! حالا من به درک ، بیا به دین و ایمون داشته و نداشته ی خودت رحم کن و وقتی مهمون میاد خونه یکم خودتو جمع و جور کن حداقل بخدا انقدرام که تو سختش می کنی بد نیستا !" تمام سال های گذشته انقدر این ها را شنیده بودم که مغزم پر بود اما حالا فرشته خواهش کرده بود ، لحنش شبیه توپیدن های افسانه نبود ، اینجا همه چیز آرامش دارد فقط کاش شهاب نبود ! روسری ام را گره می زنم و چادر را بر می دارم ، توی هوا بازش می کنم و غنچه های ریز و درشت مخملی اش دلم را می برد جلوی آینه می ایستم و به خود نیمه محجبه ام لبخند می زنم ! نمی دانم خودم را مسخره کرده ام یا نه با آثار آرایشی که هنوز از صبح مانده و موهایی که از زیر روسری به بیرون سرک کشیده اند ،چادر سر کرده ام ! دوست دارم عکس العمل شهاب را ببینم ، شیطنت وجودم بالا می زند در را باز می کنم و راه می افتم به سمت آشپزخانه صدایشان را می شنوم : _چرا زود اومدی ؟ +یه قرار داشتم بهم خورد ، چقدر خودتو تحویل می گیری _پس چی ! +چرا سبزی خوردن نداریم ؟ _آخه بی کلاس مگه با سالاد ماکارانی کسی سبزی می خوره ؟ +بی کلاس اونیه که سالادش مزه ی ماست میده بجای سس سفید و بلند می خندد ، من هم می خندم ! چون نظر خودم هم همین بود با ورودم به آشپزخانه غافلگیرش می کنم خنده اش جمع می شود ، نگاه متعجبش بین من و فرشته تاب می خورد .بعد از چند ثانیه تازه به خودش می آید، بلند می شود و با متانت سلام می کند ،انگار نه انگار یک دقیقه پیش مشغول شوخی کردن بود ! جوابش را می دهم ، چادر از روی سرم سر می خورد ، محکم زیر گلویم می چسبمش . یاد بچگی ها می افتم و شاه عبدالعظیم رفتن و چادرهای دم حرم _نگفتی مهمون داری که مزاحم نشم +امان ندادی که قربونت برم ! پناه جون رو به زور برای ناهار نگه داشتم _بله ... خوش اومدن زیرلب مرسی می گویم و می نشینم . او اما هنوز ایستاده ،دستی به صورتش می کشد ، فرشته می پرسد : +پس چرا نمی شینی داداش؟ حرصم می گیرد ؛ فکر می کنم که حتما باز می خواهد فرار کند از دهانم می پرد : +فرشته جون حتما آقای سماوات باز تماس کاری دارن ! و عمدا فامیلی اش را غلیظ می گویم انگار مردد است ، سکوت کرده ایم و من زیر چشمی نگاهش می کنم تا به هر تصمیمی که می گیرد نیشخند بزنم ! اما در کمال تعجبم سر جایش می نشیند 📝نویسنده: الهام تیموری
📙 رمان_پناه ◀️ قسمت_بیست_و_چهارم ✍🏻دوباره چادرم سر می خورد و دو دستی جمعش می کنم ، یک لحظه به سرم می زند که حتما چون باحجاب بودم او نرفته ! موبایلم زنگ می خورد ، اسم کیان را که می بینم اعصابم خراب می شود . حتما زنگ زده برای منت کشی اما من به این سادگی ها حرف های درشت امروزش را فراموش نمی کنم . _نمی خوای جواب بدی پناه ؟ +نه ، دوستمه بعدا زنگ می زنم خودم _خودشو خفه کرد آخه +مهم نیست ولش کن شروع می کنیم به خوردن ، اینبار صدای تلفن خانه است که بلند می شود ،فرشته با دهن پر می گوید : +حتما مامانه ، میام الان حدس می زنم که این خلوت ناگهانی شهاب را معذب می کند . بی هوا و بدون مقدمه می پرسم : _یه سوال بپرسم؟ انگار غافلگیرش کرده ام ، چنگالش ثابت می ماند و بعد از کمی مکث بالاخره می گوید : +بفرمایید _بودن من تو این خونه ،شما رو اذیت می کنه ؟ +خیر کوتاه جواب دادنش را توهین تلقی می کنم ، گویی می خواهد هم کلام نشویم ! لج می کنم و دوباره می پرسم : _پس چرا نیستین کلا ؟ +بخاطر شرایط شغلیم _خیلی خاصه ؟! +نه ، اما گاهی کمتر خونه هستم . به شما یا چیز دیگه هم ربطی پیدا نمی کنه این موضوع انقدر رسمی و محکم می گوید که فقط می توانم "آهان" بگویم ! کورذوقم می کند برای ادامه ی بحث اما انگار آزار دارم ! _شغلتون چی هست حالا؟ +بفرمایید غذا یخ کرد از خدا خواسته، کنایه اش را دست می گیرم ! _این غذا یخش خوبه همیشه جواب سربالا میدین به سوالا ؟ می فهمم که کلافه شده و خوشحال می شوم ! از عذاب دادن آدم هایی که اهل ریا و تظاهرند بدم نمی آید +مستندسازی و تهیه برنامه و این چیزا _عجب ! پس خیلی سرتون شلوغه +نه ، بستگی داره بجای من فرشته می پرسد _به چی ؟ با دیدن خواهرش بلند می شود و دست روی سینه می گذارد رکاب زیبای انگشتر مردانه اش زیباست +دستت درد نکنه آبجی ، من دیرم شده باید برم _ای بابا تو که چیزی نخوردی ولی خب برو اگه دیرت شده +یا علی ، خدانگهدار همانطور که نشسته ام با سر خداحافظی می کنم . ناراحتم که اهل کل کل نبود دقیقا برعکس کیان که گاهی از کاه کوه می ساخت فقط برای مخ زنی ! حلال زاده است که دوباره زنگ می زند 📝نویسنده: الهام تیموری ادامہ_دارد...
⭕ سردار_سلیمانی ؛ نگران ترامپ نیستم ،جورج بوش عراق را تحویل ما داد، اوباما سوریه را ، و ظاهرا ترامپ فلسطین را ان شاءالله. @Emam_kh
✅ گلو درد چرکی 🔶در یک لیوان 🔹آب 🔹مقداری نمک 🔹جوش شیرین 🔹نشاسته ریخته ✍️همه رو خوب مخلوط کنید و با آن هر روز سه مرتبه قرقره نمایید تا بهبودی سریعاً حاصل گردد. ┅❅❈❅┅ @Emam_kh
💠امام خامنه ای(مدظله العالی): 🌺 به وعده‌ی «اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم» اعتماد و اطمینان داشته باشید. ✊ملّت عزیز، جوانان عزیز! بدانید: به کوری چشم دشمن،شما پیروزید. ۹۵/۳/۱۴ @Emam_kh
🌺🌺🌺آموزش بافتنی🌺🌺
مدل دومیل این مدل مناسب برای کلاه،ژاکت ،پلیورمردانه وحتی پتو می باشد برای تعداد دانه های مناسب کار را سرانداخته رج۱):همه زیر رج۲):همه رو رج۳):همه زیر رج۴):همه رو رج۵):نه دانه زیر،پنج دانه رو تا آخر رج۶):این رج و تمام رجهای پشت کار هر چه دیدیم می بافیم رج ۷و۹تکرار رج ۵ رجهای۱۱،۱۳،۱۵همه زیر رج های۱۷،۱۹،۲۱،پنج رو نه تا زیر بافت تا آخر به همین روش جابجا و بافته میشود.در این بافت مدل بعد از دانه حاشیه است طبق نقشه مربع های تو خالی بافت زیر ومربع هایی که دایره دارند به رو بافته می شوند. این مدل برای بافت کیف هم مناسب است. @Emam_kh