eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.3هزار عکس
17.5هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 لعنت بر شیطان 🔹به شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان!» لبخند زد. 🔹پرسیدم: «چرا می‌خندی؟» 🔸پاسخ داد:«از حماقت تو خنده‌ام، می‌گیرد.» 🔹پرسیدم: «مگر چه کرده‌ام؟» 🔸گفت: «مرا لعنت می‌کنی در حالیکه هیچ بدی در حق تو نکرده‌ام.» 🔹با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می‌خورم؟!» 🔸جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکرده‌ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین می‌زند.» 🔹پرسیدم: «پس تو چه کاره‌ای؟» 🔸پاسخ داد: «هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواری بیاموز!!!» 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‼️خواندن سهوی تشهد در رکعت اول 🔷س 5125: اگرسهواً مقداری از تشهد را در رکعت اول بخوانیم، سجده سهو واجب می‌شود؟ ✅ج: واجب نیست، اما مستحب است برای هر کار یا ذکر اضافۀ سهوی در نماز، سجده سهو انجام شود.  @Emam_kh
🔴 بصیرت در قالب ۹ دی 💢 | یوم الله نهم دی روز بصیرت و میثاق امت با ولایت بود که، پایان دهنده فتنه هشت ماهه سال ۱۳۸۸ شد. فتنه ای همانند جمل و نهروان، که با حضور و بصیرت مردم خاموش شد. ♻️حضرت علی (علیه السلام) در آن دو فتنه با هر گروهی به شیوه‌ای خاص برخورد کردند برخی حمایت برخی حصر و برخی نصیحت ... ❌❌ هدف دشمن در فتنه جدایی امت از امام جامعه بود😡😡 💯همراهی نکردن مردم با فتنه گران پس از روشنگری های رهبر انقلاب ،،،حضور کمی و کیفی مردم در ۹ دی نشان از پیوند عمیق مردم با نظام و امام جامعه داشت. 💯فتنه‌گران با استفاده از کشاندن معترضان به نماز جمعه، حسینیه‌ها و محرم فرصت مناسبی را برای زنده نگهداشتن فتنه سبز می‌دانستند، ولی مردم اصل را از کاریکاتور تشخیص دادند و طراحی دشمن با این کار مردم شکست خورد. 💯 موضع گیری مردم در مقابل اهانت به امام حسین علیه السلام نشانه روشن بینی مردم بود @Emam_kh
✨مــن_بــا_تــو ✍لـیـلــے سـلـطـانــے 🌹قـسـمـت چــهــل و چــهــارم (بــخــش اول) وارد حیاط دانشگاہ شدم،چند قدم بیشتر برنداشتہ بودم ڪہ بهاربدوبدوبہ سمتم اومدودستش روزدروے شونہ م:بَہ عروس خانم! چپ چپ نگاهش ڪردم وگفتم:اولاً سلام،دوماًنہ بہ بارہ نہ بہ دارہ چراجار میزنے؟! با شیطنت نگاهم ڪردوگفت:سلام عروس! اگہ بہ دار و بار و در و پنجرہ نبود ڪہ مامانش نمے اومد خونہ تون شمام اجازہ نمے دادے بیان! همونطور ڪہ قدم بر مے داشتم گفتم:بیا بریم ڪلاس دیر میشہ! بهار نگاهے بہ ساعت مچیش انداخت و گفت:دہ دیقہ موندہ بیا تعریف ڪن ببینم چے شد! پوفے ڪردم و گفتم:وا چے بشہ؟! هیچے نشد! بهار چشم هاش رو ریز ڪرد و گفت:خب بابا حمیدے رو نخوردم! خواستم ڪلاس بذارم و شوخے ڪنم همونطور ڪہ با دست گوشہ ے چادرم رو گرفتہ بودم گفتم:بهار من ڪہ قبول نمے ڪردم مامانش خیلے گیر بود ڪم موندہ بود بگم سمج بسہ دیگہ چقدرم بداخلاق و بد عُنق! همونطور ڪہ دست هام رو تڪون میدادم ادامہ دادم:هے اصرار پشت اصرار آخر قبول ڪردم بابام اجازہ بدہ بیان،از این زناے ڪَنہ بود! بهار همونطور ڪہ بہ پشت سرم زل زدہ بود گفت:شنید! با دهن باز بہ صورتش خیرہ شدم،چندبار دهنم رو تڪون دادم بہ زور سرم رو برگردوندم ڪسے رو ندیدم چندتا از بچہ هاے دانشگاہ در حال رفت و آمد بودن رو بہ بهار گفتم:حمیدے پشت سرم بود؟! زل زد بہ چشم هام و گفت:نہ بابا توام،وگرنہ الان مچالہ شدہ بودے ڪف زمین! سهیلے رو میگم،انگار بلندگو قورت دادے! داشت مے اومد صداتو ڪہ شنید مڪث ڪرد پروندہ ے غیبتم پیش سهیلے رد ڪردے! نفسم رو بیرون دادم و گفتم:درد نگیرے فڪر ڪردم حمیدے پشت سرم بودہ! بازوم رو گرفت،با تعجب گفتم:راستے بهار من اصلا تو مغزم نمیگنجہ حمیدے اومدہ خواستگاریم آخہ چیزے ازش حس نڪردہ بودم. بهار با شیطنت نگاهم ڪرد و گفت:از آن نترس ڪہ هاے و هوے دارد از آن بترس ڪہ سر بہ توے دارد! با چشم هاش بہ جایے اشارہ ڪرد،رد نگاهش رو گرفتم حمیدے نزدیڪ ما راہ مے اومد با دیدن نگاہ من لبخند ڪم رنگے زد،خواست بیاد سمتمون ڪہ سهیلے از پشت دست روے شونہ ش گذاشت و گفت:مهدے بیا ڪارت دارم! قیافہ ے سهیلے جدے و ڪمے اخم آلود بود. متوجہ نگاہ خیرہ م شد سرش رو بلند ڪرد اما نگاهش بہ من نبود! سریع نگاهم رو ازش گرفتم و با بهار وارد ساختمون دانشگاہ شدیم. جلوے آینہ مشغول مرتب ڪردن شالم بودم ڪہ مادرم وارد اتاق شد. همونطور ڪہ با دست چادرش رو گرفتہ بود با حرص گفت:هانیہ!هانیہ!هانیہ! خونسرد گفتم:جانم. از تو آینہ زل زدم بهش و ادامہ دادم:جانم برگشتم سمتش و با لبخند باز گفتم:جانم!شد سہ بار،بـے حساب! مادرم پوفے ڪرد و گفت:الان میان! چادرم رو از روے رخت آویز برداشتم و گفتم:مامان خواستگارے منہ ها،تو چرا هول ڪردے؟ مادرم همونطور ڪہ در رو باز مے ڪرد گفت:اون از بابات ڪہ نشستہ سریال میبینہ این از تو ڪہ تازہ یادت افتادہ آمادہ شے،پدر و دختر لنگہ ے هم بیخیال! با گفتن این حرف از اتاق خارج شد،بـے تفاوت برگشتم جلوے آینہ و آخرین نگاہ رو بہ خودم انداختم. با صداے زنگ در صداے مادرم هم بلند شد! هانیہ اومدن! آمادہ اے؟ نفس عمیقے ڪشیدم و از اتاق خارج شدم. پدرم ڪنار آیفون ایستادہ بود آروم گفت:باز ڪنم؟ مادرم با عجلہ اومد بہ سمت من و بازوم رو گرفت،همونطور ڪہ من رو بہ سمت آشپزخونہ مے ڪشید گفت:باز ڪن دیگہ! با تعجب بہ مادرم نگاہ ڪردم و گفتم:مامان شهیدم ڪردے،میدونستم اینطور هول میڪنے قبول نمیڪردما. مادرم بازوم رو رها ڪرد و گفت:میمونے همینجا هروقت صدات ڪردم چاے میارے،اول بہ خانوادہ ے پسرہ تعارف میڪنے بعد من و بابات بعدم آروم ڪنار من میشینے! چند بار پشت سر هم سرم رو تڪون دادم و گفتم:از صبح هزار بار گفتے! با پیچیدن صداے یااللہ مردونہ اے مادرم چادرش رو مرتب ڪرد و از آشپزخونہ خارج شد. نشستم روے صندلے و مشغول ور رفتن با انگشت هاے دستم شدم. ڪمے استرس گرفتہ بودم،صداهاے ضعیفے از سالن مے اومد. دستم رو گذاشتم زیر چونہ م و زل زدم بہ ڪترے و قورے. آروم گفتم:اصل ڪارے منم اونوقت تنها نشستم اینجا،خب دامادوبفرستیداین ور! با گفتن این حرف خندہ م گرفت و آروم شروع ڪردم بہ خندیدن! استرس بہ مغزم فشار آوردہ بود! تو ذهنم سپردم وقتے خواستم اتفاقات امشب رو براے بهار تعریف ڪنم حرف خودم رو حذف ڪنم! دستے بہ شال بنفش رنگم ڪشیدم و لبم رو بہ دندون گرفتم،حوصلہ م سر رفتہ بود. بلند شدم ایستادم و چادرم رو انداختم روے شونہ هام. هانیہ جان،عزیزم چایے بیار! ابروم رو دادم بالا و گفتم:چہ عجب! فڪر ڪردم منو یادتون رفتہ. خواستم فنجون بردارم ڪہ لبم رو ڪج ڪردم و آروم گفتم:چند نفرن؟ نمیدونم چقدر ڪار سختے بود مادرم بیاد آشپزخونہ و حداقل بگہ چندتا چاے بریزم! یڪ دست فنجون برداشتم،شیش تا میریزم،عقد ڪہ نیست لشڪرے اومدہ باشن! ادامــه دارد... 🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
☀️ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.☀️ ⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜ َ ✍ترجمه: ☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️ 💫زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💫 الهـــــــــــــے آمیݧ التمــــــــــاس دعــــــــــا ✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨ 📿🕌📿🕌📿🕌📿🕌📿 @Emam_kh
🍃🌸۰﷽۰🌸🍃 شرح زیارت جامعه ی کبیره این میوه های خارجی رو شما ببینید خیلی خوش فرم و خیلی خوش رنگه اما خوش طعم نیستند. شما یک خوشه انگور که مصرف می کنی انگار که کپسول های آب. چرا؟ چرا خوش فرمند؟ و چرا خوش طعم نیستند؟ خوش فرمند به خاطر علم. علم، مواد شیمیایی آورده علم، صنعت باغداری آورده اینا را به کار بستن لذا میوه ها خیلی زیبا و شکیل از کار درآمدند چرا طعم ندارن چون آفتاب ندارن آفتاب نمی خورن. ببینید علم، منظورم همین علوم تجربی ست؛ علم، زندگی را خوش فرم می کنه وقتی پای علم میاد وسط زندگی خیلی زیبا میشه، جذاب میشه، جلوه می کنه. اما دین با زندگی همون کاری می کنه که آفتاب با میوه یعنی اگه دین نباشه زندگی خوش فرم هست، خوش منظر هست اما خوش طعم نیست طعم نداره مزه نداره امروز در روزگار ما علم هست لذا زندگی ها خیلی زیباست. 🔹علم هست زندگی خوش فرم، زندگی راحت، 🔹دین نیست! طعم و مزه ای در کار نیست. هم علم لازمه هم دین ولی دین لازم تره اینه که خداوند به انبیاء و اهل بیت (ع) این رسالت را داد شدن مَوضِع الرِّسالة، که مردم را بیشتر به سمت دین دعوت کنند. كونوا رَبّٰانِيينَ می گفتن مردم دين دار باشيد، الهی باشید. 📚استاد_رنجبر @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در مدینه ماتمی چون ماتم زهرا نبود😔 چون به گلزار نبی جز یک گل زیبا نبود😔 در تمام زندگی داغی برای مرتضی😔 سخت چون داغ عزیزش حضرت زهرا نبود😔 ایام فاطمیه تسلیت باد 🏴 @Emam_kh
☑️️ حسن روحانی : گفتند که پول خرید واکسن باید به یک بانک امریکایی واریز شود؛ شما که در دزدی معروفید، ما چطور به دزد اعتماد کنیم؟ 🔹 آقای روحانی ، شاید باورتان نشود اما عده ای به امریکا اعتماد کردند و در قلب راکتور اتمی اراک سیمان ریختند. 🔸کاش قبل از اقدام از شما مشاوره میگرفتند ... @Emam_kh
📣آنچه باید درباره یا بدانید پروپاگاندا یعنی چه؟ گونه‌ای ارتباط است که در آن، اطلاعات و برای بسیج افکار عمومی از طریق تبلیغات سیاسی پخش و فرستاده می‌شود. برخلاف تهیه اطلاعات غیر جانبدارانه، در اصلی‌ترین معنای خود، دادن اطلاعات با هدف نفوذ بر مخاطب است. در این راستا، اغلب اوقات، واقعیت‌ها به طور بیان و بازنمایی می‌شوندتا از سوی مخاطب، واکنش و رفتاری احساسی و نه آگاهانه و خردمندانه سربزند. 🔻روش های رایج برای موفقیت پروپاگاندا : برانگیختن وحشت یا تعصب افراد جامعه علیه یک گروه. : دادن شعارهایی با مفهوم مبهم و کلّی. : حمله کردن به شخصیت فرد؛ اتهام روابط نامشروع یا خیانت به کشور به جای رد کردن منطقی افکار و سخنان او. : تکرار بی وقفه یک حرف، مخصوصاً اگر یک شعار ساده باشد، باعث می شود که کم کم به عنوان یک حقیقت بدیهی پذیرفته شود. به اکثریت: القای این حس که اکثریت مردم پیرو این فرد یا حزب هستند و پیروزی آن قطعی است. : بیان دروغی چنان بزرگ که هیچ کس فکرش را هم نمی‌کند که کسی آنقدر بی شرم باشد که چنین گستاخانه حقیقت را تحریف کند، در نتیجه همگان آن دروغ را باور خواهند کرد. هر چه به ایام انتخابات نزدیک تر خواهیم شد با نمونه های پروپاگاندا بیش از پیش مواجه خواهیم. از حالا به گفتمان ها و دو قطبی ها دقت کنیم. @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا