رمان به_تلخی_شیرین
قسمت 19
گذشته، حال و آینده در هم آمیخته و قصد درآوردن پدر اعصابم را داشتند. کلافه از روی تخت بلند شدم، کنار پنجره بزرگ انتهای اتاقم رفتم و پرده سفید رنگش را کنار زدم، دستگیره اش را فشار دادم، قفلش که باز شد تا انتها باز کردم. هجوم هوای دلچسب بهاری به داخل اتاق هم حالم را خوب نکرد... چشمم به ماشین مشکی شاسی بلند و بزرگ فرهاد که
در گوشه حیاط پارک بود افتاد. اخم هایم را در هم کشیدم و 《روانی》 ای زیر لب نثارش کردم. آنقدر از دستش عصبانی بودم که دلم می خواست گلدان کنار پنجره را بردارم، دل از حسن یوسف های زیبایش بکنم و از همین جا حواله ی ماشین قول پیکرش کنم تا کمی حرصم خالی شود.
با حرص پرده را کشیدم و به سمت تخت باز گشتم، با تکیه به تاج، رویش نشستم، زانو هایم را در آغوش گرفتم، سرم را روی زانوهایم گذاشتم.
تا کی می توانستم از گذشته فرار کنم و با واقعیت بجنگم؟!
قرص ها کم کم تاثیر خود را گذاشتند، زیر پتو خزیدم و چشم هایم را بستم و مغزم خالی از هر فکری شد...
چشم هایم را به سختی گشودم، گیجی ام برایم کمی تعجب آور بود چرا که خوابم سبک است و هر لحظه که از خواب بیدار میشدم به راحتی موقعیتم را به یاد داشتم.
پتو را پس زدم، چشم هایم را با پشت دست هایم مالشی دادم، در حینی که اطرافم را نگاه می کردم اتفاقات شب گذشته را به یاد آوردم. گیجی ام از قرص های آرامبخشی بود که خورده بودم.
پوفی کشیدم، بی حوصله از اتاقم به قصد شست و شوی دست و رویم بیرون رفتم، صداهایی که از سالن میآمد توجه ام را جلب کرد، دستی به موهای آشفته ام کشیدم و در حالی که کش موهایم را سفت می کردم قدم به سالن گذاشتم، با دیدن عمو در کنار بابا لبخند کمرنگی گوشه ی لبم نشست. بابا بازنشسته ی ارتش بود ولی عمو همچنان به کارش مشغول و قصد عقبنشینی نداشت. از نظر ظاهری شباهت زیادی به هم داشتند، از قد بلند و اندام ورزیده شان تا فرم بینی استخوانی و رنگ عسلی چشم ها... اما از نظر اخلاق مانند دو سیب سرخ و زرد بودند. هر کس که برای بار اول آنها را کنار هم می دید و ضرب المثل دو نیمه از یک سیب را برایشان میزد در نظرم خنده دار ترین جوک سال را باز گو کردن بود! بابا مردی آرام و صبور با یک غم بزرگ در سینه اش ولی عمو مردی سرزنده، شوخ و به موقع عصبانیت وحشتناک تر از شیر زخمی...
دست از آنالیز دو برادر غرق در صحبت برداشتم.
- سلام صبح بخیر.
هر دو متوجه ام شدند و لبخند میهمان صورتشان شد.
بابا: به روی ماهت بابا. بهتری؟
- مرسی بابا. چیزیم نبود که یه معده درد ساده بود.
عمو: دیگه ظهره عموجون. ظهرت بخیر.
بی درنگ سرم را چرخاندم سمت ساعت و با دیدن عقربه ها که دوازده را نشان میدادند 《وای》 بلندی گفتم.
- وای!
-چی شد عمو؟!
-ساعت دوازده رو رد کرده. باید هشت تو بیمارستان بودم.
به سمت بابا برگشتم و پر گلایه لب زدم: بابا!
میدانستم که به خاطر حال دیشبم محبت کرده و دلش نیامده بیدارم کند.
محبت نگاهش مهر تایید بود.
-بابا زنگ زدم بیمارستان گفتم که مریضی.
تک خنده ی ریزی کردم و با چشم های گرد شده از تعجب گفتم: من کجام مریضع؟!
عمو با خنده ای مردانه با دست به کنارش اشاره کرد.
-چونه نزن پدرسوخته. بیا بشین پیشم ببینم.
کلمه ی《پدر سوخته》 عمق محبتش را نشان میداد. خنده ام گرفت.
-دست و صورت نشسته ام عمو.
- بیا من خودم نزدیک شش ماهه حموم نرفتم.
نویسنده : زهرا بیگدلی
ادامه دارد...
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
رمان به_تلخی_شیرین
قسمت 20
شلیک خنده ی بابا که به ندرت پیش می آمد، هوا رفت. خنده ی بی صدایی کردم و دور از ادب دیدم تقاضایش را به تعویق بیاندازم. به سمتش قدم برداشتم و کنارش جای گرفتم. دستش دور گردنم حصار شد.
- خوب خانم دکتر، تعریف کن بزار یکم هم صدات رو بشنویم. تو چرا این قدر کم حرف و آرومی دختر؟!
اگر دهخدای خدابیامرز زنده بود مطمئناً تشبیه عمو از رفتار من را در قسمت کاف کتاب ارزشمندش با دو نقطه سرد و بیروح ثبت می کرد!
سعی کردم عینک بدبینی را دربیاورم و لبخندی بزنم.
- چی بگم عموجون؟
-این همه حرف برای زدن هست دختر! بگو دنیا دست کیه!
- دنیای هر کسی دست خودشه دیگه.
نمی دانم تلخی جمله ام را از لحن به ظاهر شوخم فهمید که فشاری به شانه ام آورد!؟...
- کار و بار چطوره؟ امسال کنکور داری؟
- کارم رو خیلی دوست دارم. بله امسال کنکور دارم.
بوسه ای روی موهایم زد.
- بهت افتخار می کنم. دختر هایی با پشتکار تو مشتی اند به دهان حراف های بیگانه.
هوش و ذکاوت نمی خواست فهمیدن کلام نهفته ای که تعصب و عرق به کشورش را نشان میداد.
《ممنون》ی زیر لب زمزمه کردم و برای عوض کردن بحث پرسیدم: زن عمو کجاست؟
دستش را از دورم باز کرد و به قصد برداشتن میوه از پیش دستی روی میز خم شد و در همان حین جواب داد: خونه ی رویاان. ناهار دعوت گرفته، دارن کمکش می کنن.
لحظه ای از ناراحتی پلک هایم را روی هم گذاشتم تا خودم را آرام کنم، روبرو شدن با فرهاد برایم از جان کندن هم سخت تر بود...
رو به عمو گفتم: تا شما میوه تون رو میل میکنید من یه آبی به صورتم بزنم.
- برو عمو جون.
بلند شدم و خودم را به اتاقم رساندم. خدا خدا می کردم فرهاد به باشگاه رفته باشد و در خانه نباشد.
پرده را کنار زدم. با دیدن ماشینش اخم هایم درهم شد. با حرص پرده را رها کردم و لب زدم《بیچاره اون ورزشکار هایی که زیر دست تو رشد می کنند》.
خدا خدا کردن هایم امید واهی بود چراکه فرهاد، من را در جایی که بردیا بود تنها نمی گذاشت. سوءظن و حساسیتش به بردیا برمیگشت به سالهای نوجوانیمان... آن زمان که شاید فقط چهارده سال سن داشتم و با آن ظاهر کودکانه در حیاط خانه مشغول درس خواندن بودم، بردیا برایم شاخه گل سرخی به نشان احساسش خریده بود...
فرهاد با عصبانیتی که تا آن روز ندیده بودم به سراغم آمد، هر دو دانشجوی پزشکی بودند...
هنوز گل را در دست داشتم و به حرف بردیا که هنگام دادن گل گفته بود《عسل گل سرخ نشونه ی عشقه و من این حس رو به تو دارم》 فکر می کردم...
تا آن روز هرگز به عشق و تجربه اش فکر نکرده بودم...
با داد فرهاد به خود آمدم.
-چرا گرفتیش؟
فرهاد را دوست داشتم...
این حس همیشه همراهم بود، ولی علتش را نمی دانستم...
تلنگر را بردیا زد اما دل من برای فرهاد تپید...
گل را روی زمین انداختم و با لکنت گفتم: من...من...
سر به زیر شدم و ادامه دادم: اصلا نفهمیدم چی شد. داشتم درس میخوندم که...
حرفم رابرید: بسه. خودم دیدم. تو چی؟
سرم را بالا آوردم. مردمک چشم هایش می لرزید.
-من... من چی؟
- دوسش داری؟
لحن قاطع ام خودم را هم شوکه کرد.
-نه.
بازدم نفس از سر آسودگی اش در صورتم دلم را لرزاند.
نویسنده : زهرا بیگدلی
ادامه دارد...
🍁🍂🍁🍂🍂🍂🍁🍂🍁
9.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☀️ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.☀️
⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜
َ
✍ترجمه:
☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️
💫زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💫
الهـــــــــــــے آمیݧ
التمــــــــــاس دعــــــــــا
✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨
📿🕌📿🕌📿🕌📿🕌📿
@Emam_kh
🔻 مراقبات_ماه_رجب
⬅️راهکارش این است که، انسان چیزی را که با عقل اش پذیرفته با عمل متناسب با اون، کم کم به خورد دلش بدهد.
➖قبول داری نفع و ضرر دست خداست؟
➖قبول داری زرق را خدا می رساند؟
➖قبول داری خدا ما را میبیند؟
➖ قبول داری خدا کمک میکند و مشکل برطرف می کند؟
⤴️همه اینها را انسان قبول دارد ولی دل نمی پذیرد، چون عمل متناسب با اون عقیده اش انجام نمی دهد.
⬅️راه رسیدن به باور اینکه وقتی انسان چیزی را باور دارد در عمل خودش متناسب با اون چیزی که قبول دارد نشان دهد
🔻#راهکار
من وقتی قبول دارم که روزی را خدا می رساند، انفاق کنم، این انفاق من ابتدا به من فشار میآورد، نفس اول زیر بار نمی رود، باید آروم ،آروم مثل کودک با وعده و وعید، مهربانی، نوازش،....باطرق مختلف کشید و آورد،
⤴️باید حرف تو دهن کودک گذاشت،به نفس باید گفت تو حالا همین ۵۰ _۱۰۰تومان بده،از جایی کم نمیشه خدا می رساند، اگرم نرساند چیزی نمی شه، همینی که صد تومان را داد یک خورده باور در او شکل میگیرد، سری بعد ۵۰۰تومان می دهد، باور تقویت میشود، و سری بعد ۱۰۰۰تومان، و باور تقویت میشود.....به جایی می رسد که جان اش را می دهد،آنقدر مطمئن که خداوند جبران میکند،
↩️پس چی باعث میشه؟
اینکه انسان عمل انجام دهد نسبت به آن عقیده، بطوریکه برایش باور ایجاد شود
◀️ما می دانیم که امام زمان علیه السلام هست، عقیده داریم،امام زمان علیه السلام ما رو می بیند، عقیده داریم، ولی چقدر باور داریم؟
⤴️حضور حضرت را در زندگی مان لمس می کنیم؟ما با امام زمان علیه السلام زندگی میکنیم یا نه؟
◀️عقل انسان پذیرفته، امام زمان علیه السلام مثل روز قبول داریم،دل ما پذیرفته که امام زمان علیه السلام ما رو می بیند و توجه به ما دارد، ناظر بر اعمال وگفتار ماست
✨ادامه دارد...
✍حجتالاسلام امینی_خواه
🔰 رهبر انقلاب در پیام به پنجاه وپنجمین نشست اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا:
حضرت آیتالله خامنهای در پیامی به پنجاه وپنجمین نشست اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا، نشاندن نشان «نقشآفرینی در مسائل اساسی» بر سینه جوانان برومند کشور را از برترین افتخارات انقلاب اسلامی خواندند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی که صبح امروز حجتالاسلام احمد واعظی نماینده مقام معظم رهبری در امور دانشجویان در اروپا آن را در نشست مجازی این اتحادیه قرائت کرد، به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
دانشجویان عزیز
هر روز که می گذرد اهمیت نقش جوانان در پیشرفت کشور و تضمین آیندهی آن بیشتر آشکار می شود. بلیّهی عمومی کرونا هم این را یکبار دیگر به اثبات رسانید. همت و انگیزه و امید شورانگیز جوانان در این ماجرا نیز مانند بسیاری از مسائل کشور، پیشران گشایش های علمی و عملی شد. این یکی از برترین افتخارات انقلاب اسلامی است که توانسته است نشان «نقشآفرینی در مسائل اساسی» را بر سینه جوانان برومند کشور بنشاند.
از شما دانشجویان عزیز انتظار می رود که در این فرصت مغتنمی که در اختیار شما است، خود را هر چه بیشتر به صلاحیت های علمی و دینی و اخلاقی آراسته کنید و آمادهی نقشآفرینی شوید، و اتحادیهی انجمنهای اسلامی در اینباره دارای وظیفه ای سنگینتر و البته افتخارآمیزتر است.
والسلام علیکم و رحمةالله
سیّدعلی خامنهای
یک اسفند ۱۳۹۹
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈فرمایشات علامه حسن زاده آملی پیرامون محاسبه نفس
@Emam_kh
🔴برادر عزیز؛ این امتیاز که وجود خارجی ندارد!
حسین شریعتمداری نوشت:
🔹این روزها و در حالی که به اجرای یکی از اصلیترین مفاد طرح «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» نزدیک شدهایم و قرار است در صورت خودداری آمریکا و اروپا از انجام تعهدات خود، ایران نیز در ادامه کاهش تعهدات برجامی خود، اجرای پروتکل الحاقی را متوقف کند، حریف که تا چند روز قبل رجز میخواند و اعلام میکرد جمهوری اسلامی ایران باید انجام آن بخش از تعهدات برجامی خود را که کاهش داده بود، از سر گرفته و اجرا کند، اکنون که ایران اسلامی را در اجرای مصوبه مجلس و خروج از پروتکل الحاقی جدی و مصمم میبیند، از یکسو به واسطهتراشی روی آورده است و از سوی دیگر تلاش میکند با پیشکشیدن برخی امتیازات جعلی و دروغین، ایران را از ادامه مسیری که در پیش گرفته است منصرف کند! در این باره اگرچه گفتنی بسیار است و به آن خواهیم پرداخت ولی به عنوان خندهدارترین نمونه از این ترفندها، میتوان به اظهارات دیروز «ریچارد میلز»، نماینده موقت آمریکا در سازمان ملل اشاره کرد که گفته است «واشنگتن با ارسال نامهای به شورای امنیت اعلام کرده است که آمریکا ادعای دولت ترامپ در سپتامبر ۲۰۲۰ درباره بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه ایران (فعالکردن مکانیسم ماشه) را پس گرفته است»!
🔹این ادعا در حالی است که درخواست ترامپ برای بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه ایران یعنی «فعال کردن مکانیسم ماشه» که شهریورماه ۹۹ (سپتامبر ۲۰۲۰) به شورای امنیت سازمان ملل ارائه شده بود در همان هنگام از سوی این شورا رد شده بود و «دیان دجانی» رئیس دورهای شورای امنیت سازمان ملل در نشست این نهاد رسماً اعلام کرده بود «این درخواست آمریکا بلافاصله از سوی ۱۳ عضو شورای امنیت رد شده است». یعنی آمریکا قصد دارد درخواستی را که قبلاً و رسماً از سوی شورای امنیت سازمان ملل رد شده است، بهعنوان امتیاز به ایران بفروشد!
🔹آنچه در این میان سؤالبرانگیز است بیدقتی آقای دکتر ظریف، وزیر محترم امور خارجه کشورمان است که در واکنش به اظهارات ریچارد میلز، توئیت کرده و نوشتهاند:
«آمریکا اذعان کرد که ادعاهای پامپئو درباره قطعنامه ۲۲۳۱ هیچ اعتبار قانونی ندارد. ما هم موافق هستیم. آمریکا باید در پایبندی به قطعنامه ۲۲۳۱، تمام تحریمهایی که توسط ترامپ احیا و بازاعمال شده بود را بیقید و شرط و بهصورت مؤثر بردارد. بعد از آن، ما فوراً تمام اقدامات اصلاحی (کاهش تعهدات) را به عقب برمیگردانیم» و اما، جناب ظریف باید به این نکات توجه میکردند که؛
🔸۱- درخواست پمپئو از شورای امنیت سازمان ملل، رسماً از سوی این شورا رد شده است! بنابراین آنچه آقای ریچارد میلز به عنوان امتیاز مطرح میکند، وجود خارجی ندارد!
🔸۲- شرط ایران برای توقف کاهش تعهدات برجامی خود، محدود به تحریمهایی نیست که به قول شما «توسط ترامپ احیا و بازاعمال شده بود»! بلکه ایران با صراحت اعلام کرده است تنها راه بازگشت آمریکا به برجام، اولاً لغو همه تحریمهاست، ثانیاً انجام راستیآزمایی لغو تحریمها از سوی ایران برای اطمینان از لغو عملی آنها، ثالثاً هیچگونه مذاکرهای با آمریکا در میان نخواهد بود، رابعاً در صورت لغو تمامی تحریمها و تأیید لغو آنها به آمریکا اجازه داده میشود به عنوان یکی از کشورهای ۱+۵ در برجام حضور داشته باشد. ضمن آنکه مسئله اصلی کشورمان بازگشت آمریکا به برجام نیست. مسئله اصلی لغو تمامی تحریمهاست.
توضیح آن که بالاترین میزان تحریمها در دولت اوباما بوده است و از تأکید بر ترامپ نباید تطهیر اوباما تلقی شود.
🔸۳- این بخش از توئیت برادر عزیزمان آقای ظریف که نوشتهاند «ما فوراً تمام اقدامات اصلاحی (کاهش تعهدات) را به عقب برمیگردانیم» نیز با شرایط اعلام شده ایران ناهمخوان است و یا دستکم اینکه میتواند برای حریف سخنی «دوپهلو»! تلقی شود. چرا که توقف مسیر کاهش تعهدات برخلاف نوشته ایشان «فوراً» نخواهد بود، بلکه باید واقعی بودن لغو تحریمها از سوی جمهوری اسلامی ایران راستیآزمایی شود.
@Emam_kh
درمان سرماخودگی :
جو پوست کنده، ۲ق غذاخوری
عناب،ده عدد
بنفشه، پنج گرم
⇦ داخل۳لیوان آب جوشانده تالعابدار شودبعدصاف کرده آنرابخورید.
🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿
شیرینی_کوکی 🥯 😋
▫️2 عدد تخم مرغ
▫️ 1 لیوان روغن
▫️ 1 بسته بکینگ پودر
▫️ 1 بسته وانیل
▫️ 1 لیوان پودر قند
▫️ ۳-۳/۵ لیوان آرد (به صورت کنترل شده اضافه کنید)
🔸برای تزئین
▫️ 100 گرم شکلات تلخ
▫️ پسته پودر شده
🔸همه مواد را در ظرف ورز می دهیم ، یک خمیر نرم به دست می آوریم.تکه هایی به اندازه گردو درست می کنیم ، آنها را به صورت رول بلند در دست می چرخانیم ، دو سر آن را به هم متصل کرده و روی سینی قرار می دهیم.در فر 160 درجه به مدت 15-20 دقیقه (به صورت کنترل شده) می پزیم.
برای تزئین ، شکلات را به صورت بنماری ذوب می کنیم و انتهای شیرینی ها را در پودر پسته فرو می کنیم.بعد از خنک شدن می توانید آن را سرو کنید
هفت سال "همین امروز و فردا"!
🔸سخنگوی دولت امروز ضمن یادداشتی در روزنامه ایران، "با اطمینان" پیش بینی کرده تمامی تحریمها در آینده نزدیک لغو می شود(!) این در حالی است که سخنگوی کاخ سفید دیروز گفت"آمریکا برنامهای برای لغو تحریمها پیش از مذاکره ندارد". سرنوشت مذاکره قبلی هم که در قالب برجام"، تبدیل به آینه عبرت ملت ها شده است.
🔸پنج سال و نیم قبل، آقای روحانی گفت "همه تحریم ها در روز اجرای برجام بالمره (یکجا) نه تعلیق، بلکه لغو می شود". اما هرگز آن روز فرا نرسید و آمریکا به تعبیر آقای صالحی، از روز اول بارها دبّه کرد.
🔸با این حال، ربیعی وعده لغو تحریم ها "در آینده نزدیک" را می دهد؛ همان که پنج سال قبل، وعده اش را دادند! به قول بابا طاهر؛"همی وعده کری (کنی) امروز و فردا- ندونم مو که فردای تو کی بی؟!".
🔸چرا برخی دولتمردان اصرار دارند مسئولیت خود را با وعده درمانی ِخلاف واقع برگزار کنند؟ چرا حبابی از خیال دروغین می سازند که با کمترین تلنگر می شکند و امید بستگان را سرخورده می کند؟
🔸چرا به جای وعده هفت ساله برداشتن تحریم ها، سراغ بی اثر کردن و خنثی کردن تحریم ها نمی روند؟ چرا از آمریکای غدّار، قطع امید نکردند و سراغ احیای ظرفیت های ملی رونق اقتصادی، و گسترش تعاملات با کشورهای مختلف نرفتند؟
🔸چرا خانه های جدول دشمن را پر می کنند؟ چرا اصرار دارند کلید گشایش ها را دست آمریکا نشان دهند و حال آن که او، تحریم ها را حربه ای می بیند که تا احساس نکند از نگاه مقامات ایرانی بی اثر شده، کنار نخواهد گذاشت؟
#محمد_ایمانی
@Emam_kh