🏴تند تند گفتن ذکر حسین در مداحی
🔷س 5556: آیا گفتن ذکر حسین علیهالسلام در سینهزنی و به اصطلاح شور تند و پشت سر هم، بی احترامی است و اشکال شرعی دارد؟ آیا این مصداق غنای روضهخوانی است؟
✅ج: ظاهرا مصداق غنا نباشد، اما باز یک توصیهای رهبر انقلاب داشتند به برخی از مداحان که تکرار این الفاظ ثمره چندانی ندارد و عین عبارت این بود که فرمودند "این مداحی شما، نوحهخوانی شما باید حکم یک منبر آموزنده را داشته باشد". یعنی قصیدههایی را بخوانید ، مطالبی را داشته باشید که مردم بر معرفتشان نسبت به ائمه اطهار علیهمالسلام و تاریخی که گذشته است، وقایعی که در عاشورا اتفاق افتاده است اطلاع بیشتری پیدا کنند؛ باید یک منبر آموزنده باشد. و میفرمودند که تکرار این الفاظ ثمرهای ندارد. البته نمیتوانیم به طور کلی بگوییم حرام است؛ نه، حرام نیست و به عنوان یک فتوا نیست. به عنوان یک توصیه که به جای تکرار این الفاظ مطالبی گفته شود که برای مخاطبین ضمن اینکه عزاداری هست مفید هم باشد و بر معرفت آنها بیفزاید و چیز یاد بگیرند.
📕منبع: khamenei.ir
@Emam_kh
🖤 از آیت الله بهجت پرسیدند:
😔 آیا آدم گناهکار هم میتواند امام زمانش را ببیند؟
جواب دادند:
🔥 شمر هم امام زمانش را دید!ولی نشناخت...
(اللهم عرفنی حجتک)
✅ بنابراین اگر کسی ترک گناه کند و منتظر امامش باشد، از یاران واقعی حضرت به شمار میآید، آنگاه اگر بزرگترین توفیق الهی او را دریابد، غیبت و و ظهور حضرت برایش تفاوت نخواهد داشت.
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
@Emam_kh
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫
#سرگذشت_واقعی #شهیده_زینب_کمائی
⭕️ #من_میترانیستم ⭕️
👈قسمت 6️⃣1️⃣
فصل چهارم-
خانه های شرکتی، دو شیر آب داشتند؛ شیر آب شهری که برای خوردن و پخت وپز بود و شیر آب شرکتی که برای شست و شوی حیاط و آبیاری باغچه و شمشادها بود. گاهی هم شیرآب شط را باز می کردیم، همراه آب، یک عالمه گوش ماهی می آمد. دخترها هم ذوق می کردند و گوش ماهی ها را جمع می کردند. ظهرها هم هرکاری می کردم که بچه ها بخوابند، خوابشان نمی برد تا چشم من گرم می شد، می رفتند و توی آب ها بازی می کردند. کار هر روزمان این بود که حیاط سیسمانی را پر آب می کردیم و شب قبل از خواب، زیر در حیاط را که گرفته بودیم، برمیداشتیم و آب را بیرون می کردیم. این طوری سیمان ها خنک خنک می شد و ما می توانستیم تا اندازه ای گرمای هوا را تحمل کنیم و حداقل زمین زیر پایمان خنک باشد.
شهرام چهارماهه بود که بابای مهران رفت و یک تلوزیون قرضی خرید. من به اش گفتم: مرد، ما بیشتر از تلوزیون به کولر احتیاج داریم. تلویزیون که واجب نبود. بابای مهعران هم رفت و یک کولر گازی کوچک قرضی آورد. هرچند در اثر خوابیدن زیر کولر گازی و هوای شرجی آبادان، خودم بیماری آسم گرفتم، ولی بچه هایم از شر گرما و شرجی تابستان راحت شدند.
به دخترها اجازه ی کوچه رفتن نمی دادم. می گفتم: خودتان چهارتا هستید؛ بنشینید و باهم بازی کنید. آنها هم توی حیاط کنار باغچه خاله بازی میکردند. مهری که از همه بزرگتر بود، مثل مادرشان بود. برای بچه ها دمپخت گوجه درست می کرد و می خوردند. ریگ بازی می کردند و صدایشان در نمی آمد. بچه ها عروسک و اسباب بازی نداشتند. بودجه ی ما نمی رسید که چیزهای گران بخریم. دخترها با کاغذ، عروسک کاغذی درست می کردند و رنگش میکردند. خیلی از همسایه ها نم یدانستند که من چهارتا دختر دارم. گاهی زینب و شهلا را دیده بودند، اما مینا و مهری غیر از مدرسه هیچ جا نمیرفتند.
من هرروز از ایستگاه 6 به ایستگاه 7 می رفتم. بازار ایستگاه 7 همه چیز داشت. حقوقمان کارگری بود و زندگی ساده ای داشتیم، اما سعی می کردم به بچه ها غذای خوب بدهم. هرروز بازار می رفتم و زنبیل راپر می کردم از جنس هایی که درحد توانم بود. زنبیل را روی کولم میگذاشتم و به خانه برمیگشتم. زمستان و تابستان، بار سنگین را به کولم می کشیدم. سیر کردن شکم هفت تا بچه که شوخی نیست. هرروز بازار می رفتم، اما تا شب هر چی بود و نبود می خوردند و تمام می شد و شب دنبال غذا میگشتند.
ادامه دارد....
🍏⚫️حدیث بوی سیب درخاک کربلاچیست؟
حدیثی است که در بحار روایت نموده از حسن بصری و امسلمه که حسنین وارد شدند بر رسول خدا، و جبرئیل در نزد آن حضرت بود. پس ایشان در اطراف او گردیدند، به گمان این که دحیهی کلبی است. جبرئیل، دست خود را حرکت داد، مانند کسی که از کسی چیزی بگیرد. پس سیبی و بهی و اناری آورد و به ایشان داد. روی ایشان از خوشحالی برافروخت و دویدند به نزد جد خود. حضرت از ایشان گرفت و بویید و فرمود: بروید نزد پدر و مادر خود. پس رفتند و هیچ یک از آن نخوردند تا این که پیغمبر به نزد ایشان رفت و همه با هم خوردند، و هر چند از آن میخوردند، به حال خود عود مینمود (بازمیگشت) و به همین حالت بود، تا زمانی که حضرت فاطمه علیهاالسلام وفات نمود. حسین علیهالسلام فرمود: که انار، مفقود شد، و چون امیرالمؤمنین علیهالسلام شهید گشت، به، مفقود شد، و سیب به حال خود بود، تا وقتی که آب را به روی ما بستند. پس چون تشنگی بر ما غالب میشد، آن را بو میکردم، اندکی تشنگی من ساکن میشد. عاقبت، چون تشنگی من به نهایت رسید، دندان بر آن فشردم و یقین به هلاک نمودم. حضرت سجاد علیهالسلام میفرماید که این سخن را از پدر بزرگوارم شنیدم یک ساعت قبل از شهادتش، و چون شهید گردید، بوی سیب از محل شهادتش استشمام میشد، ولی خودش را نیافتند، و این رایحه، در آن محل باقی است، و هر کس از زواربخواهد استشمام رایحهی آن را نماید، در وقت سحر، به زیارت رود که اگر از مخلصین باشد، آن را استشمام خواهد نمود.
📚 حدیث بوی سیب نویسنده : گزيده اي از خصائص الحسينيه مترجم : محسن احمدوند ناشر : ميثم تمار
▪️🏴▪️🏴▪️
🔴فراری خفت بار، شرم آور و مفتضحانه
🔹 آیت الله محمدی عراقی، رئیس دفتر مقام معظم رهبری در قم در یادداشتی درباره خروج نیروهای نظامی از افغانستان نوشت: سوال مهم در برابر سیاست ورزان ما این است «شما را به خدا هزینه مقاومت بیشتر است یا تسلیم؟!»
@Emam_kh
🔴 رویای آمریکایی
این غربگراها و آمریکاپرستانی که رویای حضور آمریکایی ها در ایران را در سر می پرورانند ، نگاهی به هم پیاله هایشان در #افغانستان بیندازند و بدانند برفرض محال که آمریکا به ایران بیاید آخرش باید خود را برای آویزان شدن از هواپیمای باری و سقوط از آن آماده کنند و اگر هم شانس بیاورند و داخل هواپیما چپانده شوند باید برای زندگی ذلیلانه در اوگاندا و آلبانی مهیا شوند ...
✍"قاسم اکبری"
@Emam_kh
🔴سیدحسننصرالله: ما سرباز ولیفقیه هستیم اما برده کاخسفید نیستیم
👤دبیر کل حزب الله لبنان:
🔹ایران هیچوقت از دوستانش دست برنداشته و دوستان خود را ذلیل نکرده، دست بریده حاجقاسم سلیمانی شاهد قوی ادعای من است. برخلاف آمریکا، ایران کوهی استوار است که میتوانیم به او تکیه کنیم.
🔹کشتیهای حامل سوخت خریداری شده از ایران تا ساعاتی دیگر به سوی لبنان حرکت میکنند. به آمریکا و صهیونیستها اعلام میکنم، از زمانی که این کشتیها حرکت کنند، خاک لبنان قلمداد میشوند. کسی وارد چالش نشود چون این امر با عزت ملت ما گره خورده است.
#مقاومت
#شهید_حاجقاسم_سلیمانی
@Emam_kh
🔴می شود در ساعات پایانی عمر هم عاقبت بخیر شد .....
🔻«سعد بن حارث انصاری» و «ابو الحتوف حارث انصاری»، دو برادر کوفی و هر دو از خوارج بودند. این دو همراه عمربن سعد از کوفه برای جنگ با امام حسین به کربلا آمده و تا بعد از ظهر عاشورا نیز در سپاه کوفه بودند.
⚫️ اما هنگامی که یاران امام علیه السلام به شهادت رسیدند، امام حسین علیه السلام فریاد بر آورد:« آیا کسی هست که ما را یاری کند؟» زنان و کودکان با شنیدن صدای امام علیه السلام به شیون و زاری پرداختند.
⬛️ سعد و برادرش، ابو الحتوف، که صدای امام و شیون اهل بیتش را شنیدند، ناگهان به خود آمدند و به گفتند:« این حسین، پسر دختر پیامبر، است و ما در روز قیامت از جدّ او امید شفاعت داریم، چگونه با او جنگ کنیم؟» آنگاه به حمایت از امام علیه السلام با سپاه کوفه به جنگ پرداختند. این دو برادر با شعار « لا حُکْمَ إلاّ لِلّهِ وَلا طاعَةَ لِمَنْ عَصاهُ» یعنی همان شعار مشهور خوارج علیه امیرالمؤمنین (ع) به سپاه امام حسین(ع) پیوسته و با یزیدیان جنگیدند تا هر دو به شهادت رسیدند.
👌این اتفاق اشارات عجیبی دارد؛ اینکه صحرای کربلا، شهدایی با سابقه خوارج دارد و همگی شیعه به معنای مرسوم نبودند؛ اینکه این خوارج از بسیاری از شیعیان اسمی پیشی گرفتند؛ اینکه میشود در ساعات پایانی عمر هم عاقبت به خیر شد و به جبهه حق پیوست از جمله این اشارات است.
@Emam_kh