☺️😁😆😅😴🤣
طنزجبهه🤣
یه بچه بسیجے بود خیلی اهل معنویت و دعا بود...😍
برای خودش یه قبری ڪنده بود. 😍
شب ها مےرفت تا صبح با خدا راز و نیاز مےڪرد.😊
ما هم اهل شوخے بودیم
یه شب مهتابـے سه، چهار نفر شدیم توی عقبه...😝
گفتیم بریم یه ڪمے باهاش شوخے ڪنیم!
خلاصه قابلمه ی گردان را برداشتیم😂
با بچه ها رفتیم سراغش...
پشت خاڪریز قبرش نشستیم.
اون بنده ی خدا هم داشت با یه
شور و حال خاصے نافله ی شب مے خوند.😍
دیگه عجیب رفته بود تو حال! 😉
ما به یڪے از دوستامون ڪه
تن صدای بالایـے داشت،
گفتیم داخل قابلمه برای این ڪه
صدا توش بپیچه و به اصطلاح اڪو بشه، 😂
بگو: اقراء
یهو دیدم بنده ی خدا تنش شروع ڪرد به لرزیدن
و به شدت متحول شده بود
و فڪر مےڪرد براش آیه نازل شده!
دوست ما برای بار دوم و سوم هم گفت: اقراء
بنده ی خدا با شور و حال و گریه گفت: چے بخونم ؟؟!!!😂
رفیق ما هم با همون صدای بلند و گیرا گفت :
باباڪرم بخون😂😂😂
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعا می ڪنم 🌸
زیر این سقف بلند
روے دامان زمین
هر ڪجا خسته و پر غصه شدے🌸
دستی از غیب به دادت برسد
و چه زیباست ڪـه آن🌸
دستِ رحمتِ خدا باشد وبس
با آرزوی بهترینها برای شما خوبان
شب پاییزی تون آروم ودرپناه خدا🍁
@Emam_kh
قالَ رَسُولُ اللّهِ صلي الله عليه و آله
; ولايَـنالُ شَـفاعَتى مَـنْ شَـرِبَ المُـسْكِرَ، لايَـرِدُ عَـلىَّ الْـحَوْضَ لاوَاللّهِ. ;
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود
شفاعت من به كسى كه مست كننده (شراب) مى نوشد نمى رسد، به خدا سوگند او بر من در حوض كوثر وارد نمى شود.;
وسائل الشيعة، 17 / 261 .
💓🍂سه شنبه تون عالی و بینظیر
🍁🍂امروزتون زیباتر از گل
🌼🍂و لحظه هاتون به زیبایی
💓🍂تابلوی طبیعت
🍁🍂آرزومندم دلی آرام
🌼🍂همراه با مهربانی
💓🍂قدمی استوار و محکم
🍁🍂و روزی پراز سلامتی و
🌼🍂دلخوشی داشته باشید
💓🍂روزتون زیبا و در پناه خدا
@Emam_kh
🌹خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت شصت و هفتم
❇️ بسیج مردم برای مقابله با فتنه ناکثین
🔸مشورت با یاران برای مقابله با فتنه گران
🔻[ با یاران خویش درباره فتنهگران مشورت کردم. نظر عمار یاسر این بود که به سوی کوفه برویم. ابنعباس نظر داد که قبلا کسی را برای گرفتن بیعت به کوفه بفرستم و سپس عازم آنجا شوم و تاکید میکرد که ام سلمه را نیز با خود همراه سازیم. در پاسخ وی گفتم: ]
🔻راه درست این است که خودم با کسانی که همراه من خواهند بود حرکت کرده و ایشان را تعقیب کنم. اگر در راه له آنان رسیدم، مانع حرکتشان شوم و اگر به آنان نرسیدم، به مردم کوفه نامه خواهم نوشت و از شهرهای دیگر هم نیروی امدادی خواهم خواست و به سوی آنان خواهم رفت. درباره ام سلمه، همسر پیامبر، باید بگویم بیرون آوردن او از خانهاش روا نیست؛ هر چند طلحه و زبیر عایشه را از خانه بیرون کشیدند و به میدان آوردند.
🔻[ پس از این گفتگو، با صدای بلند خطاب به
مردم گفتم: ]
برای حرکت آماده شوید که طلحه و زبیر بیعت شکسته و عهد و پیمان گسستهاند و عایشه را از خانه خود بیرون آوردهاند و آهنگ بصره دارند تا در آنجا فتنهانگیزی کنند و خون مسلمانان را بریزند.
🔻[ و دستهای خود را به سوی آسمان بلند کردم و عرضه داشتم: ]
پروردگارا، این دو مرد بر من ستم روا داشتند و پیمانم را گسستند و بدون اینکه حقی داشته باشند، با من به ستیز پرداختند. پروردگارا، از آن دو به دلیل ظلمی که بر من روا داشتند، بازخواست کن و مرا در برابر آن دو یاری ده و پیروزی بخش.
❇️ مماشات و مسامحه با فتنهگران، هرگز!
🔻[ در مشورت با اطرافیان، کسانی هم بودند که نظر دیگری داشتند و از من می خواستند که فعلاً به تعقیب طلحه و زبیر نپردازم و خود را گرفتار جنگ با آنها نکنم، اما به آنها گفتم: ]
🔻به خدا سوگند، من همچون کفتار نیستم که با آهنگی افسونش کنند و به خواب رود، تا صیادِ در کمین نشسته به او برسد و صیدش کند. من با یاری انسانهای حق طلب، بر سر آنکس که به حق پشت کرده است، میکوبم و با یاری افراد مطیع و فرمانبَر، کسانی را که اهل تردید و نافرمانی هستند درهم میشکنم، تا زمانی که دوران زندگانی من به سر آید و روز مرگ من فرا رسد.
🔻به خدا سوگند، من همواره از حق خویش محروم ماندهام و از هنگام وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله تا به امروز، حق مرا از من باز داشته و دیگران را بر من مقدم داشتهاند.
❇️ فراخوان مردم برای نبرد با فتنهگران
🔻برای مردم در مورد کتاب خدا و هدایت به وسیله آن، گفتم و در مورد بدعتها و شبههها که زمینه نابودی و بدبختی است، و اینکه اگر دنبال نجات و سعادت هستند، باید در سایه حاکمیت الهی قرار بگیرند و تمام تلاش خود را برای اطاعت از خداوند به کار گیرند. آنها را برای جنگ ترغیب کردم و از تصمیم خود برای مقابله با طلحه و زبیر که به مخالفت با من برخاسته بودند، آگاهشان کردم.
📚منابع:
۱. الجمل، ص۲۳۹
۲. نهج البلاغه، خطبه ۶
۳. الفصول المهمه، ص ۷۱
۴. الفتوح، ج۱، ص۹۹
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#خاطرات_شهدا
●همه جور شاگردی داشت. از حزب اللهی ریش دار تا صورت تراشیده تیریپ آرت. از چادری سفت و سخت تا آنها که مقنعه روی سرشان لق می زد.
یک بار یکی از همین فکلیها همراه دوست محجبه اش آمده بود پیش دکتر. پیش پای هردوشان بلند شد. جواب سؤالات هردوشان را داد. هردوشان را هم خطاب میکرد «دخترم». اذان گفتن . نگفت «بروید بعد نماز بیایید» . همان جا آستین هایش را بالا زد. سجادة کوچکی در دفترش داشت که هروقت فرصت نماز جماعت نبود، در دفتر نماز اول وقتش را می خواند.
●یک سال بعد، آن دختر فکلی، در صف اول نماز جماعت دانشگاه بود و قرآن بعد از نمازش ترک نمی شد. شهید دکتر مجید شهریاری این طور شاگرد تربیت میکرد.
📎پ ن:تنها آنهایی ترور میشوند که وجودشان دریچہۍ تنفس استڪبار را میبندد، آنقدرکہ مجبور شوند، آنهاراحذف فیزیکی، یعنے #ترور کنند...
@Emam_kh
6.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فتنه ها خیلی پیچیدگی دارد. باید مواظب بود. حقه بازی زیاد شده...
@Emam_kh