eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.2هزار عکس
17.3هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
35.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علی بن مهزیار که در سرود سلام فرمانده به او اشاره می‌شود کیست ؟! 🔶 مرحوم کافی | در فیلم دیدار پسر مهزیار با امام زمان (عج) ؛ کودکان و نوجوانان خود را پای داستان علی بن مهزیار بنشانید. او در اوایل غیبت امام زمان (عج) زندگی می‌کرد و برای دیدار ایشان بیست سال به زیارت خانه خدا رفت ولی موفق به ملاقات امام نشد تا اینکه… ✅بصیرت 💙 ✋🏻 @Emam_kh
⭕️فقــط چنــد نمونـــه... ➖گفت: جمهوری اسلامی نتونسته یک بعد از پهلوی بسازه! ➕گفتم: فقط چند نمونه: ➕ورزشگاه ۷۵هزار نفری نقش جهان اصفهان ➕ورزشگاه ۷٠هزار نفری یادگار امام تبریز ➕ورزشگاه ۵٠هزار نفری پارس شیراز ➕ورزشگاه ۳۸هزار نفری غدیر اهواز ➕ورزشگاه ۳۵هزار نفری فولادآرنا ➕ورزشگاه ۲۵هزار نفری امام رضا (علیه السلام) (همچنین ورزشگاه امام رضا (علیه السلام) نامزد زیباترین ورزشگاه سال ۲۰۱۷ می‌باشد) ✅اونم نه فقط برای پایتخت که برای اکثر شهرهای کوچیک و بزرگ ساخته... @Emam_kh
هفتم ♥️عـــــشـــق پـــــایــــدار♥️ مادرم دفترچه را برداشت وبا دست جوری نوازشش میکرد که انگار عزیزیست که سالها از او دور بوده....دلم میخواست دفتره را بگیرم وببینم چی چی توش هست که اینقدر برا مامانم مهم بوده.. همانطور که به طرف مادرم میرفتم به حرفهای خاله صغری,هم گوش میکردم:نمیدونم چی هستند ...من که سواد خوندن ونوشتن ندارم,اینا را جلال اورده گذاشته اینجا,شبها که میاد پیش من ,خیلی وقتها خودش را با همین دفترو کتاب دعا سرگرم میکنه. مادرم با تعجب برگشت وگفت:جلال؟!!جلال که سواد نداشت... ذهنم درگیر سوالهای ریزودرشت شده بود,این دفتره چیه که,اینقد برا مامان مهمه,بعدش بابا جلال چرا شبا میاد اینجا مگه خودش خونه وزندگی وزن وبچه نداره ؟؟که دوباره خاله صغری به حرف امد:راستش توکه رفتی ,جلال بی قرار بی قرار شد,انگار انتظار داشت تو دوباره برگردی,بعداز رفتنت خیلی این درواون در زد پیدات کنه ,حتی تا ابادی ابا واجدادیمون هم رفت اما,هرچی بیشتر میگشت,کمتر خبری ازت پیدا میکرد,چندسال هم هست رفته نهضت سواداموزی,اندازه ای که بتونه بخونه وحساب کتاب کنه,یاد گرفته...حالا این کتاب دستت چیه که هم برا جلال مهمه وهم برا تو؟ مامان دفتر را چسپوند به اغوشش وگفت:این دفترچه,یه زمانی مونس من بود,تمام خاطراتم را داخلش مینوشتم ,از اونطرف دفتر هم گهگاهی شعری به ذهنم میامد مینوشتم ودوباره رفت طرف طاقچه وکتاب را برداشت وادامه داد:اینم کتاب مفتایحم بود همیشه از,روش دعا میخوندم اما بعداز جدایی از,جلال یک هو هر دوشون را گم کردم....حالا میفهمم که چرا گم شدن...پس جلال برداشته بودشان.... خاله صغری اهی کشید وگفت:بشین دختر,بشین یه چی بیارم گلوت را تازه کنی,من که گفتم جلال بعد رفتنت یه ادم دیگه شد,انگار دیونه شد دیونه....این دفتر وکتاب,هم که دزدکی برداشته نشانه ی همون مهرش هست به تو... دیگه طاقت نیاوردم وگفتم:ببخشید خاله صغری,اگه واقعا اقا جلال ,خانومشان را اینقدر که شما میگید دوست داشتند چرا ازدواج کردند هااا؟؟؟ خاله صغری انگار برق گرفته باشدش گفت:ازدواج؟!! ادامه دارد..
وهــــشـــتـــمـ ♥️عــــشـــق پــــــایـــــدار♥️ با لحنی حاکی از گلایه گفتم:اره خاله خانم ازدواج...باید به عرضتون برسانم که پسر اقا جلال ادرس محل زندگی شما را به ما داد... خاله صغری در حالیکه با آخ وتیف به سمت اشپزخانه میرفت گفت:آهان از سوپر سر محله...اقا غلامرضا ،ادرس گرفتید ودرحالیکه به سمت مادرم لبخندی میزد گفت:مریم جان دخترت درسته شکل ظاهریش مثل خودته اما مثل شما صبور نیست وحرفش,را زود میزنه,انگار به باباش رفته... جلال که ازدواج نکرد. بعداز رفتن تو انگار این زندگی هم باید میپاشید اول غلامحسین وبعدش احمد اقا وبه فاصله ی دوسال بعدش هم کبری له رحمت خدا رفتند. غلامرضا پسرخوانده ,جلال هست یعنی توکه رفتی,گم وگور شدی,جلال به خیال اینکه شاید ردی ازت بگیره رفت ابادی خودمون ,اونجا غلامرضا را که بچه ای تک وتنها بوده وخانواده اش همه درسیل از دست رفته بودند واز عموزاده های جلال هم هست,باخودش میاره,الانم به اسم خودش براش شناسنامه گرفته,این را گفتم که بدونی جلال ازدواج نکرده,حالا توبگو این مرد خوشبخت کی هست که باهاش ازدواج کردی؟همین یه بچه را داری؟ و... مادرم پشت سر خاله صغری رفت اشپزخونه ودیگه صداشون برام مفهوم نبود,اما ذهنم درگیر درگیر بود ,یعنی بابا جلال واقعا عاشق مادرم بوده,اینهمه مدت یه مرد تنها,فقط بایه دفتر خاطرات واتفاقات گذشته روزش را شب کنه...این هیچ معنی نداره جز عشق وبرای مادرم هم همینطور,با کلی خواستگار کوتاه وبلند,بازم هیچ کس را لایق همسری خودش ندونست,حتی به خواستگاری دوباره ی میرزا محمود ,خواستگار ایام جوانیش هم پشت پا زد.... دلم یه جوری بود....فکر میکردم اتفاقاتی در راهه....وشاید این اتفاقات میمون ومبارک باشه.... یه لحظه چهره ی بهروز اومد مد نظرم....میدانستم اگر شماره ای,از من داشت الان گوشی تلفن را سوخته بود,از این فکر لبخندی روی لبم اومد که ناگاه با صدای چرخیدن کلید ,من متوجه در ورودی اپارتمان شدم... یعنی کی میتونه باشه؟تا جایی که میدونم فی الحال خاله صغری تنهاست که.... ادامه دارد.... براساس واقعیت نویسنده......حسینی
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 1 ) 🔹 دنیا شناسی 🔻یکی از یاران علی (علیه‌السلام) در شام و با ملاقات با معاویه، مواجه می‌شوند با درخواست عجیبی از طرف معاویه. 🔻 معاویه از او می‌خواهد که بعضی از این حالات معنوی مولایت، علی (علیه‌السلام) را برای ما هم نقل کن. خود این حکایت از این می‌کند که دشمنان هم به فضیلت علی (علیه‌السلام)، گواهی می‌دادند و دلبسته بودند، اگرچه نکبت غرور و تعصّب شان اجازه نمی‌داد تسلیم بشوند. 🔻 او بخشی از حالات معنوی نیمه شب های علی (علیه‌السلام) را برای معاویه توصیف می‌کند که: " من دیدم نیمه شب، در تاریکی مولا در محراب ایستاده، دست به محاسنش گرفته بود؛ مانند مارگزیده به خودش می‌پیچید و اشک می‌ریخت و جملاتی می‌گفت. " 🔰 این جملات، حاوی سه نکته اند: 1⃣ اول: فریبندگی دنیا و ظواهر دنیا 2⃣ دوم: زودگذری و فانی بودن دنیا 3⃣ و سوم: طولانی بودن مسیر برزخ و قیامت. 🔻در نهج‌البلاغه شریف، برای هر سه نکته انبوهی از محتواها، با الفاظ و بیانات متنوّع داریم. ⏪ 1⃣ اولین نکته، چهره فریبنده دنیاست و در زیر این چهره شخصیتی بسیار پست و خطرناک نهفته است؛ مثل عروسی که ظاهری زشت و باطنی خشن دارد، اما با آرایشی کاذب، چهرهٔ خودش را جذاب جلوه داده است؛ 🔻 در این باره، مولا علی (علیه‌السلام) در نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «الدُّنْيَا تَغُرُّ وَ تَضُرُّ وَ تَمُرُّ» ؛ " دنیا فریب می‌دهد، ضرر می‌رساند و می‌گذرد." 🔻یا در دو جای نهج‌البلاغه، حضرت دنیا را به ماری تشبیه می‌کنند که پوست و ظاهر خوش خط و خالش جذب می‌کند؛ چون لیّن و نرم است، امّا به محض اینکه نزدیک بشوی از فریبی که به خاطر ظاهرش می خوری، سمّ قاتلش را در وجود تو می‌کند و تو را می‌کشد. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
5.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹حضرت (مدظلّه‌العالی) 🔺امروز کارهایی که دولت در زمینه‌ی در پیش دارد، کارهای مهمّی است و احتیاج به کمک همه دارد. ۱۴۰۱/۰۲/۱۹ 🇮🇷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 اندر مصائب سلبریتی های وطن فروش خیلی سخت است که دلت با غرب باشد و حالت از کشورت‌ به هم بخورد ولی مجبور باشی در آن بمانی! به این دلیل که درآمدت از جیب هموطنان است و غربی های حسابگر فقط به خاطر توهین به سرتاپای همین کشور و تولید نفرت و فتنه بین مردم آن تحویلت می گیرند!! ✍"قاسم اکبری" @Emam_kh
7.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لطفاا این کلیپ رو از دست ندید... ✅نکاتش خوبه ❌هرچند یه جاهاییش بوق ....خورده😂 @Emam_kh
🔴 این یک تجاوز رسانه‌ای است 🔹 بی‌بی‌سی فارسی در پنج روز اخیر، ۸۰ پست اینستاگرامی درباره ریزش ساختمان متروپل منتشر کرده است. 🔸 در همین پنج روز، در حمله‌ای مسلحانه به مدرسه‌ای در آمریکا ۲۱ دانش‌آموز و معلم کشته شدند اما بی‌بی‌سی فقط ۲ پست خبری و بدون جزییات منتشر کرده! بدون هیچ عکسی از قربانیان و صحنه جنایت. ✅ در همین پنج روز، تصادف ساده یک اتوبوس و مسمویت در خوابگاه دانشجویی در تهران تیتر بی‌بی‌سی با ۱۷میلیون فالوئر شده! ایضا آتش‌سوزی در یک کارگاه در تهران! 🔹 آمار فوق، صریحا می‌گوید که ما در نه معرض یک تهاجم رسانه‌ای، بلکه در معرض «تجاوز رسانه‌ای» هستیم! 🔸 دیشب فینال لیگ قهرمانان اروپا به علت ورود تماشاگران بدون بلیط لیورپول با ۳۵دقیقه‌ای تاخیر آغاز شد. بازی که صدها میلیون نفر در دنیا چشم انتظار آن بودند و از یک سال پیش مکان و زمان ورزشگاه آن مشخص بود، اما سیستم‌ امنیتی و انتظامی فرانسه نتوانست از ورود تماشاگران بدون بلیط جلوگیری کند! یک آبروریزی در مهمترین بازی سال در قلب اروپا! اما بی‌بی‌سی فقط خبر قهرمانی رئال‌مادرید را رفت! ولی درگیری چند تماشاگر در یک بازی دو تیم شهرستانی ایران، می‌تواند در خبر بی‌بی‌سی به یک جدال قومی جلوه کند. الغرض! در دنیا از این دست حوادث روزانه بسیار است. ✅ اما بی‌بی‌سی، حتی یک تصادف ساده اتوبوس را به بحرانی اجتماعی و موجی از فروپاشی روحی و روانی در ایران مبدل می‌کند. این یک بنگاه خبری نیست، یک «متجاوز رسانه‌ای»ست برای بحران‌زایی؛ درست مثل آنچه که در ۲۸مرداد ۳۲ در تهران کرد. 💢 بایستی در حوادث معترض و مطالبه‌گر مجازات مقصران بود، ایضا هم‌درد قربانیان، اما می‌توان همراه «متجاوز رسانه‌ای» نیز نبود. @Emam_kh
⭕️واکنش فرزند شهید سلیمانی به اتفاقات آبادان: آبادان و خرمشهر و تمام خوزستان برای حاج قاسم مظهر ماندن و استقامت بود؛ مردم خون‌گرمش را چو جان دوست ‌داشت و برای دردها و رنج هایشان اشک می‌ریخت و به یاری‌شان می‌شتافت @Emam_kh