فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 تبیین جالب فلسفه حجاب توسط حجتالاسلام عالی در محضر رهبر انقلاب
♦️ حجتالاسلام والمسلمین عالی در مراسم عزاداری شام شهادت حضرت فاطمهزهرا سلاماللهعلیها در حسینیه امام خمینی (ره) گفت: فلسفه حجاب این است که زن جاذبههای زنانگی خود را بپوشاند و مدیریت، خلاقیت و هنر او در جامعه نمایان شود.
♦️ فلسفه حجاب در این است که چیزی که زن را تبدیل به یک کالا میکند پوشاند شود.
♦️ در دنیا سومین تجارت پرسود، تجارت زن و کودک است.
@Emam_kh
‼️ شک در افعال یا رکعات نماز مستحبی
🔷 س ۶۴۶۸: در صورت شک در افعال یا رکعات نماز نافله، وظیفه مکلف چیست؟
✅ ج: اگر در افعالِ (رکنی یا غیر رکنی) نماز مستحبی شک كند چنانکه محل آن نگذشته باشد، بايد آن را به جا آورد و اگر محل آن گذشته باشد، به شک خود اعتنا نكند. اما اگر در شمارهی ركعتِ نماز مستحبی شک كند، اختیار دارد که بنا را بر کمتر یا بیشتر بگذارد؛ مگر آنکه طرف بیشتر موجب بطلان نماز شود که در این صورت بنا را بر کمتر بگذارد؛ (مانند اینکه شک كند دو ركعت خوانده يا سه ركعت که بنا را بر دو بگذارد و اگر شک بین یک و دو باشد به هر طرف شک عمل كند، نماز صحيح است).
@Emam_kh
روایت دلدادگی...
#قسمت ۱۵ 🎬 :
سهراب از جا برخاست ، او خوب می دانست که اگر تن به خواب دهد ، نمازش قضا می شود ،پس برای قضای حاجت و گرفتن دست نماز ، بیرون رفت.
بعد از خواندن نماز ، سرش را روی متکای گلدوزی شده ای که احتمالا متعلق به یاقوت یک چشم بود گذاشت و خیلی زود به خوابی عمیق فرو رفت.
با کشیده شدن چیزی روی صورتش از خواب ناز بیدار شد ، متوجه پارچه ای شد که انگار روی صورتش راه میرفت.
خوب که دقت کرد ، فهمید لباس مردی است که بالای سرش ایستاده و دنبال چیزی روی طاقچه ی بالای سر او است.
لباس را به کناری زد و نیم خیز شد.
یاقوت که متوجه بیدارشدن او شده بود ، خودش را عقب کشید و گفت : عه ببخشید ، شما را بیدار کردم... دنبال نوشته ای داخل این کاغذها بودم .
باز هم عذر می خواهم که باعث بیداریتان شدم.
سهراب خمیازه ای کشید و به حالت نشسته به دیوار پشت سرش تکیه داد و گفت : نه...اشکال ندارد ، انگار زیادی هم خوابیدم ، اما واقعا خسته بودم.
یاقوت در حالیکه برگه ای به دست داشت ،روبه روی سهراب نشست و گفت : نزدیک غروب است ،راستی نگفتی کریم بامرام که یکدفعه غیبش زد ، به کجا رفت؟ یعنی الان شما از کجا می آیید؟
سهراب نگاهی از زیر چشم به این میزبان یک چشم کرد و گفت : راه درازی آمدم ، از سیستان تا اینجا را بکوب تاخته ام...
یاقوت سری تکان داد و گفت : که اینطور ، ساکن سیستان شده بودید...
و سپس نوشته ی دستش را با دقت نگاه کرد و ادامه داد : کم کم خورشید غروب می کند ،نمی خواهی گشتی در شهر بزنی و برای رفع خستگی سری به گرمابه ی سر چهارسو بزنی و خستگی راه در کنی؟
سهراب همانطور که دستار سرش را مرتب میکرد از جا بلند شد و گفت : گشت و گرمابه ،بماند برای فردا صبح زود ، الان می خواهم سری به رخش بزنم و سرکی هم داخل کاروانسرا بزنم ، بعد خوردن شام هم استراحت کنم ، هنوز تن و بدنم خسته است ...خسته...
یاقوت لبخندی زد و گفت : هر چه صلاح می دانی و اشاره به بقچه ی سهراب که تنها کوله ی همراهش بود کرد و ادامه داد: خیالت بابت وسایلت راحت باشد ، در اتاق من ،جایشان امن امن است.
سهراب نیشخندی زد و همانطور که بیرون می رفت ، تشکری آرام کرد.
به محض بیرون رفتن سهراب ، یاقوت مانند آهویی چابک از جا بلند شد و خیلی فرز و سریع که اصلا به سن و سالش نمی آمد ، دو لنگه ی درب را بهم آورد و به سمت بقچه ی سهراب رفت انگار او مأموری بود که در پی مأموریتش باید سر از کار سهراب در آورد.
گره بقچه را باز کرد ، می خواست بقچه را بگشاید و محتویاتش را ببنید که یک دفعه درب اتاق باز شد..
ادامه دارد....
📝 به قلم : ط _حسینی
روایت دلدادگی
#قسمت ۱۶ 🎬 :
یاقوت با حالت دست پاچه ، بقچه را بهم پیچاند و از جا بلند شد ، که در تاریک روشن اتاق ، چشمان قلندر را دید که به او خیره شده ، نفس راحتی کشید و گفت : ذلیل شده ، اینجا چکار می کنی ؟ مگر تو کار نداری که دم به دقیقه دنبال من هستی؟
قلندر من و من کنان گفت : ب..ب..ببخشید یکی از مسافران..
یاقوت که وقت را از دست میداد با حالتی خشمگین به طرف قلندر آمد و درحالیکه که می خواست لنگه ی درب را ببند گفت : گور پدر مسافران برو فانوس اتاق را روشن کن و بیاور...
با رفتن قلندر ، درب اتاق بسته شد، یاقوت دوباره سراغ بقچه آمد .
در کمال تعجب : فقط چند دست لباس و کیسه ای زردوزی هم بین لباس ها پنهان بود که مشخص بود ، داخلش پر از سکه هست و گویا سهراب این کیسه را برای روز مبادایش پنهان کرده بود.
اما چیز خاص و قابل عرضی نبود ، یاقوت که انگار به آنچه که می خواست نرسیده بود ، در بقچه را مثل اولش بست و آن را گوشه ای گذاشت و پشت میز کوچکی در انتهای اتاق که مملو از وسایل مختلف بود ،بر روی زمین نشست ، دستانش را روی میز گذاشت و سرش را روی دستان قرار داد و به فکر فرو رفت .
بعد از گذشت یک ربع ، قلندر با فانوسی در دست ، داخل اتاق شد و کمی بعد هم سهراب وارد اتاق شد.
یاقوت بی توجه به سهراب ، خود را مشغول پاک کردن چپق روی میز کرد.
سهراب آب صورتش را با گوشه ای از دستار سرش گرفت ، مهر کوچکی از جیب لباسش بیرون آورد و رو به قبله ایستاد.
یاقوت مبهوت از صحنه ای که پیش چشمش میدید به حرکات سهراب خیره شده بود ،او باورش نمی شد ، پسر کریم که حالا خوب میدانست راهزن بوده و عمری نان دزدی خورده ، نماز بخواند.
یاقوت همانطور که خیره به سهراب بود ، در نور فانوس کنار دستش ،که مدام پت پت می کرد چیزی را دید که بی شک همان گمشده ای بود که او به دنبالش بقچه ی سهراب را زیر و رو کرده بود.
خیره شد و خیره شد ....آری به احتمال زیاد همین است....
ادامه دارد....
📝 به قلم : ط _حسینی
🔵مرد دهاتی در مسجد!
✳️نقل شده روزی سید هاشم امام جماعت مسجد فرمودند:
روزی پدرم می خواست نماز جماعت بخواند، من هم جزء جماعت بودم.
💠ناگاه مردی دهاتی وارد شد. از صفوف عبور کرد.
تا صف اول و پشت سر پدرم قرار گرفت.
🍀 مؤمنین از این که یک نفر دهاتی در صف اول ایستاده ، ناراحت شدند.
✨او اعتنائی نکرد، سپس در رکعت دوم نماز در حالت قنوت قصد فرادی کرد و نمازش را به تنهائی به اتمام رساند، همان جا نشست و مشغول نان خوردن شد.
✳️چون نماز تمام شد، مردم از هر طرف به او حمله و اعتراض می کردند. او جواب نمی داد.
❄️پدرم فرمود: چه خبر است ؟
گفتند: مردی دهاتی و جاهل به مسأله آمد صف اول ، و پشت سر شما اقتدا کرد.
❗️آن گاه وسط نماز، قصد فرادی کرده و نشسته ناگه غذا خورد!!
🔰پدرم گفت:چرا چنین کردی؟
✨در جواب گفت : سبب آن را آهسته به خودت بگویم ، یا در این جمع بگویم؟
💥پدرم گفت :
در حضور جمع بگو!
🌴گفت : من وارد مسجد شدم به امید اینکه از فیض نماز جماعت با شما بهره مند شوم.
✨ چون اقتداء کردم ، دیدم شما در وسط حمد از نماز بیرون رفتید،و در این حال واقع شدید که من پیر شده ام و از آمدن به مسجد عاجز شده ام.
الاغی لازم دارم، پس به میدان الاغ فروشان رفتید، و خری را انتخاب کردید.
⚡️دو رکعت دوم در خیال تدارک خوراک و تعیین جای او بودید!!
🌟من عاجز شدم و دیدم بیش از این سزاوار نیست با شما باشم ، لذا نماز خود را به تنهایی تمام کردم. این را بگفت و رفت ..
🔴پدرم بر سر خود زد و ناله کرد و گفت:
این مرد بزرگی است او را بیاورید!
من با او کار دارم .
مردم رفتند که او را بیاورند، ناپدید شده بود و دیگر دیده نشد...
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برادر بودی با رهبرم قاسم
#جان_فدا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَجْ
🇮🇷 @Emam_kh
🔴 حلوا حلوا
آقایان وزرای محترم صمت و اقتصاد و رئیس محترم بانک مرکزی ؛
اگر قرار بود دلمان را به آمارها و گزارش ها و توجیهات جورواجور درست یا غلط خوش کنیم که دولت قبل در این موارد خیلی قوی تر و پررنگ و لعاب تر بود.
خوب است بدانید که مردم هیچ گوشی برای شنیدن این توجیهات ندارند و با حلوا حلوا کردن شما کامشان شیرین نمی شود ،
مردم فقط یک چیز را خوب درک می کنند : قیمت کالا و ارز در کف بازار ...
#لبیک_یا_خامنه_ای
#نفوذ
✍"قاسم اکبری"
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صداهایی که مثل آب خوردن قابل شناسایی هستند!
شناسایی و دستگیری عوامل شعاردهنده از خانهها
به به چه تجهیزاتی :)
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️«بزرگترین درس حضرت زهرا سلام الله علیها»
چرا امام زمان اروحنافداه، تو این همه آدم میفرمایند فاطمه سلام الله علیها، دختررسول خدا صل الله علی و آل وسلم، برای من اسوه است..؟
#لبیک_یا_خامنه_ای
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰امام و قاطعیت در مسئلهی حجاب
🔹آن روزی که امام مسئلهی حجاب را مطرح کردند -یک الزام که زنها در محیط اجتماعی باید حجاب داشته باشند-
🔸خیلیها مخالف بودند، حتّی افراد نزدیک به خود امام؛ یکی از نزدیکان امام آن روز آمد پیش من، میگفت که آقا! این چه حرفی است که آقا دارند میزنند؟ این چه حرفی است که امام دارند میزنند؟
🔹 و شماها مثلاً بروید به امام بگویید منصرف بشوند، که البتّه عقیدهی خود ما هم عقیدهی امام بود؛ یعنی خیلیها مخالف بودند، [امّا] نظر امام این بود و به طور قاطع مسئلهی حجاب را مطرح کردند که حرف درستی هم بود.
📆٩٦/١٢/١٧
@Emam_kh
✴️ رماتیسم_قلبی
⚠️توجّه: غذاهاي مانده، اسانسهاي شيمائي، چربيهاي با ترانس بالا نخوريد، آنژين گلو و عفونت گلو نداشته باشيد.
🍎✍🏻درمان:
①←با هر غذا، يکقاشق غذاخوري آبغوره طبيعي (نجوشيده بينمک) بخوريد،
②←بعداز هر غذا، يک استکان آب سيب رسيده شيرين تازه بنوشيد،
③←عصرانه، انار شيرين يا ربّ انار شيرين بخوريد،
④←شب قبل از خواب، يک ليوان آب سيب رسيده شيرين تازه مخلوط با عسل طبيعي کوهي بنوشيد
⑤←روزي يک قاشق مربّاخوري روغن بنفشه طبّي در پايه روغن زيتون خورده و ماساژ با روغن بنفشه دهيد.
📚حکیم ضیایی
.
تابلوی مردم ایران!
این عکس تابلویی از روح و حقیقت مردم ایران است.
به سر و صداهای بلندگوهای دشمن توجهی نکنید
درست است که هزاران بوق و رسانه با بودجه های صدها میلیاردی و با زبان مزدوران وطن فروش درصدد القای خسته بودن مردم از دین و انقلاب هستند
ولی این تابلویی حقیقی از روح معنویت و انقلابی گری مردم ایران است.
مردم ایران در این راه پرفراز و نشیب تاریخی
بخوبی فهمیده اند که عزت و استقلال و پیشرفت و رفاه شان در گرو انقلاب اسلامی است.
تشییع باشکوه ستارگان گمنام و خوشنام این سرزمین و ارادت مثال زدنی آنان به حضرت زهرا سلام الله علیها بخوبی گویای خیلی از حقایق است.
بگذار بنویسند
چون مزدورند و از وطن فروشی ارتزاق میکنند
ما نان کسی را آجر نمیکنیم!
ولی حقیقت این است!
#شهید_خوشنام
#فاطمیه
✍ احمدی پرتو
🇮🇷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پیش بینی رهبر انقلاب از آینده کشور
جنگی که از جنگ نظامی سخت تر است..!
🇮🇷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 انتقاد به ضعفهای موجود آری یا خیر؟
♨️ قابل توجه افرادی که انتقاد به دولت و مجلس انقلابی را نفی میکنند.
🚫 بعضیها میگن آقا از زخمهای موجود در سیستم چیزی نگید. چرا نگیم؟!!
🔻 یکی دشمن نظام هست. دنبال زخم میگرده تا نمک بپاشه!
یکی میخواد جای زخم را پیدا کنه و اصلاحش کنه!
🚫 مصلحت اندیشی غیر از محافظه کاری است!
🔻 مصلحت نظام؛ مصلحت مسئولین نظام نیست! مصلحت امت است
🔻 این ها تقویت نظام هست نه تضعیف!
بله تضعیف موقعیت من و تو هست!
#لبیک_یا_خامنه_ای
@Emam_kh
دلسوزانهای به دختران و بانوانِ خودنما
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴 براستی که زنان و دخترانِ خودنمایی که فاتحانه!! بهگونهای حجابشان را کنار میگذارند و مفتخرانه در انظار عمومی ظاهر میشوند که انگار از تاریکی «جهل» رهایی یافته و مرزهای علمی دنیا را درنوردیده و اکنون به مقام یک «دانشمند تراز اول هستهای» نائل گشتهاند!
🔘 موضوع این است که حتی اگر هم واقعا خود را همانند و همتراز دانشمندان هستهای میدانند، باز هم نباید خودنمایی کنند و زیباییهایی را که البته در داشتن آنها هیچ نقشی نداشتهاند به نمایش بگذارند؛ زیرا «ترور» خواهند شد.
💥 آری! ترورشان خواهند کرد؛ مزاحی در کار نیست.
عاملان ترور کیستند؟
⬅️ یک. پسران و مردانِ هوسبازِ تعهدگریز
⬅️ دو. چشمزخم 👇
امام صادق علیهالسلام:
لَوْ نُبِشَ لَكُمْ عَنِ الْقُبُورِ لَرَأَيْتُمْ أَنَّ أَكْثَرَ مَوْتَاهُمْ بِالْعَيْنِ لِأَنَّ الْعَيْنَ حَقٌّ أَلَا إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ الْعَيْنُ حَقٌّ فَمَنْ أَعْجَبَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَلْيَذْكُرِ اللَّهَ فِي ذَلِكَ فَإِنَّهُ إِذَا ذَكَرَ اللَّهَ لَمْ يَضُرَّهُ.
اگر گورها را بشكافند خواهيد ديد كه بيشتر مردههاى شما براى «چشم زدن» مُردند؛ زيرا اثر چشم درست است بدان كه رسول خدا فرمود: چشم اثر دارد و هر كه خوشش آيد از چيزى كه برادرش دارد بايد در بارهی آن خدا را به ياد آورد، كه با ياد خدا زيانى بدان نرساند. (۱)
(۱): بحار الانوار، علامه مجلسی، ج ۹۵، ص ۱۲۷، ط بیروت.
✍ ابَرشاگرد
🇮🇷 @Emam_kh