eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
25.9هزار عکس
17.1هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 رابطه اشتیاق ما به امام زمان و اخلاص در بندگی 🔹 در طلب و جستجوی هر چه هستیم آن خواسته، تمام ارزش و وجود ما خواهد بود 🔹 امام عسکری علیه‌السلام به امام مهدی ارواحنافداه فرمودند: 🔺 وَ اعْلَمْ أَنَّ قُلُوبَ أَهْلِ الطَّاعَةِ وَ الْإِخْلَاصِ نَزَعَ إِلَيْكَ مِثْلَ الطَّيْرِ إِلَى أَوْكَارِهَا 🔸 بدان، همان گونه که پرنده به سوی لانه‌اش می‌رود، دل‌های اهل طاعت و اخلاص به سوی تو کنده می‌شود.  📚 کمال الدین، ج۲، ص۴۴۴ 🔵 میزان اشتیاق ما به حضرت ولی عصر ارواحنافداه ، نشان دهنده میزان مطیع بودن و خالص بودن ما در عرصه بندگی است. 🔹 کسی که نسبت به امام زمان ارواحنافداه اشتیاق ندارد، اعمالش طاعت محسوب نشده و عبادات خالصانه‌ای ندارد. @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 فریادی برای مستضعفین 🔹رئیس هیئت مدیره جامعه هتل داران کیش از ممنوعیت ورود پراید و پیکان به این جزیره ایرانی در ایام نوروز خبر داده و تلویحا گفته که برپایی چادر توسط مسافران به چهره جزیره و آرامش مسافران خدشه وارد می کند!!! با شنیدن این خبر حقیقتا باید گریه کنیم. این اقدام که اجرای آن قطعا بدون هماهنگی مسئولان دولتی کیش امکان پذیرنیست، مصداق بارز لیبرالیسم اقتصادی، کاپیتالیسم و اصالت سرمایه است که در کنج ذهن برخی مسئولین رسوخ کرده است. هر مسئولی که با این گونه نگاه ها و سیاست ها موافق است قطعا در تراز انقلاب اسلامی نیست و صندلی مسئولیت را غصب کرده است و وظیفه ماست که تاکیدات امامین انقلاب در توجه به محرومین و را فریاد بزنیم و این سخن امام خمینی کبیر (رحمه الله علیه) را بر سر مسئولین اشرافی بکوبیم: «خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد و اغنیا و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشتری برخوردار شوند. معاذ اللَّه که این با سیره و روش انبیا و امیر المؤمنین و ائمه معصومین- علیهم السلام- سازگار نیست.» (صحیفه امام، ج‏20، ص: 341) ✍ "قاسم اکبری" @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ دکتر_عباسی " آقایی و سروری دلار را در حیات اقتصادی دشمن بشکنید. کشور را از جادوی پولی و مالی دشمن خلاص کنید." @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴هشت توصیه امام هشتم برای روزهای آخر شعبان 🌕 اباصلت (سلام الله علیه) می‌گوید: در آخرین جمعه شعبان خدمت امام رضا علیه‌السلام رسیدم. فرمود: 🔹 ای اباصلت، بیشترِ ماه شعبان سپری شده و امروز آخرین جمعه شعبان است، پس در روزهای باقیمانده کوتاهی‌های روزهای گذشته را جبران بکن و باید به آنچه برایت مهم است اقدام کنی: 1⃣ زیاد دعا کن 2⃣ زیاد استغفار کن 3⃣ زیاد قرآن تلاوت کن 4⃣ از گناهانت به درگاه خدا توبه کن تا خالصانه به ماه خدا وارد شوی 5⃣ هر امانتی که گردنت هست ادا کن 6⃣ تمام کینه‌هایی که در دلت نسبت به مؤمنان داری، از دل بیرون کن 7⃣ هر گناهی که به آن مبتلا هستی از آن دست بکش و تقوای خدا پیشه کن و در آشکار و پنهان بر خدا توکل کن... 8⃣ و در روزهای باقیمانده این ماه بسیار بگو: 🔴 اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنَا فِیمَا مَضَی مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ 🔹 خداوندا اگر در روزهای گذشته شعبان ما را نیامرزیدی، پس در روزهای باقیمانده بیامرز 📚 عیون اخبار الرضا علیه السلام ج۲ ص۵۱ 📚 بحارالانوار ج ۹۴ ص۷۳ @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ سخنان بسیار مهم رهبر انقلاب در دهه ۷۰ درمورد و 🔺اینکه یک نفر بگوید ده نفر ساکت بنشینند تماشا کنند!! این نهی از منکر نخواهد شد. 🔺منتظر نباشیم دستگاه ها بیایند یک کاری بکنند. مگر لازم است دولت وارد شود؟ خود مردم باید نهی کنند. 🔺نهی از منکر زبانی در هر شرایطی واجب است... @Emam_kh
چکار کنم لحظه مرگ ایمانم از بین نرود🤔 ✅اهل بیت اعمالی رو بیان کردند که با انجام آنها ایمان در قلب انسان محکم می‌شود و انسان ایمانش را از دست نمی‌دهد: 💢خواندن دعای عدیله(در مفاتیح الجنان)؛ 💢خواندن دعای: رضیت بالله ربا و بمحمد صلى الله عليه و آله نبيا و ... 💢مواظبت به اوقات نمازهاى واجب است: در حديثى است كه در مشرق و مغرب عالم خانواده‌ای نيست مگر آنكه ملك الموت در هر شبانه روز در اوقات نماز پنج مرتبه به ايشان نظر میكند پس هر گاه كسى را كه مى خواهد قبض روح كند از كسانى باشد كه مواظب اوقات نماز است پس ملك الموت به او شهادتين را تلقين كند و شيطان را از او دور سازد. (سفینةالبحار،ج2،ص549) 💢 مداومت به اين آیه: "ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا و هب لنا من لدنك رحمة انك انت الوهاب "(آل عمران - 8) 💢 خواندن سوره‌ی مؤمنون در هر جمعه؛ 💢 گفتن "بسم الله الرحمن الرحيم لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم " هفت مرتبه بعد از نماز صبح و نماز مغرب. 📕 منازل الاخره، شیخ عباس قمی @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم 🌷 آیه 160 سوره بقره 🌸 إِلَّا الَّذِينَ تَابُواْ وَأَصْلَحُواْ وَبَيَّنُواْ فَأُوْلَئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَأَنَا الْتَّوَّابُ الْرَّحِيمُ ‏ 🍀 ترجمه:جز کسانی كه توبه كردند و اصلاح نمودند و آشكار ساختند،پس من توبه آنان را می پذیرم و من توبه پذیر مهربانم. 🌺 در آیه قبلی بیان کردیم که عده ای حقایق الهی را کتمان می کنند و خداوند و همه لعنت کنندگان آنها را لعنت می کنند. اما خداوند مهربان براى گناه كتمان،همچون سایر گناهان، راه و بازگشت باز می گذارد تا فرصتی برای جبران خطاهای آنها بگذارد. 🔴در اینجا شرایط پذیرش توبه آنها را بیان می فرماید: 1⃣ تابوا:توبه کردند:توبه ‏ى واقعى،با پشیمانى قلبى است. 2⃣ و_أصلحوا:و اصلاح عمل كردند 3⃣ و_بينوا:و بيان کردند یعنی حقایق الهی که كتمان می کردند اکنون برای مردم آشکار و بیان کنند. 🌺توبه‏ ى كسى كه نخوانده آن است كه نمازهاى خود را قضا كند.توبه كسى كه مال مردم را تلف كرده آن است كه باید همان مقدار را به صاحبش برگرداند.در این مورد نیز كسى كه با كتمان حقایق،به دنیاى علم،اندیشه و نسل‏ها،خیانت كرده،فقط با تبیین حقایق و بازگوئى آنهاست كه مى‏ تواند گذشته را جبران نماید. سپس خداوند چقدر زیبا و امید بخش می فرماید فاولئك أتوب عليهم:پس من آنها را می پذیرم یعنی لطف خود را بر آنان باز می گردانم و أنا التواب الرحيم:زیرا من توبه پذیر مهربانم. 🔹پيام های آیه 160 سوره بقره 🔹 ✅ خداوند،امكان توبه و بازگشت را براى خطاكاران،در هر شرایطى فراهم نموده است. ✅ چون در مقام توبیخ،لعنت خداوند شامل حال كتمان كنندگان شد،در مقام نیز كلمات «اَنَا» و «توّاب» و «رحیم» بكار رفته تا بگوید:من خودم با مهربانى مخصوصم،به شما باز مى‏ گردم. ✅ اگر هشداری به گناهکاران می دهد به این خاطر تا متوجه خطاهای خود شوند و بشارت می دهد تا به سوی خداوند دوباره برگردند. ✅ بازگشت لطف خداوند به توبه‏كنندگان، دائمى، قطعى و همراه با است.«اتوب علیهم و انَا التوّاب آیه 160🌹ازسوره بقره 🌹 إِلَّا : مگر الَّذِينَ:کسانی که تابُوا : توبه کردند وَ أَصْلَحُوا: واصلاح کردندکارشان را وَ بَيَّنُوا :وآشکارنمودندحق را فَأُولئِكَ : پس آنانند که أَتُوبُ: باز می گردندبارحمت خود عَلَيْهِمْ: برآنان وَ أَنَا:ومن التَّوَّابُ : آن بس، توبه‌پذير الرَّحِيمُ‌: مهربانم 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
4_327849576851570846.mp3
1.08M
آیه ۱۶۰ازسوره بقره 🌹استاد قرائتی @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥این کلیپ کوتاه از مرحوم علامه مصباح رو ببینید خطاب به همه ما مدعیان؛ که فردا چه جوابی داریم در برابر خداوند متعال؟ انقلاب اسلامی فرصت بی‌نظیری را برای اسلام سیاسی فراهم کرد. فرصت خوبی بود که کارآمدی اسلام را اثبات کنیم.. ما در دفاع از انقلاب اسلامی و آرمان‌های بی‌نظیرش چه کردیم... خدایش رحمت کند و روح عالی او را متعالی گرداند... @Emam_kh
حتما بخونید 👌 یکی از صالحان دعا میکرد: پروردگارا در روزی ام برکت ده » کسی پرسید:چرا نمیگویی روزی ام ده؟ ڱفت روزی را خدا برای همه ضمانت کرده است... اما من برکت را در رزق طلب میکنم چیزی‌ست که خدا به هرکس بخواهد میدهد (نه به همگان) اگر در مال بیاید ، زیادش میکند . اگر درفرزند بیاید ،صالحش میکند . اگر درجسم بیاید، قوی وسالمش میکند . و اگر درقلب بیاید،خوشبختش می کند. @Emam_kh
‼️ به زبان آوردن نیت نماز 🔷 س ۶۵۵۹: نیت نمازهای روزانه و نماز مستحبی آیا باید به زبان آورده شود یا اگر در قلب بگوید (مثلاً چهار رکعت نماز ظهر می‌خوانم قربة إلی الله)، کافی است؟ ✅ ج: به زبان آوردن نیت (مانند اینکه بگوید: چهار رکعت نماز ظهر می‌خوانم قربة إلی الله) و نیز گذراندن آن از ذهن و دل، لازم نیست، همین اندازه که برای اطاعت از فرمان الهی، انجام عملی را قصد کند، کفایت میکند؛ (بلکه احتیاط مستحب است که نیت نماز را به زبان نگوید). @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️افزایش حضور شیاطین جن و شیاطین انس، در زمین😱 💫 علامت واضح ! 🌸استاد شجاعی @Emam_kh
✍ فایده ذکر استغفروالله بعد از نماز 🔰امام صادق عليه السلام: هر كس بعد از نماز عصر، هفتاد بار از خداوند عز و جل آمرزش بخواهد [یعنی بگوید : « أستَغفِرُ اللّهَ رَبّي و أتوبُ إلَيهِ »] ، خداوندْ در آن روز، هفتصد گناه او را مى‏آمرزد. و اگر خودش اين اندازه گناه نداشته باشد، از گناهان پدرش مى‏آمرزد. و اگر پدرش گناهى نداشت، از [گناه‏] مادرش مى‏آمرزد. و اگر مادرش نداشت، از [گناه‏] برادرش مى‏آمرزد. و اگر برادرش نداشت، از [گناه‏] خواهرش مى‏آمرزد. و اگر خواهرش گناهى نداشت، از خويشانش، به ترتيب نزديك‏ترى به او مى‏آمرزد. 📚بحار الأنوار: ج 86 ص 78. @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌷🌷: دختر_شینا حالا یڪ نفر را می خواستند ڪه آن ها را بغل ڪند و دور اتاق بچرخاند. ظهر شد و حتی نتوانستم اتاق را جارو ڪنم، به همین خاطر بچه ها را هر طور بود پیش صمد گذاشتم و رفتم ناهار درست ڪنم. اما صمد به تنهایی از عهده بچه ها برنمی آمد. از طرفی هم هوای بیرون سرد بود و نمی شد بچه ها را از اتاق بیرون آورد. به هر زحمتی بود، فقط توانستم ناهار را درست ڪنم. سر ظهر همه به خانه برگشتند؛ به جز خواهر و مادر صمد. ناهار برادرها و پدر صمد را دادم، اما تا خواستم سفره را جمع ڪنم، گریه بچه ها بلند شد. ڪارم درآمده بود. یا شیر درست می ڪردم، یا جای بچه ها را عوض می ڪردم، یا مشغول خواباندنشان بودم. تا چشم به هم زدم، عصر شد و مادرشوهرم برگشت؛ اما نه خانه ای جارو ڪرده بودم، نه حیاطی شسته بودم، نه شامی پخته بودم، نه توانسته بودم ظرف ها را بشویم. از طرفی صمد هم نتوانسته بود برود و به ڪارش برسد. مادرشوهرم ڪه اوضاع را این طور دید، ناراحت شد و ڪمی اوقات تلخی ڪرد. صمد به طرفداری ام بلند شد و برای مادرش توضیح داد بچه ها از صبح چه بلایی سرمان آوردند. مادرشوهرم دیگر چیزی نگفت. بچه ها را به او دادیم و نفس راحتی ڪشیدیم. از فردا صبح، دوباره صمد دنبال پیدا ڪردن ڪار رفت. توی قایش ڪاری پیدا نڪرد. ادامه دارد...✒️ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 دختر_شینا مجبور شد به رزن برود. وقتی دید نمی تواند در رزن هم ڪاری پیدا ڪند، ساڪش را بست و رفت تهران. چند روز بعد برگشت و گفت: «ڪار خوبی پیدا ڪرده ام. باید از همین روزها ڪارم را شروع ڪنم. آمده ام به تو خبر بدهم. حیف شد نمی توانم عید پیشت بمانم. چاره ای نیست.» خیلی ناراحت شدم. اعتراض ڪردم: «من برای عید امسال نقشه ڪشیده بودم. نمی خواهد بروی.» صمد از من بیشتر ناراحت بود. گفت: «چاره ای ندارم. تا ڪی باید پدر و مادرم خرجمان را بدهند. دیگر خجالت می ڪشم. نمی توانم سر سفره آن ها بنشینم. باید خودم ڪار ڪنم. باید نان خودمان را بخوریم.» صمد رفت و آن عید را، ڪه اولین عید بعد از عروسی مان بود، تنها سر ڪردم. روزهای سختی بود. هر شب با بغض و گریه سرم را روی بالش می گذاشتم. هر شب هم خواب صمد را می دیدم. وقتی عروس های دیگر را می دیدم ڪه با شوهرهایشان، شانه به شانه از این خانه به آن خانه می رفتند و عیدی می گرفتند، به زور می توانستم جلوی گریه ام را بگیرم. فروردین تمام شده بود، اردیبهشت آمده بود و هوا بوی شڪوفه و گل می داد. انگار خدا از آن بالا هر چه رنگ سبز داشت، ریخته بود روی زمین های قایش. ادامه دارد...✒️
دختر_شینا یڪ روز مشغول ڪارِ خانه بودم ڪه موسی، برادر ڪوچڪ صمد، از توی ڪوچه فریاد زد. ـ داداش صمد آمد! نفهمیدم چه ڪار می ڪنم. پابرهنه، پله های بلند ایوان را دو تا یڪی ڪردم. پارچه ای از روی بند رخت وسط حیاط برداشتم، روی سرم انداختم و دویدم توی ڪوچه. صمد آمده بود. می خندید و به طرفم می دوید. دو تا ساڪ بزرگ هم دستش بود. وسط ڪوچه به هم رسیدیم. ایستادیم و چشم در چشم هم، به هم خیره شدیم. چشمان صمد آب افتاده بود. من هم گریه ام گرفت. یڪ دفعه زدیم زیر خنده. گریه و خنده قاتی شده بود. یادمان رفته بود به هم سلام بدهیم. شانه به شانه هم تا حیاط آمدیم. جلوی اتاقمان ڪه رسیدیم، صمد یڪی از ساڪ ها را داد دستم. گفت: «این را برای تو آوردم. ببرش اتاق خودمان.» اهل خانه ڪه متوجه آمدن صمد شده بودند، به استقبالش آمدند. همه جمع شدند توی حیاط و بعد از سلام و احوال پرسی و دیده بوسی رفتیم توی اتاق مادرشوهرم. صمد ساڪ را زمین گذاشت. همه دور هم نشستیم و از اوضاع و احوالش پرسیدیم. سیمان ڪار شده بود و روی یڪ ساختمان نیمه ڪاره مشغول بود. ڪمی ڪه گذشت، ساڪ را باز ڪرد و سوغاتی هایی ڪه برای پدر، مادر، خواهرها و برادرهایش آورده بود، بین آن ها تقسیم ڪرد. ادامه دارد...✒️ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 دختر_شینا همه چیز آورده بود. از روسری و شال گرفته تا بلوز و شلوار و ڪفش و چتر. ڪبری، ڪه ساڪ من را از پشت پنجره دیده بود، اصرار می ڪرد و می گفت: «قدم! تو هم برو سوغاتی هایت را بیاور ببینیم.» خجالت می ڪشیدم. هراس داشتم نڪند صمد چیزی برایم آورده باشد ڪه خوب نباشد برادرهایش ببینند. گفتم: «بعداً.» خواهرشوهرم فهمید و دیگر پی اش را نگرفت. وقتی به اتاق خودمان رفتیم، صمد اصرار ڪرد زودتر ساڪ را باز ڪنم. واقعاً سنگ تمام گذاشته بود. برایم چند تا روسری و دامن و پیراهن خریده بود. پارچه های چادری، شلواری، حتی قیچی و وسایل خیاطی و صابون و سنجاق سر هم خریده بود. طوری ڪه درِ ساڪ به سختی بسته می شد. گفتم: «چه خبر است، مگر مڪه رفته ای؟!» گفت: «قابل تو را ندارد. می دانم خانه ما خیلی زحمت می ڪشی؛ خانه داری برای ده دوازده نفر ڪار آسانی نیست. این ها ڪه قابل شما را ندارد.» گفتم: «چرا، خیلی زیاد است.» خندید و ادامه داد: «روز اولی ڪه به تهران رفتم، با خودم عهد بستم، روزی یڪ چیز برایت بخرم. این ها هر ڪدام حڪایتی دارد. حالا بگو از ڪدامشان بیشتر خوشت می آید.» همه چیزهایی ڪه برایم خریده بود، قشنگ بود. ادامه دارد...✒️