📌متن پرسش👇
سلام مجازات کشف حجاب دراسلام چیست؟
📌پاسخ پرسش👇
💠 بسم الله الرّحمن الرّحیم
🔶 سلام علیکم
🔷 افرادی که از روی آگاهی مرتکب جرم و گناه بی حجابی می شوند، از جمله کسانی محسوب می شوند که دوست دارند فساد و فحشاء در جامعه رایج شود.
در قرآن کریم آمده است که چنین افرادی علاوه بر مجازات اخروی مجازات دنیوی هم دارند:
🔆«إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ/ کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است. (نور، ۱۹)
بنابراین با توجه به آیهی فوق مجازات چنین افرادی میتواند صحیح باشد. بیحجابی زمینهساز رواج فساد و منکرات در جامعه است و آثار مخربی برای خانوادهها و مخصوصا جوانان به همراه دارد.
🔷 از سویی دیگر حکومت اسلامی وظیفه دارد مانع رواج فحشاء و منکرات در اجتماع شود.
🔆 «الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ ۗ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ» کسانى که هر گاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم نماز را بر پا مى دارند و زکات را ادا مى کنند و امر به معروف و نهى از منکر مىنمایند. (حج , ۴۱)
▪️مقابله با منکرات و مفاسد در جامعه در آیهی فوق از وظایف دولت اسلامی بر شمرده شده است و معلوم است که مقابله با مفاسد و منکرات در جامعه بدون اِعمال مجازات های بازدارنده و تکیه صرف به توصیه و نصحیت تحقق پیدا نخواهد کرد. بر این اساس حکومت اسلامی به منظور جلوگیری از بروز منکرات و فحشاء در جامعه که ناشی از معضل بیحجابی است, باید مجازات هایی را برای عاملان آن در نظر بگیرد. مرحلهی عملی امر به معروف و نهی از منکر و وادار کردن گناهکار به ترک گناه از توان مردم عادی خارج است و حکومت باید آن را اجرا نماید.
🔷 در مجازات اسلامی برای بعضی از جرمها و گناهان مانند روزهخواری، بیحجابی و ... حد مشخص و معیّنی از مجازات بیان نشده است. در چنین مواردی حاکم اسلامی میتواند برای فرد گناهکار و مجرم مجازاتی را تعیین کند که به آن «تعزیر» می گویند.
تعزیر یعنی كیفری که در شرع از حیث مقدار مشخص نیست و در فقه بر كیفرى اطلاق مى شود كه برخلاف حد، شارع مقدّس اندازه اى براى آن تعیین نكرده است.
تعزیر میتواند، زندان، شلاق، جریمه مالی و ... باشد.
▪️یکی از دلایل آن حدیثی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله است که میفرمایند: إن الله قد جعل لکل شئ حدا وجعل لمن تعدی ذلک الحد حدا/ همانا خداوند برای هر چیزی حدی قرار داده است و برای کسی که از آن حدود تجاوز نماید نیز حدی قرار داده است. (وسائل الشيعه، ج۲۸، ۱۴)
🔷 امام خمینی رحمه الله همانند صاحب جواهر میگویند: هر کس حرامی را مرتکب شود یا واجبی را ترک نماید در صورتی که معصیت انجام شده کبیره باشد حاکم و امام حق دارد او را تعزیر نماید. (جواهر، ج41، 448؛ تحریر الوسیله، 878)
دقت داشته باشیم که هر گناه صغیره با تکرار تبدیل به گناه کبیره میشود. (کافی، ج۲، ۲۸۸)
🔷 حاکم اسلامی میتواند با حکم حکومتی مانع ترویج گناهانی مانند بیحجابی در جامعه شود مخصوصا در عصر حاضر که بیحجابی یک جرم امنیتی و سیاسی نیز هست و دشمنان اسلام و انقلاب سعی دارند این پرچم و نماد دینداری را ساقط کنند تا راه برای الحاد و کفر و فحشاء باز شود.
حکم حکومتی برای اجرای بهتر احکام اولیه و ثانویه و ادارهی بهتر جامعه صادر میشود.
-----------------------
@Emam_kh
آیت الله بهجت رحمه الله علیه:
خدا توفیق دهد که به سوی
امام زمان علیه السلام تیر پرتاب نکنیم.
#امام_زمان
@Emam_kh
قسمت :5⃣5⃣1⃣
اگر آن ها نباشند، تو به این راحتی می توانی بچه ات را بغل بگیری و شیر بدهی؟!»
از صدای صمد مهدی که داشت خوابش می برد، بیدار شده بود و گریه می کرد. او را از بغلم گرفت، بوسید و گفت: «اگر دیر آمدم، ببخش بابا جان. عملیات داشتیم.»
خواهرم آمد توی اتاق گفت: «آقا صمد! مژدگانی بده، این دفعه بچه پسر است.»
صمد خندید و گفت: «مژدگانی می دهم؛ اما نه به خاطر اینکه بچه پسر است. به این خاطر که الحمدلله، هم قدم و هم بچه ها صحیح و سلامت اند.»
بعد مهدی را داد به من و رفت طرف خدیجه و معصومه. آن ها را بغل گرفت و گفت: «به خدا یک تار موی این دو تا را نمی دهم به صد تا پسر. فقط از این خوشحالم که بعد از من سایة یک مرد روی سر قدم و دخترها هست.»
لب گزیدم. خواهرم با ناراحتی گفت: «آقا صمد! دور از جان، چرا حرف خیر نمی زنید.»
صمد خندید و گفت: «حالا اسم پسرم چی هست؟!»
معصومه و خدیجه آمدند کنار مهدی نشستند او را بوسیدند و گفتند: «داداس مهدی.»
چهار پنج روزی قایش ماندیم. روزهای خوبی بود. مثل همیشه با هم می رفتیم مهمانی. ناهار خانة این خواهر بودیم و شام خانة آن برادر. با اینکه قبل از آمدن صمد، موقع ولیمه مهدی، همة فامیل ها را دیده بودم؛ اما مهمانی رفتن با صمد طور دیگری بود.
قسمت :6⃣5⃣1⃣
همه با عزت و احترام بیشتری با من و بچه ها رفتار می کردند. مهمانی ها رسمی تر برگزار می شد. این را می شد حتی از ظروف چینی و قاشق های استیل و نو فهمید.
روز پنجم صمد گفت: «وسایلت را جمع کن برویم خانة خودمان.» آمدیم همدان. چند ماه بود خانه را گذاشته و رفته بودم. گرد و خاک همه جا را گرفته بود. تا عصر مشغول گردگیری و رُفت و روب شدم. شب صمد خوشحال و خندان آمد. کلیدی گذاشت توی دستم و گفت: «این هم کلید خانة خودمان.»
از خوشحالی کلید را بوسیدم. صمد نگاهم می کرد و می خندید. گفت: «خانه آماده است. فردا صبح می توانیم اسباب کشی کنیم.» فردا صبح رفتیم خانة خودمان. کمی اسباب و اثاثیه هم بردیم. خانة قشنگی بود. دو اتاق خواب داشت و یک هال کوچک و آشپزخانه. دستشویی بیرون بود سر راه پله ها؛ جلوی در ورودی. امّا حمام توی هال بود. از شادی روی پایم بند نبودم. موکت کوچکی انداختم توی حیاط و بچه ها را رویش نشاندم. جارو را برداشتم و شروع کردم به تمیز کردن. خانه تازه از دست کارگر و بنا درآمده بود و کثیف بود. با کمک هم تا ظهر شیشه ها را تمیز کردیم و کف آشپزخانه و هال و اتاق ها را جارو کردیم.
عصر آقا شمس الله و خانمش هم آمدند. صمد رفت و با کمک چند نفر از دوست هایش اسباب و اثاثیة مختصری را که داشتیم آوردند و ریختند وسط هال. تا نصف شب وسایل را چیدیم.
✨ قسمت 7⃣5⃣1⃣
این خانه از خانه های قبلی بزرگ تر بود. مانده بودم تنها فرشمان را کجا بیندازیم. صمد گفت: «ناراحت نباش. فردا همة خانه را موکت می کنم.»
فردا صبح زود، بلند شدم و شروع کردم به تمیز کردن و مرتب کردن خانه. خانم آقا شمس الله هم کمکم بود. تا عصر کارها تمام شده بود و همه چیز سر جایش چیده شده بود.
عصر سماور را روشن کردم. چای را دم کردم و با یک سینی چای رفتم توی حیاط. صمد داشت حیاط را آب و جارو می کرد. موکت کوچکی انداخته بودیم کنار باغچه. بچه ها توی حیاط بازی می کردند. نشستیم به تعریف و چای خوردن. کمی که گذشت، صمد بلند شد رفت توی اتاق لباس پوشید و آمد و گفت: «من دیگر باید بروم.» پرسیدم: «کجا؟!»
گفت: «منطقه.»
با ناراحتی گفتم: «به این زودی.» خندید و گفت: «خانم! خوش گذشته. یک هفته است آمده ام. من آمده بودم یکی، دو روزه برگردم. فقط به خاطر این خانه ماندم. الحمدلله خیالم از طرف خانه هم راحت شد. اگر برنگشتم، سقفی بالای سرتان هست.»
خواستم حرف را عوض کنم، گفتم: «کی برمی گردی؟!»
سرش را رو به آسمان گرفت و گفت: «کی اش را خدا می داند. اگر خدا خواست، برمی گردم. اگر هم برنگشتم، جان تو و جان بچه ها.»
قسمت : 8⃣5⃣1⃣
داشت بند پوتین هایش را می بست. مثل همیشه بالای سرش ایستاده بودم. زن برادرش را صدا کرد و گفت: «خانم! شما هم حلال کنید. این چندروزه خیلی زحمت ما را کشیدید.»
تا سر کوچه با او رفتم. شب شده بود. کوچه تاریک و سوت و کور بود. کمی که رفت، دیگر توی تاریکی ندیدمش.
یک ماهی می شد رفته بود. من با خانة جدید و مهدی سرگرم بودم. خانه های توی کوچه یکی یکی از دست کارگر و بنا در می آمد و همسایه ها ی جدیدتری پیدا می کردیم. آن روز رفته بودم خانه همسایه ای که تازه خانه شان را تحویل گرفته بودند، برای منزل مبارکی، که خدیجه آمد سراغم و گفت: «مامان بیا عمو تلفن زده کارت دارد.» مهدی را بغل گرفتم و نفهمیدم چطور خداحافظی کردم و رفتم خانة همسایة دیوار به دیوارمان. آن ها تنها کسانی بودند که در آن کوچه تلفن داشتند. برادرشوهرم پشت تلفن بود. گفت: «من و صمد داریم عصر می آییم همدان. می خواستم خبر داده باشم.» خیلی عجیب بود. هیچ وقت صمد قبل از آمدنش به ما خبر نمی داد. دل شورة بدی گرفته بودم. آمدم خانه. دست و دلم به کار نمی رفت. یک لحظه خودم را دلداری می دادم و می گفتم: « اگر صمد طوری شده بود، ستار به من می گفت.» لحظة دیگر می گفتم: «نه، حتماً طوری شده. آقا ستار می خواسته مرا آماده کند.» تا عصر از دل شوره مردم و زنده شدم.
قسمت:9⃣5⃣1⃣
به زور بلند شدم و غذایی بار گذاشتم و خانه را مرتب کردم. کم کم داشت هوا تاریک می شد. دم به دقیقه بچه ها را می فرستادم سر کوچه تا ببینند بابایشان آمده یا نه. خودم هم پشت در نشسته بودم و گاه گاهی توی کوچه سرک می کشیدم.
وقتی دیدم این طور نمی شود، بچه ها را برداشتم و رفتم نشستم جلوی در. صدای زلال اذان مغرب توی شهر می پیچید. اشک از چشمانم سرازیر شده بود. به خدا التماس کردم: «خدایا به این وقت عزیز قسم، بچه هایم را یتیم نکن. مهدی هنوز درست و حسابی پدرش را نمی شناسد. خدیجه و معصومه بدجوری بابایی شده اند. ببین چطور بی قرار و منتظرند بابایشان از راه برسد. خدایا! شوهرم را صحیح و سالم از تو می خواهم.»
این ها را می گفتم و اشک می ریختم، یک دفعه دیدم دو نفر از سر کوچه دارند توی تاریکی جلو می آیند. یکی از آن ها دستش را گذاشته بود روی شانة آن یکی و لنگان لنگان راه می آمد. کمی که جلوتر آمدند، شناختمشان. آقا ستار و صمد بودند. گفتم: «بچه ها بابا آمد.» و با شادی تندتند اشک هایم را پاک کردم.
خدیجه و معصومه جیغ و دادکنان دویدند جلوی راه صمد و از سر و کولش بالا رفتند. صدای خنده بچه ها و بابا بابا گفتنشان به گریه ام انداخت. دویدم جلوی راهشان. صمد مجروح شده بود. این را آقا ستار گفت. پایش ترکش خورده بود.
قسمت :0⃣6⃣1⃣
چند روزی هم در بیمارستان قم بستری و تازه امروز مرخص شده بود. دویدم توی خانه. مهدی را توی گهواره اش گذاشتم و برای صمد رختخوابی آماده کردم. بعد برگشتم و کمک کردم صمد را آوردیم و توی رختخواب خواباندیم. بچه ها یک لحظه رهایش نمی کردند. معصومه دست و صورتش را می بوسید و خدیجه پای مجروحش را نوازش می کرد. آقا ستار داروهای صمد را داد به من و برایم توضیح داد هر کدام را باید چه ساعتی بخورد. چند تا هم آمپول داشت که باید روزی یکی می زد. آن شب آقا ستار ماند و تا صبح خودش از صمد پرستاری کرد؛ اما فردا صبح رفت. نزدیکی های ظهر بود. داشتم غذا می پختم، صمد صدایم کرد. معلوم بود حالش خوب نیست. گفت: «قدم! کتفم بدجوری درد می کند. بیا ببین چی شده.»
بلوزش را بالا زدم. دلم کباب شد. پشتش به اندازة یک پنج تومانی سیاه و کبود شده بود. یادم افتاد ممکن است بقایای ترکش های آن نارنجک باشد؛ وقتی که با منافق ها درگیر شده بود.
گفتم: «ترکش
ادامه دارد......
💥خداوند سریع الحساب است💥
🌹از رسول خدا (ص) درباره طولانی بودن روز قیامت پرسیده شد، فرمود:
▪️«والذی نفس محمد بیده انه لیخف علی المومن حتی یکون اخف علیه من صلاه مکتوبه یصلیها فی الدنیا ؛1
▫️ قسم به کسی که جان محمد به دست اوست، آن روز برای مومن سبک و آسانتر میشود از یک نماز واجب که در دنیا میخواند» .
🌿با توجه به این بیان معلوم میشود که سریع الحساب بودن خداوند جای تردید نیست .
🌿 در یک آن و کمتر از لحظهای میتواند به حساب همگانی رسیدگی نماید، ولی آنچه درباره مواقف طولانی قیامت مطرح است ، مربوط به حال گناهکار است که باید در مدت طولانی آن مسیر و منازل و مواقف را طی نماید تا هم کیفر خود را بچشد و هم تا که به پای حساب میرسد. بسیاری از بار گناهان آنان کاسته شود.
🌿از این رو آن مواقف طولانی برای مومن کمتر از مدت زمان نماز واجب که در دنیا خوانده طول میکشد.
👌بنابراین خداوند سریع الحساب است ، ولی روندگان گناهکار باید مسیر منازل قیامت را به مدت پنجاه هزار سال طی کنند تا کیفر شوند.
📗بحار الانوار، ج 7، ص 123، نشر دار الاحیاء لتراث العربیي، بیروت، 1403 ق .
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ولله قسم تاریخ داره تکرار میشه و همین الان خون دلی که بعضی عمامه به سر ها به علت عدم وجود بصیرت کافی بردل امام جامعه میکنند دشمنان نمیتوانند بکنند...
#امام_زمان
@Emam_kh
⁉️چرا باید #دلار را هرچه سریع تر از اقتصادمان حذف کنیم؟
🇺🇸چون آمریکا با هزینهی بسیار کمی اقدام به چاپ دلارِ بدون پشتوانه میکند و با این برگه های بدون ارزش ذاتی [=دلار] ، محصولات و خدماتِ سودآورِ دیگر کشورها را به سمت کشور خود سرازیر میکند!
🇺🇸به طور مثال آمریکا نفت که دارای ارزش ذاتی است را با دلار خود که ارزش آن اعتباری و غیر ذاتی است میخرد. سپس با همین نفت ، محصولات «نفت محور» میسازد و این محصولات را به همان کشورهایی که از آنها نفت خریده به قیمتی گزاف میفروشد و اقتصاد خود را بزرگ تر میکند!
🇺🇸پس میتوان گفت : دلاری بودن اقتصاد یعنی خدمت به اقتصاد آمریکا!
#حذف_دلار
✍میلاد خورسندی
@Emam_kh
♨️کسانی که میخواهند اهمیت و اثرات #محتوای_شناختی را خوب درک کنند، حتما این دو کلیپ را باهم ببینید...
📍بیانات جانسوز رهبر معظم انقلاب در دیدار با شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۹۲ است؛ ببینید اصرار و حرص خوردن ایشان برای تولید اسباببازی!؛ و چه گوشهایی که یکی در و دیگری دروازه؛ و چه خندههای تلخی میکنند...
📍براستی چه بسیارند مسئولان مدعی کار فرهنگی که یک تریلی باید نامومقامشان را یدک بکشد؛ در مقام زبان، حرفهای چندهزارپایی میزنند اما در مقام عمل، عاجز از تحقق الفبای فرهنگی و شناختی!
📍این روا نیست که در کف خیابان تنها با برگهای بیحجابی برخورد شود اما ریشهها و شاخهها را رها کنیم؛ روا نیست که دختران و پسران ناآگاهمان را ملامت کنیم و مسئولین آگاه که ترک فعل کردهاند را رها!
📍همانطور که قرار است با دختر بیحجاب برخورد شود(که حتما باید بشود) باید با دستگاههای عریضوطویل فرهنگی هم برخورد بشود که سالها در اثنای #جنگ_فرهنگی تمامعیار چه کردهاند برای حجاب؛ کجاست فیلموسریال فاخر حجاب، کجاست عروسکوکارتونوبازی مقبول کودک و نوجوان...
🖌محمد جوانی
🇮🇷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🌹ویدیو کلیپ بسیار زیبا در مورد شب قدر از نگاهی دیگر...
#ماه_رمضان
🎞استاد پورآقایی
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 فاز جدید آزادی براندازها رونمایی شد!!
🔻 در ادامه شکستن تمام حریم های حیا و عفت توسط براندازها این بار آنان اعلام کردند در مرحله جدید آزادی حیوانی براندازان، آنان اعلام کردند 👈 از این پس باید زنان متاهل بتوانند آزادانه با افراد متعدد ارتباط جنسی برقرار کنند!👉
✅ گویا براندازها به صورت جدی عزم شان را جزم کرده اند که خانواده های ایرانی را به نابودی بکشانند
🎥 هشدار معاون رئیسی: بهتر است روحانی و وزرایش سکوت کنند
🔸روایت جدید میرکاظمی از فاجعهای که روحانی تحویل رئیسی داد
🇮🇷 @Emam_kh
یکی از اعمال ماه مبارک، جواب دادن به ایشونه 😆
کلیپی در فجازی منتشر شده که چند نفر باهم درگیرن و اینطور القا میکنه که دعوا سر حجابه و طرف با تسبیح داره ییحجاب رو میزنه. راستش من از کلیپ چیزی نفهمیدم
درکل این روزها که قراره بمرور طرح و برنامههای حجاب اجرا بشه، خیلی باید مراقب باشیم که بهونه دست دیگران ندیم که سواستفاده کنن. درگیری و زد و خورد برای امربمعروف هیچ جای شرع جا نداره. برخورد قهری مرحله آخر امربمعروفه که در مسائل اجتماعی فقط برای حکومت مجازه نه مردم. اگه اشتباه کنیم حتی شاید حرام شرعی انجام داده باشیم. این رفتارهای غلط مثل داستان ماست و اینبار تسبیح بله اشتباهه ولی تک و توک و نادر اتفاق میفته خود متدینین هم محکوم میکنن اینهارو اما رسانهها جوری اینو منتشر میکنن که انگار همه جماعت مذهبی اینطورین و اینجوری دوست دارن. بخاطر همین یهدونه اتفاق از این دست هم زیاده.
حسیندارابی
🇮🇷 @Emam_kh
❗️عواملی که باعث بوجود آمدن زخم معده می شود:
▫️پرخوری، خوردن بیش از حد غذاهای تند، سیگار کشیدن، نوشیدن قهوه و الکل، مسمومیتهای غذایی
▫️مصرف زیاد آسپرین، بروفن، ایبوپروفن و ناپروکسن، کورتیکو استروییدها، سندرم زولینگر- الیسون و زخم های ناشی از استرس از علل اصلی پیدایش زخم معده می باشند.
▫️علائم زخم معده:
▫️زخم معده علائم بسیاری مانند احساس سوزش بین قفسه سینه و ناف، بی اشتهایی، نفخ، سوزش سر دل، تهوع، سوء هاضمه، کاهش وزن و غیره دارد.
▫️درمان سنتی زخم معده:
▫️عسل: عسل را بدون نان و بصورت خالی مصرف کنید.
▫️موز: خواص ضد باکتریایی در موز باعث متوقف شدن رشد باکتریها می شود. اسیدیته شیره معده در نتیجه کاهش التهاب و تقویت معده کاهش میابد.
.🍊🌹🍊🌹🍊
🍞کیک_شربتی
یه لیوان روغن مایع
یه لیوان شکر
یه لیوان ماست پر چرب
۵ عدد تخم مرغ
نصف ق مربا خوری پودر هل
دو و یک سوم لیوان آرد شیرینی پزی
یه ق غ خ بکینگ پودر
کمی زعفران دم شده
یه لیوان شربت بار
ابتدا شکر و روغن مایع رو حدود سه دقیقه هم میزنیم تا کشداربشه بعد تخم مرغ دونه دونه اضافه میکنیم و هر بار دو دقیقه هم میزنیم. هل راضافه میکنیم بعد ماست اضافه میکنیم و کمی رچزعفران دم شده هم میزنیم هم زن کنار میزاریم و آرد و بکینگ پودر که سه بار باهم هم زدم در دو سه مرحله به مواد اضافه میکنیم با همزن دستی یا با لیسک فولد میکنیم داخل قالب چرب شده میریزیم و در فر گرم شده با ۱۸۰ درجه حدود نیم ساعت میزاریم بعد از اینکه پخت میزاریم سرد بشه بعد برش میزنیم و یه لیوان شربت بار روش میریزیم دوسه ساعت میزاریم یخچال بعد به ظرف سرو انتقال میدیم با پودر نارگیل و پودر پسته تزیین میکنیم.
🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دعا با دل پاک و زبان راستگو
حضرت آیتالله خامنهای: این شبها هم شبهای توبه است. همه دچار گناه و تخلف هستیم. تخلفها کوچک و بزرگ دارد. از خدای متعال باید عذرخواهی و استغفار و طلب بخشش و توبه کنیم و به سوی خدا برگردیم.
...
دربارهی دعا و استجابت دعا در روایت دارد که: «ولیخرج من مظالم الناس»؛ انسان باید از مظلمهی مردم خارج شود تا دعایش قبول شود. در روایت دیگر دارد که خدای متعال به حضرت موسی خطاب فرمود: «یا موسی ادعنی بالقلب النقی واللسان الصادق». با دل پاک و زبان راستگو با خدای متعال حرف بزنید و دعا کنید؛ دعا قطعاً مستجاب خواهد شد.
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥پاسخ دندان شکن به کسانیکه که میگن ما ملت کوروش هستیم
🔸البته برخی سیاسیون و انقلابیونی هم چنین سخنانی در هفته های گذشته گفته و دَم از فرزندان کوروش زدند کهکلیپ فوق پاسخی به آنها نیز می باشد.
پ.ن: احسنت خوب پاسخ دادن 👏👏
@Emam_kh