🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
🌹 آیه 38 سوره آل عمران
🌸 هنالك دعا زکریا ربه قال رب هب لی من لدنك ذرية طيبة إنك سميع الدعآء (38)
🍀 ترجمه: در آنجا بود که زکریا پروردگارش را خواند و گفت: پروردگارا! از جانب خودت فرزندی پاک به من عطا کن که همانا تو شنوای دعایی. (38)
🌷 هنا_لك: در زبان عربی اگر هنا به تنهایی باشد اسم اشاره نزدیک و ب معنای اینجاست. ولی اگر بعد از هنا كلمه لك آمده اسم اشاره دور مى شود و به معناى آنجا می باشد.
🌸 حنة همسر عمران با اشياع همسر زکریا خواهر بودند و هر دو عقیم و نازا. حنة با ديدن صحنه ى غذا دادن پرنده به جوجه هایش منقلب شد و به درگاه خدا دعا کرد ، خداوند هم اجابتش کرد و به او مریم عطا کرد. قبل از تولد مریم ، عمران از دنیا رفت. مریم که کمی بزرگتر شد برای خدمتگزاری به بیت المقدس سپرده شد و سرپرستی مریم به #زکریا سپرده شد. هر گاه زکریا در محراب عبادت بر مریم وارد می شد میوه هایی نزد او می یافت که مربوط به فصل های دیگر است. می پرسید: ای مریم این از کجا آمده است؟ مریم در پاسخ می گفت: آن از نزد خداست. همانا خداوند به هر کسی بخواهد بی شمار روزی می دهد. حضرت زکریا علیه السلام وقتی مقام و مرتبه حضرت_مریم علیه السلام را دید ، با ایمان به پروردگار از خداوند طلب فرزند کرد تا شاید در فصل پیری خداوند که بر همه چیز قادر است به او فرزند دهد. هنا لك دعا زكريا ربه قال رب هب لى من لدنك ذرية طيبة إنك سميع الدعآء: آنجا بود که زکریا پروردگارش را خواند و گفت: پروردگارا! از جانب خودت فرزندی پاک به من عطا کن که همانا تو شنوای دعایی.
🔹 پیام های آیه 38سوره آل عمران
🌷 حالات انسان و ساعات دعا، در استجابت آن مؤثر است. «هنا لك دعا زکریا»
🌷 زن می تواند پیامبر خدا را تحت تأثیر قرار دهد. «هنا لك دعا زكريا»
🌷 در خواست فرزند و نسل پاک، سنت و روش انبياست. «هب لی... ذریة طيبة»
🌷 ارزش ذريه و فرزندان، به پاکی آنهاست. «ذریة طيبة»
آیه38🌹ازسوره آل عمران 🌹
هُنالِكَ=آنجا
دَعا =خواند
زَكَرِيَّا =زکریا
رَبَّهُ=پروردگارش را
قالَ=وگفت
رَبِّ=پروردگارا
هَبْ= ارزانی دار ،ببخش
لِي=برای من
مِنْ=از
لَدُنْكَ=نزدخودت
ذُرِّيَّةً=نسلی
طَيِّبَةً =پاکیزه را
إِنَّكَ=همانا تو
سَمِيعُ=شنوای
الدُّعاءِ=دعایی
🌹🍃🌹🍃🌹
03.Ale.imran.038.mp3
5.01M
آیه ۳۸ازسوره آل عمران
🌹استاد قرائتی
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥غیرت یک زن مسیحی در جلوگیری از آتش زدن تمثال حاج قاسم سلیمانی
از این اتفاق به سادگی نگذریم.در کشور سوئد فردی با حمایت پلیس و تحت نظر تیم های امنیتی بعد از اتش زدن قران و پرچم ایران اقدام به آتش زدن حاج قاسم سلیمانی میکند. زنی مسیحی با علم اینکه میداند اقدامش، تبعاتی دستگیری، بازجویی و حتی زندان در پی دارد. باز با شجاعت تمام با کپسول به سمت فرد هتاک حمله میکند تا اعتراض خود را به این حرکت نشان دهد.
⭕️این اتفاق چند نکته مهم دارد:
1- عمق نفوذ انقلاب اسلامی ایران در جهان
2- حمایت آزادگان جهان با هر ملیت و گرایشی از جبهه مقاومت
3- به بن بست رسیدن جریان غرب گرا از تقابل استدلالی با اسلام ناب محمدی و دستاویز شدن به هتک حرمت
4- مخالفت جریان غرب گرا با اسلام جبهه مقاومت نه اسلام آل سعودی و اسلام آمریکایی
🇮🇷 @Emam_kh
23.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دکتر_علی_تقوی
🔴 چه کار کنم که همه نماز خوانها، آمر به معروف هم بشن⁉️
@Emam_kh
‼️ مانع بودن مواد آرایشی برای سجده
🔷 س ۶۶۶۸: آیا استفاده از مواد آرایشی روی پیشانی، مانعی برای سجده محسوب میشود؟
✅ ج: اگر مواد آرایشی به مقداری روی پوست را بپوشاند که پوستِ پیشانی با مُهر تماس پیدا نکند، سجده صحیح نیست و نماز باطل است و تشخیص آن بر عهدۀ مکلف میباشد.
@Emam_kh
✍پرسش و پاسخ
چرا نمازگزاران در صنعت عقب هستند؟
چرا نمازگزاران در صنعت و تکنولوژی عقب هستند؟
اگر راننده اي موتور ماشین را تنظيم كرد، ولي چرخ ماشينش پنچر باشد، اين ماشين حركت نمي كند؛ قرآني كه مي فرمايد: «وَ اعبُدوا»، (نساء: 36) در کنارش مي فرمايد: «وَ اعلَمُوا»؛ (بقره: 194) يعني هم تحصيل و هم عبادت. اگر كسي عبادت كرد ولي تحصیل نداشت، مانند همين راننده مي شود. اسلام صدها دستور براي تحصيل، بهداشت، اقتصاد، معاشرت و سیاست بيان كرده كه نمازگزاران باید از آن پيروي كنند. بنابراين ضعف مسلمين به خاطر نماز آنان نيست؛ بلكه به خاطر بي اعتنايي به باقي دستورات است.
📚شیوه های دعوت به نماز؛ استاد قرائتی؛ ص 71
@Emam_kh
راز پیراهن
قسمت بیست وپنجم:
حلما همانطور که در بغل مادر بود هق هقش بلند شد و گفت :ژینوس غیب شده...
مامان زهره خنده ای روی لبش نشست و مثل زمان کودکی حلما، صورت دخترش را بالا آورد و همانطور که با دستانش صورت حلما را قاب گرفته بود گفت : این چه حرفیه؟ مگه میشه که ژینوس غیب بشه؟! تو که بچه نیستی ،این حرفا چیه میزنی؟!
حلما اشک چشماش را پاک کرد و گفت : مامان من بچه نیستم اما ژینوس درستی غیب شده و شروع کرد به تعریف وقایعی که رخ داده ،حلما به قسمتی رسید که زری اونو از اتاق بیرون انداخت که گوشی اش زنگ خورد.
نگاه به صفحه گوشی کرد ، وحید بود ، دستش را به نشانه اجازه بلند کرد و سپس گوشی را وصل کرد و با التهابی در صدایش گفت : سلام ،چرا گوشیت را جواب نمیدی ؟ پلیسا به هیچ جا نرسیدن ؟ چه خبری از اون روباه مکار؟
وحید چند لحظه سکوت کرد و گفت : فعلا خبری نیست ، صابخونه زری خانم اومده کلانتری و متوجه شدیم که همین امروز زری تسویه حساب کرده و تمام مدارکش را گرفته و حتی کلید ساختمان هم تحویل داده بود...انگار یه قضیهٔ از پیش تعیین شده بوده و زری نقشه هایی برای تو و ژینوس داشته ، حالا چه نقشه هایی نمی دونم ،اما چرا ناگهان تو رو از اتاق بیرون کرده ،اینم جای تعجب داره، حالا پلیسا دارن اطلاعات گوشی مهسا را استخراج میکنن ، دعا کن چیز درست درمونی بتونن ازش دربیارن..
حلما نفسش را محکم بیرون داد و گفت : من دارم قبض روح میشم ، تو رو خدا زودتر یه خبر درست درمون بیار...
وحید چشمی گفت و ادامه داد: دست من نیست عزیز دلم ،اما با این حال چشم و گوشی را قطع کرد
حلما گوشی را به کناری انداخت و به مادرش که انگار بسیار متعجب بود نگاه کرد.
مادرش شمرده شمرده گفت : ببینم، من درست متوجه شدم ، تو با ژینوس دعوات شده؟ منظورت از روباه مکار ژینوس بود؟
حلما با یاد آوری پیام های ژینوس بغضی سنگین گلوش را چنگ میزد و همانطور که اشک در چشماهیش حلقه زده بود سرش را به نشانه بله تکون داد و گفت : دعوامون نشده ، اما...اما حالا متوجه شدم ژینوس برای من یه دوست نبوده....
ادامه دارد...
📝ط_حسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺