فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پروردگارا🤲
امشب از تو روحی وسیع
میخواهم
آنقدر که فراموش نکنیم
این تو هستی
که دلیل تمام لبخندها
شادیها خوشی ها و
اتفاقات زیبای زندگی ما
هستی
شبتونخدایی🌸🍃
@Emam_kh
🌼 السلامعلیکیا_اباصالحالمهدی
ای نگاهت دوای هـــر دردی
آرزو می كنم كه بــــــرگردی
كاش من باخبر شـــوم روزی
لحظه ای بر دلم گـــذر كردی
زنده ام من به عشـق دیدارت
بسته جانم به روی زیبـــایت
منتــــظر مانده چشم گریانم
پس كجایی؟ دلم به قربــانت
🌼 این جمعه هم بی تو گذشت
🌼 ای یار غائب از نظر مولای من!
🌼 اللهم عجل لولیک الفرج
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
خداوند لعنت کند کسی را که توانگری را برای توانگری اش گرامی بدارد و خداوند لعنت کند کسی را که فقیر را برای فقرش خوار شمارد و این کار را جز منافق نمی کند هر که توانگر را برای توانگری اش گرامی بدارد و فقیر را برای فقرش خوار بشمارد در آسمانها دشمن خدا و پیامبران شمرده می شود و دعایش مستجاب نمی گردد و نیازش برآورده نمی شود
ارشاد القلوب، ص194
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨الهی به امیدتو
سلام 🏞روز زیباتون بخیر
شنبه تون معطر
به عطر خوش صلوات
بر حضرت محمد (صلوات الله )
و خاندان پاک و مطهرش
💎 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
💎 وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
💙در پناه لطف حق تعالی و
عنایت اهل بیت علیهم السلام
عاقبت بخیر باشید ان شالله
💙هفته تون پر خیر و برکت
@Emam_kh
*امام خامنهای: این موضوع باید آن قدر تکرارشود تا #گفتمان_قطعی شود، مشکلات #فقط به دست #مردم ، #حل_شدنی است.*
@Emam_kh
💠یکی ازعلمای اهل بصره می گوید:
روزگاری به فقر و تنگدستی مبتلا شدم تا جایی که من و همسر و فرزندم چیزی برای خوردن نداشتیم.
تاجایی که تصمیم گرفتم خانه ام را بفروشم و به جای دیگری بروم.
🔰در راه یکی از دوستانم به اسم
ابونصر را دیدم و او را از فروش خانه با خبر ساختم.
🔅دو تکه نان که داخلش حلوا بود به من داد و گفت:برو و به خانواده ات بده.
✳️در راه به زن و پسر خردسالی برخورد کردم،زن گفت: این پسر یتیم و گرسنه است و نمی تواند گرسنگی را تحمل کند چیزی به او بده خدا حفظت کند.
🔷گفتم : این نان را بگیر و به پسرت بده تا بخورد.
به خدا قسم چیز دیگری ندارم...
اشک از چشمانم جاری شد و در حالی که غمگین و ناامید بودم به طرف خانه برمی گشتم.
🔶که ناگهان ابو نصر را دیدم که به من گفت : ای ابا محمد مردی از خراسان از تو و پدرت می پرسد.
پدرت سی سال قبل مال زیادی را نزدش به امانت گذاشته، حالا به بصره آمده تا آن ثروت و امانت را پس بدهد.
🌹خدا را شکر گفتم..
✨در ثروتم سرمایه گذاری کردم و یکی از تاجران شدم، مقداری از آن را هر روز بین فقرا و مستمندان تقسیم می کردم.
ثروتم کم که نمی شد زیاد هم می شد..
♨️کم کم عجب و خودپسندی و غرور وجودم را گرفته بود و خوشحال بودم که دفترهای ملائكه را از حسناتم پر کرده بودم و یکی از صالحان درگاه خدا بودم .
♻️شبی از شب ها در خواب دیدم که قیامت برپا شده و خلایق همه جمع شده اند.
🔮و مردم را دیدم که گناهان شان را بر پشت شان حمل می کنند...
📜به قسمت میزان رسیدم که اعمال مرا وزن کنند.
♻️گناهانم را در کفه ای و حسناتم را درکفه دیگر قرار دادند ، کفه حسناتم بالا رفت و کفه گناهانم پایین آمد.
🔴سپس یکی یکی از حسناتی که انجام داده بودم را برداشتند و دور انداختند. چون در زیر هرحسنه (شهوت پنهانی) وجود داشت .
از شهوت های نفس مثل : ریا، غرور ،دوست داشتن تعریف و تمجید مردم...
❌چیزی برایم باقی نماند و در آستانه ی هلاکت بودم که صدایی را شنیدم:
✅آیا چیزی برایش باقی نمانده؟
گفتند: فقط این برایش باقی مانده !
💥و آن همان تکه نانی بود که به آن زن و پسرش بخشیده بودم ...
💠سپس آن را در کفه حسناتم گذاشتند و گریه های آن زن را به خاطر کمکی که به او کرده بودم ، در کفه حسناتم قرار دادند.
کفه بالا رفت و همینطور بالا رفت تا وقتی صدایی آمد و گفت :نجات یافت ...
📚 کتاب (وحی القلم)
تالیف/مصطفی صاد
💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ
🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
@Emam_kh