eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.2هزار عکس
17.3هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⌛ طاهرهٔ ۱۵ ساله علیه ضدانقلاب 🔹 هشت ماه از برکناری بنی‌صدر و جنگ مسلحانه منافقین می‌گذشت. هفتم تیر آیت‌‎الله بهشتی و ۷۲نفر از یارانش در انفجاری تروریستی به شهادت رسیده بودند. روز قبلش آیت‌الله خامنه‌ای هدف حمله‌ای تروریستی قرار گرفته بودند. هشتم شهریور رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر در انفجار دیگری به شهادت رسیدند. نیروهای نظامی در مرزهای غربی هم با ارتش متجاوز صدام درگیر بودند. وسط این ماجراها بعضی جریان‌ها مثل گروه‌های چپ ضدانقلاب به طمع افتادند. برنامه‌ریزی کرده بودند که با حمله به آمل، شهر را تسخیر کنند. 🔹 تصور می‌کردند مردم هم به آنها ملحق شده و اولین حرکت موفق براندازانه علیه جمهوری اسلامی در این آمل ثبت می‌شد. موقعیت کوهستانی‌ شهر و بستن جاده هزار هم مانع از آن می‌شد که نیروهای دولتی بتوانند به راحتی شهر را آزاد کنند. این وسط فکر یک چیز را نکرده بودند: امثال طاهره را! جنگ از ساعت ۲۳:۴۵دوشنبه پنجم بهمن با به مقرهای نظامی و دولتی حمله بردند و بخش‌هایی از شهر را تصرف کردند. درگیری از صبح سه‌شنبه ششم بهمن جدی شد. 🔹 در عمل اما ورق برگشت. مردم نه تنها روی خوش نشان ندادند بلکه با هر چه که داشتند سمت مدافعان شهر ایستادند. سیده‌طاهره هاشمیِ ۱۵ساله دانش‌آموزِ رشته علوم تجربی دبیرستان وحیدی آمل یکی از همین افراد بود. خانواده‌اش داشتند مقدمات عروسی خواهر بزرگ‌تر را فراهم می‌کردند. اقوام و خویشان هم جمع شده بودند... 🗓 سالروز حماسه ششم بهمن مردم آمل @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 بعضی‌ها مسجد را -برخلاف آنچه ما حالا عرض کردیم- از مسائل سیاسی میخواهند بکلّی برکنار بدارند. [میگویند] آقا شما وارد سیاست نشوید، کار خودتان را بکنید. کار خودتان یعنی چه؟ یعنی بیایید همان نمازتان را بخوانید و بروید؛ فقط پیش‌نمازی محض. این همان سکولاریسم است... آن اسلامی که با آن مقابلند، با آن مخالفند، با آن دشمنند، کینه‌ی آن را در دل میپرورانند، اسلام مقتدر است. ⚠️ آن‌وقت ما بیاییم اسلام را در کانونهای اصلی خود یعنی مساجد، از مسائل جامعه، از مسائل سیاست، از مسیر جامعه، از مصیر جامعه بکلّی منصرف کنیم؟ این جفای بزرگی است در حقّ مسجد. ✍امام خامنه ای ۱۳۹۵/۰۵/۳۱ 🇮🇷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان واقعی«تجسم شیطان» قسمت_نود_نهم دم دم های عصر بود، روح الله با انبوهی کاغذ در جلویش سخت مشغول آنها بود، زینب غرق نقاشی و عباس هم مشغول شیطنت، فاطمه همانطور که با خشم عباس را نگاه می کرد، پاهای ورم کرده اش هم با دست ماساژ می داد که صدای تلفن همراهش بلند شد. زینب که دختری فهمیده بود، خود را به میز عسلی رساند و گوشی را برداشت و به طرف مادر داد، فاطمه نگاهش به اسم روی گوشی افتاد و تماس را وصل کرد و‌گفت: الو،سلام شراره جان، ممنون شکر خدا بهترم، شما چطورین؟ آقا سعید خوبن؟! و بعد از تعارفات معمول، فاطمه درحالیکه با اشاره به عباس می فهماند که از روی پاهایش کنار برود گفت: نمی دونم والا،صبر کنید گوشی را میدم به حاج آقا از خودش سوال کنید و بعد گوشی را به طرف روح الله داد، روح الله با تعجب به خودش اشاره کرد و وقتی مطمئن شد شراره با او کار دارد گوشی را گرفت. چند دقیقه ای شراره صحبت کرد و آخرش روح الله با گفتن ان شاالله فردا یه فکری می کنم، تمامش کرد. روح الله همانطور که گوشی را به طرف فاطمه میداد گفت: تو به شراره گفتی که می خوایم خونه بخریم؟! فاطمه با تعجب ابروهایش را بالا داد و گفت: نه من؟! مگه میخوایم خونه بخریم؟! روح الله قهقه ای زد و گفت: ای وای میخواستم سورپرایزت کنم که نشد.. همون پول هایی را که پس انداز کرده بودیم را می خواستم بزارم برای پیش خرید خونه و قراره یه وام هم از اداره بگیرم و خونه را بخرم. فاطمه با ذوق زدگی دستی به پاهای دردناکش کشید و گفت: چه خوب! دستت دردنکنه که به فکر مایی، حالا این ربطش به شراره چی بود؟! روح الله برگه های جلویش را دسته کرد و گفت: انگار میدونست ما پول و پله ای داریم، میگفت سعید دو تا خونه توی تهران دیده مفت، می خواد پولی جور کنه بخردشون و اونجور میگفت تا یک ماه دیگه میتونه دوبرابر پولی را که برای خریدش داده با فروششون به دست بیاره، یه مقدار پول کم داشتن که از من می خواست، حالا من میخوام اگر تو راضی باشی این پول پیش خرید خونه را بهش بدم، سرماه هم ازش میگیرم، شاید یه مقدار سود هم بده ، نظر تو چیه؟! فاطمه که انگار شراره خواهر واقعی اش هست، دلسوزانه لبخندی زد و گفت: حالا ما اینهمه مدت بدون خونه بودیم، این یک ماه هم روش،بهش بده روح الله سری تکان داد و گفت: خودمم همین نظرم هست، از طرفی میگفت یکی از اون خونه ها را به نام خودم میزنه یعنی در هر صورت ما صاحب خونه میشیم، خوبه؟! فاطمه نفس کوتاهی کشید و‌گفت: اون وام اداره را چی؟! روح الله گفت: دوست دارم یه آلونک توی قم برا خودمون بگیریم، نظر تو چیه؟! فاطمه با خوشحالی سری تکان داد و گفت: عالی میشه... روح الله برگه ها را جمع کرد، گوشی اش را برداشت و شماره سعید را گرفت.. روح الله و فاطمه اصلا توجه نکردند که شراره از کجا می دانست آنها پول دارند و به چه راحتی شراره آن پول را از دستشان درآورد. ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی براساس واقعیت 🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برخورد خداوند با انسان های خوب و بد! روایت شده از امام صادق علیه السلام که رسول خدا فرمودند: خدای تبارک و تعالی میفرمایند: هیچ بنده گنهکاری را وارد بهشت نمی کنم، مگر اینکه: او را به مرض و بیماری مبتلا میکنم تا کفاره گناهانش باشد و اگر گناهانش با آن بیماری پاک نشد و زیادتر از آن بود، کسی را بر او مسلط میکنم که بر او ظلم کند تا کفاره گناهانش باشد. یا رزق و روزی اش را کم می کنم تا کفاره گناهانش باشد‌‌ و اگر این نیز برای کفاره گناهانش کافی نبود جان گرفتن او را سخت میکنم و یا در قبر بر او سخت میگیرم تا وقتی که بدون هیچ گناهی نزد من آید و اورا وارد بهشت کنم… اما گناهکاری را که میخواهم وارد جهنم کنم: او را صحیح و سالم میگذارم، رزق و روزی اش را زیاد مى کنم و جان دادن او را آسان می گردانم… تا وقتیکه نزد من آید ، هیچ حسنه ای نداشته باشد (و حقی بر من نداشته باشد) و در همان وقت او را وارد جهنم کنم… 📚 سندالرسول ج1 برگرفته شده از بحارالانوار @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 تصاویری از تشرف حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به حرم حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) در سال ۱۳۶۳ @Emam_kh