eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
26هزار عکس
17.2هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 تکبیرات افتتاحیه نماز 💬 سؤال: تکبیرات افتتاحیه نماز چند تاست و چگونه انجام می شود؟ ✅ پاسخ: 🔹 مستحب است، شش تکبیر بر تکبیرةالاحرام افزوده شود ، یا قبل از تکبیرةالاحرام یا بعد از آن و یا برخی قبل و برخی دیگر بعد از آن و احتیاط مستحب آن است که همه را قبل از تکبیرةالاحرام بگوید و هفتمین را تکبیرةالاحرام قرار دهد. 📚 پی نوشت: بخش استفتائات پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله خامنه ای. @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 مراسم جشن پیروزی؟؟ رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمود که هیچ کس نیست که بر ده نفر یا بیشتر ریاست و امارت داشته باشد «اِلّا جی‌ءَ بِهِ یَومَ القیامَةِ مَغلولَةً یَدُهُ اِلىٰ عُنُقِه‌»، [مگر اینکه] این آدمِ رئیس را که این‌قدر در دنیا محترم است و رئیس است و مدیر است، ‌چنین آدمی را در روز قیامت وقتی که می‌آورند، دست او را به گردنش بسته‌اند؛ یعنی دست‌بسته او را وارد محشر میکنند، آن هم به این شکل که دستش به گردنش بسته است. انقدر سخت است مسئول مردم بودن... این آقایانی که بعد از انتخاب شدن برای مجلس، جشن میگیرند یا حرف از مراسم جشن میزنند انگار اهمیت این موضوع را هنوز درک نکرده‌اند.... مراقب مستی قدرت باشید... @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان واقعی«تجسم شیطان۲» قسمت_بیستم_ششم روح الله هنوز در مأموریت به سر میبرد، روزها با کسالت می گذشت و شبها که زمان فعالیت اجنه بود، باز هم حمله های بی وقفه آنان شروع میشد. فاطمه موضوع را تلفنی با روح الله در میان گذاشت و روح الله اذکاری را به او تعلیم داد که همچون سپر دفاعی برایش عمل می کرد و بر روحانیت و هالهٔ معنوی فاطمه اضافه می شد. فاطمه عادت کرده بود که شبها به بستر نرود چون خواب رفتن همان و کابوس های واقعی دیدن همان، در خواب نه تنها آرامشی نداشت،بلکه روح و روانش خسته و زخمی تر میشد، پس برای جلوگیری از این احوالات مدام مشغول ذکر و ریاضت بود. باز هم شبی دیگر فرا رسید، بچه ها یکی یکی داخل اتاقشان شدند و روی تختشان خوابیدند، فاطمه که انگار نگهبان این خانواده بود،داخل هال بیدار بود و تسبیح به دست و ذکر به لب بود، ساعت از نیمه شب گذشته بود که با صدای جیغ بلند حسین، فاطمه از عالم دعا و ذکر بیرون آمد، از جا بلند شد و به سرعت خودش را به اتاق رسانید. از صدای جیغ حسین،زینب و عباس هم بیدار شده بودند، فاطمه حس می کرد هاله ای سیاه رنگ اطراف حسین می گردد، خودش را به حسین که هنوز چشمانش بسته بود رساند، حسین را در آغوش گرفت و همانطور که موهای او را نوازش می کرد گفت: جیغ نکش پسرم، گریه نکن عزیزم، همه اش یه خواب بود گلم، چشمای خوشگلت را باز کن و ببین که تو بغل مامان هستی، ببین هیچ چیز ترسناکی اینجا نیست، اما صدای نگران فاطمه که سعی در آرام کردن پسر کوچکش داشت در جیغ های بلند و مداوم حسین گم می شد. حسین جیغ بلند می کشید و گاهی نفس نفس میزد و بین همین فریادها با لکنت نام ما.. ما.. ن را بر زبان می آورد و عجیب اینکه هر چه فاطمه تلاش می کرد حسین بیدار شود، تلاشش بی فایده بود و حسین چشمانش را باز نمی کرد، فاطمه که حسین را در آغوش گرفته بود رو به زینب مضطربانه گفت: دخترم برو برو اسپند دود کن و بیار اینجا بگردون، زینب که از ترس و استرس صورتش بی رنگ شده بود چشمی گفت و از جابلند شد و فاطمه مدام پشت سر هم صدا میزد: گلاب هم بیاور...سرکه هم بیاور...آخ خدای من قران هم بیاور..اضطراب فاطمه با دیدن وضعیت حسین بیشتر و بیشتر میشد و میترسید حسین از ترس و کابوسی که انگار تمامی نداشت زهر ترک شود و قالب تهی کند، پس همانطور که گریه می کرد و اشک میریخت بلند بلند میگفت: آاااخ خدا چرا تمام نمیشه؟! چرا بچه ساکت نمیشه...حسین داره میمیره.. انگار مغزش قفل کرده بود،یک ساعتی میشد که حسین در همین حالت بود، با چشمان بسته گریه می کرد، ناله میزد و گاهی جیغ های بنفش می کشید، حتی زمانی که فاطمه با دست مقداری آب به صورت حسین پاشید،بچه باز هم چشمانش را باز نکرد، انگار توان باز کردن پلک هایش از او گرفته شده بود و به نظر میرسید کسی روی پلک های حسین را محکم با دست گرفته.. در این هنگام عباس که بغض گلویش را گرفته بود، گوشی فاطمه را به سمت او داد و گفت: مامان چرا به بابا زنگ نمیزنی و فاطمه تازه یادش افتاد که بهترین راه همین بوده.. فاطمه شماره روح الله را گرفت و با دومین زنگ صدای گرم روح الله در گوشی پیچید، فاطمه همانطور که هق هق می کرد گفت: میشنوی روح الله؟!این صدای گریه و جیغ حسین توی خواب هست، الان چند ساعت هست به این حاله، تو رو خدا یه کاری بکن.. روح الله با حرارتی در کلامش گفت: فاطمه! تو الان باید به خودت مسلط باشی، من از این طرف یک سری کارهایی می کنم، تو هم همین الان اگه مداحی، یا روضه ای چیزی روی گوشی داری بگذار و صدای گوشی را زیاد کن تا توی اتاق بپیچه... فاطمه چشمی گفت و گوشی را قطع کرد و با دستان لرزانش وارد صفحه مداحی ها شد و اتفاقی یک مداحی را انتخاب کرد و گذاشت و صدا در اتاق پیچید: یا حسین غریب مادر، تویی ارباب دل من، یه گوشه چشم تو بسه واسه حل مشکل من... و انگار این مداحی آبی بود که بر آتش کابوس حسین ریخته شد، حسین گریه اش قطع شد، چشمانش را باز کرد و چون خود را در آغوش مادر دید، خودش را محکم به او‌چسپاند و گفت: مامان اون آدمای سیاه و ترسناک می خواستند منو از کوه بندازن پایین، من می خواستم بیام پیش تو، اما منو محکم گرفته بودند، خواستم صدات بزنم که جلو چشمام و دهانم را با دست های گنده و زشتشون گرفتن، مامان من خیلی ترسیدم و فاطمه همزمان با اینکه اشک میریخت و سرو صورت حسین را غرق بوسه می کرد، همراه مداحی، نوحه را تکرار می کرد. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی براساس واقعیت 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿🌺﷽🌿🌺 💚شمایی که وسواس فکری داری ، شمایی که یک عمر با باورهای منفی و مخرب زندگی کردی که مثلا من هیچی نمیشم ، استعداد ندارم و ... شمایی که همیشه نگرانی این مطالب و بخون 👇 کار ذهن مقاومته و چون عادت کرده به این باورها ، در زمان تغییر طبیعیه که مقاومت میکنه، اولین راهکارش اینه که بدون کوچکترین توجه به اون صدا ، بی وقفه و بدون هیچ اختلالی فقط تکرار کنی که 🤍 : ” من درپناه امن خداوندی و در آرامش کامل هستم.” و یکبار برای همیشه باهاش حرف بزن و با خودت کنار بیای.بپرس چرا فکر میکنی در حالت استرس، امنیت داری؟ مگر نه اینکه خداوند مالک و خالق من هست؟ مگر نه اینکه نیروی برتر جهان ، خداوند از رگ گردن به من نزدیک تره ؟ مگر نه اینکه من مخلوق و معشوق خداوند هستم؟ مگر نه اینکه خداوند درونم همیشه و همه جا مراقب و محافظ من هست ؟ مگر نه اینکه هیچ برگی از درخت نمی افته مگر به اذن خدا؟ خوب پس استرس و نگرانی چرا؟ چرا باید فکر خودمو مشغول چیزایی کنم که هیچوقت اتفاق نمیفته یا اگر بیفته برای رشد و ارتقای من هست . مگر نه اینکه خداوند جز خیر و خوبی برای بندگانش نمیخواد؟ 💚خوب پس این وسوسه های شیطانی که همش دروغ و ناحقه، و میخواد تو رو ناراحت و مضطرب ببینه، رو برای همیشه کنار بزار.و خداوند رو بر تخت پادشاهی قلبت قرار بده و ایمانت رو جایگزین ترس ها و استرس هات کن✌️ فراموش نکن 💚 با خدا همه چیز ممکن هست و اگر کسی خدا رو داشته باشه، یعنی همه چیز داره. @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب: کسانی که توانایی دارند، برای کمک‌رسانی و امداد به مردم سیستان و بلوچستان وارد شوند. 🔹کمک‌ها و امدادهایی که از طرف بخش‌های دولتی و غیردولتی در حال انجام است، ادامه پیدا کند. ‌ @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 چنار مغرور چنار قصه ما سال های سال آن قدر بالا رفته بود که یادش نمی آمد روزگاری خودش هم پایین بوده است! تا جایی که دیگر به نهال های جوان به چشم تحقیر و پاجوش می نگریست! اما همان پاجوش ها آن قدر رشد کردند که چنار مغرور و سربه هوا را به زیر کشیدند ... ✍"قاسم اکبری" @Emam_kh
⭕️ حملات موشکی و پهپادی یمن به کشتی‌های آمریکایی و اسرائیلی 🔸سخنگوی نیروهای مسلح یمن خبر داد که نیروی دریایی این کشور، کشتی اسرائیلی « MSC SKy » را با چند موشک در دریای عرب هدف قرار داده است. 🔸سریع همچنین گفت که نیروهای یمنی با چند موشک و پهپاد، شماری از کشتی‌های جنگی آمریکا را در دریای سرخ هدف قرار دادند. @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‼️اینطور جاها رفتن به کمک مردم محل امتحانه حاضران همیگشی: سپاه پلیس ارتش بسیج گروه‌های جهادی طلاب و.... غایبان همیشگی که فقط بلدن سیاهنمایی کنند و سرمردم غر بزنند: سلبریتی های بی‌انصاف و بعضا سلطنت طلبها آلبانی نشین های پوشکی و هرکسی که وجدان نداره یا لاشخور سیاسیه 🇮🇷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نظر صاف و ساده امام خمینی راجع به بدحجابی و ولنگاری اگر این حرفها رو الان کسی بزنه همین مذهبی های صورتی بهش اتهام تندروی و افراط و ... وارد خواهند کرد. اما نمیدونم چرا احتمال نمیدن که شاید خودشون استحاله شدن و باید در افکارشون تجدید نظر کنن. البته برخی مسئولین که از امام دم میزنن هم باید این ویدئو رو چند بار ببینن 😐 ✍ 🇮🇷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍏قاتل ریزش مو سیب زمینی رنده شده رو با زرده تخم مرغ وعسل در یک کاسه مخلوط کنید واین ماسک رو مستقیما روی پوست سر خشک بمالید وبگذارین ۲۰ دقیقه ایی که بمونه به زودی اثرش را میبینید. . 🍃🍁🍃🍁🍃
کرابیه_ارده_گردو موادلازم آرد الک شده یک و نیم پیمانه پودر قند الک شده یک پیمانه ( من دو قاشق ازش کم کردم) روغن مایع نصف پیمانه ارده نصف پیمانه وانیل نصف قاشق مرباخوری گردوی خورد شده نصف پیمانه طرزتهیه پودر قند و روغن مایع رو با همزن بزنید تا کمی پودر قند آب بشه وزیر دندون احساس نشه، سپس ارده و وانیل رو اضافه و مخلوط کنید، حالا گردو خرد شده و آرد الک شده همه این مواد رو خوب باهم مخلوط کنید تا یه خمیر نرم بدست بیاد بعد تو دستتون گرد و پهن کنید و روی سینی فر که کاغذ روغنی گذاشتین بچینید و روشون یه کوچولو گردو بزارید من کمی کنجد هم روشون پاشیدم بعد داخل فر گرم شده با دمای 160 درجه به مدت 15 دقیقه بپزید بعد از خنک شدن از کاغذ جدا کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
➖میگن جمهوری اسلامی به سیل زده های سیستان اهمیت نمیده!!! ➕جدی میفرمایید؟ پس اینا رو ما از کجا در آوردیم؟👆 🇮🇷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تفسیر گزیده ۲۴۵ .mp3
14.08M
☘ محمدرضا رنجبر 🌒 شب دویست و چهل و پنجم ۲۴۵ ✅ ترجمه صوتی و تصویری ، کاری است از موسسه پیامبر  مهر و رحمت @mrranjbar3 @Emam_kh
🌸از_او_بگوییم 💠دنیای فانی با شتاب در حالِ گذر است 🔹چندین بار تماس گرفتم، امّا همسرم جواب نداد … اوّلش اهمیت ندادم، ولی وقتی این جواب ندادن‌ها تا بعد از ظهر طول کشید، نگرانیَم کم کم بالا گرفت! سرم به شدّت شلوغ بود و کارها پیچیده … امّا دلواپسیِ خانواده‌ام مرا وا می‌داشت که با همه‌ی گرفتاریم مابینِ کارها با عجله زنگی به خانه بزنم و بعد دوباره مشغولِ ادامه ی امور بشوم. وقتِ ناهار در حالیکه بی‌وقفه سرگرمِ شماره‌گیری بودم، غذایم را گرم کردم و در حینِ خوردن، نیز با نگرانی به صفحه‌ی گوشی خیره ماندم .. از نماز هم چیزِ زیادی نفهمیدم و در قنوت و سجود و هر جا که شد از خداوند برای خانواده‌ام سلامتی و دوری از بلا را خواستم. حوالیِ عصر کم کم به این فکر افتادم که مرخصی بگیرم و به خانه بروم، چون سابقه نداشت تا این موقع زنگ‌ها و پیامک‌هایم از طرفِ همسرم بی‌جواب بماند!! در همین حین، گوشی به صدا در آمد و با دیدنِ کلمه ی “بانو” روی صفحه، خیالم کمی آسوده شد. بعد از صحبت و گلگی و شنیدنِ توضیحاتش، دیگر آرام شده بودم. همسرم به خاطرِ حالِ ناخوشِ خواهرزاده‌اش خانه را ترک کرده و هنگامِ بیرون رفتن گوشی‌اش را جا گذاشته بود … 🔹امّا این ماجرا برایم کمی تلخ تمام شد! وقتی با خودم خلوت کردم و دیدم که توصیه‌ی پیامبرِ مهربانم صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم را در موردِ اهل بیتش رعایت نکرده‌ام … آنجا که فرمودند: “خانواده‌ی مرا از خانواده‌ی خودتان بیشتر دوست بدارید …” من که برای چند ساعتی جواب نشنیدن از همسرم چنان مضطرب شدم که در آخر نمی‌توانستم مدّتی کوتاه را تا تمام شدنِ وقتِ کاری تاب بیاورم و تصمیم داشتم تا مرخصی بگیرم و خودم را به خانه برسانم .. من که در کلِّ روز با وجود همه‌ی گرفتاریم تماس با خانه را به هر شکلِ ممکن انجام دادم، چطور در این همه سال دوری از فرزندِ حیِّ پیغمبر صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم لحظه‌ای نگران و دلواپس نشدم و در میانِ روزمرگی‌های کسل‌کننده و بی‌حاصلم زمانی را به جویا شدنِ حالِ امامِ عصر و زمانم اختصاص نداده‌ام!؟ باری، دنیای فانی با شتاب در حالِ گذر است و من در قبالِ برکات و عنایاتِ خداوندم و نیز رسول و خلیفه‌اش، رسم و مرامِ شکر و قدردانی و حق‌شناسی را به جا نیاورده‌ام … زمان @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸الهی در این ماه آخر سال عشق را به تمام خانه ها ببخش محبت زیاد مهربانی فراوان و خیر و برکت عظیم را در زندگی همه ما جاری کن 🌸خدایا دل‌های ما را پاک کن از هرچه نازیباست و مردم کشورم را از تمام ناملایمات و بیماری‌ها حفظ بفرما آمیـن‌یـارب‌الـعـالـمیـن 🌸شبتون مهدوی @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣سلام_امام_زمانم ❣ 💚 عالم به عشق روی تو بیدار میشود 🌷 هر روز عا‌شقان تو بسیار میشود 💚 وقتی سلام می دهمت در نگاه من 🌷 تصویر مهربانی تو تکرار میشود 🌺🌹🌺
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : العامِلُ بِالظُّلمِ والمُعينُ لَهُ والرَّاضِي بهِ شُرَكاءُ ثَلاثَتُهُم . امام صادق عليه السلام : ستمگر و يارى دهنده او و كسى كه به ستم او راضى باشد، هر سه در ستم شريكند . الكافي : 2/333/16