eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.3هزار عکس
17.4هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دست_تقدیر۳۷ قسمت_سی_هفتم محیا آخرین دانهٔ شیرینی را داخل دیز چینی که با گلهای برجستهٔ طلایی رنگ شکل زیبایی به خود گرفته بود، چید و نگاهی به ننه مرضیه که همراه عباس، تنها میهمان شب عقدش بودند کرد و گفت: ننه جان! منم از کارهای مامانم موندم، درسته که آقامهدی اصرار کرد که امشب مجلس خواستگاری و عقد داشته باشیم، اما از مامانم که همیشه کارهاش را با طمأنینه انجام میداد بعید بود هااا در همین حین، رقیه ظرف پایه دار شیشه ای که سه نمونه میوه داخلش چیده بود را روی میز گذاشت و گفت: حالا نه اینکه تو از این کار من خیلی بدت اومد!! هرکسی ندونه، من که می دونم الان توی دلت عروسی هست محیا خانم و بعد همانطور که چشمکی به ننه مرضیه میزد گفت: برو لباس نوت را که تازه خریدیم بپوش، الاناست که مهمونا پیداشون بشه و بعد نگاهی به ساعت ایستادهٔ پاندول دار کنار مبل کرد و گفت: ننه مرضیه، به نظرتون آقا عباس دور نکرد؟! کبابی، سر کوچه بود و سرظهری هم خودم رفتم با صاحب مغازه صحبت کردم که به تعداد برامون کباب بدن.. ننه مرضیه نفسش را بالا کشید و گفت: به به! عجب عطر برنجی پیچیده توی خونه! شما رسم دارین که شب خواستگاری شام هم میدین؟! رقیه لبخندی زد و گفت: نمی دونم اینجا رسم باشه یا نه؟! اما من همین یه دختر را بیشتر که ندارم، مهدی که گفت جز مادرش و دوتا خواهراش با شوهراشون کسی نیست، پس بهتر دیدم شام هم آماده کنیم که سنگ تمام بشه... ننه مرضیه که انگار حرفی گلوگیرش شده بود و هم می خواست بگه و هم میترسید بگه، سری تکون داد و گفت: ان شاالله این دختر هم خوشبخت بشه، تو خودت هم جوونی هنوز، با این برو رویی که داری احتمالا خواستگار زیاد هم داشته باشی، کم کم باید یه فکر هم به حال خودت بکنی، آخه آدمیزاد بی سر و همسر نمیشه و بعد نگاهی به محیا که آماده بلند شدن بود کرد و گفت: حالا که امشب شب تو هست،یه دعا کن هم مادرت با یه همسر خوب زندگیش رونق بگیره و هم عباس من با یکی ازدواج کنه و زندگیش سروسامان بگیره... محیا که ته کلام ننه مرضیه را گرفته بود، همانطور که از زیر چشم مادرش را نگاه می کرد خنده ریزی کرد و دستهاش را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا مامان رقیه را عروس کن و بعد بلندتر ادامه داد: آقا عباس هم داماد کن... رقیه که انگار به هجده سالگیش برگشته بود با حالتی دستپاچه به سمت آشپزخانه رفت و گفت: برم ببینم برنجا چطور شده، باید مخلفات کنار شام هم آماده کنم. ساعتی از شب گذشته بود، مهدی ماشین را جلوی عمارت مجلل پیش رویش پارک کرد و همانطور که به ساختمان اشاره می کرد با لبخند گفت: بفرمایید مامان اقدس! دیدی من حرف الکی نمیزنم، وقتی امر کردی آخر هفته عروس به خونه ات بیارم گفتم چشم، الان عروس آینده تون توی این خونه هست. اقدس خانم که بی خبر از همه جا بود، خیره به ساختمان پیش رویش بود و پلک نمیزد گفت: باورم نمیشه! تو کی به این محله ها آمد و شد کردی که همچی دختری را برا خودت انتخاب کردی؟! معلوم میشه عروس خانم، خانواده دار هستن. مهدی از ماشین پیاده شد و همزمان اقدس هم پیاده شد و مهدی نگاهی به ماشین پشت سرش که کسی جز دوتا خواهراش نبودند کرد و گفت: تو که هنوز دختره و خانواده اش را ندیدی از روی ساختمان خونه متوجه شدی که طرف خانواده دار هست؟! اقدس که زنی مادیاتی بود و انگار ذوق زده شده بود، گفت: من یه پیرهن از تو بیشتر پاره کردم، میدونم که هرکی هست، بااصالت هست و از زیر چشم به دوتا دامادش، یکی چاق و کوتاه و دیگری لاغر و کشیده بود نگاه کرد و گفت: کاش زودتر می گفتی از خانواده داریوش و مجید هم دعوت می کردیم بیان تا.... مهدی که از حس تکبر و تفاخر مادرش باخبر بود سری تکان داد و به سمت زنگ در رفت و در همین حین، ماشین دیگری جلوی در متوقف شد که کسی جز عاقد نبود... ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی 🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼🍂
🔵حتما بخوانید و تأمل کنید🔰 در قیامت نوبت حساب و کتاب مِثقالَ ذَرّه هاست! مِثقالَ ذَرّه که می گویند یعنی همان چند لحظه ای که بوی عطر زنی تمام مردی را بهم می ریزد ! مِثقالَ ذَرّه که می گویند یعنی همان چند لحظه ای که شخصی به نامحرمی لبخند می زند ولی فکرش ساعت ها درگیر همان یک لبخند است ! مِثقالَ ذَرّه حساب و کتاب زمانی است که با همسرش بلند می خندند وجوان مجردی هم درهمان حوالی آنها را باحسرت نگاه می کند!… مِثقالَ ذَرّه حساب کردن زمانی است که در پایان صحبت هایش با نامحرم به خیال خودش از روی ادب، جانم و قربانت می گوید، و رابطه ای را به همین اندازه سرد می کند ! مِثقالَ ذَرّه یعنی همان چند لحظه ای که با فروشنده ای نامحرم, احساس صمیمیت میکند!… و...... قدر این ها پیش ما خیلی کوچک است و به حساب نمی آید ! اما مِثقالَ ذَرّه که می گویند امثال همین هاست ! همین کارهای کوچکی که مثل ضربه ی اول دومینو خیلی کوچک است اما انتهایش را روزی که پرده ها کنار رفت خواهیم دید ! @Emam_kh
👆 واکنش سایت مقام معظم رهبری به توهین به سردار سلیمانی در مناظره شب گذشته @Emam_kh
12.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 کابینه پزشکیان ترسناک است ! ❌️ هشدار مهم استاد رائفی پور به مردم : 🔸️با تمام احترامی که برای آقای پزشکیان قائل هستم اما وقتی افراد دور و برشون رو میبینم، جز وحشت چیزی برای من نداره . این فیلم رو بفرستید برای کسایی که بین آقای جلیلی و پزشکیان تردید دارن ، اگر دیربجمبیم تا دولت سوم روحانی فاصله ای نداریم. ⭕️ دست به دست کنید برسه به دست تموم مردم @Emam_kh
🔴 شایعات دقیقه نود نتایج آرای ایرانیان خارج از کشور در دور اول اعلام شد: از مجموع ۹۷ هزار و ۹۶۷ رای جلیلی ۴۸۰۴۲ رای پزشکیان ۳۲۵۸۲ رای قالیباف۱۳۲۱۵ رای پورمحمدی ۱۰۶۲ رای آراء باطله ۳۰۶۶رای این در حالی است که در روز انتخابات شایعاتی درباره میزان آراء بالای پزشکیان در خارج کشور برای ایجاد جو روانی بر مردم مطرح شد که کذب بود ملت عزیز در این روزهای پایانی سرنوشت ساز مراقب شایعات رنگارنگ باشید پیشنهاد می شود در این دو سه روز آخر هر خبر عجیبی که در فضای مجازی مشاهده کردید را باور نکنید ... ✍ "قاسم اکبری" @Emam_kh
آدم!!!بفهم آدم!!! بفهم امنیتت ،اتفاق نیست بی آن مجالِ ماندنِ در این رواق نیست آدم!!! بفهم حرف ولیِّ زمانه‌ات از روی "خوش خوشانِ" هوا و مذاق نیست "خشکیده مغز": آنکه ندارد "سوادِ کار" در جنگ گرگ غرب به دستش "چماق" نیست نهج البلاغه خواندن یک‌ریز کی دهد سودی به آن کسی که به دستش چراغ نیست؟! گفتی که من به نام "منافق" نخوانمت اما مسیرِ تو که به غیر از نفاق نیست بی‌خون عاشقانِ شهید وطنِ بدان شور بهار تازه در این باغ و راغ نیست خنجر ز پشت بر دل مجروح‌مان زدی آدم!!! چقدر حرف وفاق؟این وفاق نیست! قاسم دوباره در شب حمله شهید شد این داغ تازه کمتر از آن درد و داغ نیست قاسم شرافت است ،بزرگی‌ست،عزت است آدم!!!شهید زنده که "مویِ دماغ" نیست داری به سر هوایِ ریاست بر این وطن این سیب قرمزی‌ست که مالِ چُلاق نیست گفتی اگرچه خود ز نفهمیدنت زیاد این را بفهم خوب که آدم، اُلاغ نیست ما "طالبانِ" مکتب عشقیم ،سالهاست "اعدام" حق برای شما کار شاق نیست کرب و بلاست باز و حقیقت به مقتل است ای هموطن به هوش! زمانِ فراغ نیست شاعر: @Emam_kh
🔆زنگ عبرت 👆ستاد لاکچری پزشکیان، سعادت آباد تهران… ♦️کاش این فقط نهج البلاغه نمیخواند و از حمایت از محروم و کوچیک شدن سفره مردم حرف نمیزد… ♦️اصلاح طلب ها خوشی هایشان با ثروتمندان ومرفه های بی درد مشغول هستند رای شان را از ما مردم فقیر می خواهند @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ نماینده کارگران شرکت هپکو افشا کرد؛ تهدید کردند پزشکیان رای نیاورد شما را بیچاره می‌کنیم! نماینده کارگران شرکت هپکو: 🔹به ما پیام دادند و گفتند اگر پزشکیان رای نیاورد و جلیلی رای بیاورد شمارا بیجاره می‌کنیم. 🇮🇷 @Emam_kh
✔️ خدا رحمت کند آقای مشکینی را: انتخابات را تشبیه می کرد به کربلا و میفرمود: ✅صحنه انتخابات صحنه کربلا است. ☑️کسی که در انتخابات شرکت نمی کند گویا دارد یزید را یاری می کند. ☑️کسی که در انتخابات شرکت می کند ولی رای سفید می دهد انگار در کربلا است ولی کاری نمی کند و هدفی ندارد تیر به سوی هدف خاصی نمی اندازد ☑️کسی که به غیر صالح رأی می دهد گویا دارد علیه امام حسین شمشیر می زند. ☑️کسی که می گردد و اصلح را انتخاب می کند گویا دارد از امام حسین دفاع می کند. 🌷رأی مسئولیت آور است. با دقت و بصیرت به کاندیدای اصلح رأی دهیم!!! @Emam_kh