فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حجت الاسلام کاشانی
🔹عطوفت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نسبت به ما چقدر است؟!
بسیار زیباست👌😔
@Emam_kh
🔺وقتی رهبری به جای انقلابیون شمشیر میزند!
🔹اینکه حضرت آقا در سخنرانیهای اخیر خود یکبار تحلیلگران نادان را هدف میگیرند، و بار دیگر منافقینِ یاس آفرینِ در لباس خودی را رسوا میکنند، اولا نشان از اهمیت موضوع دارد و ثانیا بیانگر اختلال در سیستم تبیینی جبهه انقلاب است که امام جامعه خود سعی میکند این نقیصه را جبران کند!
🔹خدا نکند آقا از کسانی که یک روز افسران جنگ نرمشان خوانده بود نا امید شده باشند؛ آنچه را رهبری امروز از پشت تریبون اعلام میکنند بدیهیاتی است که انتظار میرفت دیگران قبلا درباره اش روشنگری کرده باشند، نه اینکه شخصی در جایگاه ولی فقیه تازه آن را به مردم گوشزد نماید!
🔹مشکل اما فقط این نیست که تبیین نشده یا حجم روشنگری ها کم است؛ درد آن است که فضا را آنقدر غبارآلود کرده اند که ملت دیگر خوب و بد، و دوست و دشمن را نمیشناسد؛ برادر مقابل برادر قرار میگیرد و لجبازیِ ناشی از دو قطبی سازی آنقدر زیاد شده است که کسی حرف را جز از جانب رهبری نمیپذیرد!
🔹اینجاست که مقام ولایت خود احساس خطر میکند، و در حالی که دشمن خارجی را چندان جدی نمیگیرد و برایش تره هم خُرد نمیکند، اما این روزها مرتب از تحلیلگر نادان و گرگِ در لباس میش میگوید!
🔹دشمن اما برای همین مرحله هم برنامه دارد و میکوشد جامعه انقلابی را به سمتی ببرد که در برابر رهبری هم گارد بگیرد؛ حرفهایش را برنتابد؛ آن را تحریف و یا مصادره به مطلوب کند؛ زیر بار اشتباهات خود نرود! و اینجا اوج بهره برداری دشمن از کج فهمی ناشی از خود فهمیده پندارهای انقلابی است!
🔹واقعا تعجب میکنم که رهبری دیگر چگونه باید بگوید بابا بیدار شوید؛ آنچه شما در پی اش میدوید سرابی بیش نیست؛ انقلابی نه آن است که به بهانه نقد حتی از بیت رهبری هم نمیگذرد؛ سپاه را میکوبد؛ ارتش را میزند؛ فرماندهان را بزدل، و مسئولان را عامل دشمن مینامد!
🔹انقلابی واقعی فقط یک شاخص دارد و به جز رهبری مرید هیچ قدیسی نمیشود؛ از چه میترسید وقتی که ولی فقیه دارید؟ رهبری خود در کف میدان است؛ حقیقت را در کانال های زرد جستجو میکنید؟ اصلا میدانید گرگ در لباس میش یعنی چه؟
🔹یعنی آنگاه که قوه تشخیصمان مبتلا به مرض اختلال است و افراد بدخواه را در خیرخواه ترین هیبت ممکن میبینیم؛ اصلا طرف ممکن است بدخواه هم نباشد، اما مسیر درست و دقیقی را نمیرود؛ ممکن است درگیر خود منجی پنداری شده باشد. و این خیلی خطرناک است؛ خطرناک که چه عرض کنم، وحشتناک است!
🔹من یک ساعت ننشسته ام اینها را بنویسم که بگویم آنچه هشدارش را میدهم اِلّا و لابد درست است؛ خیر! شما میتوانید این حرف ها را از من نپذیرید؛ ممکن است حتی همین حرف ها نیز به سردرگمی شما بیافزاید؛ خیلی خوب؛ احتیاط کنید؛ اما چه باک وقتی شاخصی بنام ولایت، با آن عظمت در کف میدان است؟!
🔹به سخرانی های قبلی و امروز آقا گوش کنید؛ به آن فکر کنید و بپذیرید پیچیدگی های زمانه بسیار گیج کننده و حساس است؛ رسانه ها را؛ چهره های سیاسی را؛ بلاگرها را؛ تحلیلگرها را صرفا برای شنیدن نظرات متفاوت دنبال کنید، لیکن عقلتان را به آنها ندهید؛ و در پایان بیایید به ولایت برگردیم!
#عبدالرحیم_انصاری
@Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹 آیه۱۲۲ سوره انعام
🌸 أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا ۚ كَذَٰلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (۱۲۲)
🍀 ترجمه: آیا كسی كه مرده بود و ما او را زنده كردیم، و برای او نوری قرار دادیم تا در پرتو آن در میان مردم زندگی كند، مانند كسی است كه در تاریكی ها است و از آن بیرون شدنی نیست؟! این گونه برای كافران آنچه انجام می دادند، آراسته شد (۱۲۲)
🔴 شأن_نزول_آیات: این آیات در مکه نازل شده است. نقل شده است: ابوجهل كه از دشمنان سرسخت اسلام و پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» بود روزى سخت آن حضرت را آزار داد، «حمزه» عموى شجاع پیامبر كه تا آن روز اسلام را نپذيرفته بود و همچنان درباره آيين او مطالعه و انديشه مى كرد، به سراغ ابوجهل رفت و با مشت بر سر او كوفت، ولى ابوجهل به ملاحظه شجاعت فوق العاده حمزه از نشان دادن عكس العمل خوددارى كرد. سپس حمزه به سراغ پيامبر آمد و اسلام را پذيرفت. این آیات درباره اين حادثه نازل گرديد و وضع ايمان حمزه و پافشارى أبوجهل را در كفر مشخّص ساخت. از بعضى روايات نيز استفاده مى شود كه آيه در مورد ايمان آوردن عمّار ياسر و اصرار أبو جهل در كفر نازل گرديده است.
🌸 در آيات گذشته اشاره به دو دسته مؤمن خالص و كافر لجوج شده بود، در اينجا نيز با ذكر دو مثال جالب و روشن وضع اين دو طايفه مجسّم گرديده است. نخست اين كه افرادى را كه در گمراهى بودند، سپس با پذيرش حقّ تغيير مسير داده اند تشبيه به مُرده اى مى كند كه به فرمان خدا زنده شده است «أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ: آیا کسی که مرده بود و ما او را زنده کردیم» «وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النّاسِ: و برای او نوری قرار دادیم تا در پرتو آن در میان مردم زندگی کند»
🌸 منظور از اين نور تنها قرآن و تعليمات پيامبر نيست، بلكه علاوه بر اين، ايمان به خدا، بينش و درک تازه اى به انسان مى بخشد؛ افق ديد او را از زندگى محدود مادّى فراتر برده و در پرتو اين نور مى تواند راه زندگى خود را در ميان مردم پيدا كند، و از بسيارى اشتباهات محفوظ بماند. سپس چنين فردی را با افراد بى ايمان لجوج مقايسه كرده، مى فرماید: «كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها: آیا مانند کسی است که در تاریکی ها است و از آن بیرون شدنی نیست» و سپس اشاره به علّت اين سرنوشت شوم نموده «كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْكافِرِينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ: این گونه برای کافران آنچه انجام می دادند، آراسته شد»
🔹 پیام های آیه ۱۲۲ سوره انعام
✅ هدایت، کار خداست، هر چند خود انسان زمینه ی هدایت را فراهم می کند.
✅ استفاده از تمثیل در تبلیغ وتربیت مؤثر است.
✅ حق یکی ولی باطل بسیار است.
آیه 122🌹 ازسوره انعام🌹
أَ وَ مَنْ=آيا کسی که
كانَ=بود
مَيْتاً=مرده
فَأَحْيَيْناهُ=پس زنده کردیم اورا
وَ جَعَلْنا=وقرهر دادیم
لَهُ=برای او
نُوراً =نوری راکه
يَمْشِي=راه می رود
بِهِ =باآن
فِي =در[میان]
النَّاسِ =مردم
كَمَنْ=مانند کسی هست که
مَثَلُهُ =حالتش [این است که او]
فِي=در
الظُّلُماتِ =تاریکی هاست
لَيْسَ=که نیست
بِخارِجٍ =بيرون آینده
مِنْها=ازآن ؟
كَذلِكَ=بدین سان
زُيِّنَ =آراسته شده است
لِلْكافِرِينَ=برای کافران
ما كانُوا يَعْمَلُونَ=آنچه می کردند
🌹🍃🌹🍃🌹
#داستان_امروز
《حتی از سالاد شیرازی هم نگذشتند!》
سریالهای کرهای را دیدهاید؟
یانگوم، جومونگ و ...
دقت کردهاید که این سریالها علاوه بر تاریخ سازی، بسیار ماهرانه تمامی دستاوردهای علمی و هنری و ... جهان را به نام خود به خورد مخاطب میدهند!
حالا تصویر بالا را مشاهده کنید؛
متعلق است به مراسم جوایز علمی توبیتک ترکیه
تصاویر دانشمندان ایرانی مانند ابن سینا و ابوریحان بیرونی را برای تقدیر از این دانشمندان برجستهی ایرانی روی پرده نقش نکردهاند!
بلکه
درحال معرفی این دانشمندان به عنوان پیشینه علمی ترکیه هستند!
تعجب نکنید؛
این روند تکراری سرقت تاریخی_فرهنگی ایران است
۱۵ سال پیش طرحی اسرائیلی تصویب شد با هدف ثبت فرهنگ و تاریخ ارزشمند ایران به نام کشورهای همسایه!
دانشمندانمان را ترکیه ثبت میکند
بادگیر یزدمان را امارات!
زورخانه را جمهوری آذربایجان!
لباس های محلی و شعرایمان را و …
حتی از سالاد شیرازی هم نگذشتند!
اسرائیل به نام خودش ثبت کرد
ممکن است بپرسید که چه بشود؟
که همانکه کره واجب میداند برای خودش بسازد را از ما سلب کنند
که نسل های بعدی ما بگویند:
ایران چه ارزشی دارد؟
اصلا تمدن، فرهنگ، تاریخ و هویت ایران چیست که خودم را متعلق به آن بدانم و ببالم!
و به زودی تاریخ وتمدنمان بااین سرقتها تحریف خواهدشد
و با این روند ما آخرین نسلی هستیم که دغدغه حفظ کشور عزیز و ارزشمندمان را داریم
بنگرید به اطرافتان
آیا تعلق خاطری که شما به ایران ارزشمند دارید در نوجوانان و جوانان میبینید؟
و خطرناکتر آنکه؛
آنچه ذکرشد فقط بخشی ار ماجرای سرقت ارزشهای ما است
✍ #م_طالبی_دارستانی
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢سردار فدوی: خیلی ضایع است که میگویند نیروگاههای ما سوخت ندارند
▪ما بالاترین کشور دنیا در موضوع انرژی هستیم
▪نفت و گازمان را اگر روی هم بگذاریم، اول دنیا میشویم
▪ما باید این موضوعات را به حول قوه الهی حل کنیم
@Emam_kh
💠 #وضو_با_دست_چپ
💬 اگه کسی دست راستش مشکل داره، مثلا انگشتای دستش قطع شده یا به خاطر زخم و جراحتی بستهاس، میتونه با دست چپ صورتش رو بشوره و مسح سر و پای راست رو هم با دست چپ بکشه؟
🔹 بله می تونه؛
✅ در مورد مسح سر
🔹 آقای سیستانی می گن می شه مسح سر رو با دست راست و چپ هر دو کشید، آقای خامنهای، مکارم، وحید، نوری و شبیری هم چون احتیاط واجب دارن که باید با دست راست باشه، مقلدین شون در این مسأله میتونن به آقای سیستانی رجوع کنن.
✅ برای مسح پای راست
🔹 آقای خامنهای، سیستانی و شبیری میگن میتونید با دست چپ مسح هر دو پا رو بکشید، آقای مکارم، نوری و وحید هم که احتیاط واجب دارن با دست راست باشه، پس مقلدینشون در این مسأله میتونن به گروه اول رجوع کنن.
📚 العروة الوثقى، ج1، افعال الوضو، الثانى.
@Emam_kh
✹﷽✹
نـاحــله
قسمتسیونهم
نوشتهفاطمهزهرادرزیوغزالهمیرزاپور
حرفشو قطع کردمو
_خیلی سخت اومدم ریحانه...
خیلییی!!!
+عه پس خوشا به حالت
چقدر قشنگ طلبیده شدی تو دختر .بهت حسودیمشد .
تک و تنها ...
آرزوم بود اینجوری...
_فقط همین تعداد اومدن ؟
+اووو نه بابا خدا رو شکر خیلی زیاد بودن.
مراسم تموم شده الان!!!
_اره میدونم
+نبودی کههههه اصلا جا نبود واسه نشستن.
هم اقایون هم خانوما اصلا یه سریا بیرون واستاده بودن .
به لطف داداشم مراسم وداعشونو اینجا گرفتیم.
خیلیم باشکوه شد.
_نامرد چرا نگفتی تشیعشون کیه؟
بهت زده نگام کرد
+تو که همینشم نمیخواستی بیای!!
_خب بابام......
متوجه شد منظورمو برا همین دیگه ادامه نداد
مشغول صحبت بودیم که از تو جیبش یه شیشه ای در اورد و سمتم دراز کرد .
+بیا عزیزم. اینو برا مهمونا درست کردیم. فقط یه دونه موند گفتم یادگاری نگه دارم. ولی مث اینکه قسمتِ تو بود .
ازش گرفتمو عجیب نگاش کردم که با صدای بابام وحشت زده برگشتم سمت در
ابروهاش به هم گره خورده بود
+اومدی شهید ببینی یا ....!؟
نمیخاستم بیش تر از این آبروم بره.
_اومدم پدرجان اومدم.
اینو گفتمو از ریحانه خداحافظی کردم و پشتِ بابا رفتم بیرون.
سوار ماشین شدمو رفتیم.
تو راه شیشه رو باز کردم که ببینم چیه.
یه نامه پیچیده که با یه خط خیلی کوچولو نوشته بود
"به حرمتِ خونِ این شهید !تو امانت داری خیانت نکن!!!تو نزار چادرِ مادرش ایندفعه تو کوچه ها خاکی شه!!!تو زمینه ی حضور گلِ نرگسُ فراهم کن!!!!"
آخی چه متن قشنگی!!
ولی !!چادرِ مادرش؟
امانت؟
شیشه رو سروته کردم یه کاغذ دیگه ازش افتاد تو بغلم.
خیلی کوچیکتر از قبلیِ بود.
بازش کردم.
نوشته بود
"به نیت شهید ۱۰۰ صلوات سهمِ شما"
مشغول فرستادن صلواتام بودم که رسیدیم خونه!
________
محمد:
_ بچه ها اروم اروم بلندش کنید!
بسم الله
یاعلی گفتنو پاشدن
که یه صدای دوییدن توجه همه رو جلب کرد.
همه برگشتیم سمت صدا.
دقت که کردم دیدم همون دوست ریحانس.
واسه چی اومده اینجا الان ؟
اگه واسه مراسم میخواست بیاد که تموم شده .
تازه ریحانه هم گفته بود که نمیاد کلا.
روشو کرد سمت محسن .حس کردم حالش بده.
به اسمِ کوچیک صداش زد.
+آقا محسن؟
هممون تعجب کردیم.
این بچه سرجمع یه بار با محسن بیشتر هم کلام نشد چرا انقد گرم گرفته؟
+ببخشید با شمام میشه خواهش کنم یه دقیقه نرید؟
با محسن چیکار داره!!
میخواستم ریحانه رو صدا کنم بیاد دوستشُ جمع کنه که ادامه داد.
+میشه یه دیقه شهیدُ بزارید زمین!!!؟؟
من به زور خودمو رسوندم اینجا.
ریحانه بهش نزدیک شد
+عه اومدی؟؟؟ چرا انقدر دیر؟؟؟
سرشو برگردوند سمتش
_میگم برات بعد.
الان میشه به اینا بگی فقط یه دیقه اجازه بدن منم ببینم شهیدُ؟
ریحانه برگشت سمت من و سرشو تکون داد به معنی اینکه بگو شهیدُ بزارن زمین.
با تردید نگاشون کردم و به محسن اشاره زدم همین کارو کنن و خودم رفتم گوشه ی انتهایی هیئت و نشستم.
سرم از شدت درد در حالِ انفجار بود.
اما دلم میخواست ببینم این دختره چه واکنشی نشون میده .
بچه ها تابوتُ آروم گذاشتن روزمین و یه خورده ازش فاصله گرفتن.
دیدم زانو زده جلوش.
به شدت گریه میکرد...
بعدِ چندثانیه سرشو گذاشت رو تابوت .
دلم میخواس بزنم تو سرم واسه قضاوت عجولانم!
از کنار شهید بلند شد .
با انگشتم به محسن اشاره زدم که برن.
دوباره همه نشستن و با بسم الله و یاعلی شهیدو بلند کردن و بردنش بیرون تو جیپ گذاشتن.
خیلی خسته بودم حتی نمیتونستم از جام پاشم.
ولی به حال این دختره غبطه میخوردم.
همچین یه بارَکی اومد .
یه بارکی با شهید تنها خلوت کرد ....
ریحانه اومد کنارم نشست
برگشتم سمتش و
_چیه؟ چرا اومدی پیش من؟
چرا نگفتی به دوستت داره میاد چادر سر کنه ؟
این که خوبه که. خب پس حتما میدونه شهید حرمت داره.
بسته فرهنگیمونو دادی بهش؟
چش غره دادو
+چقد که تو حرف میزنی اه.
باشه بعد تعریف میکنم برات.
از جاش پاشد و میخاست بره که صداش کردم.
_ریحانه
برگشت طرفم
+باز چیشده؟
پَرِ چادرشو گرفتمو بوسیدم.
_مرسی که انقد گُلی!
یه لبخند عمیق نشست رو لباش.
به همون اکتفا کرد و رفت سمت دوستش که حالا تقریبا به موازات ما اون طرف حسینه نشسته بود.
از جام پاشدم و رفتم سمت در.
که دیدم محسن منتظر نشسته.
+کجایی حاجی بیا دیگه اه این دختره آبرومونو برد.
کج و کوله نگاش کردمو و با خنده گفتم
_چیزی نگفت که بیچاره.
این و که گفتم با مشتش زد رو بازوم .
بچه ها دورِ جیپ جمع شده بودن .
تک تک همشونو به گرمی بغل کردمو ازشون به خاطر زحمتایِ امروز تشکر کردم.
به راننده ی جیپ هم دست دادم و سلام علیک کردیم.
ادامهدارد...
✹﷽✹
نـاحــله
قسمتچهلم
نوشتهفاطمهزهرادرزیوغزالهمیرزاپور
به سرهنگ و بقیه بالا دستیا هم دست دادم و ازشون خداحافظی کردم.
راننده ماشینُ استارت زدو حرکت کرد.
بقیه بچه های سپاه هم دورش با موتور و ماشین راه افتادن.
تو شلوغیا چشَم خورد به بابای همون دختره.
دلم نمیخواست باهم هم کلام و هم نگاه شیم.
انقدر نگاش نافذ بود که حس میکردم همه ی مغزمو میخونه.
از یه طرفم حس میکردم دختره جریان اون شب هیئت و برا باباش تعریف کرده که اینجوری سنگینه...
به هر حال برای اینکه قضیه عادی جلوه کنه دستمو گذاشتم رو شونه محسن و
_بح بح الان دیگه فقط منُ تو موندیم
که شاعر میفرماد
"لحظه به لحظه ی تو خنده به گریه ی چشمامه"
حالام که
"جاده خالی شهر خالی...
هوووووووو"
محسن که دیگه روده بر شده بود از خنده گف
+حاجی بابای دختره پیاده شد از ماشین ...
هیس.
اومد جلو دستمو دراز کردم که سلام کنم دیدم از کنارم گذشت و رفت تو !
چقدر عصبانی.
یه چیزی گفت و برگشت تو ماشین که دختره هم پشتش اومد.
متوجه حضور ما نشد رفت تو ماشین و نشست که محسن هولم داد تو حسینیه و
+یالا حاجی رف حالا تعریف کن جریانشو.
با دیدن ریحانه خودشو جمع کرد.
_من چه میدونم قرار بود ریحانه تعریف کنه.
ریحانه سرشو انداخت پایینو
+چیو؟
_قضیه همین دختره!
+الان شما سوژش کردین یعنی؟
محسن گف
+بابا خودش سوژس دیگه نیاز نداره که ما سوژش کنیم.
با حرفش عصبانی شدم
ابروهام گره خورد تو هم.
زدمپسِ گردنش.
_راجب یه دخترِ غریبه که شناختی ازش نداریم اینجوری حرف نزن!!
+بله فرمانده!!!
_خجالتم که نمیکشی
رومو کردم سمت ریحانه و
_خب دیگه بگو چرا دیر اومد؟
+اها.
ببینین این باباش قاضیه خیلی کله گندن.
پولدارم که هستن ماشالله!
ولی باباش زیاد مذهبی نیست ریلکسه!
کلا مث اینکه از مذهبیا هم زیاد خوشش نمیاد .
ولی خودِ فاطمه بیشتر گرایشش به ماهاس انگار.
نظر من اینه ما باید رفتارمون جوری باشه که جذبِ ما شه و از ماها خوشش بیاد.
میگن باباهه قاضیِ خوبیه ها.
مرد بدی نیست ولی خب شخصیتش اینجوریه.
سرمو تکون دادمو
_که اینطور...
محسنم سرشو به تبعیت از من تکون داد و
+میخاین عاشقِ من شه؟ نظرتون چیه؟
اینو که گفت مث فشفشه پرید و از هیئت خارج شد.
منم یه گوشه نشستم به ساعت نگاه کردم تقریبا ۱۰ بود.
همونجا دراز کشیدم و ساعدِ دستمو گذاشتم رو سرم که ریحانه مشغولِ جارو برقی شد.
روح الله هم از اتاقِ سیستم صوتی اومد بیرون و مستقیم رفت پیش ریحانه.
چقد ذوق میکردم میدیدمشون.
چه زوجِ خوبی بودن.
مشغول حرف زدن شدن که داد زدم
_هی دختر کارتو درست انجام بده.
روح الله که تازه متوجه حضور من شد خندیدو اومد سمت من که پاکت دستمال کاغذیو پرت کردم سمتشو
_نیا اینجا مزاحمم نشو میخام بخوابم
با این حرفم راهشو کج کرد و رفت بیرون از هیئت پیش محسن.
منم چشامو از خستگی رو هم گذاشتم.
ولی صدای جارو برقی اذیتممیکرد.
بعد چند دقیقه روح الله و محسن دوباره اومدن تو و مشغول نظافت شدن.
فکر این دختره از سرم نمیرفت .
با این اوضاعی که ریحانه تعریف کرده بود پس چه سعادتی داشت.
حوصلم سر رفته بود ...
ازمحسن و روح الله و بقیه بچه ها خداحافظی کردم و تاکید کردم که درِ حسینیه رو قفل کنن .از هیئت بیرون رفتمو یه راس حرکت کردم سمتِ اِل نودِ خوشگلم.
وضعیت مالیِ خوبی نداشتیم ولی چون همیشه تو جاده بودم
تهران شمال یا شمال تهران بابا میگفت که یه ماشینِ بهتر بخرم که خدایی نکرده اتفاقی نیوفته.
به هر حال بهتر از پراید بود!
دزدگیر ماشینو زدمو نشستم توش
ریحانه پشتم اومد نشست تو ماشین.
_نمیری خونه شوهرت؟
+نه بابا چقدر اونجا برم.
استارت زدمو روندم سمت خونه .
تو این مدت که خونه نبودیم قرار شد علی و زنداداش پیش بابا بمونن و مواظبش باشن.
بعد چند دقیقه رسیدم .
ریحانه پاشد درو باز کرد.
ماشینو بردم تو حیاط و پشتش ریحانه درو بست و یه راست رفتیم بالا.
_
فاطمه:
حال دلم خوب شده بود
اشکام باعث شد خیلی سبک شم
گفتم الان که حالم خوبه و ذهنم آرومه یخورده درس بخونم
دوساعت مفید به درس خوندن گذشت
یه روز مونده بود به عید و من هنوز سفره هفت سینم و نچیدم
یه نگاه به ساعت انداختم ۴ بود. خب کلی وقت داشتم هنوز .
دراز کشیدم و گوشیمو برداشتم
اینستاگرامم و باز کردم
تا صفحه اش و باز کردم عکس محمد و دیدم
محسن پست گذاشته بود
خواستم کپشن و بخونم که اون پست پایین رفت و عکسای دیگه بالا اومدن
پیح محسن و سرچ کردم
انگار عکس و تو مراسم عقد ریحانه گرفته بودن
همون لباسا تنش بود .همون مدل مو هم داشت.
وقتی متن و خوندم فهمیدم که تولدشه.محسن بهش تبریک گفته بود
با یه ذوق عجیب رفتم تو پیجش ببینم خودش چی گذاشته
هیچپست جدیدی نذاشته...
ادامهدارد...
🔰 راست گفتند آخرالزمان اوضاع عجیبی است دین داری افراد ‼️
💠 زمانه عجیبی شده برادر من ، با شما هم هستم خواهر من
این متن دو صفحه ای رو خواهشا با دقت بخوان 👇👇
👌 یه دورانی بود که آقا کوچکترین اشاره ای به چیزی داشتند ، همه بچه انقلابی های باوفای با صفا یک صدا می گفتند #لبیک ، چشم آقاجون ، از تو به یک اشاره ، از ما به سر دویدن...
⬅️ آقا یه بغض کوچیک در حرفهاش می کرد مثل تیر 78 ، همه گریه ها بلند میشد ، آقا برای همه ما #شاخص بود ، اصلا توجیه و سانسور و تحریفی در کار نبود ، هر چی آقا میگفت همه یک صدا #چشم گویان بودند.
👈 تا اینکه کم کم رسیدیم به دور دوم احمدی نژاد و صداهای مخالفش ، اون هایی که ذوب در محمود شدند ( بخوانید محمود ذوبی ها) کم کم شروع کردند به تحریف حرفهای آقا. چرا ⁉️ چون محمود ذوبی بودند ، نه آقا ذوبی ‼️ چون نمی خواستند ذره ای بر ساحت خدایگان آمون ، محمود کبیر ، خدشه ای وارد بشه ! چون اگه محمود زیر سوال میرفت ، همه اونها هم که بهش زنجیر شده بودند می رفتند زیر سوال.
خب سخته آدم باور کنه زیر سوال رفته ، پس به جای کار عاقلانه پذیرش حرف رهبری و درست کردن خودشون ، رفتن سراغ جاهلانه ترین کار ممکن و تحریف و سانسور حرفهای آقا ، مخصوصا در سال های 90 الی 92 ، به شدت شاهد این مورد بودیم .
🔰 این اوضاع کمی فروکش کرد تا اینکه رسیدیم به #فتنه_بنزین سال 98 ، بعضی ها نتوانستند درک کنن چرا آقا از تصمیم مسئولین دفاع کرد ، رسما گفتند #ارادت ما به آقا کم شد ، آره عزیزم !
آهان ، صبر کن ، یه جای دیگه هم این جمله رو گفتند ، کجا بود ؟ آ.. ، اوم... آهان ! سر قضیه #استیضاح حسن روحانی !
چون آقا مانع شد صریحا گفتند نخیر ،نظر ما درسته ، باید استیضاح بشه ، حالا که آقا نذاشت پس بذار دوباره بگیم 👈 #ارادت ما به آقا کم شد 👉 یکی نیست بهشون بگه آخه گنجشک جون ، این درخت اینقدر تنومند هست که تو هر زمان بیایی و بری ، اون اصلا متوجه تو نیست ‼️ برو کشک خودتو بساب ‼️
❌ اما .. اما ... ای خدا ، چی بگم... رسیدیم به #فتنه مخوف و چند لایه و به شدت ترسناک #واکسن_هراسی ، دیگه نه فقط آقا ، بلکه از روی #نظام هم رد شدن ، اون هم نه با پا ، بلکه با لودر ، از اون بزرگ ها ، از جنس کاترپیلار ها ! یه سرچ بزن می بینی چقدر بزرگتر از این لودرهای معمولیه !
👈 دیگه در این فتنه کسی نبود در نظام که اونها زیر سوال نبرن ، رهبری که دست بسته بود و اطلاعات غلط بهش میدادن، ( حالا خوبه اطلاعات همین جماعت هم از سایت خبررسانی حسن کچل و رفقا گرفته میشد !) ، بیت رهبری هم پر بود از نفوذی ها ، وزرای بهداشت هر دو دولت روحانی و شهید عزیزمان هم که نیروی صهیونیست بودن ، کلا گلوبال ها و نیروهای اسرائیل اومده بودن ماموریت به ایران ، خلاصه همه رو زدن ، رحم نکردن ، تا جایی که یک دروغگوی اعظم که خودش رو متخصص سایبرنتیک میدونست گفت رهبری رو مجبور کردن به واکسن زدن ! حالا یکی به این مهندس بگه ربط سایبرنتیک و واکسن چیه ، خودشم نمیدونه ! تمام نظام رو بردن زیر سوال که چی ؟ که بکن تحلیل ما درسته ، ما هستیم رستم دستان ، یل سیستان ، پلنگ مازندران ، معمولی قهرمان ...
ما با بالا در ارتباطیم ، شماها همین پایین پایین ها چرخ بزنید...
❌ دیگه شروع شد... چی ⁉️ چی برادر ⁉️ چی شروع شد حاجی ⁉️ چی میخوای بگی ⁉️
👈 فتنه #اعتبارزدایی_از_حرفهای_رهبری ، فتنه #از_حجت_انداختن_رهبری
👌 دیگه رهبری معیار نشد ، طوری رهبری و بیت رهبری رو زدن ، که دیگه حرفهای فلان آقا جلسه ای و خانم جلسه ای و #طالب های تحصن و تجمع ، براشون شده بود وحی الهی ، آقا هم فقط یه وقت هایی به دردشون میخورد، دیگه رسما از رهبری عبور کردند 😔
👈 هر جا حرف رهبری با حرف اونها جور بود ، آقا آقا می کردن ، هر جا هم مخالف حرفهاشون بود یا بیت رو زیر سوال می بردن یا می گفتند آقا طبق مصلحت اینو گفته داخل جمع ، وگرنه ما داخل بیت شنود داریم ، آدم داریم ، خبر داریم آقا در جمع خصوصی چیز دیگه میگه ، آره ، آره ، شک نکن ، عموی من داخل اطلاعاته و اینها رو بمن گفت ، به کسی نگی ها !! آفرین !
❌ همان زمان گفتیم رهبری را از حجیت نیاندازید ، این #فتنه اگر جرقه بخورد دیگر خاموش نمی شود تا وقی تمام ریشه و ظاهر و نهان شما را به باد ندهد ، گوش ندادند و ندادند ❌
ادامه در صفحه 2 👇👇👇
👆 ادامه از بالا
👌 در روایات داریم که اصلا سمت گناهان کبیره نروید ، چون یک بار که انجام دهی ، دیگر قبح گناه ریخته و سری های بعد جرأت بیشتری پیدا می شود تا جایی که دیگر آن گناه #عادی می شود ، پناه بر خدا ، پناه بر خدا از دست نفس و شیطان رجیم ...
😔 حالا دیگه زیر سوال بردن بیت و رهبری براشون عادی شد ، وقتی رئیسی عزیز زنده بود ، مدام تخریبش کردند ، هر چی می گفتیم داداش ، خواهر ، آجی ، باجی ، حاجی ! نکن عزیزم ، رهبری صریحا گفته از مسئولین قدردانی کنید ( 14 خرداد 401) ، چرا نمی کنید ؟ رهبری صریحا گفته از همه دولتها تعریف می کنم اما از این دولت ( دولت شهید رئیسی) علاوه بر تعریف ، #تمجید هم می کنم ، هر چی می گفتیم داداش ! آقا چند بار خودش کاغذ دست گرفت و خدمات دولت رو #لیست کرد برای مردم ، تو چرا نمیگی از خدمات ....
در جواب می گفتند آقا #تعارف کرده ! حرف دلش نبوده ! منظور آقا این بوده که دولت باید خوب بشود ! دولت باید کاری کند که تمجید بشود !!! جمله آقا انشایی (دستوری) بوده ، نه خبری ‼️‼️‼️ امان از آن نماینده مجلس بی اطلاع که این تحلیل مسخره و کودکانه رو در دهن این جماعت انداخت.
❌ دیگه تمام شد ، آن #فتنه که در دوران واکسن هشدارش رو داده بودیم شعله ور شد ، گر گرفت ، دیگه با آب و کپسول آتش نشانی هم خاموش نمیشه ، چون مثل قارچ دارن رشد می کنن کانال ها و سوپر تحلیل گرانی که مدام در حال زیر سوال بردن رهبری و تدابیر نظام هستند...
👈 دیگه هر چی میگیم آقا فرمود نه تعلل می کنیم نه عجله ، آقا فرمود سری های بعدی هم اگر خواستیم بزنیم در زمان خودش می زنیم ، آقا فرمود حقا و انصافا مسئولین هیچ کوتاهی ندارند ، آقا فرمود مطمئن باشید و... اصلا انگار نه انگار ... حرف فلان کانال دار و آقا خانم جلسه ای براشون شده وحی !
⬅️ تاریخ به ما میگه این افراد با چنین ویژگی هایی ، قطعا و بدون هیچ شک و تردیدی روزی راهپیمایی خیابانی علیه نظام هم خواهند داشت ، روزی مستقیم و صریح جلوی نظام خواهند ایستاد ، در این شک و تردیدی نیست . چون خودشون رو معیار درست انقلابی و مسلمان میدونن ، و هرکس طبق نظر اونها رفتار نکنه از دایره انقلاب خارجه ، حتی خود نظام هم اگه خارج شد باید راهپیمایی کرد و اون رو به مسیر آورد !!! دقیقا شبیه به خوارج که مولا را خارج شده از اسلام می نامیدند !
👈 هی روزگار ، هی... ایکاش دوباره بر می گشتیم به دورانی که آقا اگر یک اشاره می کرد ، همه می گفتیم چشم ‼️
ولی الان نظرات آقا بعد از تحقیق و تفحص و بررسی در جلسات با حضور افراد لیسانس ناپلئونی و تحقیق از سایت خبری پیزوری نیوز و زپرتی نیوز و... و موافق بودن با نظرات این جماعت ، تازه می رود در صف عمل ! البته به آن شکل که خودشان می خواهند !
دیگر رسیدند به مرحله فلانی ذوبی ! ذوب در دیگران شدن ! حرف دیگران حجت هست برایشان و حرف آقا هیچ !
فتنه به شدت در حال شعله ور تر شدن هست ، اگر توان خاموش کردن نداریم حداقل سعی کنیم آتش نگیریم...
✍️ احسان عبادی
@Emam_kh
38.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رهبری کیست؟
💠 فیلمی بینظیر که همه ملت ایران
با هر گرایش و سلیقهٔ ای باید آنرا ببیند.
🎙حجت الاسلام راجی
🌟 اللهمعجللولیکالفرج
@Emam_kh
🔴 امان از تردید و تعلل
🔹اظهارات تامل برانگیز نتانیاهو(بند آخر) :
"انتظار در اسرائیل و آمریکا این بود که پاسخ حزبالله مانند چیزی باشد که اسرائیل قبلاً ندیده بود و برجهایی را در تل آویو واژگون کند. اما آنها مات و مبهوت شده بودند و به دلیل اقدامات بعدی اسرائیل، نتوانستند به طور موثر مقابله کنند"
🔺حتی دشمنان هم از تعلل های بیجا در جبهه مقاومت تعجب کرده اند!!
مشکل از جایی شروع شد که ما با سیاست زدگی و تحلیل های اشتباه و دور دادن به تردیدافکنان، راه را برای جنایات بزرگتر دشمن هموار کردیم.
برای تغییر این وضع نامناسب و خطرناک بایستی هرچه زودتر امر ولی خدا را در برهم زدن خطای محاسباتی دشمن اجرایی کنیم و گرنه دشمن قطعا جلوتر هم می آید ...
#وعده_صادق۳
✍ "قاسم اکبری"
@Emam_kh
سوریه-AudioConverter.mp3
11.23M
🔴بشنوید؛ سه نکته مهم درباره قدرت ویژه ایران و حوادث منطقه
⁉️آیا قدرت جمهوری اسلامی ایران وابسته به کشورهایی مثل سوریه و یا حتی روسیه و چین است ...
⁉️آیا پس از سوریه، دشمنان جرات تعرض به ایران مقتدر را دارند...
⁉️آیا اگر برخی از مسئولان به وظیفه خود در جلوگیری از بی بند وبارهای مجازی و فرهنگی عمل نکنند، انقلابی ها درحمایت و دفاع از نظام مقدس جمهوری اسلامی کوتاهی می کنند ؟؟!!
❌حجت الاسلام حاج کمیل کاوه
🇮🇷عالیه گوش کنید
نشر دهید
امید آفرینی کنید
جهاد تبیین وظیفه ی شرعی ماست
#لبیک_یا_خامنه_ای
🌹اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اعتراف «شهرام همایون»:
دولتهای استعماری میخواهند ایران با ابزار رسانه اشغال کنند
نقش بیبیسی در سقوط خرمشهر
✍حالا بهتر میتوان دلیل فشار برای رفع فیلتر برخی سکوهای آمریکایی اسرائیلی مثل واتساپ و اینستاگرام و تلگرام و عمق خیانت برخی مسئولین را فهمید
❌ خیلی مهم/ این همه قرارگاه و رسانه و سازمان فرهنگی با بودجه های کلان در مملکت ما وجود ندارد اما هیچکدام نتوانسته اند به اندازه این یک دقیقه این شخص خارج نشین عمق توطئه های دشمن را برای مردم تبیین و روشنگری کنند.
ارتش امروز دشمن ارتش رسانه هست.
🇮🇷 @Emam_kh
⭕️ بهترین دلیل
🔹در مراسم دولتی روز زن و در حضور پزشکیان،یکی را اجیر کردند تا با عباراتی شاعرانه علیه قانون حجاب خطابه بخواند و چندین مرتبه خطاب به پزشکیان تکرار کند:به عنوان حقوق دان از شما می خواهم که اجازه ندهید قانون(حجاب)اجرا شود و من با قانونی شدن امور مخالفم و نباید نفت روی آتش ریخت!
🔹 بهترین دلیل برای ضرورت اجرای قانون حجاب و عفاف،ترتیب دادن این نمایش مضحک یک نفره علیه قانون حجاب و عفاف است!
نمایشی که نویسنده،کارگردان،تهیه کننده، و تماشاچی آن یکی بوده است!
مخالفان حجاب( بله! مخالفان حجاب) هیچ دلیل عقلی و شرعی و قانونی برای اجرا نشدن قانون حجاب و عفاف ندارند و ناگزیر به خیمه شب بازی و قرائت متنهای لوس بی استدلال علیه حجاب در حضور پزشکیان متوسل شده اند و لابد نمی دانند که پزشکیان اولین مخالف این قانون(و برخی دیگر از قوانین مملکت)است و برای همین دنبال قانع کردن او برای زیرپاگذاشتن قانون حجاب و عفاف هستند!(علت مخالفت این جماعت با حجاب هم این است که بنا به نظر کارشناسان دولت چهاردهم و اطرافیان پزشکیان، برهنگی زنها و گسترش بی عفتی و بی حجابیِ نوامیس مملکت منجر به ثبات نرخ ارز،حل کمبود گاز و برق،افزایش شغل و رشد اقتصادی خواهد شد!)
🔹وقتی نتانیاهو،بایدن،اینترنشنال، رضاپهلوی،مهناز افشار،گوگوش، عباس عبدی،محمد مهاجری،مجمع محققین و مدرسین،مسعود پزشکیان، محقق داماد،صدف بیوتی،خانم سخنگوی دولت، الیاس حضرتی ،مهدیه گلرو،دکتر محمد فاضلی، پرستو احمدی، وزیر علوم دولت چهاردهم ،سخنگوی فارسی زبان ارتش اسرائیل و چند نفر دیگر همزمان و هماهنگ، با قانون حجاب و عفاف مخالفت کرده و خواستار عدم اجرای آن شده اند چه باید کرد؟
آیا چاره ای جز اجرای دقیق این قانون باقی می ماند؟
آیا مخالفت افراد مذکور بهترین دلیل برای اجرای این قانون نیست؟
✍ دکتر کوشکی
🇮🇷 @Emam_kh