📌ویژگی کاندیدای_اصلح چیه؟
1⃣ تقوا
🔹مقام معظم رهبری مدظلهالعالی میفرمایند: «اگر در نظامی، مسئولان نظام باتقوا باشند، فساد در آن نظام راه پیدا نمیکند».
🔹تقوا یعنی اگر کار پنهان شخص آشکار شد، از خدا و مردم خجالت نکشد.آیتالله مجتهدی تهرانی رحمةاللهعلیه میفرمودند:«تقوا یعنی اگر یک هفته، مخفیانه از همهی کارهای ما فیلم گرفتند و گفتند اعمال هفتهی گذشتهات در تلویزیون پخش شده، ناراحت نشویم».
#انتخابات
#مجلس_انقلابی
@Emam_kh
✅ درمان گل مژه
✨کیسه چای سبز را چند دقیقه در آب گرم بگذارید. سپس آن را فشاردهید تا آب اضافی گرفته شود. چشمانتان را ببندید و کیسه چای مرطوب را روی پلک آسیب دیده گذاشته و کمی فشار دهید. 🕑 ۵ دقیقه نگه دارید. این روش را چند بار در روز تکرار کنید تا زمانیکه اندازه گل مژه کاهش یابد و هیچ دردی نداشته باشد. این راه حل می تواند با کیسه های چای سیاه هم انجام شود.
@Emam_kh
🚩 رئیسی: مجرمان اقتصادی خود را برای حساب پس دادن آماده کنند
رئیس قوه قضائیه در جلسه مسئولان عالی قضایی:
🔹مبارزه با فساد اقتصادی همواره در دستگاه قضائی و از جمله دادگستری تهران وجود داشته است و اکنون نیز جریان دارد اما ضرورت ایجاب میکرد یک مجتمع اقتصادی داشته باشیم تا بخشها و فرآیندهای دادرسی در آن متمرکز شود و این بخشها کنار هم قرار گیرند. به طور طبیعی کنار هم قرار گرفتن بخشهای مختلف، فرآیند دادرسی را تسهیل کرده و موجب دقت بیشتر قرار گیرد.
🔹 در حوزه شفافیت مسئله نخست، اسناد و قراردادهای مرتبط با موضوع و مسئله دوم پول است. اگر پولی گردش بسیار بالایی داشته باشد اما کالایی وارد کشور نشود خوف پولشویی وجود دارد و نقطه اتصال سوم کالا است.
@Emam_kh
🔰#فردوست یار غار #شاه در کتاب خاطراتش مینویسد:
«در سالهای اشغال ایران توسط متفقین، سربازهای آمریکایی و افسران و درجه دارانشان در خیابان امیرآباد یک باشگاه داشتند. روزانه به هر کدام یک بسته به عنوان جیره غذایی میدادند که هر بسته برای مصرف 5-6 نفر کافی بود. دو بطری ویسکی و دو بسته سیگار خوب هم جیره آنها بود. آمریکایی ها با همین کنسروها، (ایرانیها آن زمان کنسرو ندیده بودند) دختران و زنان هرزه ایرانی را جلب میکردند. آنها به سرعت باشگاه امیرآباد را به مرکز فحشا تبدیل کردند. کامیونهای آمریکایی به مرکز شهر می آمدند و دخترها را جمع میکردند و به باشگاه می بردند. دخترهایی که به این اوضاع تمایل داشتند صف می کشیدند و می رفتند، مثل اینکه در صف اتوبوس هستند. آمریکایی ها هرچند پول نداشتند با همین بسته ها دخترها را راضی می کردند...»
🔰 اما نکته عجیب آنکه او می نویسد: «یکی از کسانی که به آمریکاییها سرویس میداد، خاله شاه بود. من با او صحبت کردم و گفتم که این کار صحیح نیست و عمل شما در شأن فاحشه های کنار خیابان است. خاله محمد رضا خیلی رک و صریح گفت: خیر ! افرادی که در باشگاه هستند هم تیپ ما هستند و هیچ اشکالی ندارد!» (خاطرات فردوست ،ج 1، ص 41 )
🔰حکایت سلبریتی ها و فاحشه های زن یا مرد روشنفکر ایرانی! هم همین است
اگر بر پایه دروغ پردازی رسانه ها پای زائر یا مسافر عرب یا سیاهپوست و خصوصا #مسلمان در میان باشد، رگ غیرت بعضی جماعت روشنفکر آریایی ورم می کند که وا غیرتا! وا ناموسا! وا ایرانا! اما اگر پای زن باره های فرنگی در میان باشد، و پارتی در سفارت ایتالیا و سفارت انگلستان و... باشد، غارت زنان و ناموس ایرانی می شود پرستیژ و کلاس و خوشگذرانی بین المللی. و حتی سلبریتی های «چهل سال بدبخت» مان از رضا_کیانیان تا محمود_دولت_آبادی هم در بزم شرکت می کنند و می نوشند به سلامتی استعمار.
🔰این است دنیای روشنفکری. دنیای فرنگ پرست و نژادپرست؛ مملو از تناقض و استانداردهای پارادوکسیکال، شیفته هوس چرانی و البته غر و نق زدن و طلبکاری...
🔰اضافه کنید هزاران ادای تهوع آور سلبریتی ها در به اصطلاح تحریم جشنواره فجر را و سیاهپوشی مزورانه شان در مثلا سوگواری مسافران هواپیمای اوکراینی را !
محمد_عبدالهی
@Emam_kh
🔴امام خامنه ای :انقلاب ما رژیم ضد اسلام را از بین برد، رژیم اسلامی بر سر کار آورد؛ رژیم دیکتاتور و مستبد را از بین برد، رژیم مردمسالار به جای آن نشاند؛
♦️وابستگی هایی که کشور ما در طول سالهای متمادی گرفتار آن بود و در دوران پهلویها به فجیعترین و فضیحترین وضع خود رسیده بود، از بین برد و استقلال همهجانبه را به ملت ما داد.
♦️اختناق نفسگیری که بر ملت ما حاکم بود، از بین برد، آزادی به این ملت داد آراء خودشان را، حرفهای خودشان را بتوانند آزادانه ابراز کنند؛ فضا، فضای آزادی شد تحقیرشدگی تاریخىِ ملت ما را از بین برد، عزت ملی داد.
♦️دهها سال ملت ما تحقیر شد. این ملت بزرگ، با این سابقهی تاریخی، با این مواریث عظیم فرهنگی و علمی و تاریخی، در مقابل حکام زورگو و فاسد، و پشت سر آنها در مقابل مستعمران و سلطهگران بینالمللی تحقیر شد.
♦️انقلاب ما این را از بین برد، تبدیل کرد به عزت ملی. امروز ملت ایران احساس عزت میکنند، احساس تشخص میکنند.
♦️انقلاب، ضعف نفس و خودکمبینی را در ملت ما از بین برد؛ به جای آن، اعتماد به نفس ملی را به ملت داد.
♦️ما خودکمبینی داشتیم؛ فکر میکردیم نه کار علمی از ما برمیآید، نه کار سیاسی از ما برمیآید، نه کار عظیم نظامی از ما برمیآید. ما فکر میکردیم یک ملت ضعیفی هستیم؛ این را به ما تلقین کرده بودند، تزریق کرده بودند.
♦️انقلاب این را از ملت گرفت، به جای آن، اعتماد به نفس ملی به ما داد. ما امروز در همهی میدانها اعتماد به نفس داریم؛ میدانیم که میتوانیم، و دنبال این توانستن حرکت میکنیم، و همه جا هم بحمداللّه به مقاصدمان میرسیم.
@Emam_kh
#سرگذشت_ارواح_درعالم_برزخ
#قسمت_یازدهم
◾️پس از مدتی به عبور گاه باریکی رسیدیم که دو طرف آن را پرتگاههای هولناکی احاطه کرده بودند.
🌹 نیک که گویا منتظر سوال من بود، رو به من کرد و گفت: این پرتگاههای وحشت آور، "درههای ارتداد"هستند که برای رسیدن به کف آن به حساب دنیا، سالها راه است.
🔥در کف آن هم، کورههایی از آتش قرار دارد که نمایی از آتش جهنم است و انسانهایی که درون آن جای گرفتهاند تا قیامت، در عذاب الهی گرفتار خواهند ماند.
⚡️چنان وحشتی به من روی آورد که ناخواسته بر جای نشستم.
در این میان فریادی دره را فرا گرفت. با وحشت صورتم را برگرداندم.
☄شخصی را دیدم که در حال سقوط به ته دره بود. در میان جیغ و فریادهایش که دلم را به لرزه درآورده بود، فریاد شادی گناهش را میشنیدم.
✨نیک که مانند من نظاره گر این صحنه بود، گفت: بیچاره تا اینجا را به سلامت گذراند، اما تا بر پا شدن قیامت، در ته دره خواهد ماند.
🍃با تعجب پرسیدم: چرا؟ گفت: او پس از سالها دین داری، مرتد شده بود. (ارتداد در اسلام به معنی برگشتن از دین اسلام به دین دیگری میباشد)
💥از آن پس در راه رفتن بیشتر دقت میکردم و از ترس سقوط، پای خود را بر جای پای نیک مینهادم. هر چند گه گاه پایم میلغزید، اما سرانجام به سلامت، آن راه صعب و دشوار را پشت سر گذاشتیم.
❄️نیک همچنان به پیش میرفت و من مشتاقانه، اما با دلهره بسیار در پی او در حرکت بودم. وقتی به یک دو راهی رسیدیم، نیک پا به سمت راست نهاد.
⛔️اما ناگهان دست سیاه بزرگی، جلو دهان و چشمهایم را گرفت و به واسطه بوی متعفنی که از او متصاعد بود، دریافتم که این، همان گناه است.
♨️سعی کردم آن دست سیاه و پشم آلود را کنار بزنم و چون موفق شدم با هیکل زشت گناه روبرو گردیدم. وحشت زده خواستم فرار کنم و خود را به نیک برسانم، اما گناه دستانم را محکم گرفت و گفت: مگر قرارت را فراموش کردی؟
❗️با وحشتی که در وجودم بود گفتم: کدام قرار؟! گفت: همانکه در دنیا همراه من میشدی خود قراری بود بین من و تو برای اینکه اینجا هم با هم باشیم.
❎گفتم: من اصلا تو را نمیشناختم. گفت: تو مرا خوب میشناختی اما قیافهام را نمیدیدی، حالا که قوه بیناییات وسیع شده است مرا مشاهده میکنی.
🔆گفتم: خب حالا چه میخواهی؟!
گفت: من از آغاز سفر تا اینجا سایه به سایه دنبالت آمدم، در پرتگاه ارتداد تلاش بسیار کردم که خود را به تو برسانم، اما موفق نشدم.
▪️با عجله گفتم: مگر آنجا از من چه میخواستی.
گفت: میخواستم از آن دره عبورت دهم. با ناراحتی تمام فریاد کشیدم: یعنی میخواستی تا قیامت مرا زمین گیر کنی؟
🔘گفت: نه! میخواستم تو را زودتر به مقصد برسانم، اما مهم نیست، در عوض اکنون یک راه انحرافی آسان میشناسم که هیچ کس از وجود آن آگاه نیست.
🔷گفتم: حتی نیک؟! گفت: مطمئن باش اگر میدانست از این مسیر سخت تو را راهنمایی نمیکرد. دریک لحظه به یاد نیک افتادم که جلوتر از من رفته بود و فکر میکند من به دنبال او در حرکتم. دلم گرفت و به اصرار از گناه خواستم که مرا رها کند.
⚫️ اما این بار در حالیکه چشمانش از عصبانیت چون دو کاسه خون شده بود، با تهدید گفت: یا با من میآیی، یا به اجبار تو را به همان مسیری که آمدی باز میگردانم...🔥
📗کتاب سرگذشت ارواح در برزخ/اصغر بهمنی.
با تایید عده ای از علمای حوزه علمیه قم
🌸 #سرگذشت_ارواح_درعالم_برزخ
#قسمت_دوازده
⛔️اما ناگهان دست سیاه بزرگی، جلو دهان و چشمهایم را گرفت و به واسطه بوی متعفنی که از او متصاعد بود، دریافتم که این، همان گناه است. ♨️سعی کردم آن دست سیاه و پشم آلود را کنار بزنم و چون موفق شدم با هیکل زشت گناه روبرو گردیدم. وحشت زده خواستم فرار کنم و خود را به نیک برسانم، اما گناه دستانم را محکم گرفت و گفت: مگر قرارت را فراموش کردی؟ ❗️با وحشتی که در وجودم بود گفتم: کدام قرار؟! گفت: همانکه در دنیا همراه من میشدی خود قراری بود بین من و تو برای اینکه اینجا هم با هم باشیم. ❎گفتم: من اصلا تو را نمیشناختم. گفت: تو مرا خوب میشناختی اما قیافهام را نمیدیدی، حالا که قوه بیناییات وسیع شده است مرا مشاهده میکنی. 🔆گفتم: خب حالا چه میخواهی؟!
گفت: من از آغاز سفر تا اینجا سایه به سایه دنبالت آمدم، در پرتگاه ارتداد تلاش بسیار کردم که خود را به تو برسانم، اما موفق نشدم. ▪️با عجله گفتم: مگر آنجا از من چه میخواستی.
گفت: میخواستم از آن دره عبورت دهم. با ناراحتی تمام فریاد کشیدم: یعنی میخواستی تا قیامت مرا زمین گیر کنی؟ 🔘گفت: نه! میخواستم تو را زودتر به مقصد برسانم، اما مهم نیست، در عوض اکنون یک راه انحرافی آسان میشناسم که هیچ کس از وجود آن آگاه نیست. 🔷گفتم: حتی نیک؟! گفت: مطمئن باش اگر میدانست از این مسیر سخت تو را راهنمایی نمیکرد. دریک لحظه به یاد نیک افتادم که جلوتر از من رفته بود و فکر میکند من به دنبال او در حرکتم. دلم گرفت و به اصرار از گناه خواستم که مرا رها کند. ⚫️ اما این بار در حالیکه چشمانش از عصبانیت چون دو کاسه خون شده بود، با تهدید گفت: یا با من میآیی، یا به اجبار تو را به همان مسیری که آمدی باز میگردانم...🔥 با شنیدن این حرف، لرزه بر بدنم افتاد و مجبور شدم که با او همراه شوم، به شرط این که من از او جلوتر حرکت کنم و او از پشت سر مرا راهنمایی کند. زیرا دیدن قیافه او برایم نوعی عذاب بود.
💥چند قدمی جلوتر رفتم و باز ایستادم و اطراف را نگریستم. حالا دیگر دهانه ابتدای غار هم پیدا نبود. تاریکی و ظلمت بر همه جا حاکم شد. 🍂ترس عجیبی در وجودم رخنه کرده بود. گناه را صدا زدم، اما هیچ جوابی نشنیدم. با وحشت برای مرتبهای دیگر صدایش زدم. وحشت و اضطراب لحظهای راحتم نمینهاد.
در اطراف خود چرخی زدم تا شاید راه گریزی بیابم، اما دیگر نه ابتدای دهانه غار را میدانستم کجاست نه انتهای آنرا. ◾️بی اختیار نشستم و مبهوتانه سر به گریبان ندامت فرو بردم. غم و اندوه در دلم لبریز شد، و از دوری نیک بسیار گریستم...
ادامه_دارد..
🍂اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🍂
◈-🌺◈-🌼◈-🌺◈-🌼◈🌺-◈-🌼◈-🌺◈
🕊♡ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.♡🕊
⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜
َ
♡✍ترجمه:
☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️
🍃🌺زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان🌺🍃
♡الهـــــــــــــے آمیݧ
التمــــــــــاس دعــــــــــا♡
✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨
◈-🌺◈-🌼◈-🌺◈-🌼◈🌺-◈-🌼◈-🌺◈
@Emam_kh
💠پیام امام رضا(علیه السلام) به شیعیان 💠
▫️روایت شیخ مفید از پیام حضرت امام رضا(ع) به شیعیان، از طریق حضرت عبدالعظیم حسنی
🌼اى عبد العظيم! دوستانم را از جانب من سلام برسان و به آنان بگو كه: شيطان را به دل های خود راه ندهند
🌼و ايشان را به راستگويى و امانتدارى سفارش كن.
🌼به آنان توصيه كن كه خاموشى گزينند و بحث و جدل در کارهای بیهوده را رها کنند.
🌼و به یکدیگر روی آورند، و به دیدار هم روند، زیرا این کارها سبب تقرّب و نزدیکی آنها به من می شود.
🌼و خود را مشغول ریختن آبروی یکدیگر نکنند، که من با خود عهد کرده ام، هرکس مرتکب چنین کاری شود و یکی از دوستانم را ناراحت و خشمگین سازد، از خداوند بخواهم که در دنيا سخت ترين عذاب را به او بچشاند، و چنین فردی در آخرت از زیانکاران خواهد بود!
🌼و به دوستان ما آگاهی ده که خداوند، نیکو کارانِ آنان را مورد بخشایش خویش قرار می دهد و از بدکارانِ آنان می گذرد، مگر کسی که به او شرک ورزد و یا یکی از دوستان مرا آزار دهد، یا در دلش نسبت به وی قصد سوئی داشته باشد،
پس خداوند، او را نمی آمرزد تا آنکه از این نیّت بازگردد. پس اگر همچنان بر این نیّت بماند، خداوند روح ایمان را از قلبش می برد، و چنین فردی از ولایت و دوستی من خارج می شود
و از ولایت ما بهره ای نخواهد داشت،
و پناه بر خدا از چنین چیزی!
📚 الإختصاص: ص۲۴۷،بحار الأنوار: ج۷۴ ص۲۳۰ ح ۲۷.