همزمان با آغاز دهه فجر (چند روز پیش) با تلاش متخصصان شرکت صنعتی دریایی صدرای بوشهر وابسته به قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا(ص) سکوی ۱۴D فاز ۱۴ پارس جنوبی (آخرین سکوی این فاز) در میدان گازی پارس جنوبی نصب شد؛ وارد مدار شدن این سکو علاوه بر افزایش برداشت گاز از این فاز، ارزش اقتصادیاش برای کشور و جلو انداختن ایران در برداشت گاز از این میدان مشترک، در حوزههای مختلف از جمله پتروشیمی، پالایشگاه تولید بنزین و گازوئیل نیز نقش بهسزایی خواهد داشت و میتواند باعث رونق تولید و اشتغالزایی شود اما حیف که قرار نیست اینگونه اخبار پررنگ گردد تا خدایی ناکرده حس #غرور_ملی در ایرانیها متبلور نشود!!
#خبر_خوب
#ما_میتوانیم
مهدی_قاسم_زاده
@Emam_kh
🚨 طرح آمریکایی #معامله_قرن، قبل از مردن ترامپ خواهد مرد
🔻رهبر انقلاب صبح امروز:زورگویان و سرگردنهبگیران آمریکایی اخیراً از یک طرحی رونمایی کردند؛ اسم آن را هم گذاشتند معاملهی قرن.
🔻خودشان را دلخوش میکنند به اینکه یک اسم بزرگی برایش بگذارند، شاید بگیرد، شاید بشود.
🔻به نظر بنده این کاری که اینها انجام دادند و دنبالش هستند، اولاً احمقانه است، ثانیاً نشانهی خباثت است، ثالثاً از همین الان و شروع به کار به ضرر خودشان است.
🔻احمقانه است، چرا؟ چون این طرح قطعاً به نتیجه نمیرسد. این طرح قبل از مُردن ترامپ، میمیرد.
🔻بنابراین {براى}یک کاری که قطعاً تحقّق پیدا نخواهد کرد، آمدن و نشستن و خرج کردن و دعوت کردن و این و آن را دعوت کردن و در دنیا جنجال راه انداختن و رونمایی کردن ، یک عمل احمقانه است.
🔻ثانیاً نشانهی خباثت و دغلکاری آمریکاییها است؛ ... چرا؟ برای خاطر اینکه آنها آمدهاند با یک طرف دیگری که همان صهیونیستها هستند، معامله کردهاند، موضوع معامله یک چیزی است که متعلق به آنها نیست؛ ... فلسطین، مال فلسطینیها است؛ شما چه کاره هستید که بیایید راجع به فلسطین تصمیم بگیرید؟
🔻بعد هم گفتیم از اوّل کار، این کار به ضرر خودشان است؛ چرا؟ برای خاطر اینکه همهی تلاش دستگاه استکبار این بود و هست که نام فلسطین و یاد فلسطین را به فراموشی بسپرند. ... این کاری که اینها کردند، بعکس موجب شد که مسئلهی فلسطین زنده شد. الان همهی دنیا نسبت به مظلومیّت مردم فلسطین و اینکه حق با اینها است، دارند حرف میزنند و آمریکا را محکوم میکنند. حالا به چهار نفر سران خائنِ عرب نباید نگاه کرد.
@Emam_kh
کاهش_قند_خون
✍دو روش برای کاهش قند خون
📝1قاشق چای خوری پودرگزنه و تخم شنبلیله در یک فنجان آب حل کرده میل شود .
📝دم کرده 20 گرم مریم گلی در1 لیتر آب جوش.
@Emam_kh
🗳هرکسی که به ایران و امنیت آن علاقهمند است باید در انتخابات شرکت کند
🔻بیانات رهبر انقلاب درباره #انتخابات مجلس شورای اسلامی، در دیدار اقشار مختلف مردم: علاج مشکل ما با دشمنان قویپنجه و بیرحم این است که قوی شویم. «مجلس قوی» از مؤلفه های قوی شدن ایران است و تشکیل مجلس قوی نیز به رأی بالای ملت وابسته است.
🔹مردم گلههایی از وضع معیشتی دارند که در اغلب موارد بجاست و مربوط به برخی قوانین و عملکرد بعضی مسئولان اجرایی است. گلایههای مردم به اصل انتخابات مربوط نمی شود، این گلایه از کسان دیگری است و ملت قدر مجلس قوی را که متعلق به همه کشور و عموم مردم است، می داند.
🔹ممکن است کسی از بنده خوشش نیاید اما اگر ایران را دوست دارد، باید به پای صندوق رأی بیاید، بنابراین هرکس به ایران علاقهمند است و امنیت کشور، حل شدن مشکلات و گردش صحیح نخبگانی را دوست دارد، در انتخابات شرکت کند.
🔹افراد مؤمن و انقلابی با انگیزه قوی در انتخابات شرکت خواهند کرد اما اگر کسی انگیزه دینی و انقلابی ندارد اما میهن عزیز را دوست دارد لازم است به پای صندوقهای رأی بیاید.
۱۳۹۸/۱۱/۱۶
@Emam_kh
🌸 #سرگذشت_ارواح_درعالم_برزخ
#قسمت_پانزده
💥 گردباد شهوات
با اینکه راه زیادی را پس از آن پیمودیم، اما خبری از انتهای بیابان نبود. از دور، ستون سیاهی را دیدم که از پایین به زمین و از بالا به دود و آتش آسمان ختم میشد و در حال حرکت بود.
.
با نزدیک شدن ستون سیاه، متوجه شدم که همانند گردبادبه دور خود میچرخد.
با دیدن این صحنه، خود را به نیک رساندم و با ترسی که در وجودم رخنه کرده بود، پرسیدم: این ستون چیست؟
نیک گفت: این گردباد شهوات است، که چنین با سرعت عجیبی به دور خود میچرخد.
. با اضطراب گفتم: حالا دیگر، باید چه کنیم؟
نیک گفت: دستهایت را محکم به کمرم حلقه بزن و مراقب باش گردباد، تو را از من جدا نسازد. .
رفته، رفته آن گردباد وحشتناک با آن صدای رعب آورش، به ما نزدیک میشد و اضطراب مرا افزایش میداد، تا اینکه در یک چشم بر هم زدن، هوا تاریک شد. .
گردباد اطراف ما را فرا گرفته بود و سعی داشت ما را با خود همراه کند. نیک مانند کوه به زمین چسبیده بود و من در حالی که دستم را به دور کمر او قفل کرده بودم، به سختی خود را کنترل میکردم.
.
هر از گاهی صدای فریادهای نیک را میشنیدم، که در هیاهوی گردباد فریاد میکشید: مواظب باش گردباد تو ار از من جدا نسازد!
لحظات بسیار سختی را سپری میکردم و بیم آن داشتم که مبادا از نیک جدا شوم.
دستهایم سست و گوشهایم از صدای گردباد، سنگین شده بود. دیگر صدای نیک را نمیشنیدم. .
ناگهان دستم از نیک جدا شد و در یک چشم به هم زدن، کیلومترها از نیک دور گشته و به بالا پرتاب شدم! چندی نگذشت که از شدت هیاهو و گرمای طاقت فرسایش از حال رفتم...
.
وقتی چشمانم را گشودم هیکل سیاه و وحشتناک گناه را دیدم که بر بالای سرم ایستاده بود. بوی متعفنش به شدت آزارم میداد. .
به سرعت برخاستم و چون خواستم فرار کنم دستم را محکم گرفت و به طرف خود کشید و گفت: کجا؟ کجا دوست بیوفای من؟ هم نشینی با نیک را بر من ترجیح میدهی؟ و حال آنکه در دنیا مرا نیز به همنشینی با خود برگزیده بودی.
نیم نگاهی به صورت گناه افکندم، قیافهاش اندکی کوچکتر شده بود.
بدون توجه به سخنانش گفتم: چه شده که لاغر و نحیف گشتهای؟
. با ناراحتی گفت: هر چه میکشم از دست نیک است.
با تعجب پرسیدم: از نیک؟! گفت: آری، او تو را از من جدا کرده تا با عبور دادن تو از راههای مشکل و طاقت فرسا باعث زجر کوتاه مدت تو شود.
گفتم: خوب، زجر من چه ارتباطی با ضعیف شدن تو دارد؟ .
.
پرخاشگرانه پاسخ داد: هر چه تو سختی بکشی، من کوچکتر میشوم و گوشتهای بدنم ذوب میشود.
و چنانچه تو به وادی السلام برسی دیگر اثری از من بر جای نخواهد ماند...
🍂اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🍂