خـ♡ـدایـا
امشب بہ حرمت امام جواد علیهالسلام
و دستان کوچک علی اصغر علیهالسلام
هر کسی هرگونه گرفتـاری
یا غـم و انـدوهی داره
برایـش چـاره ساز و رفعـش فرمـا
دل دردمنـدان را شــاد
و هموطنانم را حاجـت روا کن
در این شـب معنـوی
ان شاءالله بحـق
حضـرت جـواد الائمـه علیهالسلام
و بـاب الحوائـج کوچـک
حضـرت علی اصغـر علیهالسلام
همگی دوستـان حاجـت روا باشنـد
شبتـ🌙ـون بخیـر در پنـاه الهـی🌟
@Emam_kh
✨سلام مهدی جان
🌼ای نگاهت دوای هـــر دردی
✨آرزو می كنم كه بــــــرگردی
🌼كاش من باخبر شـــوم روزی
✨لحظه ای بر دلم گـــذر كردی
🌼اللهم عجل لولیک الفرج🌼
🕊 ☘️اللَّهُـمَّ صَلِّ عَلَی محمد و آل محمد و عَجِّـل فَرَجَهُـم☘️🕊
@Emam_kh
امام صادق علیه السلام :
یاران امام زمان کسانی هستند که دل های آن ها همچون پاره آهن سخت و محکم است و تردیدی در ایمان الهی آن ها ایجاد نمی گردد.دلشان قوی تر از سنگ است و اگر به کوه حمله ور گردند ؛ آن را از جای برکنند.
بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۴۰
ســ🌸ــلام
صبحتـون
پـر از آواز خـوش زنـدگی
روزتـون پربـار و
لحظـههاتـون شیـرین
بـراتـون روزی آرام و زیبـا
و پر از سلامتی آرزو میکنـم
امـیدوارم در این روز زیبـا
روزگارتـون پر از عشق و امیـد
دنیـاتون پر از محبت و دوستی
رزقتـون پر از خیـر و برڪت
لحظـههاتون پر از شـور و شـادی
عشقهاتـون پر از صفـا و پـاکی
و زندگیتـون پر از آرامـش
و مؤفقیـت باشه ان شاءالله
@Emam_kh
🌸السلام_علیک_یا_جواد_الائمه✋
🍃ای انس و جان گدای تو یا حضرت جواد
🌸 شرمندۀ عطای تو یا حضرت جواد
🍃دائم ز کار خلق گره باز میکند
🌸 دست گرهگشای تو یا حضرت جواد
🌸میلاد_امام_جواد(علیه السلام)مبارک🌸🍃
@Emam_kh
#حڪـایــت
💥تسلیم در برابر حکمت خداوند
🌳 روزگاری در مرغزاری گنجشکی بر شاخه یک درخت لانه ای داشت و زندگی می کرد.
🌸 گنجشک هر روز با خدا راز ونیاز و درد دل می کرد و فرشتگان هم به این رازو نیاز هر روزه خو گرفته بودند.
💨 تا اینکه بعد از مدت زمانی طوفانی رخ داد و بعد از آن، روزها گذشت و گنجشك با خدا هيچ نگفت!
✨فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان اين گونه مي گفت: " مي آيد، من تنها گوشي هستم كه غصه هايش را مي شنود و يگانه قلبي ام كه دردهايش را در خود نگه مي دارد و سر انجام گنجشك روي شاخه اي از درخت دنيا نشست.
🔶 فرشتگان چشم به لب هايش دوختند، گنجشك هيچ نگفت و خدا لب به سخن گشود:
✨"با من بگو از آنچه سنگيني سينه توست.
🌑 "گنجشك گفت:
" لانه كوچكي داشتم، آرامگاه خستگي هايم بود و سرپناه بي كسي ام. تو همان را هم از من گرفتي. اين طوفان بي موقع چه بود؟ چه مي خواستي از لانه محقرم كجاي دنيا را گرفته بود و سنگيني بغضي راه بر كلامش بست.
سكوتي در عرش طنين انداز شد.
👈فرشتگان همه سر به زير انداختند. خدا گفت:
🐍"ماري در راه لانه ات بود. خواب بودي. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون كند. آنگاه تو از كمين مار پر گشودي."
💥گنجشك خيره در خدايي خدا مانده بود.
🕊خدا گفت: "و چه بسيار بلاها كه به واسطه محبتم از تو دور كردم و تو ندانسته به دشمني ام بر خاستي."
💦 اشك در ديدگان گنجشك نشسته بود. ناگاه چيزي در درونش فرو ريخت. هاي هاي گريه هايش ملكوت خدا را پر كرد...
#سردارِ_ما_می_گفت:
" من با تجربه میگویم؛ میزان فرصتی که در بحرانها وجود دارد، در خودِ فرصتها نیست.
اما شرطش این است که:
نترسید،
نترسیم
و
نترسانیم...."
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی 🌷
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #ببینید
⭕️ سردار کریمی قدوسی نماینده مجلس.
⛔️ با افکار و برنامه های حسام الدین آشنا بیشتر آشنا شوید!
🔶 از شهادت حاج قاسم چه کسانی بیشترین سود را بردند⁉️
🔺🔻 مهم، حتما ببیند
#انتشار_عمومی
#جهان_آرا
@Emam_kh
🔻آقای صدا و سیما و ارشاد، با شما هستیم...
💢سلبریتی باید دیده شود، روشش مهم نیست. گاهی با انتحار تحریم، گاهی با شعار، گاهی با چت و پناه بردن به یک مجری سطحی. تا اینجایش عجیب نیست.
💢عجیب این است که ببینیم باز اینها روی صندلی مهمان صدا و سیما نشسته اند یا جایزه فیلم فجر می گیرند.
💢رفتار ضدملی را بی هزینه و عادی نکنیم.
معصومه_نصیری
@Emam_kh
#محلول_ضدعفونی_کننده_بدن
جایگزین_الکل
☠ وایتکس از عوامل اصلی افزایش دهنده مرگ و میر در کرونا
👌بارها شنیده ایم که افرادی در شرایط عادی بر اثر استفاده از مواد شوینده نظیر وایتکس.تیرک و...کارشان به اورژانس کشیده و بعضا جانشان را از دست داده اند.
🤯متاسفانه وزارت بهداشت امروز مردم را به استفاده از وایتکس برای ضدعفونی ترغیب می کند در صورتی که آمونیاک و ماده ی سفید کننده ی بکار رفته در وایتکس قلیایی است و به ریه آسیب می رساند. آسیب دیدن ریه در صورت ابتلا به کرونا وضع بیمار را در شرایط خطرناک قرار می دهد.
مهمترین عضو در بدن که با کرونا آسیب می بیند ریه است حال معلوم نیست بر کدام پایه علمی این توصیه انجام می گیرد
😤 حل این مسئله راحت است وقتی نمی شنویم کسانی غیر از مکان بیمارستان جانشان را از دست بدهند و غالب این افراد مشکل ریوی دارند
👋پروژه کشته سازی دشمن را با دست خودمان محقق نکنیم 🎯
✅ بهترین ضدعفونی کننده بدن و اشیا حتی چندین برابر قوی تراز الکل دست هارو هم پوستشو آسیب نمیزنه و برا بدن هم عوارض نداره
🎯 سرکه صنعتی ۱واحد
🎯گلاب ۲واحد
🎯 اب ۱واحد
✅ مخلوط کنید اسپره کنید بجای الکل وایتکس و.... استفاده کنید🎯
حاج بابا
@Emam_kh
‼️نماز با دستکش
🔷س 3489: آیا خواندن #نماز با #دستکش – از جنس های مختلف - در دست اشکال دارد؟
✅ج: اشکال ندارد.
#احکام_نماز #پوشش_در_نماز
@Emam_kh
💠 توصیه های طب اسلامی برای گرفتگی عروق و جایگزین آنژیو بدون هیچ گونه عوارض
🔹 جامع رضوی + جوشانده نسبتا غلیظ زیره سیاه ( این دستور معجزه است و برای کسانی که قبلا آنژیو و دستکاری های دیگر انجام نداده اند معمولا با یک بار مصرف مشکل را برطرف میکند باذن الله)
👈 دیگر دستورات:
🔹 دو واحد روغن زیتون بکر + یک واحد سرکه انگور طبیعی (از این مخلوط یک قاشق بعد ناهار و شام یا همراه کاهو بدن سس مصرف شود)
🔹آویشن و نمک ۴۰ روز
🔹داروی باز کننده عروق طب اسلامی
🔹هر روز صبح ۷ عدد دانه اسپند بخورید
🔴روغن نباتی نخورید چه جامد و چه مایع
از روغن زیتون استفاده کنید
دمکرده گزنه نیز مفید است
شیر شتر مفید است.
✍ ابن علیان
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥 تاکید آیت الله علم الهدی به توصیه پزشکان و عدم اجتماع در صحنهای سرپوشیده حرم رضوی
🔺امام رضا (علیهالسلام) شفا میدهد، طلا و نقره ضریح کسی را شفا نمیدهد، درِ طلای حرم کسی را شفا نمیدهد.
@Emam_kh
🔴 رسانه هایی که خجالت نمیکشند
🔹طبق گفته رئیس سازمان بهداشت جهانی، در هر دقیقه، پنج نفر در جهان با اشتباه پزشکی میمیرند. یعنی سالانه بیش از دو میلیون و ششصدهزار نفر. طبق اعلام رسانههای انگلیس، سالانه 40 هزار نفر در بیمارستانهای این کشور توسط پرستاران، از گرسنگی و تشنگی میمیرند(غیر از تعداد کشتهشدگان تبانی شرکتهای بیمهای با بیمارستانها).
🔸چندین ماه است که جنگلهای استرالیا آتش گرفته و بیش از یک میلیارد نوع جانور و دهها انسان از بین رفتهاند و میلیونها تن دی اکسید کربن توسط این مستعمره بریتانیا به حلقوم جهان ریخته شده و مردم این کشور مجبور به تظاهرات علیه بیعرضگی دولت شدهاند.
66 هفته است که دولت فرانسه با مردمش میجنگند. 500 هزار کودک یمنی زیر دندان سعودی در حال جویده شدنند. اسرائیل تعداد مبتلایان و کشتهشدگانش کروناییاش را پنهان میکند. کره، ژاپن، فرانسه، امارات، عربستان و... نیز همینگونه. آمریکا پنجاه روز است که علت مرگ تفنگدارانش در عینالاسد را ضربه مغزی خفیف اعلام میکند و جنازههایشان را در میان پایگاههای دیگرش تخس کرده و به اسم تصادفی و شوخی با چاقو و... میپیچاند. در سال گذشته حدود 16000 نفر در آمریکا با آنفلوآنزا مردهاند و...
🔹چرا رسانههای غربی و سعودی به این تراکم در مورد ایران «دروغ اغراقآمیز» میگویند؟
در بایکوت خبری عجیب آمریکا هیچ سلبریتی و رسانهای حق سؤال ندارند و در قحطی صداقت در سعودی، خبرنگار پرسشگر را با اره ریز ریز میکنند و در اسرائیلی که اصلاً کسی نمیداند در آنجا چه خبر است، با این حال همینان خجالت نمیکشند که ایران را متهم به کتمان کرونا میکنند.
🔸رسانههای بیحیای ضدانقلاب هم که پول میگیرند تا دروغ بگویند، مشغول پمپاژ لجن در رسانههاشان هستند تا اعتماد مردم را مخدوش و دل آنها را خالی کنند. از دید آنها انتخابات، کرونا، سقوط هواپیما، اغتشاشِ بنزینی و... سوژههای خبری نیستند، حربههای حملهاند و هیزمهای آتشافروزی.
🔹دشمن تلاش میکند که بتواند برای نظام از هر #خبر، یک #خطر بسازد. البته که از این شیاطین حربی؛ جز این انتظار نیست و از مزدور وطنفروش توقعی غیر این نمیرود
✍محمد هادی صحرایی
🚫#کرونا_را_شکست_می_دهیم
@Emam_kh
دبیر جشنواره فجر:از هر ابزاری برای تخریب هنرمندان استفاده نکنیم .یکی مثل سالومه طبیعیه که با چهره های سرشناس سینما چت کنه.با انتشار یک قسمت از چت ها هیچی ثابت نمیشه
اگه فرهنگ در ایران صاحب داشت چنین کسی سالها دبیر جشنواره فجر جمهوری اسلامی نبود در حالی که رسوایی تاریخی سلبریتی ها علنی شده اما به جای پلسخگویی دست پیش گرفته
قبل از سلبریتی ها باید تکلیف امثال ایشان مشخص شود
#سلبریتی_بیوطن
#زالومه
@Emam_kh
🚨 رهبر انقلاب کشتار مسلمانان هند را محکوم کردند:
👈 دولت هند در مقابل هندوهای افراطی بایستد
🔻 حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی کشتار مسلمانان مظلوم هند را محکوم کردند.
🔹️ ایشان ضمن اعلام این که قلب مسلمانان جهان از کشتار اخیر جریحهدار است، خواستار توقف این فجایع شدند و دولت هند را موظف دانستند تا در مقابل هندوهای افراطی و احزاب طرفدار آنها بایستد.
📝 متن کامل موضعگیری حضرت آیتالله خامنهای که در حساب توئیتر پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب اسلامی منتشر شد به شرح زیر است:
" قلب مسلمانان جهان از کشتار مسلمانان در هند جریحه دار است. دولت #هند باید در مقابل هندوهای افراطی و احزاب طرفدار آنها بایستد و با توقف کشتار مسلمانان ، از انزوای خود در جهان اسلام جلوگیری کند."
#مسلمانان_مظلوم_هند
@Emam_kh
پنجشنبه بهمن ماه و ياد درگذشتگان😔
🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🌹
🙏التماس دعا 🙏
🔸چقدر سخته دلتنگ کسی باشی
و کاری ازت ساخته نباشه😔
نتونی ببینیش ولی مدام جلوی چشمت باشه...😢
🔻پنجشنبه ها و دلتنگی برای عزیزان آسمانی...
🌸برای شادی روحشون صلوات و فاتحهای بخوانیم🌸🍃
@Emam_kh
#مدافع_عشق
قـسـمـت۲۰
✍ مــیــم ســادات هــاشـمــے
همانظورکه پله هارادوتایڪےبالا میروم با ڪلافگے بافت موهایم راباز میکنم.احساس میڪنم ڪسےپشت سرم می آید.سرمیگردانم ..تویی!
زهراخانوم جلوی دراتاق تو ایستاده ماراکه میبیند لبخند میزند...
_ یه مسواک زدن اینقد طول نداره که!جاانداختم تو اتاق برید راحت بخوابید.
این رامیگوید وبدون اینڪه منتظر جواب بماند ازکنارمان رد میشود وازپله ها پایین میرود.نگاهت میکنم.شوکه به مادرت خیره شده ای...
حتی خودمن توقع این یڪے رانداشتم.نفست را با تندی بیرون میدهی و به اتاق میروی من هم پشت سرت.به رخت خواب ها نگاه میکنی ومیگویـے:
_ بخواب!
_ مگه شما نمیخوابی؟
_ من!...توبخواب!
سکوت میکنم وروی پتوهای تا شده مینشینم.بعد ازمکث چنددقیقه ای آهسته پنجره اتاقت راباز میکنی و به لبه چوبـےاش تکیه میدهی.سرجایم دراز میکشم و پتو راتازیر چانه ام بالا میکشم.چشمهایم روی دستها و چهره ات که ماه نیمی ازآن راروشن کرده میلرزد.خسته نیستم اما خواب براحتی غالب میشود...
چشمهایم راباز میکنم،چندباری پلڪ میزنم و سعی میکنم به یاد بیارم کجا هستم.نگاهم میچرخد و دیوارهارا رد میکند که به تو میرسم.لبه پنجره نشسته ای و سرت را به دیوار تکیه دادی..
خوابی!!؟؟؟..چرا اونجا!؟چرا نشسته!!
ارام ازجایم بلند میشوم،بی اراده به دامنم چنگ میزنم.شاید این تصور رادارم که اگر اینکاررا کنم سروصدا نمیشود!باپنجه پا نزدیکت میشوم..چشمهایت رابسته ای.انقدر آرامےڪه بی اراده لبخند میزنم.خم میشوم وپتویت را ازروی زمین برمیدارم و با احتیاط رویت میندازم.تکانی میخوری و دوباره ارام نفس میڪشـے.سمت صورتت خم میشوم.دردلم اضطراب می افتد ودستهایم شروع میکند به لرزیدن.نفسم به موهایت میخورد و چندتار رابوضوح تکان میدهد.ڪمـےنزدیڪ ترمیشوم و آب دهانم را بزور قورت میدهم.فقط چندسانت مانده...فکر بوسیدن ته ریشت قلبم را به جنون میکشد...
نگاهم خیره به چشمهایت میماندازترس...ترس اینکه نکند بیدار شوی!صدایی دردلم نهیب میزند!
"ازچی میترسی!!بذار بیدار شه!تو زنشی.."
رمان #مدافع_عشق
قسمت۲۱
چند تقه به در می زنم و وارد اتاق می شوم. روی تخت دراز کشیده ای و سِرُم دستت را نگاه می کنی. با قدم های آهسته سمت تخت می آیم و کنارت می ایستم. از گوشه ی چشمت یک قطره اشک روی بالشت آبی رنگ بیمارستان می افتد. با سر انگشتم زیر پلکت را پاک می کنم. نفس عمیق می کشی و همان طور که نگاهت را از من می دزدی زیر لب آهسته می گویی: همه چیز رو گفت؟
– کی؟
– دکتر.
به سختی لبخند می زنم و روی ملحفه ی بد رنگی که تا روی سینه ات بالا آمده، دست می کشم.
– این مهم نیست. الآن فقط باید به فکر پس گرفتن سلامتیت باشی از خدا.
تلخ می خندی.
– می دونی؟ زیادی خوبی ریحانه. زیادی!
چیزی نمی گویم. احساس می کنم هنوز حرف داری. حرف هایی که مدت هاست درسینه نگه داشته ای.
– تو الآن می تونی هر کاری که دوست داری بکنی. هر فکری که راجع به من بکنی درسته! من خیلی نامردم که روز خواستگاری بهت نگفتم.
لب هایت را روی هم فشار می دهی.
– گر چه فکر می کردم گفتن با نگفتنش فرق نداره. به هر حال وقتی قضیه صوری رو پذیرفته بودی یعنی…
بغضت را فرو می خوری.
– یعنی… بالاخره پذیرفتی تا تهش کنار هم نیستیم و همه چیز فیلمه. من همون اوایلش پشیمون شدم از این که چرا نگفتم. در حالی که این حق تو بود. ریحانه! من نمی دونم با این همه حق الناسی که ….چه جور توقع دارم منو…
این بار بغضت کار خودش را می کند و مژه های بلند و تیره رنگت هاله شفافی از غم را به خود می گیرد.
– نمی دونی چقد سخته که فکر کنی قراره الکی الکی بمیری. دوست نداشتم ته این زندگی این جور باشه! می خواستم… می خواستم لحظه آخر درد سرطان جونمو تو دستاش خفه نکنه. ریحانه من دلم یه سربند می خواست رو پیشونیم… که به شعاع چند میلی متری سوراخ شه. دلم پرپر زدن تو مرز رو می خواست. اقدام من برای زود اومدن جلو، بدون فکر و با عجله… به خاطر همین بود. فرصتی نداشتم. فکر می کردم رفتنم دست خودمه. ولی الآن…الآن ببین چه جوری اینجا افتادم. قراربود یک ماه پیش برم. قرار بود…
دیگر ادامه نمی دهی و چشم هایت را می بندی. چقدر برایم شنیدن این حرف ها و دیدن لحظه درد کشیدنت سخت است. سرم را تکان می دهم و دستم را روی موهایت می کشم.
– چرا این قدر ناامیدی؟ عزیزم تو آخرش حالت خوب خوب می شه. نمیگم برام سخت نبود، لحظه ای که فهمیدم بهم نگفتی…ولی وقتی فکر کردم دیدم می فهمیدم هم فرقی نمی کرد. به هرحال تو قراربود بری و من پذیرفته بودم. این که تو فقط فقط می خوای نود روز مال من باشی.
با کناره کف دستم، اشکم را پاک می کنم و ادامه می دهم: ما الآن بهترین جای دنیاییم. پیش آقا امام رضا (ع). می تونی حاجتت رو بگیری. می تونی سلامتیت رو…
بین حرفم می پری و می گویی: ریحانه حاجت من سلامتی نیست. حاجت من پریدنه. پریدن. به خدا قسم سخته که همکلاسیت دیرتر از تو قصد بستن ساکش کنه و توی کمتر از سه هفته، خبر شهادتش بیاد. کسی که هم حجره ایم بود، کسی که توی یه ظرف با من غذا می خورد، رفت. به خدا دیگه خسته شدم. می ترسم، می ترسم آخر نفس به گلوم برسه و من هنوز تو حسرت باشم. می فهمی؟ دلم یه تیر هدف به قلبم می خواد.
ملحفه را روی سرت می کشی و من از لرزش بدنت، شدت گریه کردنت را می فهمم. کنارت می نشینم و سرم را روی تخت می گذارم. “خدایا! ببین بنده ات رو. ببین چقدر بریده. توکه خبر داری از غصه هر نفسش. چرا که خودت گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید”
گذشتن از مسئله پیش آمده برایم ساده نبود، اما عشقی که از تو به درون سینه ام داشتم مانع می شد که همه چیز را خراب یا وسط راه دستت را رها کنم. خانواده ات هم از بیماری ات خبر نداشتند و تو اصرار داشتی که هیچ وقت بویی نبرند. همان روز درست زمان برگشت بود، اما تو اعلام کردی که سه چهار روز بیشتر می مانیم. پدرم اول به شدت مخالفت کرد ولی مادرم براحتی نظرش را برگرداند. خانواده هردویمان شب با قطار ساعت هشت و نیم به تهران برگشتند. پدرت در یک هتل جدا و مجلل برایمان اتاق گرفت. هیچ کس نمی دانست بهترین اتاق ها هم دیگر برای ما دلخوشی نمی شوند.
حالت اصلاً خوب نبود و هر چند ساعت بخشی از خاطرات اخیرت را می گفتی. این که شیمی درمانی نکردی، به خاطر ریزش موهایت. هرچند دکترها گفته بودند که به درمانت کمکی نمی کند و فقط کمی پیشروی راعقب می اندازد. این که اگر از اول همراه ما به مشهد نیامدی، دنبال کارهای پزشکی ات بودی. هیچ گواهی وجود نداشت برای رفتنت. همه می گفتند آنقدر وضعیتت خراب است که نرسیده به مرز حالت بد می شود و نه تنها کمکی نمی توانی بکنی، بلکه فقط سربار می شوی و این تو را می ترساند.
از حمام بیرون می آیی و من در حالیکه جانماز کوچکم را در کیفم می گذارم، زیر لب می گویم: عافیت باشه آقا. غسل زیارت کردی؟
سرت را تکان می دهی و سمتم می آیی.
ادامه_دارد
🍂اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🍂