🌹 #دلنوشته ی #زینب_حاج_قاسم بمناسبت #روز_شهید ...
♦️آخرین باری که بهم زنگ زدید، سه ساعت قبل از سفرتان به #بهشت بود؛ به همون جایی که در خواب تعریف کردید ... یک باغ بسیار زیبا و خصوصی برای خود شما و گفتید این باغ را خودتان برای خودتان ساختید و دو روز قبل از شهادتتان این باغ را دیدید ..
♦️کاش میدانستم امشب آخرین باری که زنگ زدید بار آخریست که صدایتان را میشنوم ..
و کاش از حرفهایتان و از اصرارتان برای تنها نماندن در خانه چیزی حس میکردم.
کاش آن لحظه میفهمیدم چرا به من گفتید بابا از دستم ناراحت نشو... کاش حکمت این صحبتهایتان را در آخرین مکالمان میفهمیدم...
به من قول دادید وقتی برگشتید باهم به #مشهد میرویم... چه خوش عهدی بابا جان و چه سفر زیارتی زیبا و با شکوهی به مشهد رفتید.
♦️هر بار که میرفتید انتظار برگشتتان شیره جانمان را میگرفت ... میگفتیم نروید خستهاید، مریض هستید؛ میگفتید من نروم چه کسی برود؟ شما قبول میکنید #ناموس مردم، #بچههای بیگناه در چنگال #یک_مشت_حیوان_وحشی اسیر و گرفتار شوند، #مرزهايمان به خطر بيفتد و فردا اينها به داخل كشور ما بيايند و جان و مال و ناموس مردم را به غارت ببرند و من در خانه کنارتان بمانم؟ ما با سوال شما از خودمان شرمنده میشدیم و شما را به خدا میسپاردیم ... كاش بخاطر اينهمه سال دوری و سختی و دلهره، گوشه نگاهی به ما بندازید بابا جان كه چه سخت تشنه يک نگاه شمايم.
♦️حضرت عشق #حضرت_پدر امروز روز شماست؛ #روز_شهید ... باز هم پیروز میدان شدی و مُزد اينهمه سال مجاهدت و سختی و خستگی را چه با افتخار از خود سيدالشهدا گرفتی.
♦️ #روز_شهيد بر شما كه تمام وجودتان نشانهای از شهيد بود ، مبارك
✍ #زینب_سلیمانی
@Emam_kh
💠 چرا رهبری مستقیما به ستاد کل فرمان #دفاع_بیولوژیک داد!؟
عبدالرضا یعقوبی
@Emam_kh
این سلبریتیها، چندچندن با خودشون؟🙄
چندروز پیش بخاطر چند نفر
مشکی پوش بودن و #جشنواره تحریم میکردن....
الان بخاطر فوت صدها نفر، بیکاری میلیونها نفر، گرفتاری و فقر ...
میزنن و #میرقصن. 😐
اونی که میگفت ما خود خود خود مردممیم.... الان کجاس؟🧐
والا ما فقط مردم و آخوندا و هیئتیها رو تو صحنه دیدیم😍👌
#کرونا
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘استاد رائفی پور
⚫️روسری که سانت سانت رفته عقب، سانت سانت باید برگرده سر جاش!
@Emam_kh
🔴 بررسی ابعاد درخواست #وام_5_میلیارد_دلاری دولت از صندوق بین المللی پول «بعلت مسئله کرونا» - 1:
1️⃣ دو نهاد جهانی صندوق بین المللی پول و بانک جهانی، اعضایی دارند و بر مبنای واریزی های اعضا، سرمایه ای در اختیار دارند که در اختیار اعضای داوطلب دریافت وام قرار می دهند ایران در هر دو عضو است.
2️⃣ بزرگترین تفاوت این دو نهاد بین المللی در «هدف وام های پرداختی شان» است. صندوق بین المللی پول در دو حالت به یک عضو خود وام پرداخت می کند. حالت اول) آن عضو دچار مشکل تراز پرداخت شده باشد. حالت دوم) به یک بلای طبیعی گرفتار شود که آن بلای طبیعی به بحران مالی منجر شده باشد. وام ها کوتاه مدت بوده و به ارزی است که آن کشور بدان نیازمند است.
🔹 شرط پرداخت وام در حالت اول، آن است که کشور عضو باید طبق برنامه صندوق، جهت حل بحران مالی خود اقدام کند و برنامه ابلاغی صندوق اجرا شود. اما در حالت دوم(بحران طبیعی)، برنامه ای از سوی صندوق ابلاغ نمی شود.
🔸در مقابل، وام های بانک جهانی بلندمدت بوده و برای برنامه های توسعه مشخص پرداخت می شود و عملاً اقتصاد کشور مربوطه برای بلند مدت متعهد می شود که طبق برنامه های توسعه خاصی اقتصاد خود را پیش ببرد.
3️⃣ بررسیها نشان میدهد که اصولا ایران به دلیل درآمدهای نفتی بهطور ساختاری دچار کسری تراز پرداختها نشده است و به این دلیل عموما از تسهیلات صندوق بینالمللی پول کمتر استفاده کرده است. به بیان دیگر، به دلیل صادرات نفتی عموما کسری تجاری (با لحاظ کردن درآمدهای نفتی) در ایران مثبت بوده و حتی با تحریمها نیز به نظر نمیرسد که این رقم به شکل قابلتوجهی منفی شود.
4️⃣ ایران در طول تاریخ فقط دوبار از صندوق بین المللی پول وام گرفته؛ در سال 1335 مبلغ 17.5 میلیون دلار و در سال 1339 مبلغ 22.5 میلیون دلار؛ مجموعاً 40 میلیون دلار و در مدت کوتاهی نیز بازپرداخت شده است.
5️⃣ ایران از زمان عضویت در بانک جهانی با استفاده از منابع مالی آن بانک، تا قبل از انقلاب اسلامی اقدام به اجرای ۳۳ پروژه به ارزش یک میلیارد و دویست میلیون دلار و ۱۸ پروژه بعد از انقلاب اسلامی به ارزش دو میلیارد و دویست میلیون دلار کرده است.
6️⃣ ماجرای وام های خارجی که هاشمی رفسنجانی در دولت اول خود از کشورهای خارجی دریافت کرد و ایران تا سال 1372 قریب 43 میلیارد دلار بدهی خارجی بالا آورد و مجبور شد در دولت دوم خود سیاست های تعدیل اقتصادی را اجرا کند را نمی توان به صندوق بین المللی پول و بانک جهانی مربوط دانست. بدهی به نهادها و دولت های مختلفی بود.
7️⃣ عبدالناصر همتی رئیس بانک مرکزی ایران که الحق و الانصاف در بین دولتمردان می توان وی را یکی از پرکارترین اعضای کابینه دانست و در مدت اخیری که ریاست بانک مرکزی را پذیرفته، برادری اش را هم ثابت کرده، در همین راستا، طبق اطلاعیه صندوق بین المللی پول، مبنی بر ارائه وام به کشورهای گرفتار کرونا، طی نامه ای به صندوق درخواست 5 میلیارد دلار وام اضطراری کرده.
🔻برخی تحلیلگران اقتصاد سیاسی می گویند ایران برای این 5 میلیارد دلار تعهداتی داده است که باید اجرا کند. لازم است به چند نکته اشاره شود:
🔹الف) هنوز هیچ قرارداد و تعهدی بین ایران و صندوق برای پرداخت وام برقرار نشده است و اساساً هنوز با درخواست ایران موافقت نشده.
🔹ب) طبق قوانین صندوق باتوجه به بلای طبیعی کرونا، نباید برنامه ای به ایران ابلاغ شود.
🔹ج) به نظر می رسد با توجه به نفوذ آمریکا و دولت های اروپایی در نهادهای بین المللی همچون صندوق، با درخواست ایران موافقت نشود یا نهایت اگر موافقت شود مبلغ بسیار پائین تر از 5 میلیارد دلار باشد. شاید در حد چند صد میلیون دلار!
🔹د) اساساً 5 میلیارد دلار با بازپرداخت سه تا پنج ساله، نسبت به رقم های کلان اقتصاد، مبلغ ناچیزی است و نمی تواند تغییر آنچنانی در سیاست های اقتصادی ایران ایجاد کند.
🔹و) انتقاد ما به صندوق بین المللی پول و بانک جهانی و ... کاملاً وارد است اما شرایط دولت و کشور را هم باید در نظر گرفت که با چه مشکلات جدی مواجه است.
🔹ه) روابط بانکی ایران با بانک های دنیا قطع و مختل است و شاید اساساً به ایران اجازه دسترسی به همین میزان از پول هم داده نشود.
✅ داود_مدرسی_یان:
@Emam_kh
💎مهمترین ویژگىهاى یاران حضرت مهدى عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف
✨ صبر و بردباری
یاران حضرت در راه تحقق آرمان های جهانی امام مهدی(علیه السلام) مشکلات و مصائب فراوانی را به جان میخرند ولی از سر اخلاص و تواضع، عمل خود را هیچ میپندارند و به جهت هجوم سختیها و تحمل مشقتها، بر خداوند منت نمیگذارند.
💚امام علی(علیه السلام) میفرمایند:
💎«قوم … لم یمنّوا علی الله بالصّبر و لم یستعظموا بذل أنفسهم فی الحق»؛
💎«یاران مهدی(علیه السلام) کسانی اند که به جهت بردباری شان بر خداوند منت نمی گذارند و از این که نقد جان خوش را در کف اخلاص نهاده اند، احساس بزرگی نمیکنند».۱
خلاصه کلام اینکه تدبر در روایات یاد شده معلوم میکند که آنان افرادی معمولی نیستند. بلکه انسانهایی الهی و نیروهایی زبده، لایق و کاردان، اصحاب سرّ امام زمان(علیه السلام) هستند.
📚 ۱ - ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه ج ۹.
🍃🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸🍃
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
#مدافع_عشق
سرم را برمی گردانم. هیچ کس نیست! وجودم می لرزد. سمت راه پله اولین قدم را که بر می دارم باز صدایت را می شنوم: ریحانه!…ریحانه من…!
این بار حتم دارم خودت هستی. توهم و خیال نیست. اما کجایی..؟ به دور خودم می چرخم و یک دفعه نگاهم روی اتاقت خشک می شود. از زیر در… درست بین فاصله ای که تا زمین دارد، سایه کسی را می بینم که پشت در، داخل اتاقت ایستاده…! احساس ترس و تردید می کنم. با احتیاط یک قدم به جلو برمی دارم… باز هم صدای تو می آید.
– بیا!…
آب دهانم را به زور از حلق خشکیده ام پایین می دهم. با حالتی آمیخته از درماندگی و التماس زیر لب زمزمه می کنم: “خدایا… چرا اینجوری شدم!؟”
سایه حرکت می کند. مردد به سمت اتاقت حرکت می کنم. دست راستم را دراز می کنم و دستگیره را به طرف پایین آرام فشار می دهم. در با صدای تق کوچک و جیر کشیده ای باز می شود. هوای خنک به صورتم می خورد. طعم تلخ و خنک عطرت در فضا پیچیده. دستم را روی سینه ام می گذارم و پیراهنم را در مشتم جمع می کنم. چه خیال شیرینی است خیال تو!…سمت پنجره اتاقت می آیم… یاد بوسه ای که روی پیشانی ام نشست می افتم. چشمانم را می بندم و با تمام وجود تجسم می کنم لمس زبری چهره مردانه ات را… تبسمی تلخ… سرم می سوزد از یاد تو!
یک دفعه دستی روی شانه ام قرار می گیرد و کسی از پشت به قدری نزدیکم می شود که نفس هایش را احساس می کنم. دست از روی شانه ام به دورم حلقه می شود. قلبم دیوانه وار می تپد. صدای تو در گوشم می پیچد: دل بکن ریحانه… از من دل بکن!
بغضم می ترکد. تکانی می خورم و با دو دستم صورتم را می پوشانم. با زانو روی زمین می افتم و در حالیکه گریه می کنم، اسمت را پشت هم تکرار می کنم. همان لحظه صدای زنگ تلفن همراهم را از اتاق فاطمه می شنوم. بی خیال گوش هایم را می گیرم. نمی خواهم هیچ چیز بشنوم… هیچ چیز! فقط تو را می خواهم.
زنگ تلفن قطع می شود و دوباره مخاطب سمج شانسش را امتحان می کند. عصبی به اتاق فاطمه می روم. صفحه گوشی ام روشن و خاموش می شود. نگاهم به شماره ناشناس می افتد. تماس را رد می کنم. “برو بابا…”
کمتر از چند ثانیه می گذرد که دوباره همان شماره روی صفحه ظاهر می شود. “اَه! چقدر سیریشه!”
بخش سبز روی صفحه را سمت تصویر تلفن می کشم.
– بله؟
– سلام زن داداش!
با تردید می پرسم: آقا سجاد؟
– بله خودم هستم… خوب هستید؟
دلم می خواهد فریاد بزنم خوب نیستم، اما اکتفا می کنم به یک کلمه: خوبم.
– می خوام ببینمتون!
متعجب درحالی که دنبال جواب برای چند سؤال می گردم، می گویم: چیزی شده؟
– نه! اتفاق خاصی نیفتاده.
“اتفاق خاصی نیفتاده! پس چرا صدایش می لرزد؟”
– مطمئنید؟….من الآن خونه خودتونم!
– جدی؟ پس تا پنج دقیقه دیگه می رسم.
– می شه یه کم از کارتون رو بگید؟
– نه!…میام می گم فعلاً یاعلی زن داداش.
و پیش از آنکه جوابی بدهم بوق اِشغال در گوشم می پیچد. آنقدر تعجب کرده بودم که وقت نشد بپرسم شماره ام را از کجا آورده؟ با فکر اینکه الآن می رسد، به طبقه پایین می روم. حسین آقا با هیجان علی اصغر را کول کرده و در حیاط می دود. هر از گاهی هم از کمر درد، ناله می کند. به حیاط می روم و سلام نسبتاً بلندی به پدرت می کنم. می ایستد و گرم با لبخند و تکان سر جوابم را می دهد.
زهرا خانوم روی تخت نشسته و هندوانه بزرگی را قاچ می دهد. مرا که می بیند می خندد و می گوید: بیا مادر! شام حاضری داریم.
گوشه لبم را به جای لبخند کج می کنم. فاطمه هم کنارش قالب های کوچک پنیر را در پیش دستی می گذارد. زنگ در خانه زده می شود.
– من باز می کنم.
این را در حالی می گویم که چادرم را روی سرم می اندازم. حتم دارم که سجاد است، ولی باز هم می پرسم: کیه؟
– منم.
خودش است. در را باز می کنم. چهره آشفته و موهای بهم ریخته. وحشت زده می پرسم: چی شده؟
آهسته می گوید: هیچی! خیلی طبیعی برید تو خونه…
قلبم می ایستد. تنها چیزی که به ذهنم می رسد می گویم: علی!…علی چیزیش شده؟
دستی به لب و ریشش می کشد.
– نه. برید تو…
پاهایم را به سختی روی زمین می کشم و سعی می کنم عادی رفتار کنم. حسین آقا می پرسد: کیه بابا؟
– آقا سجاده.
و پشت بند حرفم، سجاد وارد حیاط می شود.
سلام علیکی گرم می کند و به سمت خانه می رود. با چشم اشاره می کند بیا…
“پشت سرش برم که خیلی ضایع است!”
به اطراف نگاه می کنم. چیزی به سرم می زند.
– مامان زهرا!؟ آب آوردید؟
فاطمه چپ چپ نگاهم می کند.
– آب بعد از نون پنیر؟
– خب پس شربت!
– آره. شربت آبلیمو می چسبه… بیا بشین برم درست کنم.
از فرصت استفاده می کنم و سمت خانه می روم.
– نه! بذارید یه کم هم من دختری کنم واسه این خونه.
– خداحفظت کنه.
#رمان_مدافع_عشق
در راهرو می ایستم و به هال سرک می کشم. سجاد روی مبل نشسته و پای چپش را با استرس تکان می دهد.
– بیایید آشپزخونه.
نگاهش در تاریکی برق می زند. بلند می شود و به دنبالم به آشپزخانه می آید. یک پارچ از کابینت برمی دارم.
– من تا شربت درست می کنم کارتونو بگید!
و بعد انگار تازه متوجه چیزی شده باشم می پرسم: اصلاً چرا نباید خانواده بفهمن؟
سمتم می آید. پارچ را از دستم می گیرد و زل می زند به صورتم. این اولین بار است که این قدر راحت نگاهم می کند.
– راستش…اولاً حلال کنید من قایمکی شماره شما رو ظهر از گوشی فاطمه پیدا کردم. دوم فکر کردم بهتره اول به شما بگم. شاید خود علی راضی تر باشه.
اسمت را که می گوید دست هایم می لرزد. خیره به لب هایش منتظر می مانم.
– من خودم نمی دونم چه جوری به مامان یا بابا بگم. حس کردم همسر از همه نزدیک تره.
طاقتم تمام می شود.
– می شه سریع بگید؟
سرش را پایین می اندازد. با انگشتان دستش بازی می کند. یک لحظه نگاهم می کند.
“خدایا چرا گریه می کنه؟”
لب هایش بهم می خورد. چند جمله را به هم قطار می کند که فقط همین را می شنوم.
– امروز… خبر رسید که علی … علی شهید…
و کلمه آخرش را خودم می گویم: شهید شده؟
تمام بدنم یخ می زند. سرم گیج و مقابل چشم هایم سیاهی می رود. برای حفظ تعادل به کابینت ها تکیه می دهم. احساس می کنم چیزی در وجودم می میرد. نگاه آخرت!… جمله ی بی جوابت… پاهایم تاب نمی آورند. روی زمین می افتم. می خندم و بعد مثل دیوانه ها خیره می شوم به نقطه ای دور… و دوباره می خندم. چیزی نمی فهمم…
“دروغ می گه!… تو برمی گردی… مگه من چند وقت.. چند وقته… تو رو داشتم؟”
گفته بودی منتظر یک خبر باشم… زیر لب با عجز می گویم: خیلی بدی علی… خیلی!
ادامه_دارد
💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات
🍂اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🍂
☀️ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.☀️
⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜
َ
✍ترجمه:
☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️
💫زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💫
الهـــــــــــــے آمیݧ
التمــــــــــاس دعــــــــــا
✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨
📿🕌📿🕌📿🕌📿🕌📿
@Emam_kh
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 76
🌹استاد پناهیان
خدمت آموزش و پرورشیان عزیز بودم گفتند ما چه جوری تعلیمات دینی یاد بچه هامون بدیم ❓
گفتم خواهش میکنم ،
تو رو خدا شما تعلیمات دینی یاد بچه ها ندین ،
⭕️❌😒
شما یه کار دیگه انجام بدین ،
یکی از کارایی که انجام میدید این باشه که ، به بچه من مستقل بودن و یاد بدین ،
✅💯
بچه ی من از مدرسه بیرون اومد ، بگه یعنی که چی ❓آدم مثل بقیه باشه ❓
نه اینکه تا یکی مسخره ش کرد ، بترسه ، جابخوره .
جابزنه .
بخاطر لبخند چهار تا
رفیقش دنبال هرزگی بیفته .
مستقل بشه... 👏👏
به بچه من استقلال یاد بده☝️✅
خدا خیلی راحت ،
عین هلو که میاد میپره تو گلو ،
میره تو دلش .
کاری نداره ، خدا پرستی . ✅✅
💠 رفتند آمار گرفتند خیلی از خانمهایی که از حجاب دست برداشتند ،
چادر و برداشتند تبدیل کردند به حجاب ضعیفتر.
♨️♨️♨️
پرسیدند چرا حجابتون ضعیفتر شده ❓
⁉️⁉️
70% گفتند از ترس تمسخر دیگران .
آخه تو چیکار داری به تمسخر دیگران❓
مستقل باش .✅
سفت باش ، رو پای خودت وایسا .✅
رگ خواب شما رضایت اهل بیته ،
بخدا قسم به هر کدوم شما بگن کاراتون مورد رضایت امام زمان (عج )نیست دق میکنید .
کاری کن که کارهات مورد رضایت امام زمان (عج) باشه .
ادامه دارد..
🍂اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🍂
#و_این_جمعه_هم_گذشت...
یکسال رفت ...
تــو آقا نیامدی
چشمان ما ...
سپید شد ...
اما نیامدی
#جمعه
@Emam_kh
🔴 از بانک ژنتیک تا جنگ بیولوژیک
یادتان هست سلبریتیهای بیوطن از مردم کشورمان خواسته بودند گوشپاککن را آغشته به بزاق دهانشان کنند و برای تکمیل بانک ژنتیک ایرانیان ارسال کنند؟
نتیجه بانک ژنتیک دیروز را در جنگ بیولوژیک امروز ببینید.
"احمد قدیری"
@Emam_kh
⭕️کرونا سلاح نامرئی آمریکا
🔰جنگ بیولوژیکی
🔹این نوع سلاح با سلاح های شیمیایی یا هسته ای فرق دارد اما نوعی از آنها به حساب می آید که کشورها برای تحقق منافع خود در جنگ از آنها استفاده می کنند. در این راستا بد نیست بدانیم که آمریکا برنامه ساخت سلاح بیولوژیک را از زمان جنگ جهانی دوم و به طور مشخص تر از سال 1941 آغاز کرده است.
🔸با افزایش توانمندی های آمریکا در زمینه تولید این نوع سلاح ها و استفاده مکرر از آنها در تاریخ جدید، اصطلاح تروریسم بیولوژیکی نیز مطرح شده است. با پیدایش ویروس کرونا (CONVID 19) و شیوع آن در کشورهای جهان و هرج و مرج و وحشت ناشی از آن، منطقی است که شیوع این ویروس را با جنگ بیولوژیکی آمریکا مرتبط بدانیم.
🔹این ویروس از جمله ویروس هایی است که از نظر بیولوژیکی تغییر یافته تا قدرت شیوع بیشتری بین انسان ها داشته باشد و همین امر آن را به عنوان یک سلاح بیولوژیکی تهاجمی مطرح کرده است.
🔸 "فرانسیس بویل"، کارشناس سلاح های بیولوژیکی در مصاحبه ای، پرده از مسائل مهمی در این خصوص بر داشته است. بویل ابتدا به موضوع سلاح های بیولوژیک(ویروس ها) اشاره می کند که در آزمایشگاه های خاصی معروف به سطوح سلامت بیولوژیکی یا BSL در 4 سطح ساخته می شود.
🔹بویل افزود که آمریکا دارای 12 آزمایشگاه جنگ بیولوژیک است و ویروسهایی مانند کرونا از آزمایشگاههای تسلیحات بیولوژیک در دانشگاه کارولینای شمالی به بیرون سرایت کرده است.
🔸متخصصین این آزمایشگاه توانستند ویروسهایی مانند میرس و کرونا را در چارچوب جنگ بیولوژیک تولید و آن را در میان انسانها منتشر کنند.
🔹موضوع مهم آن است که متخصصین، این آزمایشات را تحت نظر سازمان "فورت دیتریک" یا ستاد پزشکی ارتش آمریکا انجام دادند که از سال 1969 تا زمان حاضر در زمینه تولید تسلیحات بیولوژیک فعالیت دارد.
🔸برای درک بهتر موضوع می توان رویدادهای فعلی جهان در رابطه با کرونا را همسو با تبلیغات گسترده رسانه های غربی و منطقه ای درباره آن بررسی نمود که هدف از آن ایجاد جنگ روانی و سوء استفاده سیاسی از کرونا علیه دشمنان آمریکا است.
🔹جهان شاهد جنگی نوین به نام جنگ بیولوژیک(زیستی) است که خسارات سنگینی به ویژه برای اقتصاد کشورها دارد.
#جنگ_موریانه_ها
@Emam_kh
🔴 #عکس_نوشت| جایگزینی برای کرونا
🔻همزمان با انگشت اشاره چین،روسیه و ایران مبنی بر احتمال #حمله_بیولوژیک بودن #کرونا، آمریکا دهها مقر حشدالشعبی عراق را به صورت بی سابقه بمباران کرد
رسانه ها و شخصیت های کشورهای آسیب دیده از کرونا نباید بگذارند آمریکا با خلق سوژه،جایگزینی برای کرونا در افکار عمومی جهان بتراشد
البته شاید با مدل تولد القاعده و داعش بشود تحلیلش کرد
عبدالله گنجی
@Emam_kh
بشتابید از کرونا به رَبِّ کرونا❣
این روزها ولوله عجیب در مورد کرونا
جهان را فرا گرفته !!
هیچ کوچه و خانه، گروه و کانالی نیست
که از کرونا حرفی نباشد
این وسط به سازندهٔ کرونا هیچگونه توجهی نمیشود
آسایش فردی و اجتماعی را ربوده
و مردم در بهت و حیرتی بزرگ افتادهاند
اما ناگهان به ذهنم آمد
اگر رابطهای صمیمانه با سازندهٔ کرونا داشته باشیم نیازی به این همه ترس، وحشت و واهمه نیست!
ما در دنیا به چه چالشهای بزرگی که روبرو نشدهایم و چه بسا قرار بوده مصیبتهای کلانی که وارد چرخ زندگی ما بشود و چرخش زندگیمان را با اختلال روبرو کند
همه آنها را الله به لطف و بزرگیاش مهار کرده و از مسیر زندگی ما انحراف به کج داده است
پس چه چیزی مانع قبول شدن دعای ما میشود وقتی دست به سوی الله ببریم تا ما را از این ویروس مهلک نیز نجات دهد؟!!
بله عزیزان باور بفرمائید بجای ترس از
ویروس از خالق ویروس بترسیم
استغفار کنیم
دعا کنیم که دامن گیرمان نشود
صفر تا صد این ویروس در قدرت الله هست
با دعا و نیایش و رعایت اصول بهداشتی خودمان را بیمه الله کنیم
هر وقت اسمی از کرونا شنیدیم
با جملهٔ زیبای حَسبُنَا الله
از پس تهدید کرونا در آئیم
به راستی الله کافیست
اگر به الله اعتماد کنیم
اگر الله را ذات کفایت کننده بدانیم
اگر دامن پشیمانی از گناه در بارگاه الله پهن کنیم و اشک توبه به بارگاهش بچکانیم
بدون تردید ویروس کرونا
آزمایشیست بسیار خطر ناک
اما خداوند از کرونا بزرگتره
درسته کرونا جان خیلیها را گرفته
ولی مطمئن باشید با نیایش و دعا
در بارگاه الله و با خواست الله
کنترل شده و خنثی میگردد
برگردیم از کرونا به ربِّ کرونا
کرونا هر چقدر هلاک کننده باشد فراموش نکنید خداوند بیش از آن شافی و نجات دهنده هست
از کرونا غفلت نکنید اما نه صرفاً با ترس و واهمه، بلکه با بازگشت به خدا از کرونا خود را نجات دهیم، خدا مهم هست نه کرونا
خدارو صدا بزنیم گریه و زاری کنیم
خدا را برای نجات از گناهانی که به والله خطرناکتر از کرونا هستند صدا بزنیم
و طلب عفو کنیم
کرونا میتواند روی زندگی دنیای ما خط قرمز بکشد ولی گناهان ما در دنیا و آخرت ما را غرق خاک سیاهی میکنند!
⚠️ بترسید از کرونای حقیقی❗️
▪️بی نمازی
▪️بی حیایی
▪️چشم چرانی
▪️سخن چینی و غیبت
▪️دزدی و کلاه برداری
▪️مال حرام و رشوه گیری
▪️نافرمانی والدین
▪️شراب خوری
▪️دروغگویی
▪️تهمت زدن
▪️تجسس در امور دیگران
▪️و ... و ... و ...
همهٔ اینها باور بفرمائید خطرناکتر از
ویروس کرونا هستن
اینها دنیا و آخرتمان را تاریک و سیاه میکنند
ذلت و خواری، در به دری و رسوایی را
برای ما به بار میآورند
پناه ببریم از کرونا به ربِّ کرونا❣
ترفند_تشخیص_نوع_میگرن
✨در اوج سردرد اگر سرکه بو کردید وسردرد تشدید شد،میگرن سرداست
دمنوش میوه های قرمزبخورید
✨گلاب بوکردید وسردرد تشدید شد،میگرن گرم
✳️«دمنوش زنجبیل و دارچین»
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر ژله یا اسپری ضد عفونی کننده دست گیرتان نیامد اصلا نگران نباشید! با توجه به کمبود ژل و اسپری ضد عفونی دست در داروخانه ها و سواستفاده دلالان از این قضیه، با دیدن این ۴۵ ثانیه به سادگی این ژل را در خانه تهیه کنید! همه ما این مواد را در خانه داریم، فقط تاکنون کسی شیوه ساختش را به ما نگفته بود! خواهشا اشتراک گذاری کنید، خیلی ها نگرانی شان رفع می شود!🙏
@Emam_kh
✨﷽✨
🔴چگونه مهربانی خدا را باور کنیم؟
✍یکی از جاهایی که میشود مهربانی خدا را کرور کرور جذب کرد موقع «مهربانیکردن به دیگران» است؛ اگر میخواهید رحمت خدا بر شما نازل شود، خودتان به دیگران رحم کنید.
فرهنگ مهربانی را باید در جامعه خودمان بیشتر کنیم، بهحدی که مردم وقتی ما را بهعنوان یک آدم مذهبی و هیئتی دیدند، بگویند: «اینها مهربانند، اینها راحت میبخشند و تا بتواند کوتاه میآیند...» اگر این حس را به دیگران منتقل کنیم، آنوقت خودمان مورد رحمت خاص خدا قرار میگیریم.
💥کسی که دیگران را ببخشد «خدای بخشنده» را درک میکند؛ کسی که به دیگران مهربانی کند «خدای مهربان» را درک میکند؛ انگار خودش از جنسِ مهربانی میشود و یکذره شبیه خدا میشود.
📚استاد پناهیان
مسجد امام صادق(ع)- ۹۷.۰۳.۲۱
@Emam_kh
در این روزهای آخر سال
به نیت شفای همه مریضانی
که درمنزل یا بیمارستان بستری
هستندوتمام درماندگان
همه با هم بخوانیم👇
أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذادَعاهُ
وَ یَكْشِفُ السُّوءَ
"آمین"
شبتون به بخیر و سلامتی🌸🍃
@Emam_kh
هفته آخر سال است
بیا مهدی جان 🌸
موسم احسن الحال است
بیا مهدی جان 🌸
باز یک سال دیگر پیر شدیم
در خانه
عمر ما رو به زوال است
بیا مهدی جان🌸
أللَّھُمَ عجِلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🌸🍃
@Emam_kh
✨امام زمان (عج):
💠آنچه که موجب جدایی ما و دوستانمان گردیده و آنان را از دیدار ما محروم نموده است،
گناهان و خطاهای آنان نسبت به احکام الهی است.
📔احتجاج، جلد۲
سلام🌸
الهی
امروزتان پراز مهربانی🌻
روزتان بایک دعای ناب
از ته دل
الهی همیشه
خونه دلتون گرم💓
خونه عشقتون پرمهر
دستاتون پـر روزی
نگاهتون قشنگ
دلتون لبریز ازشادی🌻☘
روزتون پرازعشق به خدا🌸🍃
@Emam_kh
📝 خاطراتی از جنس کرونا
پدرم کرونا گرفته بود، بعد ۱۰ روز که پدرم در بیمارستان فرقانی بستری بود خدا رو شکر بهتر شد و دکتر مرخصش کرد
توی مسیر تا رسیدن به خونه پرسیدم اذیت نشدی، گفت بیمارستان جای بدیه اونم تو این وضعیت و توی بخش قرنطینه، اولش فکر کردم کارم تمومه پسرم، گفتم خدا نکنه
پدرم گفت فردای روزی که بستری شدم اتفاقی افتاد که گریه ام گرفت
پدرم با بی حالی گفت یک بیمار معلول ذهنی وارد اتاق کردن و تخت روبروی من خوابوندنش، کرونا گرفته بود مثل من،اصلا حوصله اعلام اینکه چرا این بیمار به اتاق من اوردید نداشتم، گفتم اینم یک بنده خداست، شام اوردن و با بی میلی مشغول خوردن شدم، دیدم بیمار معلول ذهنی چیزی نمیخوره، چند بار اومدن تو اتاق و بهش گفتن غذات بخور و رفتن سرشون خیلی شلوغ بود
از غروب یک عده آخوند اومده بودن و کارای بیمارها رو انجام میدادن، باهاشون صحبت میکردن و روحیه میدادن، کارای عجیب میکردن مثلا کف اتاق ها تمیز می کردن، ملحفه ها رو عوض می کردن یا کارای دیگه که گفتنش خوب نیست اما انجام میدادن.
ساعت حدود ۱۲ شب شد و یک طلبه وارد اتاق شد و گفت در خدمتم کسی کاری داره و نگاهش افتاد به بیمار معلول ذهنی که هنوز غذاش رو نخورده بود و بیدار بود، آخونده رفت کنارش گفت میخوای بهت غذا بدم که فقط نگاهش کرد، آخونده قاشق برداشت و تمام غذا رو قاشق قاشق گذاشت دهنش، سیر که شد براش تختش رو درست کرد و خیلی اروم گرفت خوابید.
فهمیدم گرسنه اش بود و خوابش نمی برد
گریه ام گرفت و تمام وجودم شد امید،
امید به اینکه تا وقتی چنین جوان هایی داریم میتونیم هر کاری کنیم
تو این چند روز آخوندها هر روز گروه گروه میومدن کارهای بیمارها رو، نظافت بیمارستان و صحبت با بیمارها رو انجام میدادن.
به من هر چقدر پول بدهند بعضی کارهایی که انجام میدادن رو انجام که هیچ، بهش فکر هم نمیتونم بکنم
خدا عزتشون بده
احسان
۲۰ اسفند
@Emam_kh