🌺سلام
🌸الهی
🌺در دومین روز ماه رمضان
🌸به من توفیق
🌺تلاش درشکست
🌸صبر درنومیدی
🌺ایمان بدون ریا
🌸مناجات بی غرور
🌺عشق بی هوس
🌸دوست داشتن اطرافیانم را روزی کن🤲
@Emam_kh
🌸🍃🌸🍃
بسیار زیبا و آموزنده
پیرمردی در دامنه کوه هاهیزم جمع می کرد ودر بازار می فروخت تا ضروریات خویش را رفع کند
یک روز حضرت سلیمان (ع) پیر مرد را درحالت جمع آوری هیزم دید دلش برایش بسیار سوخت
تصمیم گرفت زندگی پیرمرد را تغییر دهد یک نگین قیمتی به پیرمرد داد که بفروشد تا در زندگی اش بهبود یابد
پیرمرد ازحضرت سلیمان (ع) تشکری کرد وبسوی خانه روان شد
و نگین قیمتی را به همسرش نشان داد همسرش بسیار خوشحال شد ونگین را در نمکدانی گذاشت یک ساعت بعد بکلی فراموشش شد که نگین را کجا گذاشته بود
زن همسایه نمک نیاز داشت به خانه آنها رفت و زن نمکدان را به او داد
اما زن همسایه که چشمش به نگین افتاد نگین را پیش خود مخفی کرد.
پیر مرد بسیار مایوس شد و از دست همسرش بسیار ناراخت و عصبانی
وخانم پیرمرد هم گریه میکرد که چرا نگین را گم کردم
چند روز بعد پیرمرد به طرف کوه رفت درآنجا با حضرت سلیمان (ع) روبرو شد جریان گم شدن نگین به حضرت سلیمان (ع) را گفت . حضرت
سلیمان (ع) یک نگین دیگری به او داد و گفت احتیاط کن که این را هم گم نکنی
پیرمرد ازحضرت سلیمان (ع) تشکر کرد و خوشحال بسوی خانه روان شد در مسیر راه نگین را ازجیب خود بیرون کشید و بالای سنگ گذاشت و خودش چند قدم دور نشست تانگین را خوب ببیند ولذت ببرد
دراین وقت ناگهان پرنده ای نگین را در نوکش گرفت وپرید
پیرمرد هرچه که دوید وهیاهو کرد فایده نداشت
پیرمرد چند روز از خانه بیرون نرفت همسرش گفت برای خوراک چیزی نداریم تا کی در خانه مینشینی
پیرمرد دوباره به طرف کوه رفت هیزم را جمع آوری کرد که صدای حضرت سلیمان (ع) را شنید دید که حضرت سلیمان (ع) ایستاده است وبه حیرت بسوی او می نگرد
پیر مرد باز قصه نگین را تعریف کرد که پرنده آن را ربود. حضرت سلیمان (ع) برایش گفت میدانم که تو به من دروغ نمی گویی این نگین از هر دو نگین قبلی گرانبهاتر است بگیر و مراقب باش که این را گم نکنی
و حتما بفروش که در حالت زندگیت تغییری آید
پیر مرد وعده کرد که به قیمت خوب میفروشد پشتاره خود را گرفت بسوی خانه حرکت کرد خانه پیر مرد کنار دریا بود
هنگامی که به لب دریا رسید خواست کمی نفس بگیرد ونگین را از جیب خود کشید که در آب بشوید نگین از دستش خطا رفت به دریا افتاد
هرچه که کوشش کرد و شنا کرد. چیزی بدستش نیآمد .
با ناراحتی و عجز تمام به خانه برگشت از ترس سلیمان (ع) به کوه نمی رفت
همسرش به او اطمینان داد صاحب نگین هر کسی که است ترا بسیار دوست دارد اگر دوباره اورا دیدی تمام قصه برایش بگو من مطمئن هستم به تو چیزی نمیگوید
پیرمرد با ترس به طرف کوه رفت هیزم را جمع آوری کرد به طرف خانه روان شد که حضرت سلیمان (ع) را دید پشتاره را به زمین گذاشت دوید و گریخت .
حضرت سلیمان (ع) میخواست مانع اش شود که فرستاده خدا جبریل امین آمد که ای سلیمان خداوند میگوید که تو کی هستی که حالت بنده مرا تغییر میدهی ومرا فراموش کرده ای ! سلیمان (ع) باسرعت به سجده رفت واز اشتباه خود مغفرت خواست
خداوند بواسطه جبرییل به حضرت سلیمان گفت که تو حال بنده مرا نتوانستی تغییر دهی حال ببین که من چطور تغییر میدهم
پیرمرد که به سرعت بسوی قریه روان بود با ماهی گیری روبرو شد
ماهی گیر به او گفت ای پیر مرد من امروز بسیار ماهی گرفتم بیا چند ماهی به تو بدهم
پیرمرد ماهی ها را گرفت وبرایش دعای خیر کرد وبه خانه رفت
همسر ش شکم ماهی ها را پاره کرد که در شکم یکی از ماهی ها نگین را یافت وبه شوهرش مژده داد
شوهرش با خوشحالی به او گفت توماهی را نمک بزن من به کوه میروم تا هیزم بیاورم
هنگامیکه زن پیرمرد نام نمک را شنید نگین اول به یادش آمد که در نمکدانی گذاشته بود سریع به خانه همسایه رفت وقتی که زن همسایه زن پیرمرد را دید ملتمسانه عذر خواهی کرد گفت نگینت را بگیرمن خطا کردم خواهش میکنم به شوهرم چیزی نگویی چون شخصی پاک نفس است اگر خبردار شود من را از خانه بیرون خواهد کرد.
پیرمرد در جنگل بالای درختی رفت که شاخه خشک را قطع کند
چشمش به نگین قیمتی درآشیانه پرنده خورد .
نگین را گرفت به خانه آمد زنش ماهی ها را پخت و یک شکم سیر ماهی خوردند
فردا پیرمرد به بازار رفت هر سه نگین را به قیمت گزاف فروخت .حضرت سلیمان (ع) تمام جریان را به چشم دید و یقین یافت که بنده حالت بنده را نمیتواند تغییر دهد تاکه خداوند نخواهد.
@Emam_kh
فرازی از وصیت شهیدی که پیکرش بعد از 16 سال سالم به میهن برگشت👇👇
🌷سعی کنید که یکی از افرادی باشید که همیشه سعی در #زمینه_سازی برای #ظهور #امام_زمان دارند
🌷و بکوشید اول #خود و بعد #جامعه را پاک سازی کنید
🌷و دعا کنید که این #انقلاب به #انقلاب_جهانی آقا امام زمان متصل شود.
🌷پس اگر می خواهید دعاهایتان #مستجاب شود به #جهاد_اکبر که همان #خودسازی_درونی است بپردازید.
#شهید_محمدرضا_شفیعی🌷
#شهدا_شرمنده_ایم
🍃🌹
⭕️"انقلابیگری راحت نیست"
🔻آنچه من بر روی آن تکیه میکنم #روحیهی_انقلابیگری است؛
این روحیّه را باید حفظ کنید.
🔻معنای روحیّهی انقلابی چیست؟
معنایش این است که یک انسان انقلابی،
شجاعت دارد، اهل اقدام است، اهل عمل است، ابتکار میورزد، بنبستشکنی میکند، گرهگشایی میکند، از چیزی نمیترسد، به آینده امیدوار است، به امید خدا به سمت آیندهی روشن حرکت میکند
انقلابیگری یعنی این؛
این [فرد] انقلابی است؛ این روحیّهی انقلابی را باید حفظ کرد
@Emam_kh
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
🌹 تفسیر آیه به آیه قرآن
🌹 سوره الفاتحه(حمد)
🔵 امام علی علیه السلام فرمودند:من اگر بخواهم می توانم سوره فاتحه الکتاب را آن چنان تفسیر کنم که هفتاد شتر بار شود(بحارالانوار-جلد40-ص235)
✅حکم شرعی سوره حمد در نمازها
این سوره در تمام نمازها واجب است خوانده شود و در صورت ترک عمدی، نماز باطل است
🔸به نقل از ابن عباس سوره حمد اساس قرآن می باشد و بر تلاوت آن تاکید شده است سوره حمد همانند خود قرآن هم شفای بیماری های جسمی و هم شفای بیماری های روحی و روانی است
🔵فضیلت سوره حمد چیست؟
- پیامبر اسلام فرمودند:فضیلت سوره حمد مانند فضیلت حاملان عرش است هر شخصی آن را قرائت کند ثوابی مانند ثواب حاملان عرش به او داده می شود. (مستدرک الوسائل جلد4ص330)
🔸علاوه بر نمازهای واجب که آن را می خوانیم سعی کنیم در شبانه روز در سفر در پیاده یا نشسته یا در منزل این سوره را زیاد بخوانیم تا از آثار و برکات فراوان آن هم در زندگی دنیوی و هم در زندگی آخرت بهره مند شویم.
🔵در این سوره خداوند شیوه مناجات و سخن گفتن بندگانش را با خودش گفته است آغاز این سوره با حمد و ستایش پروردگار جهانیان شروع می شود و با ابراز ایمان به مبدا و معاد ادامه پیدا می کند و با نیازهای بندگان پایان می پذیرد
عجیب اینکه پیوند و ارتباط خلق با خالق آغازگر قرآن است.
🔵این سوره افتخار بزرگ پیامبر اسلام است ولی چرا سوره حمد افتخار بزرگ پیامبر اسلام است؟
-به دلیل اینکه سوره حمد دو مرتبه بر پیامبر اسلام نازل شده است.
((در قرآن کریم سوره حجر آیه87 می فرماید:ما به تو سوره حمد که هفت آیه است و دو مرتبه نازل شده دادیم همچنین قرآن بزرگ بخشیدیم))
🔶از نام گذاری این سوره به فاتحه توسط پیامبر اسلام معلوم می شود که تمام آیات قرآن در زمان پیامبر به صورت کتاب در آمده است و پیامبر این سوره را در آغاز قرآن قرار داد و به این دلیل به آن فاتحه الکتاب می گویند یعنی آغاز کننده کتاب
🔶پیامبر اسلام فرمودند:هر گاه شخصی سوره حمد را قرائت کند خداوند به عدد خواندن تمام کتابهایی که از آسمان نازل شده به او ثواب و پاداش عنایت می کند.
📸 #فتو_توییت
🔰 به آقای رییس جمهور پیشنهاد میدهم، با توجه به این موضوع که دولت شما نفوذ پذیرترینِ دولتهای طول انقلاب است، که نمونه آن پرتاب سه ماهواره ناموفق توسط دولت بود، بودجه سازمان فضایی دولت را در اختیار سپاه هوافضا قرار دهید و با سپاه برای رفع نیازهایتان قرارداد ببندید.
@Emam_kh
#استفتائات_امام_خامنهای_مدظله_العالی
‼️منع پزشک غیر امین
🔷س 43: بعضی از پزشکان که به مسائل شرعی ملتزم نیستند، بیماران را از روزه گرفتن به دلیل ضرر داشتن منع می کنند، آیا گفته این پزشکان حجت است یا خیر؟
✅ج: تشخیص خود مکلف ملاک است. در صورتی که مکلف احتمال عقلایی بدهد و بترسد که روزه برای او ضرر داشته باشد روزه بر او واجب نیست. البته ترس از ضرر گاهی از گفته متخصص امین و گاهی از تجربه بیمارهای مشابه یا تجربه خود انسان حاصل می شود.
@Emam_kh
💠چرا نباید ناشتا به ویژه افطار هندوانه نخوریم؟
◽در مواقعے ڪه شڪم خالے و معده گرم میباشد مصرف هندوانه نوشیدنے هاے خنک ممنوع است.
◽ناشتا مصرف ڪردن خیلے چیزهاے خنک باعث سرد و ضعیف شدن و شلے عضلات معده شده و نیز آسیب هایے به ڪبد و طحال وارد میڪند ڪه منجر به سردے ڪبد و اختلال هضم مے شود
@Emam_kh
🔴 رشد الان بورس، حباب نیست، پس چیست؟/ حباب بازار سرمایه بترکد، دولت باید پاسخ مردم را بدهد؟
👤احمد توکلی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام
🔹اقتصاد با سرعت به سمت رکود شدیدتر پیش می رود و طبق قاعده باید وضعیت همه بخش ها خراب باشد اما بورس کشور برخلاف همه بورس های جهان در حال رشد است این چه معنی داردجزء اینکه یک ناسلامتی در کار باشد!
🔹برخی ها شاید بگویند با وجود تعطیلی سایر بازارها مردم روی خوش به بازار سهام نشان می دهند. اگر این گونه باشد نباید به مردم توجه داد که برای نمونه وقتی دارایی یک شرکتی ۴۵۰ میلیارد تومان است بدون هیچ اتفاقی در عملکرد این شرکت به چهار هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان می رسد، آیا این حباب نیست؟
🔹مردم بدون دانش کافی معاملات در بورس انجام می دهند وقتی این حباب می ترکد چه کسانی بیچاره می شوند افرادی که اطلاعات علمی و فنی یا اطلاعات موردی نداشته اند.
🔸رشد چند ماهه اخیر شاخص ها در بورس به دلیل بهبود وضعیت شرکت ها و اقتصاد نبوده بلکه بواسطه کاغذبازی است.
🔸اگر حباب بازار بترکد دولت پاسخگوی سرمایه از دست رفته عامه مردم است چرا که مسئول همه چیز است و باید برای همه حالت ها تدبیر کند.
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ_تصویری
🔴 مجموعه درس اخلاق 🔴
💐مقام_معظم_رهبری
💢 موضوع:خدمت به مردم
🌹 بسیار زیباست 👌👌
@Emam_kh
جناب #روحانی فرمودهاند که قرارست کشور به ۳ بخش سفید، زرد و قرمز تقسیم شود و سپس امکان بازگشایی اماکن مذهبی و نمازجمعهها نیز براساس همین تقسیم بندی مورد بررسی قرار میگیرد؛ قطعا تقسیم بندی کشور و تصمیم گیری باتوجه به آن تدبیر مناسبی میباشد اما وقتی همزمان با آن جناب #آشنا نیز جلسهی بررسی بازگشایی #اماکن_مذهبی را یکی از سختترین جلسات ستاد عالی کرونا قلمداد میکنند، ناخودآگاه این شائبه بوجود میآید که گویا برخی بدشان نمیآید تا بنحوی با داغ کردنِ موضوع بازگشایی اماکن مذهبی، یک بار دیگر (همچون روزهای ابتدایی) پای مذهب و عقاید مذهبی را به #کرونا باز کنند...
➕ قطعا میتوان ایراد گرفت که چرا مثلا در هنگام بازگشایی پارکها و بوستانها بحث تدوین #پروتکلها_بهداشتی و تقسیم بندی کشور پیش نیامد و یا تصمیم گیری راجع به بازگشایی تفرجگاهها و مراکز خرید، برای ستاد عالی کرونا سخت نبود اما بنظر میرسد این موضوع و پراختن به آن، تنها میتواند پازل کسانی را تکمیل کند که قصد دارند یکبار دیگر پای مذهب و اماکن مذهبی را به بحثهای کرونایی باز کنند!!
مهدی_قاسم_زاده
@Emam_kh
#رمان_مسافر_عاشق❤️
#قسمت_نوزدهم وبیستم
کــیف و سـاک هایـمان را جـمع میکنم قـرار اسـت براے زیــارت آخـر و خـداحافظے بہ پـیش آقا برویـم
پـیراهن چارخـانہ اے با رنـگ هاے تـیره بہ تـن میکنے و شـلوار ڪتان مـشکے رنگت کہ اولـین بار براے تولدت خـریده بودم را میـپوشے
مـن هم روســرے کـاربنے رنـگے را بہ سـبک لبنانے میبندم و چـادر عربے ام را سرم میـگذارم
دسـتم را میـگیرے و بہ سمـت حرم میرویم
از بیــن مغازه هاے پـشت سر هم بازار نزدیڪ حرم یکی یکی بہ ویترین هایشـان نگاه میکنم
یک لحظہ چشـمت بہ مغازه اے میافتد و با عجلہ میگویی : تـو همیـن جا باش الان میام!
نگـاهت میکنم و تا خواستم بہ دنبالت بیایم باز میگـویی : نیـا وایـستا الان میام...
سر جایم می ایستم...پشـت میکنـے و بہ سمـت فروشـگاه میدوے
معـلوم نیسـت چہ فروشـگاهی است آن طرف خـیابان است
زیـر سایہ ے سقف یکے از فروشگاه ها می ایستم و منتظرت میـشوم
چنـد دقیقہ بعد از فروشگاه بیرون مے آیی و پاڪت کوچڪے را داخـل جیبت میگذارے
و بہ سـمتم مے آیی
موشـکافانہ سمتت مے دوم ، دستم را بہ سمـت جیبت می برم و با کـنجکاوے میپـرسم : چے گـرفتے ببـینــــــــــم؟!!
مانع میـشوے و میگویی : فـضولے گل من؟!!
اخمے میکنم و طلبکارانہ میـپرسم : چـے گفـتــــــــــــــــــــے؟؟؟؟؟
با خنده میگـویے : بعـدا نشـونت میدم
دسـتم را میگیرے بہ سـمت حرم می رویم...
رد سایہ مان را دنبال میـکنم با خنـده میگویم : بابا لنگ دراز دیدی اینو؟
بہ سایمان اشـاره میکنم میخندے و میگویی : ایـن دفعه کہ بیایم مـشهد یکے کوچولو ترم اون طرفہ!
ذوق مـیکنم! حتے فکـرش را هم نمی کردم کہ ایـنقدر عاشق بچہ هایی!
کفشم را بہ ڪفش دارے میدهم و آرام آرام بہ سمت ضریح میـروم از همـین حالا عـطرش مـستم میکند آقاے مـهربان همـیشہ لحظہ هاے خداحافظے سخت است آن هم با شما ، هـواے شـهرمان دلگیر است...امـا اینجـا وقت آرامـش است و احـساس!فــقط هم بخاطر وجـود شمـا...راستے مـراقب محمـدم باش!
آقاجـان بـیـن خودمان باشد! این بار هم بہ محالتان دل بسـتہ ام...محـمدم را برگردان ، بگذار سالم برود مراقبش باش!شمـا میتوانے...
شـما کہ داغ جـوان کشیده اے قربانت شوم...
سـرباز عمہ تان را اول بہ خدا بعد بہ شما میسپارم!
زیارت نامہ ے وداع را میـخوانم و
دسـتے بہ در حـرم میـکشم و سلامے میدهم بہ سمـت شبستان میروم وقتے داشتم مے آمدم تو هم از سمـت آقایان بہ شبستان مے آیی
قرآنے بر میدارم و دستم را بالا مے آورم
مـرا میبینے لبخندے میزنی و با اشـاره بہ یڪ ستون مینشینے کنارت مینشینم و دانہ هاے تسبیحے را کہ از کنار ستون برداشتہ اے در دسـتان میغلتانے و ذکرے را زمزمہ میکنے سرت را بہ دیـوار پـشت سرت تکیہ میدهے
قرآن را با صـلواتے باز میـکنم سوره ے نور مے آید...لبخندے میزنم و دستے بہ آیات میزنم و روے صورتم میـکشم
میپـرسم : به نظرت اسم بچه مونو چی بزاریم؟
_اگہ دخـتر بود زیـنب اگہ پسر بود علے اڪبر
_خــوبہ...!! تو دوسـت دارے چے باشہ؟
_دخـتره میدونم!
_از ڪجا میدونے؟
_چـون باباشم میدونم
لبخـندے میزنم و بہ چهره ات نگاه میکنم ڪاشکے شبیہ تو باشد لااقل وقت هاے دلتنگے بہ چهره اش نگاه میکنم و یاد تو می افتم!
_موهاشو خرگوشے ببند هر وقت میخواد بیاد پـیش من لباس تور تورے تنش کن!
_مگہ تو کجا میخواے برے؟
ســڪوت میکنے و دوباره رویت را آن طرف میکنے و بہ ذکرهایت ادامہ میدهے
دلـم میـگیرد! تـو برمیــــگردانے مگــــر نہ؟!
خـــودت گفـــتے...یادت هــست...قول داده بودے! قرآن را میـبندم و سرجایش میگــذارم و دوباره بہ پیـشت میـنشینم
#رمان_مسافر_عاشق❤️
#قسمت_بیستویکم
نــــزدیڪ ایـستگاه سـاک هارا روے زمیـن میگذارے و بہ ساعت نگـاه میـکنے با نالہ میگـویم : مــحمـــــد دستم درد گرفت وایـنستا
نگـاهے بہ سـاک های توے دستم میکنے و میگــویی : بریم...
وارد سـالن ایسـتگاه میـشویم باد خنڪ کولر بہ صورتم میخورد
ســاڪ و کولہ هارا روے صندلے میگذارے و بہ سمت مسـئول ایـستگاه میروے
روے صندلے مینشینم و پاهایم را تڪان میدهم...
بعد از چنـد ثانیہ بر میگـردے و میگویے : نیم ساعت دیگہ قطار میرسہ...چیزے میخواے برات بخرم؟
وقتے بہ فروشگاه نگاه میکنم یاد اولین روزمان می افتم با خنده میگویم : هنـوز خوراڪی های اون موقع هست!
مے خواستم از داخل ڪیف غذایی را در بیاورم کہ سربندت با شیشہ عطرے از توے کیف روے زمین مے افتد...
شیشہ میشکند و همہ ے عطر پخـش مے شود...
هل میـشوم تا خواستم شیشہ هارا جمع کنم با نگـرانے دستم را میکشے و میـگویی : دســـت نزن...باشہ جمع میکنم بشین روے صندلے
با دیدنت سربندت انــگار کہ ســــنگ گداختہ اے را روے قلبم گذاشتہ باشند قلبم تیر میـکشد و با نالہ میـگویم: وااااااااااے محمــــــد؟
همــینطور کہ در حــال جمع ڪردن شیشہ هاے عطرے با نگـــرانے نگاهم میکنے و میگویی : چـیشد؟؟دسـتتو بریدے؟
_نــــــــــــہ...سربندت...
شیشہ هارا جمع میکنے و ارام بین دستانت میگذارے و بہ سمـت سطل زبالہ میـروے
قـرار بود سـربندت را نذر بـرگـشتنت بہ ضریح یا جایے از حرم ببندم...کہ بہ کلے یادم رفتہ بود...حالا چہ میــشود؟!
ســربندت خـیس شده...و بوے عطر حرم تمام ایستگـاه را پر میـکند...دلم مــیگـیرد و چـشمانم خــیس میــشود
امــا جلوے خودم را میـگیــرم کـنارم میـنشینے و با لبخنـد میگـویے : با موفقیـت انجام شد!
_یادم رفت ببندمـش...
_فداے سرت خانومم ببندش رو پـیشونے من!
_بــازم قول میدے برگردے؟
سڪـوت میکنے...از این سڪـوت هاے بے موقع ات خوشم نمـی آید دوباره میـپرسم : چــرا قول نمیدے؟
_مــرگ دسـت خداست...واسہ چیزے ڪہ دسـت خداست قول بدم؟
لــجم میگـــیرد...مـثلا مــا داریم یڪ خانواده ے سہ نفره میـشویم
بے حــوصلہ ساڪ را بر میــدارم و بہ سـمت ریـل میروم
#رمان_مسافر_عاشق❤️
#قسمت_بیستودوم
ســـرت را روے زانوهایم گذاشتہ اے و روے صندلے کوپہ مان خوابیدے سـاعت نـزدیڪ چهار صـبح است و من همـچنان بیـدار...
اصــلا میلے بہ خـوابیدن ندارم ، دوسـت دارم تا آخر بیدار باشم و مدام بہ چهره ات نگـاه کنم هـر چہ بہ روز هاے آخـر نزدیڪ میشویم هـواے دلم بارانے تر مـیشود چـقدر آرام خوابیده اے...
دکمہ ے صلوات شمارم را مدام فـشار میدهم و صلوات میـفرستم
قصد تمـام نذر هایم هم یکیسـت اینکہ دوباره بیایے...
فـضاے کوپہ و کلا قطار خیلے آرام است فقط صداے حرکت قطار روے ریل مے آید...
دستے بہ صورتت میکـشم و مو ها و محاسنـت را مـرتب میکنم ، از وقتے آمدے هنوز ریش هایـت را ڪوتاه نکردے!
انــگار میـخواهے خودت را شبیہ شـهدا کنے! یادم مے آید قبلا دوران نامزدے امان عکسے را نشانم دادے و گفتے: وقـتے گفتن یه عکس از شهید بدین بزاریم سر کوچہ ها تو اینو بده! بعد خندیدے و ادامہ دادے : حداقلش تعداد رفـت آمداے ڪوچہ زیاد میشہ! قیمـت خونہ ها میره بالا...
عکسے کہ لباس نظامے مشکے رنگے بہ تن داشتے اسلحہ ات را روے شانہ ات انداختہ بودے و چفیہ اے هم دور گردنت گذاشتہ بودے...عینڪ دودے مخصوص رنـجر ها را هم گذاشتے کہ حسابے بہ دلم نشست! خیلے آن عکست را دوست دارم!یادم اسـت در دلم چقدر قربان صدقہ ات رفتہ بودم! آن موقع ها خجالت میـکشیدم مستقیم بهت بگویم فقط عکـست را تصویر زمینہ ے گوشی گذاشتہ بودم تا متوجہ شوے!
در دسـتت هم یڪ طرف حلقہ مان و در دست دیگرت انگـشتر عقیقی بود!
هـــعے...چہ ساده از بودنت خـوشحال بودم! وقـت هایے هم کہ بہ ماموریت میرفتے هـرشــب با یڪ پیام کوتاه و عاشقانہ دوسـت داشتنت را اعلام میـکردے!
#از_آن_وقتے_ڪہ_آمدے_معنے_عشق_را_حـس_ڪردم
یڪ عشق بی ریا...حلال...شیرین! یڪ عشق آسمـانے!
مـــرد بودن را جـــورے نشانم دادے کہ تمـــام وقــت ها از بودن در ڪنارت احـساس امنیت و آرامش میڪردم...
آهاے آقاے قصہ هایم!
زندگے شیرینے را برایم ساختہ اے...
نـویسنده : مـــــــریم یـــــونسے
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ادامه دارد......
☀️ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.☀️
⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜
َ
✍ترجمه:
☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️
💫زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💫
الهـــــــــــــے آمیݧ
التمــــــــــاس دعــــــــــا
✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨
📿🕌📿🕌📿🕌📿🕌📿
@Emam_kh
❇️توصیه هایی از عارف وسالک مرحوم آيت الله كشميرى(ره) برای بهره وری بیشتر از روزه:
۱- حتماً دقایقی از ساعات رازآمیز روزه داری خود را به برترین عبادت اختصاص دهید و آن هم چیزی نیست جز «تفکر»! با خود و خدای خود خلوت کنید.
خصوصاً به نوع رابطه حضرت حق با خودتان بیندیشد؛ امید است ابوابی از معرفت به روی تان باز شود.
۲- یکی از مهم ترین حالت های بندگی خصوصاً در رمضان المبارک، حالتی است که توصیه ى مؤکد نبی مکرم است و آن «سجده طولانی» است.
فقط خدا و اولیاء الهی می دانند هنگام سجده ى عبودیت چه بارانی از ابر رحمت و چه برکاتی از عالم ربوبیت بر سر شما می بارد.
حتماً در روز یک سجده ى طولانی داشته باشید.
۳- آغاز ماه رمضان حتماً نیت کنید فقط براى الله روزه بگیرید؛ فقط الله!
آداب روزه داری را تا آنجا که نشاط دارید، انجام دهید:
"کمیت گرا نباشید؛ کیفیت جو باشید!"
دنبال ختم آیات و ادعیه نباشید؛ بلكه درپی هضم آنها باشید!
غذای اندک را خوب بجوید تا جزء جان تان شود.
بزرگترین مشکل ما قشری نگری به دین و شریعت است.
با خود فکر کنید آنقدر در سال های قبل با ولعِ زیادخوانی اعمال انجام دادید، به کجا رسیدید؟!
۴- حتی المقدور بر سفره ى خانه خود افطار کنید؛ حتی در مساجد افطار نکنید.
بگذارید برکت افطار و دعای مستجاب لحظه ی افطار به خانواده و خانه ى شما تعلق گیرد.
در ضمن، هنگام افطار دِلال کنید!
دِلال چیست؟
در اول دعای افتتاح عرض می کنیم: «مدلاً علیک»
"دِلال يعنى ناز کردن"
هنگام افطار برای خدا ناز کنید! چون براش روزه گرفتید وحضرتش خوان کرم گسترده؛ لقمه ى اول را نزدیک دهان ببرید، اما نخورید! دعا کنید؛ یعنی به خدا عرض کنید: "اگر حاجتم را بدی، افطار می کنم!"
به این حالت می گويند دِلال؛
معجزه می كند!
۵-رمز ماندگاری در ضیافت الهی رمضان کیمیای«حُسن خلق» است.
با فرزندان، خویشان و دوستان خود با اکسیر حسن خلق و مهربانی برخورد کنید.
همیشه خصوصاً در این ماه خوش برخورد باشید.
لحظه ى عصبانیت و خشم شما همان لحظه اخراج شما از این مهمانی الهی است!
۶- کشتی رؤیایی رمضان سوار بر امواج دریای «اشک »به ساحل نجات می رسد!
از خدای سبحان در این ماه خصوصاً اسحار سحرآمیز آن اشک و گریه درخواست کنید.
البته شرط سحرخیزی و اشک ریزی دل شکسته داشتن است.
۷- از ابتدای ماه رمضان باید هدف گذاری شما "لیلة القدر” باشد که جان رمضان است.
در این خصوص، سخن زیاد است؛ لکن، «مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز»
فقط سعی کنیم شب قدر در ما واقع شود نه در ماه!
۸- این ماه ماه «ربیع القرآن» ماست.
در این بهار قرآنی هرروز یک آیه را انتخاب کنید و تا افطار به طور متناوب تلاوت و در پیرامون آن تدبر نمایید. امید است دم دمای افطار آن آیه برای شما پرده از رخسار بردارد!
۹- در سراسر ماه رمضان توجه شما به روزه دار حقیقی و انسان کامل یعنی وجود ذی جود حجة بن الحجج البالغة (عج)نبايد منقطع شود.
روزه و نماز و بندگی شما از طریقِ آن حضرت ان شاء الله قبول شود.
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تحلیل_تصویری
🔴 «نور» ایران چشم ترامپ را زد!
🔹آمریکا و غرب حتی به فکرشان هم خطور نمی کرد در این وضعیت تحریم اوضاع چنین شود، ایران از دستاوردی رونمایی کرد که غرب باید منفعلانه نظاره گر آن باشد.
@Emam_kh
فشارخونیها این سبزی را روزانه مصرف کنند
▫️ ترخون تازه تا 0/3 درصد اسانس دارد. روتین موجود در ترخون از لخته شدن خون، التهابات، اسپاسم، فشارخون و تصلب شرایین (سفتی جدار رگ ها) جلوگیری می کند.
+ در ضمن،ترخون رطوبت هوا را خشک میکند و نوعی سردی دارد که سودمند است. نگه داشتن آن در دهان برای درمان زخم و جوش درون دهان مفید است
پاپوش نوزاد
35دانه سرانداخته 20رج رکن بافته حالا دانه ها داخل میل نگه داشته شود و 13دانه وسط با نخ سفید 20رج ساده بافته شود
ادامه بافت از قسمت ابی شروع شود و رکن بافی
11دانه ببافید حالا باید از دیواره بافت قسمت سفید دانه بگیرید من12دانه گرفتم
بعد دانه اول بافت سفید ببافید دوتای بعدی یکی شود8 تا رکن ببافید دوتا یکی شود یک رکن و 12دانه از دیواره بافت سفید و 11دانه از بافت ابی که اخر بافت است بافت رکن دورتا دور 12رج ببافید حالا فقط 11تا دانه وسط بافته میشود و در هر رج رفت و برگشت یک دانه با دانه های کناری بافت دوتا یکی شود
این کار ادامه دهید تا دانه های کناری به6عدد برسد حالا ضمن دوتا یکی کردن اول و اخر بافت با دانه های کنار باید 3تا دانه وسط را باهم یکی کنید در اخر3دانه دارید که هرسه را باهم یکی میکنیم برای تزیین منگوله درست کرده وصل کنید.
@Emam_kh