eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
25.9هزار عکس
17.1هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
گلی به جمالت حاج قاسم برای برجام بی فرجامشان ۷۰۰ سکه طلا بردند و تو رضایت ولی و لبخند امامت را با هیچ چیز معاوضه نکردی! + با این عکس خون‌ها باید گریست! @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی رهبر انقلاب این روزها رو پیش‌بینی کرده بودند؛ نباید به اروپایی‌ها اعتماد کنیم، وعده‌های آن‌ها پوچ است، چون با ما دشمنی علنی دارن... عراقچی که میگفت هنوز از اروپا قطع امید کامل نکردیم کجاست الان!؟ @Emam_kh
‼️خورشید گرفتگی 🔷یکی از سبب های وجوب نماز آیات، است، اگرچه جزئی باشد. 🔷مکلف می تواند از زمان شروع گرفتگی خورشيد، را بخواند و بنابر احتياط واجب، بايد به قدرى تأخير نیاندازد كه شروع به بازشدن كند، و اگر از آن وقت تا قبل از باز شدن کامل به تأخیر انداخت باید نماز را بدون نیت ادا و قضا بخواند. ✅ چند نکته: ۱. خواندن نماز آیات به جماعت اشکال ندارد، بلکه مستحب است. ۲. در تقسیم سوره، «بسم‌ الله الرحمن الرحيم» آیه به حساب نمی آید. ۳. در ، تقسيم یک آیه به دو بخش اشکال ندارد، برای مثال جمله «لم یلد» یک بخش و جمله «ولم یولد» بخش دیگر باشد. @Emam_kh
در آخـرین شـب بهـار🌸🍃 از خـدا می‌خواهیم دردها و غـم‌های شما پایان پذیرد تا طعم خوش زندگی را بچشیـد ان شاءالله هر آنچه را که آرزو دارید بـرآورده شـود آخرین شـب بهارتون پـر از آرامـش🌸🍃 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام علی عليه السلام : مَن لَم تَكُن مَوَدَّتُهُ فِي اللّه ِ فَاحذَرهُ ؛ فَإِنَّ مَوَدَّتَهُ لَئيمَةٌ ، و صُحبَتَهُ مَشومَةٌ . امام على عليه السلام : از كسى كه دوستى اش در راه خدا نباشد ، دورى كن ؛ چرا كه دوستىِ او پست ، و همنشينى اش بدشگون است . غرر الحكم : ح 8978 .
سلام 🌺 صبح زیباتون بخیر 🌺 صمیمےترین سلام🌺 تقدیم شما صبح یکشنبه زیبـای تابستونتون بخیـر🌺 امید که شروع این ماه با بهترین لحظه ها براتون گره بخوره سرشار از خیر و برکت🌺 لبریز از موفقیت و تا انتهای این ماه حال دلتون خوب باشه🌺 @Emam_kh
✨﷽✨ ✍ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺣﺎﺩﺛﻪ یازده ﺳﭙﺘﺎﻣﺒﺮ، ﻋﺪﻩ‌ﺍﯼ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮐﻨﺎﻥ ﺑﺮﺟﻬﺎﯼ ﺩﻭﻗﻠﻮ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ. ﯾﮑﯽ از آنها ﺧﺎﻧﻤﯽ ﺑﻮﺩ که اون روز ﺑﺎطرﯼ ﺳﺎﻋﺘﺶ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺯﻧﮓ ﻧﺰﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﯾﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ! یک ﻧﻔﺮ دیگه ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﻗﻬﻮﻩ ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ ﺭﻭﯼ ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻋﻮض ﮐﺮﺩﻥ ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺩﯾﺮﺵ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ! اتومبیل ﯾﮑﯽ ﺍﺯ آنها ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺳﺘﺎﺭﺕ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺭﻭﺷﻦ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﻧﻔﺮ بعدی ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺩﯾﺮ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺟﻔﺖ ﮐﻔﺶ ﻧﻮ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﭘﺎﯾﺶ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﻧﻮ ﺑﻮﺩن ﮐﻔﺶ ﺗﺎﻭﻝ ﻣﯿ‌ﺰﻧﺪ و ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﻣﺠﺒﻮﺭ می‌شوﺩ، ﺑﻪ ﺩﺍﺭﻭﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﭼﺴﺐ ﺯﺧﻢ ﺧﺮﯾﺪﺍﺭﯼ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻣﺮ ﺑﺎﻋﺚ می‌شوﺩ ﺩﯾﺮ ﺑﻪ ﻣﺤﻞ ﮐﺎﺭﺵ ﺑﺮﺳﺪ ﻭ این ﺑﺎﻋﺚ می‌شوﺩ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧﺪ! ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺩﺭ ﺗﺮﺍﻓﯿﮏ ﮔﯿﺮ می‌کنید، آﺳﺎﻧﺴﻮﺭﯼ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ می‌دهید، ﻓﺮﺯﻧﺪﺗﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻓﺘﻦ ﺩﯾﺮ ﺁﻣﺎﺩﻩ می‌شود، ﺳﭙﺮ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻋﻘﺒﯽ ﺑﻪ ﺳﭙﺮ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ می‌کند ﻭ یا ﻣﺠﺒﻮﺭ می‌شوید ﻣﺘﻮﻗﻒ ﺷﻮﯾﺪ، ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻧﺸﻮﯾﺪ ﻭ ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ می‌خوﺍﻫﺪ ﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﺒﺎﺷﯿﺪ، و ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﺍﺯ ﺷﻤﺎﺳﺖ. 💥اين همان حكمت خداوند است كه در تک تک ذرات هستى جاريست. همیشه چیزهای مثبت و نقاط قوت اطرافتون رو ببینید و جذب کنید بعد از مدتی شادابی به عادت‌های خوبتون تبدیل میشه.
‌ 🔸کیفیت خواندن - صورت اول
‌ 🔸کیفیت خواندن - صورت دوم
✅امروزیکشنبه99/4/1 خورشیدگرفتگی رخ میدهد 🌻ساعت شروع8/53دقیقه 🌻ساعت بازشدن10/6دقیقه ⛔ساعت قضاشدن11/30 ☘☘☘☘☘☘ 🌹نمازآیات واجب است 🌻التماس دعا
🔴 از سرنوشت همسراول و فرزندان چمران چه خبر؟ 🔻لحظات انتخاب بین ایدئولوژی و عشق! 🔹یکی از سخت‌ترین و دردناک‌ترین مقاطع زندگی ، ماجرای جدایی او از همسر اول و فرزندانش است. تامسون پذیرفته بود برای ازدواج با مصطفی، نام خود را به "پروانه" تغییر دهد که پروانه‌وار بدور شمع وجود مصطفی بسوزد. 🔹حاصل این ازدواج یک دختر و سه پسر بود.(روشن، رحیم، علی و جمال) جمال، پسر کوچک ۴ ساله در استخر خانه پدری پروانه غرق شد. مصطفی تا مدتها برای او سوزناک شعر می‌سرود و گریه میکرد. پروانه بخاطر جنگ داخلی لبنان و شرایط جنگی و بلد نبودن زبان عربی و عقب افتادن بچه‌ها از مدرسه، مجبور شد چمران را ترک کند. 🔹مصطفی اما ایدئولوژی و مبارزه با صهیونیست‌ها را به عاطفه و عشق زن و بچه ترجیح داد و در جنوب لبنان ماند. او تا فرودگاه اشک میریخت و زارزار گریه میکرد تا پروانه و بچه‌ها را به فرودگاه برساند. 🔹برخی می‌گویند پروانه(تامسن)دختر یتیمی بود که توسط یک زوج پولدار بزرگ شد. بعد از فوت پدر و مادر پروانه، او با بچه‌هایش به سختی می‌افتند. سختی زندگی باعث شد تا بچه‌های چمران هر کدام در گوشه ای از آمریکا مشغول به کار شوند و از تحصیلات عالی عقب بیافتند. 🔹بعد از شهادت چمران، هیچ خبری از زن و بچه‌هایش نشد بجز اطلاعات پراکنده. به نظرم وزارت خارجه کشورمان در حق همسر اول و فرزندان چمران جفا کرد. پیگیری وضعیت و تامین معیشت آنها حداقل کاری بود که میتوانست انجام دهد. برخی میگویند پروانه از دنیا رفته اما بچه ها ازدواج کردند و خود فرزنددار شدند. 🔹نمی دانم؛ شما را نمی دانم؛ من اما هر وقت بیاد این گوشه از داستان زندگی می‌افتم که چگونه مجبور شد بین "ایدئولوژی و مبارزه" با "عشق و خانواده" یکی را انتخاب کند و چه دردهای کشید ناخودآگاه به گریه می‌افتم، قلبم می سوزد و چشمانم دریا می‌شود. 🔹اگرچه چمران میان این سوز و دردها رشد و در آسمان عرفان پرواز کرد و به معشوق خود رسید اما ماها باید بدانیم چه خون‌هایی برای این انقلاب ریخته شده و چه عشق‌هایی از هم گسسته و چه خانواده‌هایی برای ادامه حیات مبارزه، متلاشی شده و چندصدهزار بچه در این راه یتیم شدند؟ ما چه کردیم و کجا ایستاده‌ایم؟ پ.ن۱: کاش مستندسازان ما روی زندگی چمران خاصه وضعیت خانواده آمریکایی وی تحقیق و بررسی می‌کردند. پ.ن۲: راستی شما اگر بودید ایدئولوژی و مبارزه را انتخاب می کردید یا عشق و خانواده را؟ ✅ داود_مدرسی_یان: @Emam_kh
تکمیلی | قالیباف: مذاکره با آمریکا مطلقاً ممنوع است رئیس مجلس: 🔹کشورهای غربی به ویژه آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی یکبار دیگر ماهیت غیرقابل اعتماد و خصمانه خود را به ملت ایران نشان دادند. 🔹برای چند دهمین بار به ما ثابت کردند برای حفظ حقوق و عزت ملت ایران و تضمین پیشرفت راهی جز ایستادگی و مقاومت هوشمندانه و خردمندی انقلابی وجود ندارد. 🔸به هیچ وجه و تحت هیچ شرایطی اجازه تخطی به آژانس از چارچوب‌های قانونی داده نخواهد شد. 🔺ما معتقدیم که هر نوع مذاکره باید از موضع قدرت باشد و همچنین مذاکره با آمریکا مطلقاً ممنوع است؛ از سازمان انرژی اتمی و وزارت خارجه نیز می‌خواهیم اقدام لازم را در این راستا انجام دهند و گزارش خود را به مجلس ارائه دهند. @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴یک افشاگری طوفانی در مجلس 🔹پشت پرده فتنه ۹۶ و ۹۸ و همچنین سقوط ارزش پول ملی و حراج ۸۰ تن طلای کشور چه کسی بود؟ @Emam_kh
‼️حکم سجده بر انواع برگ درختان و گیاهان 🔷سجده کردن بر برگ سبز چای بنابر احتیاط واجب صحیح نیست، ولی سجده بر برگ درخت قهوه که خود برگ، استفاده خوراکی ندارد صحیح است. 🔷 سجده بر گُلهایی که خوراکی نیستند و نیز داروهای گیاهی که از زمین می‌روید و فقط برای معالجه‌ی بیماریها به کار می‌آید، مانند گل ختمی و گل بنفشه صحیح است، ولی بر گیاهانی که در موارد غیر معالجه نیز برای خواص طبّی که در آن است به مصرف خوراکی می‌رسد، مانند خاکشیر و امثال آن، درست نیست. 📕منبع: رساله آموزشی امام خامنه‌ای @Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله‌الرحمن‌الرحیم 🔸 آیه۴۹سوره بقره 🌷وَإِذْ نَجَّيْنَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَآءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَآءَكُمْ وَفِى ذَلِكُمْ بَلَا ءٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ 🍀 ترجمه:و آن زمان كه شما را از آل فرعون نجات دادیم، كه همواره شما را به بدترین شکل عذاب مى دادند، پسران شما را سر مى بریدند و زنان شما را زنده نگه مى داشتند و در آن، براى شما آزمایش بزرگ از طرف پروردگارتان بود. 🔴 و إذ نجیناکم من آل فرعون(و آن زمان که شما را از آل فرعون نجات دادیم)در این آیه خطاب به بنی اسرائیل است که نعمت های خدا را به یاد آورند یکی از نعمت هایی که خداوند به آنها عطا کرد این است که آنها را از دست ستمگرانی به نام فرعونیان نجات داد.فرعون عنوان پادشاهان مصر و آل فرعون یعنی فرعونیان است. فرعونِ زمان حضرت موسى، رامسین اوّل نام داشت كه مى گویند اکنون جسدش در موزه قاهره مصر است. 🔴 در ادامه این آیه به سه عذاب از عذاب فرعونیان اشاره می کند. 1⃣ عذاب اول: یسومونکم سوء العذاب--«یسومونكم» به معنى پى در پى دنبال چیزى رفتن است و «یسومونكم سوء العذاب» یعنى به یاد آورید فرعونیان شما را به صورت پشت سرهم عذاب مى دادند و خوراک شما عذاب و رنج بود و این خدای مهربان بود که شما را نجات داد. 2⃣ عذاب دوم:یذبحون ابنآءکم:به یاد آورید که فرعونیان پسران شما را سر می بریدند_از عذابها و شكنجه ها،كشتن پسران تازه متولد شده از قوم بنی اسرائیل بودكه این امر،به خاطر خوابى بود كه در تعبیر آن به فرعون گفته بودند: تو به دست مردى از بنى اسرائیل از بین خواهى رفت. 3⃣ عذاب سوم:و یستحیون نسآءکم: منظور به یاد آورید زنان شما را زنده نگه می داشتند و به عنوان کنیزی استفاده می کردند. 🌸 و فی ذلکم بلاء من ربکم عظیم(و در آن برای شما آزمایش بزرگی از طرف پروردگارتان است)بلا گاهی به معنای مصیبت است گاهی به معنای امتحان و آزمایش است اکنون که خداوند شما را از فرعونیان نجات داد و شما در امنیت هستید خداوند شما را امتحان می کند که از این نعمت چگونه استفاده می کنید. 🔹 پيام های آیه ۴۹ سوره بقره 🔹 ✅ آزادى از سلطه ى طاغوتها، از بزرگترین نعمتهاست. ✅ بیان سختى ها و تلخى هاى گذشته، لذّت آزادى امروز را چندین برابر مى كند. ✅ ناگوارى و آزادى، هردو وسیله ى آزمایش هستند. ✅ طاغوتها براى حفظ نظام و سلطه ى خود، به هر نوع شكنجه اى دست مى زنند. ‌‌تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«دهنوی» نماینده مجلس: روحانی صنعت هسته‌ای را با برجام و صنعت فضایی کشور را به دست «آذری جهرمی» تعطیل کرد @Emam_kh
◻آب روی ماست را دور نریزید ▫️علاوه بر باکتریهای اسید لاکتیک موجود در آب ماست تازه ، پروتئین موجود در آن به سیستم ایمنی بدن قدرت می بخشد. ▫️منبع پروتئین خوبی برای مشکلات کلیوی ▫️سلول های ایمنی بدن را فعال می‌کند ▫️رشد و تقویت استخوان ▫️دشمن سلولهای چربی کسانی که از یبوست رنج می برند کافی است هر روز یک لیوان آب ماست بنوشند. با نوشیدن آب ماست اسید لاکتیک و میکروب های موجود در آب ماست، روده را به راحتی تحریک می کند . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
✔پرهیزکردن از جابجایی زیاد✔ ✔آمووززشی✔ گلها مدتها زمان میبرن تا به محیط زندگیشون انس بگیرن وجابیوفتن گلهارو ازهمون ابتداجای مناسب بزاریدشون ازجابه جایی زیاد پرهیز کنین..❗ چون با هر جابجایی شوک به گیاه وارد میشه ... نه تنها گیاه بیمار میشه ، بلکه باعث میشه رشد نکنه ، پاجوش نزنه واخر باعث از بین رفتن گیاه میشه...
🔴کجا هستند؟! 🔹نه به آن زمان که آقای روحانی تا چند هفته حاضر نبود درگیر موضوع کرونا شود؛ نه به حالا که حاضر نیست درباره غیر کرونا حرف بزند. سه دولت اروپایی به تمام آرزوها و ادعاهای روحانی قلم بطلان کشیدند اما او دیروز ترجیح داد فقط درباره کرونا حرف بزند و درباره خباثت اروپا هیچ نگوید 🔹روحانی کجاست؟ سه روز از خباثت اروپا در آژانس گذشته اما روحانی همچنان ناتوان از موضع گیری است. او هر چه توجیه بود، برای خیانتهای غرب به کار بست. حالا این ظرف اشباع شده و گنجایش توجیه دیگری را ندارد. او به شرط شجاعت، فقط یک چاره دارد: عذرخواهی از مردم و نظام و اعلام پایان برجام. 🔻راستی، این روزها: ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ محمد ایمانی @Emam_kh
🔴️سردار سلامی: دشمنان دیگر هوس راه انداختن جنگ نظامی با ما را نمی‌کنند فرمانده کل سپاه: 🔹در اوج نبرد همه جانبه و تمام عیار با دشمنان قرار داریم. 🔹دشمنان دیگر هوس راه انداختن جنگ نظامی با ما را نمی کنند. 🔹دلیل اینکه امروز جنگ نظامی نسخه دشمن برای به دست آوردن موقعیت سیاسی نیست؛ آمادگی ها، رشد قدرت دفاعی و اعتبار این قدرت می باشد. 🔹آتش زدن پرچم آمریکا مدلی از نشان دادن روح مبارزه با ظلم و جنایت است که امروز حتی در سرزمین مادری امریکا در حال رخ دادن می باشد. 🔹 این اتفاقات به طور قطع الهام گرفته از روح عمومی جهاد علیه آمریکاست که در سرتاسر عالم گسترش یافته است. 🔹دشمنان، معیشت و اقتصاد را رکن مسلم راهبرد خصمانه خود علیه ملت ایران قرار داده‌اند. @Emam_kh
✍️ قسمت_چهاردهم 💠 بدن بی‌سر مردان در هر گوشه رها شده و دختران و زنان جوان را کنار دیوار جمع کرده بودند. اما عدنان مرا برای خودش می‌خواست که جسم تقریباً بی‌جانم را تا کنار اتومبیلش کشید و همین که یقه‌ام را رها کرد، روی زمین افتادم. گونه‌ام به خاک گرم کوچه بود و از همان روی زمین به پیکرهای بی‌سر شهر ناامیدانه نگاه می‌کردم که دوباره سرم آتش گرفت. 💠 دوباره به موهایم چنگ انداخت و از روی زمین بلندم کرد و دیگر نفسی برای ناله نداشتم که از شدت درد، چشمانم در هم کشیده شد و او بر سرم فریاد زد :«چشماتو وا کن! ببین! بهت قول داده بودم سر پسرعموت رو برات بیارم!» پلک‌هایم را به سختی از هم گشودم و صورت حیدر را مقابل صورتم دیدم در حالی که رگ‌های گردنش بریده و چشمانش برای همیشه بسته بود که تمام تنم رعشه گرفت. 💠 عدنان با یک دست موهای مرا می‌کشید تا سرم را بالا نگه دارد و پنجه‌های دست دیگرش به موهای حیدر بود تا سر بریده‌اش را مقابل نگاهم نگه دارد و زجرم دهد و من همه بدنم می‌لرزید. در لحظاتی که روح از بدنم رفته بود، فقط حیدر می‌توانست قفل قلعه قلبم را باز کند که بلاخره از چشمه خشک چشمم قطره اشکی چکید و با آخرین نفسم با صورت زیبایش نجوا کردم :«گفتی مگه مرده باشی که دست به من برسه! تو سر حرفت بودی، تا زنده بودی نذاشتی دست داعش به من برسه!» و هنوز نفسم به آخر نرسیده، آوای صبح در گوش جانم نشست. 💠 عدنان وحشتزده دنبال صدا می‌گشت و با اینکه خانه ما از مقام (علیه‌السلام) فاصله زیادی داشت، می‌شنیدم بانگ اذان از مأذنه‌های آنجا پخش می‌شود. هیچگاه صدای اذان مقام تا خانه ما نمی‌رسید و حالا حس می‌کردم همه شهر حضرت شده و به‌خدا صدای اذان را نه تنها از آنجا که از در و دیوار شهر می‌شنیدم. 💠 در تاریکی هنگام ، گنبد سفید مقام مثل ماه می‌درخشید که چلچراغ اشکم در هم شکست و همین که موهایم در چنگ عدنان بود، رو به گنبد ضجه زدم و به حضرت التماس می‌کردم تا نجاتم دهد که صدای مردانه‌ای در گوشم شکست. با دست‌هایش بازوهایم را گرفته و با تمام قدرت تکانم می‌داد تا مرا از کابوس وحشتناکم بیرون بکشد و من همچنان میان هق هق گریه نفس نفس می‌زدم. 💠 چشمانم نیمه باز بود و همین که فضا روشن شد، نور زرد لامپ اتاق چشمم را زد. هنوز فشار انگشتان قدرتمندی را روی بازویم حس می‌کردم که چشمانم را با ترس و تردید باز کردم. عباس بود که بیدارم کرده و حلیه کنار اتاق مضطرّ ایستاده بود و من همین که دیدم سر عباس سالم است، جانم به تنم بازگشت. 💠 حلیه و عباس شاهد دست و پا زدنم در عالم خواب بودند که هر دو با غصه نگاهم می‌کردند و عباس رو به حلیه خواهش کرد :«یه لیوان آب براش میاری؟» و چه آبی می‌توانست حرارت اینهمه را خنک کند که دوباره در بستر افتادم و به خنکای بالشت خیس از اشکم پناه بردم. صدای اذان همچنان از بیرون اتاق به گوشم می‌رسید، دل من برای حیدرم در قفس سینه بال بال می‌زد و مثل همیشه حرف دلم را حتی از راه دور شنید که تماس گرفت. 💠 حلیه آب آورده بود و عباس فهمید می‌خواهم با حیدر خلوت کنم که از کنارم بلند شد و او را هم با خودش برد. صدایم هنوز از ترس می‌تپید و با همین تپش پاسخ دادم :«سلام!» جای پای گریه در صدایم مانده بود که از هم پاشید، برای چند لحظه ساکت شد، سپس نفس بلندی کشید و زمزمه کرد :«پس درست حس کردم!» 💠 منظورش را نفهمیدم و خودش با لحنی لبریز غم ادامه داد :«از صدای اذان که بیدار شدم حس کردم حالت خوب نیس، برای همین زنگ زدم.» دل حیدر در سینه من می‌تپید و به روشنی احساسم را می‌فهمید و من هم می‌خواستم با همین دست لرزانم باری از دلش بردارم که همه غم‌هایم را پشت یک پنهان کردم :«حالم خوبه، فقط دلم برای تو تنگ شده!» 💠 به گمانم دردهای مانده بر دلش با گریه سبک نمی‌شد که به تلخی خندید و پاسخ داد :«دل من که دیگه سر به کوه و بیابون گذاشته!» اشکی که تا زیر چانه‌ام رسیده بود پاک کردم و با همین چانه‌ای که هنوز از ترس می‌لرزید، پرسیدم :«حیدر کِی میای؟» 💠 آهی کشید که از حرارتش سوختم و کلماتی که آتشم زد :«اگه به من باشه، همین الان! از دیروز که حکم اومده مردم دارن ثبت نام می‌کنن، نمی‌دونم عملیات کِی شروع میشه.» و من می‌ترسیدم تا آغاز عملیات تعبیر شود که صحنه سر بریده حیدر از مقابل چشمانم کنار نمی‌رفت... ادامه_دارد.... ✍️نویسنده: فاطمه_ولی_نژاد