17.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸سلام_امام_زمانم
🌼کی شود در
ندبه های جمعه پیدایت کنم
🌼گوشه ای تنها
نشینم تا تماشایت کنم
🌼می نویسم روی
هر گل نام زیبای تو را
🌼تا که شاید
این روزجمعه ملاقاتت کنم
🌼السلام علیک یاصاحب الزمان
@Emam_kh
امام علي عليه السلام :
اِنَّ اللّهَ يـَبـْتـَلِى عـِبـادَهُ عـِنـْدَ الاَْعْمالِ السَّيِّئَةِ بِنَقْصِ الَّثمَراتِ وَ حَبْسِ الْبَرَكاتِ وَ اِغْلاقِ خَزائِنِ الْخَيْراتِ لِيَتُوبَ تائِبٌ وَ يُقْلِعَ مُقْلِعٌ.
امام علي عليه السلام :
خـداوند بندگانش را به هنگام كارهاى زشت به كاهش ميوه ها و دريغ داشتن بركتها و فرو بستن گـنـجـيـنـه هـاى خـيـر دچـار مـى سـازد تـا تـوبـه كـار، تـوبـه كـنـد و مـعـصـيـت كـار دل از معصيت بركَند.
نهج البلاغه ، خ 143، ص 433.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ســـــلام
صبح جمعه تون بخیر و شـادی
📌 براتون آدینه ای پُر از نشاط شادی و خوشبختی آرزو میکنم🌈
🍃🌺 امیدوارم امروز رو با سلامتی و دل خـوش همراه با خاطراتی زیبـا در کنار خانواده و عزیزان دلتون سپری کنید 🌺🍃
@Emam_kh
يك ماجراى واقعی و جالب
سرمهماندار هواپیما هستم و با سرتیم امنیت پرواز این حکایت را نقل میکنیم که به عینه دیدم.
یک روز صبح زود جهت انجام دادن پرواز وارد فرودگاه امام خمینی ره شدم،
سالن فرودگاه شلوغ بود مسافران زیادی اونجا بودن و همگی در حال خداحافظی از بستگانشون بودن و شاد و خوشحال
تو این جمعیت چشمم افتاد به یک عده که از همه بیشتر خوشحال تر بودند و شور و حالی داشتند و منتظر گرفتن کارت پرواز بودن،
نگاه کردم به تلویزیون بالای کانتر اونها که ببینم کجا دارن میرن دیدم نوشته "نجف"
پیش خودم گفتم خوش به حالشون کاش روزی هم برسه منم با خانوادم بتونیم چند روزی جهت زیارت عازم بشیم
خلاصه وارد مرکز عملیاتمون شدم و خودمو معرفی کردم
اون روز قرار بود طبق برنامه قبلی به ارمنستان برم که یکهو مسئول شیفتمون گفت
فلانی شما برو نجف! پروازت تغییر کرده!
خوشحال شدم و حکم ماموریتم را گرفتم و وارد هواپیما شدم
بعد از یک ساعت شروع کردیم به مسافرگیری
مسافرها خوشحال و خندان وارد هواپیما شدن و سر جاشون نشستن، آماده بستن درب هواپیما بودیم که مسول هماهنگی پرواز سراسیمه وارد شد و گفت:
دو نفر باید پیاده شن !!!
پرسیدیم چرا؟
گفت: از دفتر مدیر عامل هواپیمایی گفتن بجاشون دو تا از کارمندها جهت انجام یکسری از کارهای مهم اداری امروز باید برن نجف ...
حالمون گرفته شد چون دست روی هر کدوم از این مسافرها میزاشتیم که پیاده شه دلش میشکست، کاری هم نمیشد کرد چون دستور داده بودن و میبایست انجام شه!
وارد اتاق خلبان شدم و ازش خواهش کردم اجازه بده از دو صندلی اضافه در اتاق خلبان جهت نشستن این دو کارمند استفاده بشه که متاسفانه موافقت نکرد.
خلاصه لیست مسافرها را آوردند و قرار شد اسم دو نفر انتهایی لیست را اعلام کنند تا اونها پیاده بشن .
اسمها را اعلام کردند و قرعه افتاد به یک پیرمرد و یک پیرزن!
از هواپیما که داشتن پیاده میشدن نگاهشون یادمه که چقدر ناراحت و دل شکسته بودن
هواپیما به سمت نجف پرواز کرد و بعد از یک ساعت و چند دقیقه رسیدیم به آسمان نجف ....
منتظر اعلام نشستن هواپیما از طرف خلبان بودیم ولی اعلام نمیکرد و ما همچنان در روی آسمان نجف اشرف دور میزدیم
نیم ساعتی گذشت که خلبان دلیل نشستن هواپیما را اعلام کرد و گفت به دلیل طوفان شن و دید کم قادر به نشستن نیست و میبایست برگرده فرودگاه امام تا هوا خوب بشه!
برگشتیم فرودگاه امام و درب هواپیما باز شد و مسئول هماهنگی رفت اتاق خلبان و دلیل برگشت را پرسید و خلبان هم بهش گفت
اما با تعجب شنیدیم که مسئول هماهنگی میگفت فرودگاه نجف بازه و پروازها داره انجام میشه و بعد از شما چند هواپیما نشست و برخاست کردن
پیش خودم گفتم لابد حکمتی توی اینکاره !!!
رفتم پیش خلبان و گفتم:
کاپتان حالا که اینطوریه لابد خدا خواسته ما برگردیم این دو تا مسافر جامونده را ببریم، کاش شما اجازه میدادی از این دو صندلی اتاق خلبان امروز استفاده میکردیم
خلبان که مسئول ایمنی پروازه نگاهی بهم کرد و گفت:
شما فکر میکنید دلیل برگشتمون این بوده؟! باشه برید صداشون کنید بیان
خوشحال پریدم از اتاق خلبان بیرون و رفتم پیش مدیر کاروان و گفتم:
شما تلفن این خانم و آقایی که پیاده شدن و دارید ؟!
گفت: بله
گفتم : سریع زنگ بزن ببین کجان خدا کنه تو فرودگاه باشن بهشون بگو بیان
اون هم تماس گرفت و خواست خدا پیداشون کرد و آمدن
اون دوتا از فرط خستگی رفته بودن نمازخونه فرودگاه استراحت کنند و منزل نرفته بودن
همه خوشحال و منتظر اومدنشون بودیم که دیدیم یک پیرزن و پیرمرد با غرور و خوشحال دارن میان
پیرزن جلوی ما که رسید گفت:
فکر کردید کار ما دست شماست؟!
فکر کردید شما میتونید جواز سفر ما رو باطل کنید
چشمامون پر از اشک شد و ازش عذرخواهی کردیم
گفتم مادر خداروشکر که منزل نرفته بودید و حالا اومدید!
گفت: آخه شما بودید میرفتید؟
با چه رویی برمیگشتیم خونه!
✍حالا گوش کنید به حکایت جالبی که پیرزنه نقل کرد
اینقدر حالمون خراب بود که اصلا نمیتونستیم راه بریم و رفتیم تو نمازخونه تا حالمون جا بیاد و بعد بریم خونه
پیش خودم گفتم یا امیرالمؤمنین و یا اباعبدالله و یا حضرت ابالفضل علیه السلام شما اینهمه مهمون داشتی امروز ما دو تا فقط زیادی بودیم و شروع کردم به گریه کردن و بی حال شدم و خوابم رفت
تو عالم خواب و بیداری بودم که یک آقا سید بزرگواری اومد داخل نمازخانه و گفت:
مگه شماها نمیخواستید برید کربلا پس چرا نشستید؟!
عرض کردیم آقا نشد ! نبردنمون!
فرمود پاشید خیالتون راحت برید کربلا !!!
میگفت تا چشمهامو باز کردم دیدم موبایل شوهرم داره زنگ میزنه و گویا شما گفته بودید بیائیم
"تا یار که را خواهد و میلش به که باشد"
🦋هر اندوه بیهودهای را با تعقل و تفکر میتوان برطرف کرد!
🔻اگر میخواهی حال خوش معنوی داشته باشی، لیزرِ عقلت را روی اندوههای دلت بینداز و آنها را نابود کن؛ خوب فکر کن و اندوههای بیخود را از دلت بیرون بریز!
⚡️مثلاً به خودت بگو:
🌺🍃 1-این مشکل هم یک امتحان الهی است
🌺🍃2-الان خدا از اینکه تو داری زجر میکشی نارحت است؛ حتی بیشتر از خودت! و برایت جبران خواهد کرد
🌺🍃3-هستند کسانی که بیشتر از تو مشکل دارند
🌺🍃4- این مشکل برطرف خواهد شد و یک زمانی میرسد که اصلاً این غصه از یادت میرود...
🎯هر اندوه بیهودهای را با تعقل و تفکر میتوان برطرف کرد.
✔️ اما چرا بعضیها وقتی فکر میکنند، اندوهشان برطرف نمیشود بلکه نگرانتر میشوند؟
چون عقلشان ضعیف شده است! کسی که عقل قوی ندارد، هرچه تفکر کند مسرور نمیشود بلکه گاهی تفکر حتی برایش ضرر هم دارد!
استاد_پناهیان
@Emam_kh
💠اگر امام زمان غیبت کرده است، این غیبت ماست نه غیبت او...
🌷شهید مصطفی چمران
شهدارایادکنیم باذکرصلوات
@Emam_kh
8.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحبتهای مهم حجتالاسلام قاسمیان در مورد خودسازی جوانها!
+ سفارشات مهم مقام معظم رهبری برای جوانها که در جلسه خصوصی عنوان شده بود ...
@Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
🌷 آیه 133 سوره بقره
🌸 أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَآءَ إِذْ حَضرََ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِى قَالُواْ نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ ءَابَآئِكَ إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحاَقَ إِلَهاً واَحِداً وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ
🍀ترجمه:آیا شما شاهد مرگ یعقوب هنگامی که فرا رسید، بوده اید؟! آن هنگام كه به فرزندان خود گفت: پس از من چه مى پرستید؟ گفتند: خداى تو وخداى پدرانت ابراهیم واسماعیل واسحاق، خداوند یكتا، وما در برابر او تسلیم هستیم.
🌷 ام کنتم:آیا بودید
🌷 شهداء:شاهدان،گواهان،حاضران
🌷 إذ:هنگامی
🌷 حضر:حاضر شد
🌷 الموت:مرگ
🌷 بنی:فرزند
🌷 ءابآئك:جمع أب به معنای پدر است ، قرآن کریم از جد و عمو به عنوان حکم پدر(أب) یاد می کند.
🌺 گروهى از #یهود اعتقاد و ادّعا داشتند كه #یعقوب هنگام مرگ، فرزندان خود را به دینى كه یهود، با تمام تحریفاتش به آن معتقد بودند، سفارش و توصیه كرده است و آنها بدین سبب به آئین خود پاى بند هستند. خداوند در ردّ این ادّعا و اعتقاد، آنان را مورد سؤال قرار مى دهد كه آیا شما در هنگام مرگ بر بالین یعقوب حاضر بوده اید كه اینگونه مى گویید؟ بلكه او از فرزندان خود #اسلام و تسلیم در برابر خداوند را خواست، و فرزندان به او وعده دادند كه عبادت و پرستش خداى یگانه و تسلیم بودن در برابر او را در پیش گیرند.
🔹 پيام های آیه 133 سوره بقره 🔹
✅سخن باید بر اساس #علم وآگاهى باشد.
✅ #مرگ به سراغ همه مى آید، حتّى پیامبران.
✅ حسّاس ترین زمانِ زندگى،لحظه ى مرگ است و حسّاس ترین مسئله، موضوع دین وعقیده و حسّاس ترین مخاطب، نسل انسان است.
✅ موعظه در آستانه ى مرگ، آثار عمیقى دارد.
✅ #پدران باید نسبت به آینده ى دینى فرزندان خویش، توجّه داشته باشند. حتّى فرزندان انبیا در معرض خطر بى دینى هستند.
✅ همه #انبیا،به عبادت وتسلیم در برابر خداوند سفارش مى نمودند.
تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن