عنه عليه السلام
الحازِمُ مَن يُؤَخِّرُ العُقوبَةَ في سُلطانِ الغَضَبِ ، و يُعَجِّلُ مُكافَأةَ الإحْسانِ اغْتِناما لفُرْصَةِ الإمْكانِ .;
امام على عليه السلام
دور انديش كسى است كه در هنگام بر افروخته شدن آتش خشم، كيفر دادن را به تأخير اندازد و به محض دست دادن فرصت ممكن، براى جبران كردن احسان بشتابد .;
غرر الحكم : 2179 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚪️✨بہ نام خداوند دلهای پاک
🕊✨کہ نامش بود دردلت تابناک
⚪️✨بہ نام کسی کہ تو را آفرید
🕊✨سر آغاز عشقست و نور امید
⚪️✨سـ😊✋ـلام
🕊✨صبحتون معطربہ نام خـ♥️ـدا
@Emam_kh
✨﷽✨
🔴شما به خدا یاد ندهید،خدا خودش بلد است!
✍️طلبه ای در یک از شهرها زندگی می کرد. از نظر مادی در فشار بود و از نظر ازدواج نیز مشکلاتی داشت. یک شب، متوسل به امام زمان(علیه السلام) شد، چند شبی بعد از این توسل امام زمان(علیه السلام) را در خواب دید. حضرت فرمودند: فلانی! می دانی چرا دعایت مستجاب نمی شود؟ گفت: چرا؟ فرمودند: طول امل و آرزو داری. گاهی انسان به در خانه ی خدا می رود، دعا می کند اما با نقشه می رود، دل به این طرف و آن طرف حرکت می کند. گاهی به خدا یاد می دهد و می گوید: خدایا! در دل فلانی بینداز بیاید مشکل مرا حل بکند...حضرت فرمودند: شما به خدا یاد ندهید خدا خودش بلد است. انسان به ائمه معصومین(علیه السلام) هم نباید یاد بدهد. باید بگوید خدایا، من این خواست را دارم و به هیچ کس هم نمی گویم...خودت برایم درستش کن.
طلبه گفت: یابن رسول الله، من همین طور هستم که می فرمایید، هرکاری میکنم بهتر از این نمی توانم باشم، می خواهم خوب باشم اما تا می آیم دعا کنم فلانی و فلانی در ذهنم می آیند و این گونه دعا می کنم.حضرت فرمودند: حالا که طول امل و موانع اجابت داری، نایب بگیر. تا حضرت فرمودند نایب بگیر طلبه می گوید: آقا جان شما نائب می شوید؟ حضرت فرمودند: بله قبول می کنم. می گوید دیدم حضرت نایب شدند و لبهای حضرت دارد حرکت می کند. از خواب بیدار شدم، گفتم: اگر حاجتم هم برآورده نشود مهم نیست، در عالم رؤیا حجت خدا را یک بار زیارت کردم. بلند شدم و وضو بگیرم تا نماز شب و نماز شوق به جا بیاورم. دیدم در مدرسه را می زنند. گفتم: این وقت شب کیست که در مدرسه را می زند؟رفتم در مدرسه را باز کردم دیدم دایی خودم است.
گفتم: دایی جان، چه شده این وقت شب؟
☘️گفت: با تو کاری دارم. امشب هر کاری کردم دیدم خوابم نمی برد. فکر و خیالات مرا برداشته بود. یک مرتبه این خیال همه ی وجودم را فرا گرفت: من که پسر ندارم، همه ی اموالم از بین می رود. یک دختر هم که بیشتر ندارم. فکر کردم اگر دخترم را به تو بدهم همه ی اموالم هم در اختیار توست...
📘کتاب بهترین شاگرد شیخ
🍂🍁🍂🍁🍂
🔰 دعا، توسل، استغفار؛ توصیههای حضرت آیتالله خامنهای برای بهرهبرداری معنوی از #ماه_رجب؛ خودسازی کنید
🌟 رجب، ماه صفا دادن به دل و طراوت بخشیدن به جان است؛ ماه توسل، خشوع، ذکر، توبه، خودسازی وپرداختن به زنگارهای دل و زدودن سیاهیها و تلخیها از جان است. دعای ماه رجب، اعتکاف ماه رجب، نماز ماه رجب، همه وسیلهیی است برای اینکه ما بتوانیم دل و جان خود را صفا و طراوتی ببخشیم؛ سیاهیها، تاریکیها و گرفتاریها را از خود دور کنیم و خودمان را روشن سازیم. ۸۴/۵/۲۵
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺بهشت رفتن آسونه!!!
🔥جهنم رفتنه که خیلی زحمت داره!!!
🎥ویدیو کلیپ انگیزشی از صحبت های استاد پورآقایی
@Emam_kh
🌷 جستجوگر_نور
🔹 سردار برای زیارت مزار شهدای گمنام حرکت کرد. ما هم به دنبالشان رفتیم. در کنار مزار عکس یادگاری با سردار گرفتیم. دفترچه یادداشت جیبیام را به سردار دادم تا جملهای به یادگار بنویسد. وقتی متوجه شد از دانشجوهای داوطلب هستم که برای تفحص آمدهام، نوشت: «بسمه تعالی؛ شیعه سالهاست در حال تفحص است. قبر گم شده زهرا(س) کجاست؟» و امضا کرد. ۲۰ سال بعد وقتی ما سرگرم روزمرگیهای زندگی بودیم، سردار علیرضا گلمحمدی فرمانده قرارگاه جستجوی مفقودین جبهه میانی، به همراه همرزمش محمود حاجیقاسمی پنجشنبه گذشته، در آخرین روز بهمن۱۳۹۹ در آستانه شب لیله الرغائب هنگام تفحص پیکرهای مطهر شهدا در زرباطیه عراق در اثر انفجار مین به فیض #شهادت نائل آمدند.
@Emam_kh
❣رهبرحکیم انقلاب، بعد از خروج ترامپ از برجام فرمودند:
✅💯 اروپا جایی نیست که ما بتوانیم برای مسائل گوناگون خودمان از جمله همین مسئلهی برجام و مسائل اقتصادی و مانند اینها به آنها امید ببندیم؛ نه، اینها کاری نخواهند کرد؛ ... به هرچه وعده میدهند، با تردید نگاه کنید.
🚨❌💯 الان هم که دارند بازی درمیآورند. به نظر من در این قضایای مربوط به برجام و تحریم ها دارند شوخی میکنند. (۹۷/۰۶/۰۷)
#برجام
@Emam_kh
📣 آهااای خانوادههایی که در خصوص استفاده فرزندتان از فضای مجازی عاجز ماندهاید، آیا میدانید شما مقصر نیستید؟
پدر و مادر که نمیتوانند فعالیت فرزندان در فضای مجازی را بصورت ۲۴ ساعته تحت نظر بگیرند.
بدانید و آگاه باشید🔻
⬅️ در بسیاری از کشورها برای حفاظت از خانوادهها این فضا را متناسب با قوانین و فرهنگشان کنترل کردهاند و خانوادهها خیالشان از بابت استفاده فرزندانشان به فضای مجازی راحت است؛ ولی در ایران جریانی بهخاطر حفظ منافع سیاسی و اقتصادی، نگذاشته و نمیگذارند این فضا کننرل شود.
بدانید و آگاه باشید🔻
⏪ هیچچیز اتفاقی نیست.
بدانید و آگاه باشید🔻
⬅️ اگر شما برای حفاظت از خانواده خود ماهواره به خانه نبردید، جریانی در کشور کاری کرده که الآن هر کدام از اعضاء خانوادهتان، با گوشی به هزاران برابر محتوای بدتر و متنوعتر از ماهواره دسترسی دارند.
بدانید و آگاه باشید🔻
⬅️ از سالهای گذشته تا کنون جریانی در کشور بهصورت هدفمند، شبکههای اجتماعی خارجی را در کشور گسترش دادند و با دادن وعدهها و طرحهای پوچ، مانع فیلتر آنها شدند تا هر چه بیشتر با زندگی و کسبوکار مردم آمیخته شوند و از طرفی با تمام توان، مانع رشد و گسترش ابزارهای داخلی شدهاند و با ایجاد اختلال در آنها، جمله ما نمیتوانیم را دنبال کردهاند.
بدانید و آگاه باشید🔻
⏪ جریانی در کشور با نفوذ در نقاط کلیدی تصمیمگیری، بیش از ده سال است نگذاشتهاند دستورات راهبردی امام خامنهای در این حوزه اجرا شود و حتی شورایعالی فضای مجازی را به طور کل عقیم کردهاند.
بدانید و آگاه باشید🔻
⏪ وزارت ارتباطات درآمد نجومی بابت استفاده مردم از فیلترشکنها کسب میکند و از طرفی وظیفه بستن فیلترشکنها بهعهدهی همین وزارتخانه است! آیا میشود توقع داشت مخالف منافعش به وظایفش عمل کند؟
بدانید و آگاه باشید🔻
⬅️ وزارت ارتباطات درآمد نجومی بابت دلالی اینترنت بینالملل، بخاطر استفاده مردم از اینستاگرام و تلگرام و واتساپ و توئیتر و... دارد و از طرفی وظیفه حمایت از ابزارهای ایرانی را بعهده دارد! آیا میتوان از آن وزارت توقع داشت از ابزارهای خارجی حمایت نکند و مخالف منافعش به وظایفش در حمایت از ابزارهای ایرانی عمل کند؟
بدانید و آگاه باشید🔻
⬅️ وزارت ارتباطات درآمد نجومی از اینترنت مصرفی تبادل فیلمهای مستهجن کسب میکند.
بدانید و آگاه باشید🔻
⬅️ درحالحاضر جریان خاصی بوسیله هزاران کانال، پیج و گروه در شبکههای اجتماعی خارجی، همسو با رسانههای دشمن دائماً در حال هجمه و تخریب نظام و رهبر و چهرههای انقلابی به زبانهای مختلف مخصوصا زبان طنز، هستند.
بدانید و آگاه باشید🔻
⏪ برای این جریان اصلاً مهم نیست که سالهاست ارزشمندترین سرمایه کشور یعنی دقیقترین اطلاعات مردم بصورت لحظهای از کشور به تاراج برده شده و میشود.
بدانید و آگاه باشید🔻
⏪ تا زمانی که فیروزآبادی و نوچههایش مانند جهرمی و... در رأس امور اجرایی و تصمیمگیری برای فضای مجازی باشند و مسئولین همچنان در خواب سهل اندیشی باشند وضعیت بدتر میشود که بهتر نمیشود.
جبههٔ #انقلاب اسلامی در فضای مجازی
@Emam_kh
‼️خمس لباس و وسائلی که استفاده نشده
🔷س 5300: آیا پرداخت خمس قیمت لباس و امثال آن که در حد شأن است اما تا پایان سال خمسی پوشیده نشده است، واجب است؟
✅ج: اگر هنگام خرید مورد نیاز بوده است، یعنی در آن هنگام باید ـ هر چند برای زمان نیاز ـ لباس خریده می شده است، خمس ندارد، حتی در صورتی که تا پایان سال خمسی استفاده نشده باشد.
📕منبع: leader.ir
@Emam_kh
🔴رئیس جمهور محترم گفته اند: به وعده خود عمل کردیم، هم چرخ سانتریفیوژ میچرخد و هم چرخ اقتصاد.
حقیقتاً برای آقای روحانی نگران شدم.
یا ایشان درباره فعل "چرخیدن" دچار یک اشتباه بزرگ شده اند، یا جهت حرکت چرخ را عوضی دیده اند یا اصولاً آنچه به ایشان نشان داده اند، چرخ نبوده است.
سیدنظام الدین موسوی
@Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
🌹 آیه 12 سوره آل عمران
🌸 قُلْ لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ سَتُغْلَبُونَ وَتُحْشَرُونَ إِلَى جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمِهَاد
ُ
🍀 ترجمه:به كسانى كه كفر ورزیدند بگو: به زودى شكست مى خورید و به سوى جهنّم محشور مىشوید و چه بد جایگاهى است.
🌷 #قل: بگو
🌷 #للذین_کفروا: به کسانی که کفر ورزیدند
🌷 #ستغلبون: شکست می خورید
🌷 #تحشرون: جمع می شوید
🌷 #بئس: چه بد
🌷 #المهاد: جایگاه
🌺 در تفسیر مجمع البیان آمده است: وقتى مسلمانان در سال دوّم هجرى در #جنگ_بدر پیروز شدند، گروهى از یهود گفتند: این پیروزى نشانه ى صدق محمّد صلى الله علیه وآله است، چون در تورات آمده است: او بر دشمنانش پیروز مى شود.گروهى دیگر از #یهود گفتند: عجله نكنید، شاید در جنگ هاى دیگر شكست بخورد. وقتى در سال سوّم، جنگ اُحد پیش آمد و مسلمانان شكست خوردند، این گروه از یهودیان خوشحال شدند.
🌺 آیه نازل شد كه به زودی شما شكست مى خورید. این آیه به #پیامبر می فرماید که به کسانی که کافر شدند بگو: به زودی شما شکست می خورید و به سوی جهنم رانده می شوید و چه بد جایگاهی است. طولى نكشید كه مسلمانان، یهود بنى قریظه و بنى نضیر مدینه را درهم شكستند و در فتح مكّه نیز مشركان را شکست دادند. یهود به خاطر اینکه به #قرآن و پیامبر کافر هستند قرآن می فرماید آنها کفر ورزیدند.
🔹 پيام های آیه12سوره آل عمران 🔹
✅ دلدارى #مؤمنان و تهدید كفّار، نشانه رهبرى صحیح و ایمان به هدف است. «قل للذین كفروا ستغلبون»
✅ یكى از معجزات #قرآن، پیشگویى هاى صادق آن است. «ستغلبون»
✅ حق، #پیروز و كفر، محكوم به شكست است. «ستغلبون»
✅ با شایعات وتبلیغات #دشمن، برخورد كنید. «ستغلبون»
✅ از شكست هایى نگران باشید كه به #جهنّم منتهى مى شود، و گرنه در هر جنگى احتمال شكست وجود دارد. «ستغلبون وتحشرون الى جهنّم»
تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
پنـجشنبـه اسـت🕯🥀
بیاد عزیزان خفتـه در وادی خاموشان
کسانی که روزی زینت بخش محفلمان بودند
و حالا نیازمند یاد و خیـرات و مبرات شما
⇝✿🕯°•°🍃🥀🍃°•°🕯✿⇜
💦بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ💦
【اَلسَّـلامُ عَلی اَهْـلِ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ
مِـنْ أَهْـلِ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ
یـا أَهْـلِ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ
بِحَـقِّ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ
کَیْفَ وَجَدْتُـمْ قَـوْلَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ
مِـنْ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ، یا لا إِلهَ إِلاّ اللهُ
بِحَـقِّ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ
اِغْفِـرْ لِمَـنْ قالَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ
وَحْشُرْنا فی زُمْـرَةِ مَنْ قالَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ
مُحَمَّـدٌ رَسُـولُ اللهِ عَـلیٌّ وَلِیٌّ الله】
〖اَللّهُـمَّ اغْفِـرْ لِلمُؤمِنیـنَ وَالمُؤمِنَاتِ
وَالمُسلِمیـنَ وَالمُسلِمَـاتِ
اَلاَحیَـاءِ مِنهُـم وَالاَمـوَاتِ
تَابِـع بَینَنَا وَ بَینَهُـم بِالخَیـراتِ
اِنَّکَ مُجیـبُ الدَعَـوَاتِ
اِنَّکَ غافِـرَ الذَنـبِ وَالخَطیئَاتِ
وَ اِنَّکَ عَـلَی کُلِّ شَـیءٍ قَدیـرٌ
بِحُرمَـةِ الفَاتِحـةِ مَـعَ الصَّلَـوَاتِ〗
🌷اَللّٰهُـمَّ صَـلِّ عَلےٰ مُحَمَّـدٍ وَّ آلِ مُحَمَّـدٍ🌷
@Emam_kh
🍃🌸🍃
✍ رجب از نیمه گذشت ...
و هنوز بعضی از ما، از این ماه، برای حمام کردنِ روحمان، استفاده نکردیم!
و هنوز روحمان، وزن سنگین چرکهای قبل از رجب را، با خود بدوش میکشد ...
این رسم همهی مهمانی هاست ؛
برای حضور در مهمانی، اول استحمام میکنند، و بعد خود را میپیرایند و میآرایند ...
✨رجب فصل استحمام است؛ فصل سبک شدن ...
باید این تسبیح، به آخر نرسیده، تطهیر شویم.
🍃🌸🍃
رمان به_تلخی_شیرین
قسمت 43
فکر کردن به کار به ظاهر نامردانه ی بردیا را رها کردم، فکر کردن به زجری که فرهاد با کار بردیا کشیده بود را رها کردم، حتی فکر کردن به پشت پا زدن فرهاد به یک عمر تلاشش برای هدفش را هم رها کردم و فقط یک چیز در ذهنم پررنگ نقش بست؛ اینکه فرهاد از من خواست به بردیا فکر کنم و جواب دهم، اینکه فرهاد عقب کشید از قلدری کردن هایش! اینکه داد نزد، تهدید نکرد، زور نگفت، خودش را ثابت نکرد!
راحت گذشت کرد برای مردی که ناجوانمردانه دورش زده بود!
من را، منی را که ادعا می کرد برایش بتی هستم که ثانیه به ثانیه سجده ام می کند، پیش کش کرد!
هجوم اشک به چشم هایم با دردی که در سینه ام پیچید هم زمان شد. مانعش نشدم، یک عمر احساسم را در پس نگاه سردم پنهان کردم، چه شد!؟
گذاشتم احساسم همراه اشک هایم بیرون بریزد. برای فرهاد چه فرقی می کرد؟!
تسلیم شده بود در برابر سماجت بردیا و سردی و پس زدن های من.
سر سنگین شده و دردناکم را سمت شیشه چرخاندم و اشک هایم را رها کردم، حرفی نزدم، گله ای نکردم، اطاعت هم نکردم!
مگر می توانستم اطاعت کنم و زن بردیا شوم!
بردیایی که زخم به دل فرهادم زده بود و باعث چندین سال رنجشش بود. فرهاد هم خاموش شد، دست آزاد از فرمانش را به شیشه تکیه زد و روی شقیقه اش که احتمالاً دردناک بود چفت کرد و در سکوت تلخ به سمت خانه راند.
جلوی درب خانه پیاده شدم، قهر کرده بودم و بی حرف و تشکری در را بستم و به خانه رفتم. حتی نایستادم که ماشینش را پارک کند!
صدایم نزد!
انگار جدی جدی کار را تمام شده می دید و کاملاً از من ناامید و دست شسته شده بود.
شب پربغض و دردم را به جان کندنی صبح کردم. خسته و ناامید قدم در بیمارستان گذاشتم. از ذهنم گذشت که واقعا برای چه کار می کنم!
منی که از پردردی حوصله ی خودم را هم نداشتم ساعت ها درد کشیدن دیگری را به نظاره می نشستم!
کاش فقط همین نظاره کردن بود، هر یک به نوعی دردم را به رخم می کشیدند. پوفی کشیدم و دعا کردم زائوهای امروزم ماجرایی نداشته باشند. واقعاً کشش طرح سؤال های جدید را نداشتم. شماره ی اتاقم را از بیتا پرسیدم و سست و بی دل و دماغ سمت اتاق رفتم. سعی کردم لبخندی به آن زن جوانی که به شدت سعی در صبوری کردن برای حفظ آرام و قرارش داشت، بزنم. او که گناهی نکرده بود فقط گیر مامای دلمرده ای مثل من افتاده بود. اتاق را از مامای شیفت شب، تحویل گرفتم و سمت زائو رفتم.
لبخندی ساختگی برای کم کردن اضطرابش زدم.
-سلام عزیزم. عسل رادمهر هستم. مامای شیفت صبح.
غم در چشم هایش چرا آن همه حالم را منقلب کرد!
بی شک ماجرایی در پیش رو داشتم!
-منم سحرناز هستم. خوشوقتم.
لبخندی زدم و با دم و بازدم، یک نفس عمیق فکر فرهاد و حرف هایش را از اتاق بیرون انداختم.
-بچه ی اولته درسته؟
- بله.
بغضش از درد زایمان نبود، آنقدر بغض چشیده بودم که جنس بغضش را تشخیص دهم!
به رویش آوردم.
-حالت خوب نیست؟ ناراحتی؟
شکست، بغضش را می گویم. درست تشخیص دادم دردمند بود. دردی به سنگینی کوه. دستش را که آنژیکت وصلش بود روی صورتش گذاشت و هق هق اش در فضا پیچید. دلم برایش سوخت. نوازشی به دستش دادم.
-حرف بزن سبک میشی.
نویسنده : زهرا بیگدلی
ادامه دارد...
🍃🌸🍃
رمان به_تلخی_شیرین
قسمت 44
آرام آرام هق هقش را خاموش کرد و دستش را پایین کشید و روی سینه اش توقف کرد. با تردید به چشم هایم نگاه کرد.
-کمکم می کنی؟
پلک آرامی زدم و اطمینان دادم.
-اگه از دستم بربیاد حتماً.
برای گفتن گویی کمی مردد بود، بعد از لحظه ای پلک دردناک و محکمی زد و حرفی را یک باره دو گوشم پیچاند.
-نمیخوام به دنیا بیارمش.
خون در بدنم به آنی یخ بست. قدمی به عقب برداشتم. انگار که گوش هایم خوب نمی شنید!
بچه اش را می گفت!
حرف از نخواستن طفلی معصوم و بی گناه بود. مگر می شود یک مادر تکیه ای از وجود خودش را نخواهد!
شاید هم من اشتباه شنیده بودم، نه امکان نداشت. نگاه گیج و ناباورم را خیره ی چشم های خجالت زده و پر غمش کردم.
-منظورت چیه؟ یعنی...
حرفم را قطع کرد و آب بینی اش را بالا کشید.
-نمی خوام مادر بچه ای باشم که پدرش ترکم کرده. خیلی تلاش کردم برای سقطش نشد. میخوام یا من سر زا بمیرم یا بچه مرده دنیا بیاد.
خنده ای عصبی و نامفهوم لب هایم را گرفت و بهت زده پلک زدم.
-می فهمی چی میگی؟! منظورت اینه من یه کاری کنم بچه ت بمیره! باورم نمیشه! تو مادری؟! تو که پدر بچه ات رو نمی خواستی خیلی بی خود کردی یه بی گناه رو بوجود آوردی و حالا به این راحتی داری میگی که من بکشمش.
به التماس افتاد.
-تورو خدا آروم تر. الان همه میشنون و میان اینجا. من می خواستمش به خدا می خواستمش اون نخواست. پسر عمومه به زور عموم عقدم کرد، الانم خیلی راحت پسم زده با یه بچه تو شکمم. میگی چیکار کنم؟ تو روخدا کمکم کن.
دلم سوخت. آرام تر شدم و عصبانیتم یک باره با لحن پر دردش، فرو کش کرد اما سرم به شدت نبض گرفته بود و همچنان مته ای روی اعصاب ضعیف شدم، شده بود. در نظرم سخت تر از جان کندن، جای این نوزاد بودن، بود. نخواستم معده ام را که میان دردهای بیمارانم با غم و غصه های خود به درد آورده و داغانش کرده بودم، بیش از این از شغلم متنفرم سازم! فکرهایم را پس زدم.
-با دنیا نیامدن این بچه ی بی گناه که مطمئنا زندگی اش فقط آه میشه و حسرت کاملاً موافقم.
نگاهش لحظه ای درخشید و به آنی خاموش شد، ترس و تردید جایش را پر کرد. خدا را شکر که تصمیمش از روی جد نبود و به خاطر تحمل فشارهای عصبی بود. لحنم جدی و قاطع شده بود برای بیرون کشیدنش از آن فکر های مسموم.
-ولی دیگه دیر شده تصمیم مهم رو باید وقتی می گرفتی که به زور زن مردی شدی که دوستت نداره، نه الان که بچه اش تو شکمته.
چشمهایش بار دیگر به اشک نشست.
ادامه دادم:
-کمکت می کنم راحت و سالم به دنیا بیاریش. امیدوارم که وجودش تو زندگیت تلنگری برای همسرت باشه که دلگرم بشه به زندگیتون.
چشم هایش را با درد بست و به وضوح دیدم حرف های نگفته اش را. بوی تند و تلخ ناامیدی بینی ام را آزرد. یعنی ناگفتههایش آن قدر زیاد بودند که آن همه ناامید بود از لطف خدا؟!
فشاری ملایم به دستش آورده و به سمت صندلی ام رفتم و نشستم. دست هایم را چفتِ هم، روی میز گذاشتم و سرم را رویشان قرار دادم و از صمیم دل خدا را برایش صدا زدم.
برای منی که مدت ها بود از همه ی دنیا بریده بودم، خدا هنوز پر رنگ تر از هر چیز دیگری وجود داشت. مطمئناً برای سحرناز هم بود، به همان پر رنگی که من حسش می کردم.
نویسنده : زهرا بیگدلی
ادامه دارد......
🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.☀️
⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜
َ
✍ترجمه:
☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️
💫زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💫
الهـــــــــــــے آمیݧ
التمــــــــــاس دعــــــــــا
✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨
📿🕌📿🕌📿🕌📿🕌📿
@Emam_kh
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
🌙پنجشنبه مردهها به التماس میافتند
🎐 باور نمیکنید که مرگ خیلی الکی سراغ آدمها میآید؟
به مردههای دور و برتان نگاه کنید!
راستی چرا ما اینقدر از مرگ فرار میکنیم؟
🎐شاید بگویی نه! من که فرار نمیکنم. اما باید بگویم همین که مسألهای به این مهمی را اصلا به یاد نمیآوری این خود فرار کردن است. آدم چیزی که دوست ندارد را به یادش هم نمیآورد.
🎐اما چه بخواهیم و چه نخواهیم، مرگ گریبان ما را هم خواهد گرفت و متأسفانه معلوم هم نیست که چه زمانی باشد. شاید همین امروز و با یک اتفاق ساده.
🎐 به مردههای دور و برتان نگاه کنید. یکی تصادف کرد، یکی آنفولانزای خوکی گرفت، یکی کرونا ، آن یکی سکته کرد و این آخری هم شب خوابید و صبح دیگر بیدار نشد. به همین سادگی!
🎐با این حساب عاقلانه این است که به جای فرار کردن کمی به فکر عاقبتمان باشیم و کاری کنیم.
🔻و به قول شاعر:
ای که دستت میرسد کاری بکن پیش از آن كز تو نیاید هیچ كار
🎐شما را به خدا بیایید به فکر خودمان باشیم قبل از آنکه دستمان کوتاه شود و به التماس بیفتیم.
🎐 لااقل اگر به فکر خودمان نیستیم، فکر آن بیچارههای واقعی باشیم که کاش چشممان باز میشد و میتوانستیم ببینیم که چه التماسی به ما میکنند.
🎐بله این یک واقعیت است. و آنان امروز به سراغ من و شما میآیند و التماس میکنند که برایشان کاری بکنیم.
این روایت را ببینید :
✨ پیامبر عزیز اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند :
🎐براى مردگان خود هدیه بفرستید.
با تعجب پرسیدند : یا رسول اللّه هدیه مردگان دیگر چیست؟
و ایشان فرمودند: دعا و صدقه.
و بعد ادامه دادند و فرمودند :
🎐ارواح مؤمنان هر شب جمعه به آسمان دنیا مقابل خانهها و منزلهاى خود مى آیند و با آواز حزین و گریه، فریاد مىزنند که :
😭 اى اهل من! و اى اولاد من و اى پدر من و اى مادر من و اى خویشان من، بر ما مهربانى كنید، خدا شما را رحمت كند. آنچه در دست ما بود، حساب و كتاب نكردیم و جمع كردیم، دیگران از آن سود بردند و عذاب و حساب آن برگردن ما ماند.
😭 و با گریه مى گویند: اى خویشان ما، بر ما ترحم نمائید، ولو به یك درهم یا قرص نانى یا جامه و پوشاكى، امیدوارم خداوند جامههاى بهشتی بر شما بپوشاند.
✨ سپس رسول خدا ﷺ گریه كرد آنقدر که از هقهق گریه نای سخن گفتن نداشت.
✨ سپس فرمود : اینها برادران دینى شمایند كه بعد از سرورى و آقائى و نعمت، در خاك پوسیدند.
✨و پیامبر فرمود : مردگان ادامه دهند که، افسوس، اگر آنچه در دست داشتیم انفاق مىكردیم و در اطاعت حق و رضاى خدا بودیم محتاج شما نبودیم و به طرف شما دست دراز نمىكردیم.
😔 سپس با حسرت و پشیمانى برمىگردند و فریاد مىزنند اى مؤمنان هرچه زودتر چیزی برای ما بفرستید.
📚 منازل الآخرة، ص ۳۸
🎐بله این حال و روز پدربزرگ، مادر بزرگ، پدر، مادر، برادر، خواهر، دوست، همسایه و هرکسی که میشناختید و اکنون در دل تاریک خاک گرفتار شده است، میباشد.
🎐بلند شو، بلند شو بخاطر خودت هم که شده، اگر میتوانی یک سر به مزارشان بزن اگر هم نمیتوانی از همان جایی که هستی یادشان کن .
🎐اگر بدست آوردن دل زندهها سخت باشد، دل مردهها را به همین راحتی میتوان به دست آورد و خوشحالشان کرد.
🎐خدا را چه دیدی، شاید فردا روز ما هم از اهالی آن دیار شدیم ، کسی به سراغمان بیاید و از تنهایی در آورد.
✨و پیامبر فرمود : ارواح مؤمنان هر شب جمعه به آسمان دنیا مقابل خانهها و منزلهاى خود مى آیند و با آواز حزین و گریه، فریاد مىزنند که اى اهل من! بر من مهربانى كنید.
〽️ من که از همین الان شروع میکنم، تو هم با من همراه شو و بگو :
📖 فاتحه میخوانم برای تمام مردههای مومنان از زن و مرد، برای تمام علما و صلحا و شهدا، برای تمام فامیلها و آشنایانم که از دنیا رفتهاند :
📖بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ
إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ
اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ
صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ
📖بِسْمِ اللهِ الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ
اللَّهُ الصَّمَدُ
لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ
وَ لَمْ يَ كُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ
🌷 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم
#یاد_مرگ
#شب_جمعه
#پنجشنبه
🍁🍂🍁🍂🍁🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌🎥 آیا مردم بی دین تر شدند!؟
آمار های جالب از دین داری مردم نسبت به اول انقلاب☝️
تا آخر ببینید..
@Emam_kh