eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
25.9هزار عکس
17.1هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹سلام_امام_زمانم در مسیر عاشقی‌ هر لحظه‌ دل‌ دل میکنیم درمیان موج دریا فکر ساحل ‌میکنیم ای‌ امید روز های بی‌کسی رخصت ‌دهی ما میان‌خیمه عشق‌ تومنزل میکنیم 🌹تعجیل در فرج صلوات🌹 🌸 قرار هر صبح ما سلام بر سالار دلها (علیه السلام) 🌹اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهار ُوَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَالْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ @Emam_kh
امام كاظم عليه السلام : مَن استَوى يَوماهُ فَهُوَ مَغبونٌ و مَن كانَ آخِرُ يَومَيهِ شَرَّهُما فَهُوَ مَلعونٌ و مَن لَم يَعرِفِ الزِّيادَةَ في نَفسِهِ فَهُوَ في نُقصانٍ و مَن كانَ إلَى النُّقصانِ فَالمَوتُ خَيرٌ لَهُ مِنَ الحَياةِ ؛ امام كاظم عليه السلام : كسى كه دو روزش با هم برابر باشد، زيان كار است. كسى كه امروزش بدتر از ديروزش باشد ، از رحمت خدا به دور است . كسى كه رشد و بالندگى در خود نيابد ، به سوى كاستى ها مى رود و آن كه در راه كاستى و نقصان گام بر مى دارد مرگ برايش بهتر از زندگى است . بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 327 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 آغاز کن روزت را با نام خــ❤️ــداوندی که از شدت حضور ناپیداست... ✨ سلام صبحتون متبرک به نگاه خدا روزتون آکنده از عطر خداوندی ▪ السلام علیک یا ▪ امام موسی بن جعفر ▪آجرک الله یا صاحب الزمان ▪شهادت امام موسی کاظم ▪علیه السلام تسلیت باد @Emam_kh
🔴 کوتاه درباره علیه‌السلام صلی‌الله علیک تسلیت عرض می‌کنم شهادت حضرت امام موسی کاظم علیه‌السلام را. دوران امامت حضرت امام موسی کاظم علیه السلام با دوران حکومت ۴ خلیفه عباسی که در راس آن‌ها هارون الرشید بود همزمان شد. آن‌ها در مجموع ۱۴ سال حضرت را تحت شدیدترین ظلم‌ها و شکنجه‌ها و زندان قرار دادند. چهار خلیفه هم عصر ایشان، از هیچ شکنجه‌ای برای خاموش شدن نور ولایت و امامت در سیاه چاله‌هایی جهنم گونه دریغ نکردند. در روایات داریم که استخوان‌های موسی بن جعفر (ع) در این سیاه چاله‌ها نرم شده بود. ارتباط با نور و هوا به سختی برقرار می‌شد، چه برسد به اینکه امام بتوانند به راحتی با خانواده و اصحابشان دیدار و یا ارتباط مکتوب داشته باشند. در روایات آمده است که زندان بان‌های امام هفتم (ع) سخت‌ترین اهانت کنندگان به پدر و مادر حضرت بودند و سعی می‌کردند با شکنجه روحی، عذاب‌های ایشان را چندین برابر کنند. هارون‌الرشید که بسیار شبیه معاویه بود به شدت اهل رعایت ظواهر اسلام بود اما در باطن بدترین خلق بود‌. روزی در کنار کعبه، هارون الرشید حضرت کاظم علیه السلام را ملاقات نمود و در ضمن سخنانی به امام علیه السلام گفت: آیا تو هستی که مردم مخفیانه با تو بیعت می کنند و تو را به رهبری خویش برمی گزینند؟ حضرت با کمال شهامت فرمود: «اَنَا اِمامُ الْقُلُوبِ وَاَنْتَ اِمامُ الْجُسُومِ؛ من بر دلهای مردم حکومت می کنم، و تو بر جسمهای آنان!» موسی بن جعفر (ع)در دل زمین و در عمق هفت متر استقرار داشتند. ارتفاع سیاه چال آنقدر کم بود که زندانی نمی‌توانست بایستد و اگر می‌خواست، حرکت کند، باید کمر را خم می‌کرد. علاوه بر این سیاه چال در فصول مختلف، سرما و گرمای غیر قابل تحملی داشت. رفت و آمد به سیاه چال سخت بود. آخر هم نتوانستند زندانی بودن آن امام همام را تحمل کنند و او را به شهادت رساندند. ما شیعیان ظلم ستیزی را از ائمه ظلم ستیز خود گرفته‌ایم و تا پای جان پای این مکتب خواهیم ماند. مگر با حبس نفس‌مان و ریختن خونمان خاموش شویم. پ.ن: انفجار باز دلمون رو خون کرده. لعنت خدا بر ظالمینی که ۱۰۰۰ سال بعد هم به شیعیان و زوار شما رحم نمی‌کنند. ای مرگ بر مستکبرین، مرگ بر آمریکا و ایادی‌اش. ای مرگ بر داعش و ... . 🌹یا_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام داود_مدرسی_یان: @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 بسیاری از بلاهای زندگی وابسته به حرف زدن است.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@Emam_kh
🍃 در منزل شہید حاج قاسم سلیمانی پسر ڪوچڪ تر ‌شہید ڪاظمی این خاطره را برایم تعریف ڪرد: ایشون گفتند، سال های قبل یڪ بار ایشان میخواستند ڪرمان بروند، من هم از ایشان خواستم همراهشان بروم، گویا بہ یڪ مراسم عروسی دعوت بودند ، گفت روی میز پذیرایی ،جلوی ایشان ظرف و پذیرایی ویژه تری نسبت بہ بقیہ گذاشتہ بودند، ڪہ از این ڪار حاجی ناراحت شده بود و از صندلی آن میز بلند شده بود. 📚راوی فرزند شہید شیخ شعاعی @Emam_kh
🔰 پیام رهبر انقلاب به کنگره ملی هفده هزار زن شهید، آزاده و جانباز منتشر شد؛ 📄 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی به کنگره ملی «لشکر فرشتگان تاریخ‌ساز» ویژه تجلیل از زنان شهید، جانباز و آزاده، این زنان مجاهد، شجاع و فداکار را از برترین قله‌های افتخارات انقلاب اسلامی خواندند. 🔻متن پیام رهبر انقلاب اسلامی که صبح امروز حجت‌الاسلام والمسلمین شکری نماینده ولی‌فقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران آن را در محل همایش قرائت کرد، به این شرح است: بسم الله الرّحمن الرّحیم شهیدان و جانبازان و آزادگان زن، نمایشگرانِ یکی از برترین قلّه‌های افتخارات انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی‌اند. قدرت ایمان، راه مجاهدتهای بزرگ را به روی زنان ایرانی گشود و صحنه‌های شگفت‌انگیز و کم‌نظیری از حضور شجاعانه و فداکارانه و مبتکرانه‌ی آنان در میدانهای دشوار پدید آورد. از تظاهرات شورانگیز روزهای انقلاب تا دوران فراموش‌نشدنی دفاع مقدّس، و از قهرمانی در صفوف نبرد تا دل بریدن از فرزند و همسر و فرستادن آنان به پیشباز خطر و تا خدمات پشت جبهه، و از حضور در جبهه‌ی علم و تحقیق و فنّاوری و درخشندگی در وادی ادبیّات و هنر، تا هنرنمایی در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی و مدیریّتها، و سرانجام فداکاری در میدان سلامت و خدمت به بیماران در آزمون پُرخطر اخیر، همه و همه نشانه‌های اعتلای معنوی زنِ ایرانی است که به برکت نظام اسلامی و درسها و ارزش‌گذاری‌های اسلام پدید آمده است. بی‌شک زنان شهید و جانباز و آزاده -که تعداد آنان را هفده هزار دانسته‌اند- در قلّه‌ی این افتخاراتند. زن ایرانی توانست به‌رغم فرهنگ فساد و انحطاط غربیِ تحمیل‌شده بر بسیاری از زنان در دوران نحس پهلوی، خود را به شرافت و طهارت مطلوب اسلام نزدیک کند و این افتخاری بزرگ است؛ و الحمد لله ربّ العالمین. سیّدعلی خامنه‌ای ۱۸ اسفند ۱۳۹۹ @Emam_kh
🔴سلامی: نگاه ملت ایران فقط به ولایت فقیه است 🔹فرمانده‌کل سپاه: دشمنان در برابر ملت ایران قد خم کرده‌اند و شکست خورده‌اند. 🔹مقاومت یک مسیر است و هیچ نقطه‌ای از آن را نباید سست گرفت و ملت ایران خطا نمی‌کند چرا که نگاهش به ستاره تابناکی در آسمان کشور به نام رهبری است. @Emam_kh
◾️ لوح| مشعل‌روشنگر 🌹حضرت (مدظله‌العالی) ▪️«شخصیت موسی بن جعفر در داخل زندان هم همان شخصیت مشعل روشنگری است که تمام اطراف خودش را روشن میکند، ببینید حق این است. حرکت فکر اسلامی و جهاد متکی به قرآن یک چنین حرکتی است، هیچ وقت متوقف نمیماند، حتی در سخت‌ترین شرایط.» ۱۳۶۴/۰۱/۲۳ 25 رجب، سالروز امام‌ کاظم علیه‌السلام @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم 🌹 آیه 18 سوره آل عمران 🌸 شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَآ إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَِائكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمَاً بِالْقِسْطِ لَآ إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمٌ 🍀 ترجمه: خداوند گواهى داده كه معبودى جز او نیست و فرشتگان و صاحبان علم گواهی داده اند ؛ در حالی که برپا دارنده عدل است؛ معبودی جز او نیست كه هم توانا و هم حكیم است 🌷 : گواهی داد،شهادت داد 🌷 : همانا او 🌷 : معبود 🌷 : فرشتگان 🌷 : صاحبان علم 🌷 : برپا دارنده 🌷 : عدل 🌷 : توانای شکست ناپذیر 🌷 : با حکمت 🌸 این آیه اشاره به گوشه ای از دلایل توحید و خداشناسی و بیان روشنی این راه پرداخته است و می فرماید: با ایجاد نظام واحد در هستى، بر یگانگى ذات خود گواهى مى دهد،كه معبودى جز او نيست. هماهنگى و نظم موجود در آفرینش، همه گواه بر حاكمیّت قدرتى یگانه بر جهان است. و نيز فرشتگان و صاحبان علم و دانشمندان هر کدام به گونه ای و با استناد به دلیل و آیه ای به این امر گواهی می دهند. امام باقرعلیه السلام فرمودند: منظور از «اولوا العلم» در این آیه، و اوصیا هستند. این آیه از آیاتی است که همواره مورد توجه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بوده و بارها در مواقع مختلف آن را تلاوت می فرمود. زبیر بن عوام می گوید: شب عرفه خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله بودم ، شنیدم که مکررا این آیه را می خواند. 🔹 پيام های آیه18سوره آل عمران 🔹 ✅ ، بهترین نوع شهادت است. هماهنگى در میان آفریده ها، بهترین نمونه ى گواهى بر یكتایى خداست. «شهد اللّه انّه لااله الاّ هو» ✅ راه ایمان به خدا، است وعلم واقعى، انسان را با سرچشمه هستى آشنا مى كند. «واولوا العلم» ✅ ، در كنار فرشتگان قرار مى گیرند. «والملائكة واولوا العلم» ✅ ، در كنار توحید مطرح است. بر خلاف دیگر قدرتمندان كه هر كجا احساس یكتایى و نداشتن رقیب و شریک كنند، زور مى‌گویند، او یكتایى است كه برپا دارنده ى عدل است. «لااله الاّ اللّه... قائماً بالقسط» تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃️◼🍃     ▪صلوات‌خاصه‌امام‌موسی‌کاظم(علیه السلام) 🥀 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَصِيِّ الْأَبْرَارِ وَ إِمَامِ الْأَخْيَارِ وَ عَيْبَةِ الْأَنْوَارِ وَ وَارِثِ السَّكِينَةِ وَ الْوَقَارِ وَ الْحِكَمِ وَ الْآثَارِ الَّذِي كَانَ يُحْيِي اللَّيْلَ بِالسَّهَرِ إِلَى السَّحَرِ بِمُوَاصَلَةِ الاسْتِغْفَارِ حَلِيفِ السَّجْدَةِ الطَّوِيلَةِ وَ الدُّمُوعِ الْغَزِيرَةِ وَ الْمُنَاجَاةِ الْكَثِيرَةِ.  🥀 وَ الضَّرَاعَاتِ الْمُتَّصِلَةِ وَ مَقَرِّ النُّهَى وَ الْعَدْلِ وَ الْخَيْرِ وَ الْفَضْلِ وَ النَّدَى وَ الْبَذْلِ وَ مَأْلَفِ الْبَلْوَى وَ الصَّبْرِ وَ الْمُضْطَهَدِ بِالظُّلْمِ وَ الْمَقْبُورِ بِالْجَوْرِ وَ الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ وَ الْجَنَازَةِ الْمُنَادَى عَلَيْهَا بِذُلِّ الاسْتِخْفَافِ وَ الْوَارِدِ عَلَى جَدِّهِ الْمُصْطَفَى وَ أَبِيهِ الْمُرْتَضَى وَ أُمِّهِ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ، 🥀 بِإِرْثٍ مَغْصُوبٍ وَ وِلاءٍ مَسْلُوبٍ وَ أَمْرٍ مَغْلُوبٍ وَ دَمٍ مَطْلُوبٍ وَ سَمٍّ مَشْرُوبٍ اللَّهُمَّ وَ كَمَا صَبَرَ عَلَى غَلِيظِ الْمِحَنِ وَ تَجَرَّعَ غُصَصَ الْكُرَبِ وَ اسْتَسْلَمَ لِرِضَاكَ وَ أَخْلَصَ الطَّاعَةَ لَكَ وَ مَحَضَ الْخُشُوعَ وَ اسْتَشْعَرَ الْخُضُوعَ وَ عَادَى الْبِدْعَةَ وَ أَهْلَهَا وَ لَمْ يَلْحَقْهُ فِي شَيْ ءٍ مِنْ أَوَامِرِكَ وَ نَوَاهِيكَ لَوْمَةُ لائِم.. ٍ🥀 صَلِّ عَلَيْهِ صَلاةً نَامِيَةً مُنِيفَةً زَاكِيَةً تُوجِبُ لَهُ بِهَا شَفَاعَةَ أُمَمٍ مِنْ خَلْقِكَ وَ قُرُونٍ مِنْ بَرَايَاكَ وَ بَلِّغْهُ عَنَّا تَحِيَّةً وَ سَلاماً وَ آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ فِي مُوَالاتِهِ فَضْلاً وَ إِحْسَاناً وَ مَغْفِرَةً وَ رِضْوَاناً إِنَّكَ ذُو الْفَضْلِ الْعَمِيمِ وَ التَّجَاوُزِ الْعَظِيمِ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. التماس دعا @Emam_kh
🔴 هدف میان مدت دشمن ✅ 💯هدف میان مدت دشمن این است که اقتصاد لنگ بماند، تولید پایین باشد، بیکاری عمومیت پیدا کند تا مردم از جمهوری اسلامی ناامید شوند. ۹۶/۰۲/۲۰ @Emam_kh
🌟کلام بزرگان: ✔آب وقتی بجوش آمد از خودش کم و کسر می شود. ⛔️تو هم وقتی جوشی و عصبانی می شوی، خودت کم و سبک می شوی؛ 💡ظرف آب را اگر از روی اجاق برداشته و جابجا کنی راحت از جوش می افتد، تو هم وقت جوش آمدن و خشم ، اگر مکانت را تغییر دهی تو هم به راحتی آرام می شوی. 🌹این نسخه امام صادق "علیه السلام" برای رهایی از خشم است " هر گاه خشم بر تو چیره شد جایت را تغییر بده... @Emam_kh
‼️کیفیت سجده سهو 🔷س 5313: کیفیت سجده سهو به چه شکل است؟ ✅ج: برای سجده سهو باید پس از سلام نماز فوراً به نیّت سجده سهو، پیشانی را بر چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد و بنابراحتیاط بگوید: «بسم اللَّه و باللَّه، السلام علیک ایها النّبیُّ و رحمة اللَّه و برکاته» سپس سر از سجده بردارد و دوباره به سجده رود و ذکر سجده سهو را تکرار کند؛ آن گاه سر از سجده بردارد و تشهد بخواند و سلام دهد.  📕منبع: leader.ir @Emam_kh
‍ رمان به_تلخی_شیرین قسمت 53 پلکی برای تأیید حرفش زدم و با لبخند گفتم: دمش گرم. پیاده شدم، همزمان با من پایین آمد و ماشین را دور زد و کنارم قرار گرفت. نگاه نافذش را در چشم هایم گره زد. - به هیچی فکر نکن، در آرامش کامل فقط و فقط به سوال ها جواب بده. من اینجا منتظرت می مونم. چقدر نگاهش آرام بخش بود! ترسیدم لالایی شود و خوابم کند! نگاه گرفتم و به سالن اشاره کردم. -مرسی بابت همه چی. تو دیگه برو نیازی نیست بمونی بچه که نیستم، برو به کارت برس. - کاری ندارم. بسم الله بگو برو. لبخندی زدم و سمت سالن قدم برداشتم. استرس نداشتم، وجود فرهاد نهایت آرامشم بود... بی خیال گذشته و آینده، حال را چسبیدم! فرهاد اینجا بیرون از سالن برای قوت قلب من مانده بود، به پاس قدردانی لبخند به لب سوال ها را یک به یک با دقت خواندم و پاسخ دادم و با رضایت کامل از سالن خارج شدم و مستقیم به جایی که ماشین را پاک کرده بود رفتم. پشت فرمان، صندلی را خوابانده بود، رویش دراز کشیده و سرش را به عقب مایل کرده و ساق دستش را روی چشم هایش گذاشته بود، لبخندی زدم... انگار خاصیت مغناطیسی داشت که تمام حالاتش جذبم می‌کرد! آرام قدم برداشتم. درب کنار راننده را باز کردم، از صدای ایجاد شده دستش را از روی صورت برداشت و نیم خیز شد. نشستم و در را بستم. صندلی اش را به حالت نشسته در آورد. سلام دادم. چشم هایش سرخ شده بود! از خواب بود؟! گوشه ی چشمش را خاراند. - سلام. خسته نباشی. خوب دادی امتحانت و؟ لبخند کم جانی زدم. - آره. بد نبود. شرمنده تو رو هم انداختم تو زحمت. چرا لبخندش این قدر بی جان بود؟! - تو رحمتی خانم. دلم می خواست بگویم؛ پس چرا این قدر خسته و بی حوصله ای! ولی حرفی نزدم و به ساعتم نگاه کردم. -منو می رسونی بیمارستان؟ گیج و مستاصل جواب داد: -ها... آخه... نگران شدم، برداشتم از حال فرهاد و تعبیر آن به خستگی اشتباه بود! چیزی شده بود و فرهاد سعی در پنهان کردنش داشت! - چیزی شده فرهاد؟ -نه... نفسی دم و بازدم کرد... با آرامش تازه به دست آورده اش استارت زد و ماشین را به حرکت درآورد. -می رسونیم؟ اگه سختته بگو، تاکسی می گیرم. - ببین عسل، نمی خوام هول کنی یا نگران بشی... به صورتم نگاه کرد، می‌خواست از خوب بودن حالم مطمئن شود ولی من خوب نبودم و دلم گواه بد می‌داد... -بگو فرهاد. حاشیه نرو. سری تکان داد و باز به خیابان چشم دوخت و در حین رانندگی یک دستش را از دنده جدا و روی دست من که به بند کیفم قفل بود گذاشت، باید دنده عوض می‌کرد دستم را رها نکرد و روی دنده گذاشت و جابه‌جایش کرد. اعتراضی نکردم... دلم آشوب شده بود فشار آرامی به دستم آورد... من فرهاد را از بر بودم! تمام حالات و حرکاتش را... این فشار رنگ و بوی تسلی داشت! -جون به لبم کردی بگو دیگه. - دایی... یعنی بابات... سکته کرده. مغزم فلج شد... با تلاش به دنبال معنی و مفهومی برای کلمه ی آشنای سکته می گشتم! دهانم کمی باز بود و با گیجی مات فرهاد بودم! با دیدنم در آن حال ترسید، سریع کنار خیابان توقف کرد و بعد از کشیدن ترمز دستی سمتم چرخید. شانه هایم را گرفت و تکانم داد. -عسل؟! نویسنده : زهرا بیگدلی ادامه دارد....... 🍃🌸🍃
‍ رمان به_تلخی_شیرین قسمت 54 مغزم به کار افتاد... بابا سکته کرده بود! دستم را روی سرم گذاشتم و نالیدم: یا خدا... ضعف کردم و پلک هایم روی هم افتاد. به شدت و ترسیده تکانم داد. - عسل؟ عسل؟! چشم باز کردم و بی رمق پرسیدم: تو خواب؟ نفسی آسوده کشید و سری به نشانه تایید تکان داد. -کجاست؟ حالش خوبه؟ منو ببر پیشش. - باشه عزیزم. آروم باش تو! الان میریم خونه، مامان رو برمی داریم با هم میریم بیمارستان. حالشم خوبه نگران نباش. خطر رفع شده. بی جان سری تکان دادم و به پشتی تکیه زدم. سرم به عقب مایل شد. شل شدن دست و پاها و تمام بدنم را حس می کردم... خوب که فکر می کردم می فهمیدم که جز بابا کسی را در دنیای به این بزرگی ندارم! چشم هایم را بستم و علم پزشکی را زیر سوال بردم و نخواستم باور کنم که سکته در خواب یعنی چه... تنها جمله ای که در مسیر به زبان آوردم 《تند تر برو فرهاد》 بود. جلوی درب خانه توقف و ماشین را خاموش کرد. کمی در جایم جابجا شده و بدن لخت شده ام را تکان دادم. - چرا ماشین رو خاموش می کنی!؟ مگه نمیریم بیمارستان؟! - آروم باش عسل. رنگ به رو نداری پیاده شو یه آب به سر و صورتت بزن، مامان آماده بشه میریم. کلافه نالیدم: وای فرهاد تو رو خدا دلم آشوبه تو بمون با عمه بیا. من با ماشین خودم میرم. فقط بگو کدوم بیمارستانه؟ چشم هایش می لرزید و حالش خراب بود! همین هم دلم را بیشتر می ترساند... قرار نداشت، پیاده شد و مستعصل گفت: خواهش می کنم پیاده شو، خودم می برمت، با این حالت نمی ذارم رانندگی کنی. به اجبار پیاده شدم و در حالی که دل تو دلم نبود هم قدمش داخل خانه رفتیم. در واحدمان باز بود و صداها نشان از تجمع عمه ها و بقیه می‌داد. با ترس از حرکت ایستادم و به فرهاد که نگران به در باز خانه مان چشم دوخته بود نگاه کردم. نگاهش را از در گرفت و به صورتم داد، تکانی به پاهایم دادم و با سرعتی که نمی‌دانم از کجا به پاهایم منتقل شد از فرهاد فاصله گرفتم و بی توجه به عسل عسل گفتن هایش داخل واحدمان رفتم. مستقیم راه سالن را در پیش گرفتم. با دیدن عمه ها در لباس مشکی جان از تنم جدا شد، اگر فرهاد در آغوشم نمی‌گرفت بی‌شک روی زمین سقوط می کردم! عمه ها گریه کنان سمتم دویدند و صدای داد عسل گفتن فرهاد بلند شد. بی جان در آغوش فرهاد افتاده بودم و پلک های سنگینم را به جان کندنی باز نگاه داشته بودم. سیل اشک روی صورت عمه‌ها روان بود و دیدنشان و فکر کردن به علت آن همه اشک، هر لحظه بغض روی سینه ام را سنگین‌تر می‌کرد و درد بی کس شدنم را کوبنده تر به سرم می‌کوبید و من مسخ شده و بی جان با فکر های تلخ تر از زهری که خوره ی جانم شدند، میخ صورت هایشان بودم. وقتی فرهاد واکنشی از طرفم ندید رو به ژیلا داد زد: بدو آب قند بیار. محکم در آغوشش تکانم داد و صدایم زد. با دست بی جانم فشاری به سینه اش آوردم. لیوان آب قند را که توسط ژیلا به لب هایم چسبیده بود پس زدم و بلند شدم... بین این آدم ها چه می کردم!؟ هویت موقتی ام رفته بود... علی رادمهر رفته بود و من دیگر نه تنها رادمهر بلکه عسل هم نبودم...فقط 《من》 بودم! یک دختر بی پناه و بی هویت... به سمت اتاقی که علی بنا به وظیفه در اختیارم گذاشته بود و من به جبر چرخ روزگار ساکنش بودم، قدم برداشتم و توجهی به صدا زدن ها و گریه های دیگران نکردم. مثل شیء ای معلق در فضا بودم، باید چه می کردم؟! حق گریه کردن داشتم؟! به چه نام صدایش می کردم و ضجه می زدم تا دلم آرام بگیرد؟! بی پدر شده بودم یابی علی؟! یک شبه چه اتفاقی افتاد! دیشب بازی را شروع کردم؛ امید وار بودم ولی حالا، امروز تمام امیدم ناامید شد... میان تمام حدس هایی که می زدم این یکی جایی نداشت... فکر نمی‌کردم که بمیرد و تنهایم بگذارد و بی‌هویتم کند... تقه ای به در خورد و فرهاد بی اجازه داخل آمد. لبه ی پنجره نشستم... سرم تیر می کشید و نمی‌دانستم کوهی را که به اشتباه این همه سال فکر می کردم بغض است را چگونه از روی سینه ی تنگم پس بزنم... چشم های بی روحم را به فرهادی دوخته بودم که به جان کندنی جلوی گریه اش را گرفته بود، قدم به قدم نزدیکم شد. نویسنده : زهرا بیگدلی ادامه دارد....... 🍃🌸🍃
☀️ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.☀️ ⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜ َ ✍ترجمه: ☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️ 💫زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💫 الهـــــــــــــے آمیݧ التمــــــــــاس دعــــــــــا ✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨ 📿🕌📿🕌📿🕌📿🕌📿 @Emam_kh
⬅️ برای نمازمان،چه بکنیم ⁉️ یک نماز از شبانه روز را،سعی کنیم با توجه بخوانیم،از بین این پنج تا نماز، یک نماز راتصمیم بگیریم با توجه بخوانیم، مثلا نماز صبح ها را باتوجه بخوانم ،بقیه را حالا فعلا کاری نداریم،فعلا یکی اش را درست کنیم،بعد نماز مغرب و.... ⤴️پس اول برای نماز صبح،یکجای نماز صبح را درست کنم،رکوع نمازم باتوجه باشد،سجده نمازم با توجه باشد،... ✨ آقای بهجت می فرمودند ،فقط تکبیره الحرام را با توجه بگو،کسی تکبیره الله را باتوجه بگوید،بقیه اش می آید، و درست میشود، ⤴️مثلا تو قرائت تو سوره حمد در نماز،فقط به "اهدناالصراط المستقیم" رسیدیم توجه مان و مخاطبمان خدا باشد، ⬅️پس اول از یک نماز شروع کنیم ،آن نماز هم از یک قسمتش شروع کنیم،یه مدتی ، ⤴️مثلا ۴۰روز توی "اهدناالصراط المستقیم" را باتوجه بگوئیم، مثلا:فقط رکوع ها را باتوجه بگوییم،فقط سجده ها را،فقط قنوتش را باتوجه بگوئیم، حالا هرکدام که میخواهید،مخاطبتان خدا باشد ،این میشود⬅️ توجه ⬅️این نورانیتی که توی باطن انسان می آورد و انسان را رشد می دهد و یک مرحله انسان را جلو می برد ، ✨حالا این "اهدناالصراط المستقیم" میشود کل سوره حمد،بعد کم کم میشود کل آن رکعت،بعد کم کم میشود کل نماز،بعد کم کم میشود کل روز،چون همه چیز تابع نماز است،اگر توجه در نماز بود، به بقیه هم سرایت می کند، ⤴️ خوشا آنان که دائم در نمازند،"هم فی صلاتهم دائمون"اینها دائم در نمازند ✨چطور میشود به اینجا رسید؟قدم به قدم ⬅️ در مورد قرائت قرآن هم ،از۵۰ تا آیه که مستحب و سفارش شده ،که در طول روز خوانده شود، فقط یک آیه اش را باتوجه ،بخوانیم ، اول یک آیه با معنی و بعد اینکه این آیه چی میخواهد بگوید؟ ،برای من چه حرفی دارد ؟ 🔺 اساس کار هم ،همین نماز و قرآن است.توجه به این دوتا، مسائل را حل می کند، پس باید نیت را درست کرد ✨ادامه دارد... ✍حجت‌الاسلام امینی_خواه 🍁🍂🍁🍂🍁
اون روزی که با رانت خواری و زمین خواری برای آقازاده هاشون تفرجگاه و باستی هیلزی میساختن که حتی افراد عادی اجازه دیدنش هم نداشتن ، فکرشم نمیکردن ویلاهای لاکچری شون اینجوری زیر تیغ عدالت قوه قضائیه بره ! تا باد چنین بادا .. خداقوت آقای رئیسی .. @Emam_kh