eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.8هزار عکس
18.1هزار ویدیو
16 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ پشت پرده لغو جلسه امروز مجمع تشخیص مصلحت 🔺«شبستری» عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام: 🔹 ستاد کرونا، مانع برگزاری جلسه امروز مجمع تشخیص شده است. 🔹 قرار بود در جلسه امروز، موضوع لوایح مرتبط با FATF مورد بررسی قرار گیرد. 🔻هرچند که به تعویق افتادن جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام در اثر توصیه ستاد کرونای تهران بوده، ولی پیگیری‌ها و شنیده ها از برخی اعضای مجمع تشخیص، حاکی از آن است که: 🔸 نبودن دکتر ظریف و 🔸 اعلام وزیر اقتصاد مبنی بر مقدور نبودن شرکت در جلسه و 🔸 نرسیدن پاسخ‌های مکتوب دولت در قبال سوالات بیست گانه اعضای مجمع تشخیص، نيز در عدم برگزاری جلسه مجمع تشخیص مؤثر بوده است. @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥 اشتغالاتِ دنیایِ امروز، ما را از فرصتِ باقی‌ماندهٔ ماه شعبان غافل نکند. 🔹 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری: «سعی كنيم در مابقیِ ماه شعبان تدارك كنيم كوتاهی‌ای كه در گذشته ما بوده است. كسی نمی‌تواند بگويد ما حق این ماه را ادا كرديم. اگر كوتاهی كرده‌ايم، اولين قدم در رشد، اعتراف به كوتاهی است. کسی كه احساس نمی‌كند در بندگی خدا كوتاهی كرده، رشد نمی‌كند! مرحوم صدوق از عيون اخبارالرضا(ع) نقل كرده‌اند که اباصلت در آخرين جمعه ماه شعبان بر امام رضا(ع) وارد شدند. حضرت فرمودند: اباصلت! اكثر شعبان گذشت، اين آخرين جمعه ماه شعبان است: «فتدارك فيما بقی منه تقصيرك و عليك بالإقبال على ما يعنيك و ترك ما لا يعنيك»... باید سعی كنیم آنچه را که به درد نمی‌خورد، در مابقی اين ماه كنار بگذاريم. خوردن‌ها، خوابيدن‌ها، نگاه‌كردن‌ها و اشتغالات متنوعی كه دنيای امروز بر ما فراهم می‌كند. البته حقیر مخالف ورزش و تفريح نيستم، اما مخالف هستم كه ورزش به لهو و لعب تبديل شود؛ يعنی اشتغالاتی بر ما بيايد كه اصلاً نفهميم در فضای ما چه می‌گذرد. به‌سرعت فرصت‌ها بروند و ما غفلت كنيم.» @Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم 🌹 آیه 61 سوره آل عمران 🌹 بخش اول 🌸 فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَآءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَآءَنَا وَأَبْنَآءَكُمْ وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاَذِبِينَ 🍀 ترجمه:پس هر كه با تو، بعد از علمی كه به تو رسیده است، درباره آن به مجادله برخیزد پس بگو:بیایید پسرانمان وپسرانتان و زنانمان وزنانتان و کسانی که به منزله جانمان هستند و کسانی که به منزله جانتان هستند را دعوت کنیم، سپس مباهله كنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم. 🌷 : از محاجه می آید به معنی دلیل آوردن در برابر یکدیگر است و نوعی مجادله است. 🌷 : به تو رسیده است 🌷 : بیایید 🌷 : بخوانیم 🌷 : پسران 🌷 : زنان 🌷 : از ریشه ى «اِبتهال» به معناى بازكردن دست ها و آرنج ها براى دعا، به سوى آسمان است واین آیه به دلیل این واژه، به آیه ى مباهله معروف گشته است. 🌷 : راندن ، دور کردن 🌷 : پس قرار می دهیم 🌷 : دروغگویان 📚 : 🌸 در جلسه قبل بیان شد که گروهی از نصارای نجران وارد مدینه شده و به حضور پیامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم رسیدند. آنان در گفتگو با پیامبر ولادت علیه السلام را بدون داشتن پدر، نشانه و دلیل این را داشتند که او پسر خداست که آیات59و60سوره آل عمران نازل شد که در جلسه قبل آن را بیان کردیم و پیامبر هم فرمود:اگر تولد بدون پدر، دلیل خدا یا فرزند خدا بودن است، خلقت که از این هم شگفت انگیزتر بود، زیرا آدم نه پدر داشت نه مادر. پس چرا شما آدم را خدا یا فرزند خدا نمی دانید؟ آنها پاسخ نداشتند و سؤالات دیگر طرح می کردند با وجود گفتگوهایى كه میان آنان و صلى الله علیه وآله ردّ وبدل شد، باز هم آنان بهانه جویى كرده و در حقّانیّت اسلام ابراز تردید مى كردند. این آیه 61نازل شد و پیامبر آنان را دعوت به مباهله کرد. 🌸 در اينجا منظور از مباهله یعنی دو گروه رو دروی هم می نشینند و دست به آسمان می برند که اگر گروهی از این دو از دروغگويان بود و حق با او نیست به لعنت و گرفتار شود. هنگامى كه نمایندگان مسیحیان نجران، پیشنهاد مباهله را از پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله و سلم شنیدند، به یكدیگر نگاه كرده و متحیّر ماندند. آنان مهلت خواستند تا در این باره فكر و اندیشه و مشورت كنند. بزرگِ نصارا به آنها گفت: شما پیشنهاد را بپذیرید و اگر دیدید كه پیامبر اسلام با سر وصدا و جمعیّتى زیاد مى آید، نگران نباشید و بدانید كه خبرى نیست، ولى اگر با افراد کمی به میدان آمد، از انجام منصرف شوید و با او مصالحه كنید. آنها پذیرفتند و روز24ذی الحجه و بنا به روایتی روز 25ذی الحجه را تعیین کردند و این روز فرارسید. 🌸 آنها دیدند كه صلى الله علیه وآله همراه با دو كودک و یک مرد جوان و یک زن جوان آمدند. آن دو كودک، حسن و حسین علیهما السلام و آن مرد جوان، علىّ بن ابى طالب علیه السلام و آن زن فاطمه ى زهرا سلام الله علیها دختر پیامبر صلى الله علیه وآله بودند. بزرگ مسیحیان وقتی عظمت و شکوه را در چهره های آنان دید گفت: من چهره هایى را مى بینم كه اگر از بخواهند كوه از جا كنده شود، كنده مى شود. اگر این افراد نفرین كنند، یک نفر مسیحى روى زمین باقى نمى ماند. لذا از مباهله اعلام انصراف كرده و حاضر به مصالحه شدند. 🌸 این ماجرا، علاوه بر تفاسیر شیعه، در منابع معتبر اهل سنّت نیز آمده است. محل مباهله در روزگار صلى الله علیه وآله در بیرون شهر مدینه بوده كه اكنون داخل شهر قرار گرفته و در آن محل، مسجدى به نام «مسجد الاجابة» ساخته شده است. فاصله ى این مسجد تا مسجدالنّبى تقریباً دو كیلومتر است. منظور از ابنآءنا در اين آیه و علیهم السلام می باشد و منظور از نسآءنا در اين آیه سلام الله علیها که برترین زن عالم است و منظور از أنفسنا در اين آیه علیه السلام که به منزله ی جان پیامبر اسلام است. ⬅️ ان شاء الله پيام های آیه61سوره آل عمران در جلسه بعدی بیان خواهد شد.... تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
♨️استوری جالب و قابل تأمل آقای حسین طاهری، مداح اهل بیت (ع) 📍نمی‌دانیم که این موج‌های ضددینی از سوی کروناست یا ستاد کرونا؟! 🤔 🔎قضاوت با @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مملکتمان را پس بگیریم! 🔹سال‌های اخیر را می‌توان بدترین سال‌های اقتصاد و فرهنگ کشور طی ۴۰ سال اخیر دانست. سال‌هایی که عده‌ای اشرافی و بی‌درد از کارگزارانی‌های راست سنتی اصولگرا و مشارکتی‌های چپ جدید مدعی اصلاحات، با عبور از مکانیزم ضعیف شورای نگهبان و کسب آرای حداقل ۲۰ میلیون نفر ایرانی، با وعده رفع تحریم‌ها و دم زدن از آزادی‌های فردی(نه اجتماعی) برروی گرده ملت ۸۰ میلیونی سوار شدند اما نتیجه کارشان افزایش تورم، بیکاری، ۵ برابر شدن قاچاق کالا، افزایش و تخلف اداری و منهدم شدن بنیان‌های اجتماع بود. 🔸امروز به یاد گفته پیرمرد کشاورز طبسی افتادم که به وزیر کشاورزی می‌گوید: «یک عدد گوجه فرنگی تو مملکتتون شده هفتصد تومن. گوش میکنی یا نه. روزگار از هر روز بدتر میبینم این جهان را پر از خوف و خطر میبینم دختران را همه جنگ است با مادر پسران را به بدخواه پدر میبینم خودتون میدونید و مملکتتون. خداحافظ.» این چند بیت از غزل چقدر حرف دارد برای گفتن. 🔹اما معتقدم باید مملکت‌مان را از این جماعت اشرافی با ثروت‌های قارونی پس بگیریم. آقایان دو تابعیتی خود را ایرانی نمی‌دانند که حافظش باشند. 🔸ما خودمانیم و مملکت‌مان. همانگونه که روزی را از کشور انداختیم بیرون، امروز باید کشور را از جماعت غرب‌پرستِ بیگانه‌پرستِ ناکارآمد بی‌برنامه پس بگیریم... ✅ داود_مدرسی_یان @Emam_kh
پنـج‌شنبـه اسـت🕯🥀 بیاد عزیزان خفتـه در وادی خاموشان کسانی که روزی زینت بخش محفلمان بودند و حالا نیازمند یاد و خیـرات و مبرات شما ⇝✿‍🕯°•°🍃🥀🍃°•°🕯✿⇜   💦بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ💦 【اَلسَّـلامُ عَلی اَهْـلِ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ مِـنْ أَهْـلِ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ یـا أَهْـلِ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ بِحَـقِّ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ کَیْفَ وَجَدْتُـمْ قَـوْلَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ مِـنْ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ، یا لا إِلهَ إِلاّ اللهُ بِحَـقِّ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ اِغْفِـرْ لِمَـنْ قالَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ وَحْشُرْنا فی زُمْـرَةِ مَنْ قالَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ مُحَمَّـدٌ رَسُـولُ اللهِ عَـلیٌّ وَلِیٌّ الله】 〖اَللّهُـمَّ اغْفِـرْ لِلمُؤمِنیـنَ وَالمُؤمِنَاتِ وَالمُسلِمیـنَ وَالمُسلِمَـاتِ اَلاَحیَـاءِ مِنهُـم وَالاَمـوَاتِ تَابِـع بَینَنَا وَ بَینَهُـم بِالخَیـراتِ اِنَّکَ مُجیـبُ الدَعَـوَاتِ اِنَّکَ غافِـرَ الذَنـبِ وَالخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَـلَی کُلِّ شَـیءٍ قَدیـرٌ بِحُرمَـةِ الفَاتِحـةِ مَـعَ الصَّلَـوَاتِ〗 🌷اَللّٰهُـمَّ صَـلِّ عَلےٰ مُحَمَّـدٍ وَّ آلِ مُحَمَّـدٍ🌷 @Emam_kh
🔴آقای روحانی! بر سر گرگ آب توبه نریزید!(نکته) حسین شریعتمداری : 🔹دیروز آقای روحانی در جلسه هیئت دولت ضمن اشاره به برخی از مسائل این روزها، درباره چالش هسته‌ای کشورمان فرمودند: «آمریکا آمده می‌گوید می‌خواهم توبه کنم و به برجام برگردم. حالا چقدر راست می‌گوید و در عمل به حرف خود وفادار هست، باید ببینیم. ما قضاوت نهایی نمی‌کنیم، تا اکنون داریم قضاوت می‌کنیم. آنچه امروز ایران می‌گوید مورد قبول افکار جهانیان است. ما می‌گوییم به تمام تعهدات برجامی‌مان برمی‌گردیم در صورتی که آمریکا برگشته باشد و ببینیم که در عمل دارد اجرا می‌کند»! 🔹رئیس‌جمهور محترم این پرسش را بی‌پاسخ گذاشتند و توضیح ندادند که آمریکا، کِی و کجا اعلام کرده است که قصد توبه دارد؟! آنچه تاکنون رئیس‌جمهور آمریکا و سایر مقامات این کشور به صراحت اعلام کرده و بر آن اصرار ورزیده‌اند این است که اگر ایران انجام تعهدات کاهش داده خود را از سر بگیرد، آمریکا هم که از برجام خارج شده بود، دوباره به برجام وارد می‌شود و تاکید کرده‌اند که اولاً تحریم‌ها را لغو نخواهند کرد و ثانیاً باید توان موشکی ایران و حضورش در منطقه نیز به برجام اضافه شود! اینکه نه فقط ادامه همان حرکت باج‌خواهانه آمریکاست، بلکه موارد باج‌خواهانه دیگری نیز به آن اضافه شده است و معلوم نیست رئیس‌جمهور محترم از کدام موضع آمریکا احساس کرده‌اند که آمریکا قصد توبه دارد؟! و می‌فرمایند «آمده می‌گوید می‌خواهم توبه کنم و به برجام برگردم»! بازگشت آمریکا به برجام بدون لغو کامل تحریم‌ها، آرزوی بارها اعلام شده این کشور است و اصلی‌ترین مانع آن تاکید ایران بر لغو تحریم‌ها و راستی‌آزمایی آن است. به بیان دیگر، آمریکا از یک طرف بر خواسته غیرقانونی خود تاکید کرده و از سوی دیگر طرح قانونی ایران را نفی کرده است. آیا این موضع آمریکا بوی توبه می‌دهد؟! 🔹آقای روحانی در جلسه دیروز هیئت دولت به مسائل دیگری نیز پرداخته‌اند که با عرض پوزش به سختی می‌توان نشانی از واقعیت در آن دید! فرموده‌اند برجام فعالیت هسته‌ای را کاهش نداده است! و می‌گویند؛ «من به جرأت این ادعا را می‌کنم این را رئیس ‌سازمان انرژی اتمی تأیید می‌کند که 🔹هیچ وقت در تاریخ ایران فناوری هسته‌ای مانند امروز نبوده است، قوی‌ترین فناوری را ما امروز به نمایش جهانیان گذاشته‌ایم»! و توضیح نمی‌دهند که مگر بسیاری از فعالیت هسته‌ای کشورمان را به تعطیلی نکشاندید؟! و مگر جیغ بنفش امروز آمریکا و اروپا به خاطر آن نیست که برای مقابله با بدعهدی حریف برخی از فعالیت‌های تعطیل‌شده را از سر گرفته‌ایم؟! (البته با طرح هوشمندانه مجلس) اگر بسیاری از فعالیت‌های هسته‌ای را تعطیل نکرده بودید، از سر‌گیری آنها چه معنایی داشت؟! آقای روحانی برای این بخش از سخنان خود به تأیید رئیس ‌سازمان انرژی اتمی کشورمان اشاره می‌کنند و ظاهراً به خاطر نمی‌آورند که وقتی آقای صالحی گفته بود آمریکا در برجام دبه کرده است، جناب روحانی فرموده بودند این مسائل را باید از وزارت خارجه پرسید! 🔹و حال آنکه پیش از آن، وقتی آقای سیف گفته بود دستاورد برجام تقریباً هیچ بوده است جناب روحانی فرموده بودند این موضوع را باید از آقای صالحی پرسید! و ... جناب ایشان به تلاش دولت در پیشبرد صنایع موشکی و توان دفاعی اشاره کرده‌اند ولی نفرموده‌اند وقتی توان موشکی سپاه به نمایش گذاشته شد، چه کسانی اعتراض داشتند که این اقدام مخالفت با برجام است؟! و یا درباره پیشرفت‌های اقتصادی دولت سخن گفته‌اند که به گفته خودشان در این زمینه، ملاک جیب مردم است و ... 🔹متاسفانه رئیس‌جمهور محترم طی ۸ سال گذشته درباره موفقیت‌های دولت اظهاراتی داشته‌اند که با واقعیت‌های موجود و آنچه مردم می‌بینند و برایشان محسوس و ملموس است، همخوانی چندانی ندارد. از این روی پیشنهاد می‌شود که در چندماه باقیمانده از عمر دولت کنونی، جناب ایشان در یک نشست دو و یا چند جانبه با حضور منتقدان شرکت فرمایند و حاضران در این نشستِ دوستانه و خیرخواهانه، موفقیت‌ها و ناکامی‌های دولت محترم را به گونه‌ای مستند و با ارائه شواهد و نشانه‌های موجود به ارزیابی بنشینند. به یقین کسب تجربه‌های کارساز، خروجی این نشست خواهد بود که می‌تواند پرهیز از اشتباهات و تاکید بر موفقیت‌ها را به دنبال داشته باشد. @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ رمان به_تلخی_شیرین قسمت 120 برای معاینه بلند شدم. زائوام نام مردی را که احتمالا همسرش بود با درد زمزمه می کرد و مطمئناً با صدا زدن هایش صبورتر به کشیدن درد می شد، نگاه کردم. تصویر حبه جلوی رویم پخش شد که نام صابر را صدا می‌زد، صابری که نبود... حالم از تصور غمش گرفته و آشفته شد. دستکش ها را داخل سطل انداختم، نمی‌توانستم ادامه دهم. با این حال داغانم مطمئنا بلایی سر زن بی‌گناه و جنین بی گناه ترش می آوردم... از اتاق خارج و به سمت پذیرش رفتم در حالی که حتی نمی‌توانستم خوددار باشم کلافه و بی قرار به یکتا که مشغول باز کردن آنژیکت بیمار بود، گفتم: بیتا برام کاری پیش اومده باید برم. کسی هست جام بزاری تو اتاق سر زائوم؟ چسب دست زن را زد و با دلشوره ای که به جان لحنش افتاد پرسید: چی شده قربونت برم، رنگ رو نداری! اتفاقی افتاده؟! - نه بیتا جان. نگران نشو. بگو کسی هست؟ - اره هست خیالت راحت. 《 ممنون》ی گفتم و قبل از اینکه سوال دیگری بپرسد، سمت اتاق پزشکان رفتم و با برداشتن مانتو و کیفم اتاق را ترک کردم. داشتم می گریختم... حتی روپوشم را در راه درآوردم و مانتو را جایگزینش کردم و داخل کیفم چپاندم. هنوز تصویر و صدای حبه در نظرم بود و آشفته ترم می‌کرد. منی که در راه رفتن و انجام کارهایم همیشه آرام و با طمأنینه عمل می کردم، حالا آنقدر پا تند کرده بودم که راه رفتنم به دویدن می ماند. بدون این که به تاکسی هایی که برایم بوق میزدند توجه کنم پیاده راه افتادم، از گیرهایشان کلافه شدم و روی پل عابر پیاده پا گذاشتم. از روی پل که می گذشتم همه اش فکر می کردم الان است که زیر پایم خالی شود و میان ماشین ها سقوط کنم. چهره اش جلوی چشم هایم بود. بی اختیار سر بلند کردم و در صورت زن هایی که از کنارم می گذشتند دنبال دو چشم به رنگ شب گشتم. از دیدن زنی که با محبت به صورت دختر دوساله ی در آغوشش بوسه می زد، بغضم گرفت... به دخترش می گفت: نترس عسلم، پل که ترس نداره. من هم می ترسم حبه! چند وقتی است که فوبیای ارتفاع گرفتم... چرا نیستی که آرامم کنی؟! بگویی 《نترس دخترم... نترس شیرینم...》 بچه شده بودم! به گریه افتادم. میان پل ایستاده بودم و رفتن آن زن را تماشا می‌کردم. به خودم آمدم، نگاه گرفتم و از پله ها سرازیر شدم. هنوز یک ساعت نگذشته بود که گوشی ام به تقلا افتاده بود، توجهی نمی کردم ولی دیگر ویبره رفتن هایش کلافه ام کرد. به اطرافم نگاه کردم، اصلا کجا بودم؟! چه طور از اینجا سر در آورده بودم؟! کنار بوتیکی ایستادم و گوشی ام را درآوردم. تماس قطع شد. بیست و سه تماس بی پاسخ از مریم و فرهاد و یک ناشناس! دو مرتبه شروع به لرزیدن کرد. شماره ی فرد ناشناس بود. صدایم را صاف کردم و جواب دادم: بله؟ - دستم بهت برسه خفه ت می کنم عسل! مرد فرهاد از نگرانی، کجایی؟ - احمد تویی؟ پوفی کشید. -آره منم کجایی؟ نویسنده : زهرا بیگدلی ادامه دارد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ 🌺🍃🌸🍃🌺
‍ رمان به_تلخی_شیرین قسمت 121 نگاهم را بار دیگر دورتادور خیابان به گردش درآوردم و با دیدن تابلوی سر خیابان محل را شناسایی و به احمد توضیح دادم. - اونجا چیکار می کنی؟ جواب ندادم. چه می گفتم؟! حتما خودش حدس زده بود دیگر! -صبر کن همونجا الان میام دنبالت. - زحمتت میشه. خودم تاکسی میگیرم میرم خونه. -نزدیکم، زحمتی نیست. صدای بوق پشت خطی می آمد پرحرص ادامه داد: جواب بده اون پشت خطیت رو. خودش رو کشت. بگو با احمد میرم رستورانش بیاد اونجا. قطع کرد و نگذاشت مخالفت یا حتی موافقتم را اعلام کنم. درست حدس زده بود پشت خطی سمجم فرهاد بود. دکمه ی وصل را لمس کردم. - عسل؟ صدای نگرانش قلبم را منقبض کرد. -سلام. - وای از دست تو عسل. به خدا مردم و زنده شدم. از بیمارستان چرا بیرون اومدی؟ کجایی الان؟ حالت خوبه؟ - آره خوبم. احمد زنگ زد گفت میاد دنبالم بریم رستوران. گفت به تو هم بگم بیای اونجا. بعدش قطع کرد. -می خوای خودم بیام دنبالت؟ کجایی؟ - نه نمیخواد. ممنون. بیا رستوران احمد. - باشه عزیزم. مواظب خودت باش. - تو هم... قطع کردم و کنار خیابان رفتم. خیلی طول نکشید که آمد. خم شده و از داخل در جلو را برایم باز کرد و نشستم. -سلام، باعث زحمتت شدم. - این چه قیافه ایه؟ از نگاه دلخورش رو گرفتم و در آینه آفتاب گیر به صورتم نگاه کردم. چشم ها و نوک بینی ام سرخ شده بود. - اگه اهل آرایش بودی الان شبیه گودزیلا شده بودی! لبخند بی جانی زدم. - پس جای شکرش باقیه که نیستم. فرمان را پیچاند و ماشین را به حرکت درآورد. - از بیمارستان چرا زدی بیرون؟ سوال فرهاد هم همین بود! -همینجوری. - عسل؟ نگاهش کردم. اخم کرده بود. - نباید چیزی رو از من مخفی کنی. حالا بگو دختر خوب چی اذیتت کرده و به این حال انداختت. بد هم نبود، یکی را پیدا کرده بودم به درد و دل هایم گوش دهد. دلم هم سبک کردن بار را می خواست. به سمت شیشه برگشتم و در حالی که به ماشین های در حال عبور از کنارمان نگاه می کردم گفتم: زائوم رو شبیه حبه می دیدم. فکر می کردم جلوی روم خوابیده و داره درد می کشه. احمد من مادر نشدم ولی با تمام وجودم حس زن هایی که با دست های من بچه شون رو دنیا آوردند و مادر شدن رو درک کردم. حبه چه جور من رو رها کرده؟ بی صدا اشک ریختنم عمق دردم را نشان احمد می‌داد. دست بردم تا دستمالی از میان صندلی راننده و خودم بردارم که مانع شد. به دستش که روی جعبه دستمال نشسته بود نگاه کردم و بعد نگاهم را بالا کشیدم و به صورتش دادم. -گریه کن سبک میشی. حرفش انگار رو درواسی را از بین برد که به گریه افتادم. دقایقی بعد با حس ای که آرام‌تر شده ام دست بردم و با تردید به احمد نگاه کردم. فهمید و دستمالی در آورد و کف دستم گذاشت. -گریه بسه. حالا بخند. از دهانم پرید: دیوونه. جدی نگاهم کرد. - من الان در مقام روان پزشکم و تو در جایگاه دیوانه. اخمی کردم. احمد واقعاً رک و پررو بود. این حقیقت، بارها و بارها برایم ثابت شده بود. فقط نمی دانم چرا کنارش نشسته بودم و از همه بیشتر او را محرم حرف های نگفته ام می دانستم! نویسنده : زهرا بیگدلی ادامه دارد...... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
7.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☀️ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.☀️ ⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜ َ ✍ترجمه: ☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️ 💫زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💫 الهـــــــــــــے آمیݧ التمــــــــــاس دعــــــــــا ✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨ 📿🕌📿🕌📿🕌📿🕌📿 @Emam_kh