📸 الگوبرداری اصلاحات از غرب
علامه مصباح یزدی(ره):
🔹️ بسیاری از فعالیتهایی كه در دوران اصلاحات صورت گرفت، نسخه برداری از غرب بود. این افراد پیشرفت در عصر حاضر را تبعیت از غرب میدانستند و طبیعتا آزادی فرهنگی و سیاسی را هم لازمه آن میدانستند.
🔹️طبیعی است كه همواره بین افراد اختلاف سلیقه وجود دارد و هیچ دو نفری را نمیتوان پیدا كرد كه اختلاف سلیقهای با یكدیگر نداشته باشند، لذا باید اصول كلی و چارچوب مشتركی را تعیین كرد و در جزئیات انعطاف نشان داد. یعنی تا زمانی كه خط قرمزها زیرپا گذاشته نشده، باید قدرت تحمل و سعه صدر را بالا برد و حتی با طرف مقابل به بحث نشست.
@Emam_kh
⛔️ این ننگ است
اینکه یک آقائی در یک گوشهای عبایش را بکشد به کول خودش، بگوید من به کارهای کشور کار ندارم، من به نظام کار ندارم، افتخار نیست؛ این ننگ است.
🗓۱۳۹۱/۰۷/۱۹
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا🤲
دراین شب زیبا🌙✨
به مشکلات راه حل
به دوستانم سلامتی
به دردمندان دوا
به بی کسان پناه و
وبه دلهایشان 💕
امیدبه زندگی عطا بفرما 🤲
آمیـــن یا رَبَّ ❣
شبتون پر از رحمت خدا🌸🍃
@Emam_kh
سلام امام زمانم🌸🍃
🌸تقصیر ماست
غیبت طولانی شما
بغض گلو گرفته پنهانی شما
بر شوره زار معصیتم
#گریه می کنم....
جانم فدای دیده بارانی شما
تعجیل در ظهور
#امام زمان_صلوات
🌸 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
🌸 وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🌼 اللهم عجل لولیک الفرج
الإمام الرضا عليه السلام عَن آبائِهِ عليهم السلام
سُئِلَ عَنَ حَدِّ التَّوَكُّلِ؟ فَقالَ عليه السلام : أن لاتَخافَ أحَدا إلاَّ اللّه َ ؛
امام رضا عليه السلام :
از حضرت تعريف توكّل را پرسيدند . فرمود : «اين است كه جز از خدا نترسى».
تحف العقول
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام و صبح بخیر
.☕️روز سه شنبـه تون
سرشار از خوشی و خوشبختی💗
🌺دریچه نگاهت را بگشا آفتاب تا
☘افق روشنایی بالا آمده است
🌺آن را میهمان آسمان دلت کن
☘جهان خود را به آغوش شادی افکنده
🌺و شب را با سیاهی و سکوتش
☘به روزی دیگر سپرده است
🌺غصّه های دیروز را فراموش کن و برای
☘امروز مثل خورشید ، دوباره از نو آغاز کن
🌺و با یاد پروردگار به امروزت برکت ببخش...
☘سه شنبه تون زیبا و پر ازخبرای خوب....
@Emam_kh
📍خوب تو گوشاتون فرو کنید!
🔸سعید محمد رد صلاحیت شه! من رای میدم
🔸جلیلی رد شه باز رای میدم
🔸حتی رئیسی هم رد شه من رای میدم
🔸احمدی نژاد هم تایید شه باز رای میدم
🔸برق و روزی چهل دفعه قطع و وصل کنید باز رای میدم
🔸سنگ از آسمون بباره من رای میدم
🔸نون رو گرون کنید، خودرو رو گرون کنید، بورس رو نابود کنید، معیشت مردم رو سیاه کنید، یعنی اون خیانتی که نکردید که بعید میدونم خیانتی مونده باشه و شما انجامش نداده باشید، باز من زنده باشم رای میدم!
💥چون حاج قاسم اگه بود رای میداد
💥شهدا اگه بودن رأی میدادن
💥چون رأی من آتیش میزنه به جون لیبرال و سعود و یهود
🔻این خائن های کثیف میدونن انتخابات رو باختن میخوان مردم و ذله کنند کسی رأی نده، مشارکت پایین بیاد، دولت حداقلی شکل بگیره!
دولت بعد هر کاری خواست بکنه عین مجلس بگن این دولت اکثریت نیست، دولت اقلیت هست، دولت جوان حزب اللهی رو از مشروعیت بندازند نزارن کار کنه!
🔻چون میدونن انقلابی ها بیان، رفقای حاج قاسم بیان، امون اینا رو میبرن!
🔻اونایی که تو اوج تحریم پهپاد بمب افکن مدرن غزه رو ساختن اونایی که پالایشگاه و پتروشیمی و آزادراه غدیر و زدن آب کشوندن به غیزانیه ، قراره بیان جای اونایی که برق تهران رو هم قطع کردن و بگیرن!
🔻میدونن باید برن تو گورستان تاریخ، دارن دست و پا میزنن!
✅ با سلول سلول وجودم در جمهوری اسلامی رأی میدهم...
💠جمهوری اسلامی حرم است، اگر این حرم بماند باقی حرم ها هم خواهد ماند!
تو اوج محبوبیتش بود و سیاه و سفید و خاکستری قبولش داشتن و انقلابیا می پرستیدنش
بهش گفتن ...
حاجی بیا نامزد ریاست جمهوری شو
گفتش:
من نامزد گلوله ها و نامزد شهادتم!!
ایشون جایگاه خودشو پیدا کرده بود
میدونست باید ب این کشور خدمت کنه
حالا یا توی یکی از قوای سه گانه
یا توی فرماندهی یکی از ارگان های نظامی
اون قدر روحشو حلاجی کرده بود ک دنبال سور و سات خدمت نبود
وظیفه رو توی گمنامی انتخاب کرد و واجب تر دونست و طوری وظیفه اشو اتیان کرد ک خدا طالبش شد
خدا این نامزد شهادت رو انتخاب کرد
و ایشون شد
#منتخب_شهدای_ایران
@Emam_kh
🔴 حالا شورای نگهبان بد شد؟!
کسانی که وقتی از عدم دقتشان در رای دادن به حسن روحانی انتقاد می کردیم با سرعت و قاطعیت در جواب می گفتند : خب اگر مشکلی وجود داشته چرا شورای نگهبان تایید کرده است؟ و شما دیگر چه می گویید؟!!!
حالا از امروز دقیقا همان ها می گویند چرا شورای نگهبان فلان نامزد را رد کرده است؟؟؟!!!
چه شد؟حالا همان شورای نگهبان بد شده است؟!!!
✍️ قاسم اکبری
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در برج عاج نشسته و مردم را نظاره میکند
سه ساله نمیتونیم وزیر نیرو را ببینیم!!
اسدلله صبوری، عضو هیات مدیره سندیکای تولیدکنندگان صنعت برق :
وزیر نیرو در برج عاج نشسته و مردم را نظاره میکند
در زمان جنگ و با همه مشکلات آن زمان اینقدر، یعنی روزی سه مرتبه خاموشی برق نداشتیم،مسئولیت رنجی که امروز مردم بابت بی برقی متحمل می شوند با وزیر نیرو بوده و او نمیتواند مشکلات را بر گردن استخراج رمز ارز بیندازد.یا گرما،سیل....
#قطعی_برق
@Emam_kh
✳️ شورای نگهبان و انجام وظیفه
🔹 شورای نگهبان در این دوره به وظیفه ذاتی و قانونی خود عمل کرد و بدون ملاحظه کاری و مصلحت اندیشی و در نظرگرفتن جایگاه و نسب افراد، نامزدهای واجد صلاحیت را برای انتخابات ریاست جمهوری، معرفی کرده است.
🔹هرچند هیچ کس مدعی عصمت شورای نگهبان نیست اما احراز عدم صلاحیت برخی خواص که بقای در حکومت و قدرت را «حق» خود می دانستند و در مناصب قبلی خود هم تخم دو زرده نگذاشته و گلی به سر مردم نزده بودند، شجاعتی می خواست که این بار از سوی شورای نگهبان ابراز شد و انشالله که فشارها باعث پشیمانی شورا از تصمیم شجاعانه خود نشود.
✍ دکتر کوشکی
@Emam_kh
🔴اسامی نهایی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری اعلام شد
در اجرای ماده ۶۰ قانون انتخابات ریاست جمهوری ، به آگاهی مردم شریف ایران اسلامی میرساند اسامی نامزدهای انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهروی اسلامی ایران که صلاحیت آنان مورد تایید شورای نگهبان قرار گرفته است به ترتیب حروف الفبا به شرح زیر می باشد:
۱- سعید جلیلی
۲- سید ابراهیم رئیس الساداتی مشهور به رئیسی
۳- محسن رضایی
۴- علیرضا زاکانی
۵- سید امیر حسین قاضی زاده هاشمی
۶- محسن مهر علیزاده
۷- عبدالناصر همتی
بر اساس ماده ۶۶ قانون ، فعالیت انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهروی رسما از تاریخ اعلام اسامی به وسیله وزارت کشور آغاز و تا ۲۴ ساعت قبل از شروع اخذ رای خاتمه می پذیرد
#انتخابات
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدن این کلیپ برای افرادی که از تصمیمات حیاتی شورای نگهبان ناراحتند، واجب است!
@Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
🌹 آیه 118 سوره آل عمران
🌸 ياَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ بِطَانَةً مِّنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالاً وَدُّواْ مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَآءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِى صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْأَياَتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ
🍀 ترجمه: اى كسانى كه ایمان آورده اید! محرم اسراری از غیر خود، انتخاب نکنید! آنها از هرگونه شر و فسادی درباره شما كوتاهى نمى كنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید. همانا دشمنى از (گفتار) دهانشان آشکار شده و آنچه در دلهایشان پنهان می دارند، بزرگتر است. ما آیات را براى شما بیان كردیم اگر تعقّل كنید.
🌷 #لا_تتخذوا: انتخاب نکنید
🌷 #بِطانَة: به لباس زیر گفته مى شود كه به «بَطن» و شكم مى چسبد. این كلمه، كنایه از مَحرم اسرار است.
🌷 #من_دونکم: به غیر از خودتان
🌷 #لا_یألونكم: درباره شما کوتاهی نمی کنند
🌷 #خَبالا: به معناى فساد و نابودى فكر و عقل است.
🌷 #ودوا: دوست دارند
🌷 #عَنَتم: به سختى و رنج افتادید
🌷 #بدت: آشکار شد
🌷 #البغضآء: دشمنى
🌷 #أفواههم: دهانشان
🌷 #صدورهم: سينه هايشان
🌷 #أكبر: بزرگتر
🔴 #شأن_نزول: از ابن عباس نقل شده این آیه و دو آیه بعد هنگامی نازل شد که عده ای از مسلمانان با یهودیان، به سبب قرابت یا همسایگی و یا پیمانی که قبل از #اسلام بسته بودند، دوستی داشتند و به قدری با آنان صمیمی بودند که اسرار مسلمانان را به آنان می گفتند، به این وسیله قوم #یهود که دشمن سرسخت اسلام و مسلمانان بودند به ظاهر خود را دوست مسلمانان معرفی می کردند و از اسرار مسلمانان آگاه می شدند که این آیه نازل شد و به آن عده از مسلمانان هشدار داد که نباید آنان را محرم اسرار خود قرار دهید.
🌸 «یا أيها الذين ءَامَنُواْ لا تتخذوا بطانة من دونكم لا يألونكم خبالا: اى کسانی که ایمان آورده اید! محرم اسراری از غیر خود، انتخاب نکنید. آنها از هرگونه شر و فسادی درباره شما کوتاهی نمی کنند.» مسلمانان نباید راز و اسرار خود را به غیر از مسلکان خود بگویند و بیگانگان را از اسرار و رازهای درونی خود باخبر نسازند. انتخاب #دوست و همنشين بسیار مهم است انسان باید رفیق و یاری را انتخاب کند که افکار الهی داشته باشد. کافران و دشمنان اسلام شایستگی دوستی شما مسلمانان را ندارند ، نباید آنان دوست و محرم اسرار شما باشند. #کافران در رساندن شر و فساد نسبت به مسلمانان کوتاهی نمی کنند. با اینکه در ظاهر با شما رفیق هستند ولی در دل آرزوی به سختی افتادن شما را دارند. «ودوا ما عنتم: آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید.»
🌸 آنها برای اینکه رازشان فاش نشود معمولا در سخنان و رفتار خود مراقبت می کنند و با احتیاط و دقت حرف می زنند. ولی با وجود این ، آثار دشمنی از لابلای سخنان آنها آشکار است. «قد بدت البغضآء من أفواههم: همانا دشمنى از (گفتار) دهانشان آشکار شده.» گاهی همین ها سخنانی بر زبان می آورند، که می توان گفت همانند جرقه ایست از آتش پنهانی دل های آنها و می توانید از آن به ضمیر باطن آنان پی ببرید. #امام_علی علیه السلام می فرماید: هیچ کسی در ضمیر باطن رازی را پنهان نمی دارد، مگر این که از رنگ چهره و لابلای سخنان پراکنده و خالی از توجه او آشکار می شود.
🌸 #خداوند به این وسیله راه شناسایی باطن دشمنان را نشان داده و از راز درونیشان خبر می دهد و می فرماید: «و ما تخفی صدورهم أکبر: و آنچه در دل هايشان پنهان می دارند، بزرگتر است.» سپس می فرماید: «قد بینا لكم الأيات إن كنتم تعقلون: ما آیات را برای شما بیان کردیم اگر تعقل می کنید.» به وسیله آن می توانید دوست خود را از دشمن خود تشخیص دهید و راه نجات از شر دشمنان را پیدا کنید.
🔴 بر طبق همین آیه #دشمنان با روش های گوناگون با ما برخورد می کنند:
1⃣ #فساد «لا یألونكم خبالاً»
2⃣ #فشار و #تحریم «ودّوا ما عنتم»
3⃣ #نفاق «ما تخفى صدورهم اكبر»
🔹 پيام های آیه118سوره آل عمران 🔹
✅ #بیگانگان را مَحرم اسرار خود قرار ندهیم.
✅ اوّلین حركت و خطر #دشمن، تهاجم فرهنگى است. دشمن در ضربه زدن به فكر و اندیشه كوتاهى نمى كند.
✅ #دشمنان خود را بشناسید و هوشیار باشید، آنان ذرّه اى در توطئه و فتنه علیه شما كوتاهى نمى كنند.
✅ از #دشمن انتظارى جز بغض و دشمنی نیست.
✅ #روابط صمیمى با دشمنِ توطئه گر، نشانه ى بى عقلى است.
✅ #خداوند به درون همه آگاه است و نقشه هاى دشمنان اسلام را آشکار مى كند.
✅ دشمنان شما #منافق هستند، ظاهر و باطنشان یكى نیست.
✅ #خداوند با معرّفى روحیات دشمن، با شما اتمام حجّت كرده است.
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
🔴 پای صندوق رای نشان می دهیم کی هستیم
👤استاد پناهیان: جرم انتخاب نادرست در انتخابات، از غارت بیتالمال بدتر است!
✅ جرم درست انتخاب نکردن از غارتگری بیتالمال سنگینتر است زیرا با انتخاب غلط در اصل غارتگران افزایش می یابد
💯💯 انتخابات تجلی این جمله است که (هر جوری باشیدهمانجور سرپرست انتخاب می کنید)
✅ یعنی ما پای صندوق رای نشان می دهیم کی هستیم
#انتخابات
#درست_انتخاب_کنیم
@Emam_kh
‼️قبول مسئولیت در حدّ توان
🔷س 5469: برای یک کار فرهنگی از سوی تشکّلی به من اعلام شده که حضورم لازم است، و شخص دیگری نیست. با توجّه به این که بنده علم به آن دارم که فرصت کافی ندارم، و از پس کار محوّل شده بر نمیآیم، وظیفه ی من چیست؟
✅ج: اگر توان انجام کار محوّله را ندارید، از پذیرش آن امتناع کنید. و اگر اجرت می گیرید، اجیر شدن درکاری که توان انجام آن را ندارید، مشروعیت ندارد.
@Emam_kh
☘🍁☘🍁☘🍁☘🍁☘
🍒 داستان آموزنده و واقعی با نام
👈 تاخدافاصلهاینیست....🍒
👈 #قسمت_نوزدهم
منم زدمش که گوشه چاقو خورد به دستم چاقو رو ازش گرفتم خورد زمین
رفتم روش تا تونستم زدمش دوستش فرار کردولش کردم و رفتم دختر گریه میکرد بهش گفتم خونتون کجا هست باهاش رفتم تا خونه بدجوری ترسیده بود...
داداش به منو شادی گفت بخدا حیفه ادم طوری لباس بپوشه که اینطور تو خیابان این گرگها اذیتشون کنن
یه جایی بیرون شهر چادر زدیم تمام غذاهایی رو که برده بودیم گرم کردیم سفره رو پهن کردیم گفت وای چیکار کردید خواهرای گلم کدبانو شدید برای خودتون...
چشمش که به آبگوشت افتاد گفت اینو کی درست کرده؟ گفتم مادر شروع کرد به گریه کردن هر کاری میکردیم گریهش تمومی نداشت گفت روسری مادرم رو برام آوردید؟ بهش دادم بوش میکرد میگفت فدات بشم الهی فدای این بوی خوشت بشم الهی الهی پیش مرگت بشم بخدا دلم برات یه ذره شده...
😢آنقدر گریه کرد که غذا سرد سرد شد دوباره براش گرم کردیم داشت میخورد ولی چیزی از گلوش پایین نمیرفت فقط گریه میکرد...
شادی گفت داداش یه آهنگ برامون بخون دیگه گفت نه حوصله ندارم صدام بد شده اصرار کردیم شروع کرد به خوندن ، که خوند با شادی به هم نگاه کردیم تعجب کردیم که چرا صداش اینطوری شده...
گفت اون شب یه شیلنگ خورده به گلوم و تارای صوتیم آسیب دیدن تا چند روز نفس کشیدن برام سخت بود.
دیر وقت بود رفتیم خونه ولی تا ازش دور شدیم فقط نگامون میکرد...
✍بعد چند شب مادرم همیشه به عکس هاش نگاه میکرد؛ گفت میخوام صداشو بشنوم برام فیلم مسابقاتش رو بزار براش گذاشتم فقط گریه میکرد پدرمم کنار مادرم بود تو یه مسابقه که تهران بود اومد جلوی دوربین گفت الان میرم برای فینال میگفت پدر جان سربلندت میکنم حالا ببین چیکارش میکنم حریفم یه بچه هست...
مادرم میگفت مادر به فدات بشه پسر قهرمانم آخه چه گناهی کرده بودی که بیرونت کردن الان کجای قوربونت برم الهی
بعد مسابقه بازم زود اومد طرف دوربین...
گفت بیا زود فیلمش رو بگیر باید پدرم ببینه که چطوری زدمش داره بالا میاره پدرم گریه میکرد گفت خاموشش کن هردوتاشون گریه میکردن که برادر کوچیکم از خواب بیدار شد...
اومد بغل مادرم گفت مادر جان داداشم کی میاد اخه؟؟ گفت میاد مادر جان گفت مادر خوابش رو دیدم...
مادرم گفت برام بگو فدات بشم چی بود خوابت گفت: خواب دیدم بهم گفت تُپلی سردمه برام پتو بیار براش بردم گفت نه نمیخوام پدر بفهمه ازت ناراحت میشه ببر خونه...
مادرم محکم بغلش کرد گریه میکرد هر کاری میکردیم اروم نمیشد که بیهوش شد نتوانستم بهوشش بیاریم بردیمش بیمارستان دکتر گفت که باید ببریدش مرکز استان و عمل بشه...
پدرم گفت هرکاری که لازمه انجام بدید تمام زندگیم رو میدم، بردیمش مرکز استان عملش کردن تمام عموهام آمدن بجز پدر شادی ..
همه نگرانش بودن میگفتن آخه چرا اینطوری شده که عموی کوچکم گفت همش تقصیر احسانه اون باعثش شده...
پدرم گفت بسه دیگه هیچی همش نمیگم شما هم الکی حرف میزنید...
بعد یه هفته مادرمو آوردیم خونه ولی به اصرار خودش بود که ترخیصش کردن میگفت دوست دارم خونه باشم احسانم بر میگرده...
📞برادرم زنگ زد گفت چرا گوشیت رو جواب نمیدی؟ یه هفته کجا بودی؟ مادر خوبه گفتم عملش کردن ناراحت شد گفت مگه چشیده چرا؟!؟
گفتم زیاد ناراحتش نکنم گفتم چیزی نیست آپاندیسش رو عمل کردیم گفت الان چطوره میتونه حرف بزنه گوشی رو ببری پیشش باهاش حرف بزنم میخوام صداش رو بشنوم ولی مادرم حرفی نمیزد غیر از گریه برادرم قطع کرد....
👈 ادامه دارد......
🍁☘🍁☘🍁
☘🍁☘🍁☘🍁☘🍁☘
🍒 داستان آموزنده و واقعی با نام
👈 تاخدافاصله_ای_نیست....🍒
👈 #قسمت_بیستم
زن عموم اومد خونمون به زور گفت که باید بیایی خونه ما تا حالت خوب میشه رفتیم ولی بدتر شد که خوب نمیشد آوردیمش خونه ولی روز به روز بدتر میشد کفشهای برادرم رو میبوسید عکسش رو بغل میکرد....
بهش میگفتن دیوونه شده ولی مادرم دیونه نبود شنیده بودم که عشق مادر به فرزند خیلی زیاده ولی هیچ وقت فکر نمیکردم که با چشمام ببینم....
بهش میگفتم مادر همه دارن راجبت بد میگن بس کن توروخدا گفت هر چی میگن بزار بگن من احسانم رو میخوام بچهمه پاره تنمه مادر نیستی که بدونی چی میکشم...
برادرم پشت سر هم زنگ میزد احوالش رو می پرسید بعد چند روز مادرم خیلی ناراحت بود که بردیمش بیمارستان تو راه بیهوش شد بستریش کردن پدرم با عموم مدارکش رو بردن برای دکتر که ببینه بردنش ICU حالش خیلی بد بود... برادرم زنگ زد گفت حال مادر خوبه گفتم اره گفت چرا داری گریه میکنی گفتم دلتنگ تو هستم گفت نگران من نباش مراقب مادرم باش نزار زیاد خودش رو ناراحت کنه ؛ مادرم دو روز تو ICU بود
📞بازم برادرم زنگ زد گفت مادرم چطوره گوشی رو ببر پیشش میخوام صداش رو بشنوم گفتم نمیشه گفت چرا گفتم بیهوشه نگران شد گفت مگه چی شده؟ یه آپاندیس که اینقدر سخت نیست گفتم داداش بیا بیمارستان گفت الان میام ولی بیرون شهر سر کار هستم دیر میرسم...
بعد از یک ساعت مادرم رو آوردن بخش گفتن حالش خوبه ولی بیهوش بود
برادرم رسید داشت نفس نفس میزد به زور گفت مادرم کجاست گفتم تو بخشه قلبش رو عمل کردن تا شنید طاقت نیاورد نشست روی پاهاش گفت میخوام ببینمش ولی ساعت ملاقات نبود رفتم به پرستار گفتم یه خانم بداخلاقی بود اجازه نداد برادرم بهش گفت ولی راضی نمیشد گفت خواهر جون بزار برم تو بخدا چند دقیقه بیشتر نمیمونم بزار برم...
گفت نمیشه آقا خانم هستن تو اتاق گفت بخدا چشمام رو میبندم به کسی نگاه نمیکنم بخدا قسم میخورم ولی راضی نمیشد...
آنقدر به برادرم فشار اومد که گریه کرد گفت خواهر تورو خدا بزار برم به کسی نگاه نمیکنم بخدا خواهر فکر کن برادرتم بخدا قسم میخورم به کسی نگاه نکنم چشمام رو میبندم...
همکاراش گفتن بزار بیاد تو به زور همکاراش اجازه داد اومد ولی مادرم بیهوش بود
تا مادرم رو دید گریه کرد گفت فدات بشم الهی پیشمرگت بشم چرا تو اینطوری شدی؟ بلند شو بخدا گدایی عالم و آدم رو برات میکنم بشه تمام اعضای بدنم رو میفروشم خرجت میکنم دستاش رو میبوسید گریه میکرد طوری که نوزادی رو تازه از شیر گرفته بودن....😢
پرستاره گفت آقا این مریضه نباید کنارش گریه کنی گفت چشم ؛برای اینکه صدای گریهش نیاد دستش رو گاز میگرفت بعد دستش رو گذاشت روی سینهی مادرم هفت بار سوره فاتحه رو خواند پرستار گفت این چرا این طوری میکنه؟!؟
گفتم مادرم رو خیلی دوست داره گفت خوب همه مادرشون رو دوست دارن ولی نه اینجوری ؛ بعد برادرم دستاش رو بلند کرد
گفت خدایا شرمم میاد ازت چیزی بخوام از بس که گناه بارم خدایا میبینی که آسو پاسم چیزیَم ندارم برای مادرم خیرات کنم ولی خدایا چیزی دارم که تا تو نخوای کسی نمیتونه ازم بگیره
خدایا عمری که بهم دادی رو کم کن به مادرم بخشیدم خدایا باقی عمر منو به مادرم بده خدایا مادرم رو شفا بده که این داروها چیزی نیستن تا تو نخوای
به پرستاره گفتم تا حالا همچنین دعایی برای مادرت کردی چیزی نگفت...
بعد رو کرد به پرستار گفت خواهر بخدا به کسی نگاه نکردم حلالم کن بیموقع آمدم... بهم گفت مواظب مادرم باش داشت میرفت که برگشت مادرمو بو کرد و بوسید...
گفت مادر جان پسر خوبی نبودم حلالم کن بخدا اگه تو حلالم نکنی روسیاه قیامتم اشکاش خشک نمیشد پشت سر هم دستشو میبوسید با دست مادرم اشکاش رو پاک میکرد...
رفت بیرون منم دنبالش رفتم گفتم داداش کجا میری بمون الان بهوش میاد گفت مواظب مادر باش میرم پیش یکی ازش میخوام برای مادرم دعا کنه ولی دنبالش رفتم پایین تو راه پلهها عموی کوچکم داشت میومد بالا تا برادرم رو دید.....
👈 ادامه دارد.......
🍁☘🍁☘🍁