🔹#مباهله که یاد آن را باید گرامی داشت و بسیار مهم است در واقع مظهر اطمینان و اقتدار ایمانی و تکیهی بر حقّانیّت است و این، آن چیزی است که ما همیشه به آن احتیاج داریم. امروز هم ما احتیاج داریم به همین اقتدار ایمانی و همین تکیهی بر حقّانیّت خودمان؛ چون در راه حق داریم حرکت میکنیم، به این باید در مقابل دشمنی دشمنان و دشمنی استکبار تکیه کنیم و الحمدلله تکیه هم میکنیم؛ از این جهت، ملّت ایران، افکار عمومی، سرجمع گرایشهای مردمی کشور ما همین است که چون حقند، چون در راه درست دارند حرکت میکنند، یک اطمینان عمومیای بحمدالله وجود دارد.
۱۳۹۷/۶/۱۵
@Emam_kh
🔰فلسفه گفتن سه الله اکبر بعداز نماز ها چيست؟
✍️پاسخ:
✅پس از نماز استحباب دارد سه بار تکبير گفتن است و مردم آن گونه که متعارف است دستها را هنگام تکبير تا برابر گوشها بالا مىآورند. ولى متأسفانه اين عمل به صورت کشيدن دستها بر روى ران و... درآمده که بايد با ارشاد و تبليغ اين رفتار را اصلاح نمود.
هرچند بسياري از نمازگزاران پس از سلام نماز، سه مرتبه با حرکت سر و يا احيانا تکان دادن مختصر دست، نماز را خاتمه مي بخشند، اما چنين کيفيتي در روايات و منابع فقه توصيه نشد (البته حرام هم نيست!) و در مقابل آنچه مورد توصيه روايات و در نتيجه فتواي مراجع محترم تقليد است، اين مي باشد: «مستحب است نمازگزار پس از اتمام نماز، سه مرتبه دست ها را تا مقابل گوش ها بلند سازد و در همين حالات سه مرتبه الله اکبر هم بگويد»
(مضمون تلفيقي از دو حديث، ر.ک: وسائل الشيعه، ج4 باب 14 (ابواب التعقيب) ح1 و 2؛ عروه الوثقي 1/ صلوه، في التعقيب، الاول ...)
الف) علت استحباب چنين رفتاري
يکي از شاگردان حضرت امام صادق، عليه السلام مي گويد: از حضرت امام صادق عليه السلام پرسيدم به چه علت نمازگزار پس از سلام نماز سه مرتبه تکبير گفته و با هر تکبير دستها را بلند مي کند؟
ايشان پاسخ فرمودند: بدين علت که وقتي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم، مکه را فتح نمود، نماز جماعت ظهر را با اصحابش در کنار حجر الاسود اقامه کرد و آنگاه که سلام نماز را داد دستها را بلند کرد و سه مرتبه تکبير گفت و اين دعا را خواند
«لا اله الا الله وحده وحده انجز وعده و نصر عبده و اعز جنده و هزم الاحزاب وحده فله الملک و له الحمد يحيي و يميت و هو علي کل شيء قدير» پس رو به يارانش فرموده و خطاب کردند: اين تکبير و اين دعا را پس از هر نماز واجب بخوانيد و ترک نکنيد، که هر کس چنين عملي را پس از سلام نماز انجام دهد شکر واجبي را ادا کرده شکر الهي بابت تقويت اسلام و سپاهيان اسلام.(وسائل الشيعه 4/1030/ ب14 ح2)
ب) حکمت و اسرار عمل مزبور
شايد اين اسرار و رموز در رفتار فوق نهفته باشد: (برداشت و اقتباس آزاد از آداب نماز، مرحوم آيه الله امام خميني (ره)، 377) هر تکبير اذعان يک مرحله از سه نوع توحيد الهي است:
توحيد در خالقيت (توحيد افعالي، توحيد ذات خدا، توحيد در اسماء و صفات) و نمازگزار با هر تکبير زبان به اعتراف مي گشايد.
2- اين بلند کردن دستها و نزديک ساختن به گوش، اشاره به طرد و فرا افکندن تعلق خاطر خود به نماز است تا مبادا عجب و خود بيني در قلب او راه يابد. 3- اظهار ذلت، عجز، قصور و تقصير خويش در محضر مقدس حضرت باري تعالي است.
@Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹 آیات ۱۲۵ و۱۲۶ سوره انعام
🌸 فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ ۖ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَآءِ ۚ كَذَٰلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ (۱۲۵) وَهَٰذَا صِرَاطُ رَبِّكَ مُسْتَقِيمًا ۗ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ (۱۲۶)
🍀 ترجمه: پس كسی را كه خدا بخواهد هدایت كند، سینه اش را برای اسلام می گشاید؛ و كسی را كه بخواهد گمراه نماید، سینه اش را چنان تنگ می كند كه گویی به زحمت در آسمان بالا می رود؛ خدا این گونه پلیدی را بر كسانی كه ایمان نمی آورند، قرار می دهد (۱۲۵) و این راه مستقیم پروردگار توست؛ ما آیات را برای گروهی كه متذكّر می شوند بیان كردیم (۱۲۶)
🌷 #يُرِد: بخواهد
🌷 #يَشْرَح: می گشاید
🌷 #صَدْرَه: سینه اش
🌷 #ضَيِّقًا: تنگ
🌷 #حَرَج: سختی
🌷 #يَصَّعَّدُ: بالا می رود
🌷 #رجس: پلیدی
🌷 #صِرَاط: راه
🌷 #فَصَّلْنَا: بیان کردیم
🌷 #يَذَّكَّرُونَ: متذکر می شوند
🌸 این آیات همانند سایر آیات سوره انعام در #مکه نازل شده است. و به دنبال آیات گذشته كه در زمينه مؤمنان راستين و كافران لجوج، بحث مى كرد در اينجا مواهب بزرگى را كه در انتظار دسته اوّل، و بى توفيقی هايى را كه دامنگير دسته دوّم مى شود شرح مى دهد. نخست مى فرمايد: «فَمَنْ يُرِدِ اللّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ: پس کسی را که خدا بخواهد، هدایت کند، سینه اش را برای #اسلام می گشاید؛ و کسی را که بخواهد گمراه نماید، سینه اش را چنان تنگ می کند که گویی به زحمت در آسمان بالا می رود»
🌸 و براى تأكيد اين موضوع اضافه مى كند: «كَذلِكَ يَجْعَلُ اللّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ: خدا این گونه پلیدی را بر کسانی که ایمان نمی آورند، قرار می دهد» كراراً گفته ايم كه منظور از #هدايت و «اضلال» الهى فراهم ساختن يا از ميان بردن مقدّمات هدايت در مورد كسانى است كه آمادگى و عدم آمادگى خود را براى پذيرش حقّ با اعمال و رفتار خويش اثبات كرده اند. سپس به عنوان تأكيد بحث گذشته مى گويد: «وَ هذا صِراطُ رَبِّكَ مُسْتَقِيماً: و این راه مستقیم پروردگار توست» در پايان آيه باز تأكيد مى كند كه: «قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ: ما آیات را برای گروهی که متذکر می شوند بیان کردیم»
🔹 پیام های آیات ۱۲۵ و ۱۲۶ سوره انعام 🔹
✅ قبول #حق، ظرفیت و زمینه ی درونی می خواهد.
✅ شرح صدر، موهبتی الهی است.
✅ کسی که به حق ایمان نیاورد، به تدریج آلوده می شود.
✅ در #بهشت، خشونت، رقابت، حسرت، تهمت، حسد، دروغ، اندوه و هیچ گونه مرگ و بیماری و فقر راهی ندارد.
✅ برتر از نعمت امنیت و سلامت ، در سایه ی لطف مخصوص پروردگار بودن است.
✅ رسیدن به ولایت الهی، در سایه ی عمل و تلاش انسان است.
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
11.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک نامه ی عاشقانه 💕
@Emam_kh
‼️ راه اثبات وقت نماز
🔷 برای خواندن نماز، مکلف باید یقین یا اطمینان کند که وقت داخل شده است یا دو مرد عادل خبر دهند که وقت داخل شده است و یا مؤذن مورد وثوق و وقت شناس اذان بگوید.
📕منبع: رساله نماز و روزه، مسأله ۱۸
@Emam_kh
5.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نظر علامه جوادی آملی در مورد آزادی انسان، #حجاب و #گشت_ارشاد و بگیر و ببندهای فقهی و... را از زبان خودش بشنوید، نه از اکانتهایی که بنام ایشان ولی بکام دیگران است!
@Emam_kh
🦋ای در دام عنکبوت
#قسمت۹۵ 🎬
نفهمیدم کی خوابم برد اما وقتی بیدارشدم نزدیک اذان مغرب بود باعجله بلند شدم ,وای وقت گذشت,نگاه کردم عماد هم راحت روی تخت خوابیده بود,دلم نیامد بیدارش کنم ,سریع اماده شدم اهسته وبا نوازش عماد رابیدارکردم ,ابی به دست وروش زدم وکلیدها را برداشتم,برق هال را روشن گذاشتم واهسته اومدم توراهرو ،هیچ کس نبود,همونطور که علی گفته بود بااسانسورطرف زیرزمین رفتیم .
اهان ماشین را دیدم ,درسته درش بازبود ,سوارشدم وعمادرا هم گذاشتم صندلی عقب,داخل داشتبرد یک بسته ده تایی بیسکویت بود سومین بیسکویت را دراوردم...ادرس روی جلدش بود,یه بیسکویت دادم به عماد تا مشغول باشه وحرکت کردم طرف ادرس واینده ای نامعلوم.
ادرس سربه راه بود ومال قسمتی ازشهربود که بارها وبارها ازاونجا گذشته بودم ,به راحتی خونه را پیدا کردم وهمونطور که علی گفته بود زنگ زدم.
دربازشد,یه خونه ی حیاط دار باحیاطی باصفا بود در هال که رسیدم ,باورم نمیشد.
طارق بود...برادرم....
عماد با دیدن طارق خودش را بغلش انداخت ومن هم ناخوداگاه دستام را دور دوتا برادرم که تنها بازمانده ی خانواده ی ابوطارق بودند انداختم ویک مثلث محبت تشکیل شد ,عقده ی دلم واشده بود,انگارفیلم تمام مصیبتهایی که طی این یک ماه برسرم امده بود جلوی چشمام ,نمایش داده میشد...گریه کردم ازدردفراق پدرومادرم از مظلومیت لیلای جوانمرگم از زبان بسته ی عمادشیرین زبانم گفتم وگریه کردم...گفتم وزار زدم...وقتی به خودم امدم دیدم عماد باچشمای مظلومش نگاهم میکنه وباگریه های من اشک میریزه,کوتاه امدم.
طارق صورتم راغرق بوسه کرد وگفت :گذاشتم گریه کنی تاسبک بشی,اما تو یک شیرزنی سلما...شیرزنی که از صدتا مرد مردتری,دستم راگرفت وبه سمت حمام ودسشویی بردگفت:وقت تنگ است ,برو یک اب به دست وصورتت بزن وبیا داخل اون اتاق که همه منتظر توهستند.
باتعجب گفتم همه؟!منتظر؟!
اینجا چه خبره؟!!
رفتم طرف سرویسها.
ادامه_دارد ..
🦋ای در دام عنکبوت
نویسنده خانم ط_حسینی
#قسمت۹۶ 🎬
باعجله دست وصورتم راشستم وچادرم رامرتب کردم ,اومدم برم طرف اون اتاقی که طارق اشاره کرده بود که علی را دیدم ازطرف یک اتاق دیگه ای میامد ویه بسته هم دستش بود.
بادیدن علی هول ودستپاچه شدم گفتم:س س سلام,نمیدونستم شما هم هستین
خنده نمکینی کرد وبسته را داد طرفم وگفت:مال توهست ,بازش کن بعدشم کجا دیدی مجلس عقدباشه وداماد حضورنداشته باشه.
من:عقد؟!داماد؟
کل بدنم گر گرفته بود،علی اشاره کرد به بسته وگفت بازش کن بپوش ,خوب نیست با چادر مشکی خطبه عقدجاری بشه...
میدونستم که الان صورتم مثل لبو قرمز شده,بسته راباز کردم ,یک چادر سفید قشنگ با گلهای ریز قرمز واکلیدهایی که برق میزد.
چادر راپوشیدم وشانه به شانه علی وارد اتاق شدم.
داخل اتاق طارق وعماد وفکرکنم احمد وعباس بودند ویک پیرمرد نورانی که لبخند به لبش بود.
باراهنمایی علی ,بالای اتاق نشستیم وبا افراد داخل اتاق ,باسری پایین سلام وعلیکی کردیم وعلی رو به پیرمرد کردوگفت:عمو محمد شروع کن و طارق اشاره کرد که صبرکن وسریع رفت قران خودش را اورد وداد به دستم به این ترتیب خطبه عقدمن وعلی جاری شد.
سرشاراز حس خوبی بودم,اما بایاداوری نبودن پدرومادرولیلا واین ازدواج غریبانه ام ,اشک به چشمام نشست.
شنیده بودم که سرسفره ی عقد هرچه آرزو کنی براورده میشه,پس تودلم ارزو کردم داعش از بین بره وخدا امام زمانم رابه فریاد جهانیان برساند,تا دیگر نه ظلمی باشد ونه ظالمی...دعا کردم خدا پدرومادرم را بیامرزد هرچند که ایزدی بودند اما اینقدر پولشان حلال واعتقادشان پاک بود که بچه هایشان همه مسلمان وشیعه شدند....
نگاهم به نگاه عماد خورد دعا کردم زبان بازکند وعاقبت به خیرشود ,برای طارق هم ارزوی موفقیت وسلامتی کردم.
عمومحمد:عروس خانم ایا بنده وکیلم
من:با اجازه برادرم طارق وامام زمانم بله....
ادامه_دارد ..