🏴 حضور در عزاداری هنگام شیوع بیماری
🔷 س ۶۱۲۵: حضور در مجلس و مراسم عزاداری سالار شهیدان (علیه السلام) هنگام شیوع بیماری مانند کرونا چه حکمی دارد؟
✅ ج: با رعایت نکات بهداشتی و دستورالعمل های مرتبط، اشکال ندارد؛ بلکه از بهترین کارها و جزء مستحبات موکّد است.
@Emam_kh
⚫️ اعمالی ویژه برای سلامتی امام زمان ارواحنا فداه در مصیبت ثارالله
◾️ ایام محرم هر چه به روز عاشورا نزدیکتر میشود بر قلب مبارک حضرت قائم عج غم و اندوه مصیبت و انتظار برای انتقام فشار زیادی وارد میشود. بهجاست محبان و منتظران امام زمان عج برای سلامتی ایشان اعمالی از قبیل موارد ذیل را انجام دهند:
▪️دعای سلامتی: اللهم کن لولیک....
▪️صدقه برای سلامتی ایشان
▪️گریه برای امام حسین و یاران او که مرحم بخش قلب حضرت است.
▪️تصمیم برای کنار گذاشتن یک عمل که حضرت را ناراحت میکند.
▪️و...
@Emam_kh
◾️ تربت سیدالشهداء علیهالسلام، شفای تمام دردها ..
🌹حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
جمله «وَ الشَفآءَ فی تُرْبَتِهِ؛ و شفا را در تربت او [قرار دادی]» که در زیارت امام حسین علیهالسلام است، آخرین و شدیدترین مرحله درد و بیماری را که همه اطبا از مداوای آن عاجزند، شامل میشود.
📚 رحمت واسعه، ص ٢٢٧ (مجموعه فرمایشات حضرت آیتاللّٰه بهجت پیرامون حضرت سیدالشهداء علیه السلام)
حضرت آیتالله بهجت برای شفای بیماریها میفرمودند:
آب زمزم و تربت سیدالشهداء علیهالسلام را مخلوط کنید و هر روز مقدار اندکی به نیت شفا بهطور منظم میل کنید، تا زمانیکه بهبودی حاصل شود؛ همچنین به همین نیت صدقه به افراد متعدد بدهید، اگرچه مقدارش زیاد نباشد.
📚 بهجتالدعاء، ٣۴٩
🔹 حضرت آیتالله بهجت میفرمودند: آب زمزم و تربت سیّد الشهدا، هر کجا مصرف شود، اثر دارد. چیزی که هست، ممکن است برآورده شدن حاجت، مصلحت نباشد [در عوض،] خداوند متعال، چیزی بهتر از آن را عنایت میکند.
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 سه ذکر حسینی
🎤 حجت الاسلام والمسلمین رفیعی
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
@Emam_kh
6.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 همین آرزومه...
🔺 هوایی شدم آقا؛ هوایی تو/ الهی بشم روزی فدایی تو
-محمدحسینپویانفر
🏴 #ما_ملت_امام_حسینیم
🇮🇷 @Emam_kh
🦋 ای در دام عنکبوت
#قسمت ۱۱۳ 🎬
خسته وکوفته برگشتیم هتل,قبل از برگشتن ،علی دوتا گوشی لمسی خرید,قیمتهاشون خیلی پایین بود ومتوجه شدم اینااهدایی کشورهای خبیثی هست که این رژیم را علم کردند وهمه نوع امکاناتی باکمترین قیمت ویا مجانی دراختیارشون قرارمیدن تا بکشن وغارت کنن واب هم تودلشون تکون نخوره.
این ناجنسها همه چی راغارت میکنن مثلابیرون هتل فلافل خود عراق رابه اسم فلافل مخصوص تل آویو به خوردمان دادند.
خسته از یک روز پرماجرا,نماز را به جماعت اقامون خوندیم ومیخواستم بخوابم که یادم امد تورات زیر تشکه,درسته توراتش ,تورات واقعی نبود وهرکسی رسیده یه چی ازش کم کرده ,یااضافه کرده وتحریف شده بود اما بازم اسم خدا وپیامبرش داخلش بود,اززیرتشک برش داشتم وگذاشتم لب پنجره واومدم بخوابم ,دیدم علی مثل یک بچه ی کوچلو توخودش جمع شده ومثل فرشته ها خوابیده.
این مدتی که باعلی بودم,میدونستم ,شبها زود میخوابه ویک ساعت قبل از اذان صبح پامیشه ونمازشب میخونه وتا اذان باخدا مناجات میکنه وهمیشه به من هم توصیه میکنه ,نماز شبم رابخوانم والبته که منم اغلب اوقات میخوانم,تمام نمازها لذت خاص خودش را دارد اما نمازشب یه چیز دیگه است,خیلی خوشمزه است☺️
اولین طلوع خورشید را درسرزمینهای اشغالی باهم دیدیم وراهی اداره مهاجرت شدیم,تاببینیم چی پیش میاد.
وارد ادره شدیم واز نگهبان ورودی ,اتاق مسوول مورد نظرمون را پرسیدیم.
وارد اتاق شدیم,یا ما زود امده بودیم ,یا واقعا اینجا خلوت بود,کسی جزما نبود.
علی مدارکمون را روی میز گذاشت وسلام کرد,اقایی که پشت میزبود از زیر عینکش نگاهی کردسرش رابه علامت علیک سلام تکان دادوگفت:کارت موقت لطفا...
یه ربع با مدارک ما ور رفت وبعد رو به علی کرد وگفت:اینطوری که معلومه,شما درستون را دررشته ی شیمی هسته ای تمام کردید وخانومتان دررشته ی پزشکی ناتمام...
ببینید اینجا دیگه مملکت شماست وبرای خودش قانونهایی داره,برای مثال تمام افرادی دراین کشور زندگی میکنند وبالای ۱۸سال دارند باید سربازی بروند ,اقایون ۲سال وهشت ماه وخانومها دو سال وشما ازاین قانون مستثنی نیستید.
وای این چی داشت میگفت,یعنی من وعلی………؟؟!!
ادامه دارد...
🦋 ای در دام عنکبوت
نویسنده خانم ط_حسینی
#قسمت ۱۱۴ 🎬
نا خوداگاه از دهنم پرید,سربازی؟؟
علی خیلی با طمانینه یه نگاه بهم کرد,یعنی اروم باش وروبه اقاهه گفت:اما یه جاهایی استثنا قایل میشن دیگه,مگه نه؟؟
اقاهه:اون که بله,مثلا اگر خانمتون بخوان درسشون را ادامه بدهند یاخودتون بخواین مدارج بالاتر راطی کنید ,بارعایت یک سری,شرط وشروط ازسربازی معاف میشید.
نفس راحتی کشیدم که اقاهه ادامه داد:یه موضوع دیگه هم هست,اینجا تمام افرادش,کوچک وبزرگ فرق نمیکنه از همون ابتدایی باید زبان عربی وفارسی رامثل زبان مادری بلد باشند,شما که عربید,ایا فارسی هم بلدید؟
علی:نه متاسفانه,حالا چکارباید کنیم.
اقاهه :خوب باید ازهمین فردا شروع کنید یک نامه براتون مینویسم ومعرفیتون میکنم به دانشگاه شیعه شناسی تل آویو وهمزمان با ادامه تحصیل دررشته ی تخصصیتون یا کارتون ,باید به این دانشگاه هم برید که هم زبان فارسی را یاد بگیرید هم از,اصول ودین شیعه سردربیارین,اینم جز قوانین اینجاست وبعد از داخل کشو,دوتا سیم کارت دراورد وگفت.اگر سیمکارت دیگه ای دارید ,کناربگذارید واز امروز ازاین دوتا سیمکارت استفاده کنید .
درضمن باید جواب ازمایشاتتان بیاد تا بتونیم کارت دایم براتون صادرکنیم,هروقت این مراحل انجام شد وکارت دایم صادرشد ,باتماس به شماره همین سیمکارتها به شما اطلاع میدیم تا برای دریافت کارت اینجا تشریف بیارید.
دیگه کاری نداشتیم ,هرچی میباید بدونیم را گفت,پس خداحافظی کردیم وامدیم بیرون.
علی:حالا باید بریم دانشگاه تا مدارک تو یعنی هانیه ومن را با مدارک اینجا مطابقت بدهند تا ببینیم چی چی میگن وچطوری باید ادامه تحصیل بدهیم.
همینجور که به خاطر شنیده هام گیج ومنگ بودم,باعلی به طرف دانشگاه رفتیم.
ادامه دارد....