#پرسش_پاسخ
🕋 فعلاً عشق و حال کنم در پیری توبه میکنم و نماز میخونم 🕋
💠 یه نوجوان میگفت:
«حاج آقا! خدا، نماز، همه رو من قبول دارم. اول جوانی منه. بذار عشق و حالم رو بکنم پیر شدم توبه میکنم مسجد میرم، نماز میخونم». 💠
چهار تا جمله باهاش گفتگو کردم.
🍃 یک. از خدا امضا گرفتی پیر بشی زنده باشی؟؟ از خدا عمر طولانی برات میخوام ولی بدون خیلی از نوجوانها دیروز همین ساعت، سالمِ سالم بودند الان زیر خروارها خاک هستند.
🍃 دو. ضمانت میکنی پیر شدی توبه کنی؟ نماز قضاهات رو بخونی؟؟
🔸 یه نوجوون از ابتدای تکلیفش تا ۴۰ سال بعد، فرض میکنیم سرحال و سالم و قبراق نماز نخونده.
۴۰ سال × ۱۷رکعت × ۳۶۵ روزِ سال=۲۴۸۲۰۰رکعت به خدا بدهکاره!!!
🔸 الان که سالمه این ۱۷ رکعت رو نمیخونه. پیر که شد کمردرد و پادرد گرفت غیر از اون هفده رکعت میتونه بدهکاریاش به خدا رو بده ؟؟
🍃 سه. یه جوانی به #امام_حسین"علیهالسلام" گفت میخوام گناه کنم چه اشکالی داره؟؟
حضرت فرمودند: «دو تا کار میگم انجام نده، هر چی خواستی گناه کن، مثلاً نماز نخون».
1⃣ روزی خدا رو نخور و نماز هم نخون!
چشم گوش زبان، حتی اکسیژنی که استفاده می کنی روزی خداست. خُب نخور به حرفش هم گوش نکن.
2⃣ از خونه خدا برو بیرون. از حکومتش برو بیرون به حرفشم گوش نکن!!!
جوان یه فکری کرد. گفت: «نمیشه این کارو نکرد. پس باید به حرف خدا گوش کنم».
🍃 چهار. نماز یه فایدههایی داره که نوجوونا بیشتر بهش نیاز دارند.
🔹 دوست داری از چاه مواد مخدر دور باشی؟؟ از زندان دور باشی؟؟
دوست داری از خودکشی دور باشی؟؟ از چاقوکشی دور باشی؟؟
سوره عنکبوت آیه ۴۵ می فرماید نماز خوب می تونه تو رو از اینها دور کنه.
به پدر و مادر و دوستت تندی نمیکنی، بداخلاقی نمیکنی.
🔹 دوست داری آرامش داشته باشی؟؟
سوره رعد آیه ۲۸ میفرماید: نماز خوب اگر بخونی خدا بهت آرامش میده.
👌🏻هرچی با خدا بیشتردوست باشی آرامش بیشتری تو زندگیت میاد.
أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُ الْقُلُوبُ😌💕
@Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹 آیه_77_سوره_بقره
🌷 أَوَلَا يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ(۷۷)
🌷 ترجمه:آیا نمى دانند كه خداوند آنچه را پنهان و آنچه را آشكار مى كنند، مى داند.
🌸 اگر چه این آیه ادامه آیات قبلی و خطاب به بنی اسرائیل است با همه ما انسان ها هم هست خداوند کارهایی که به صورت آشکارا انجام می شود و از کارهایی که بصورت مخفی و پنهان از مردم انجام می شود را می داند.
🔸 یسرون:پنهان می کنند
🔸 یعلنون:آشکار می کنند
🔹 پيام های آیه ۷۷سوره بقره 🔹
✅ #ایمان به حضور و علم خداوند، انسان را از خطاها باز مى دارد.
✅ در نزد #خداوند، آشكار و نهان یكسان است.
✅ خداوند از کارهایی که بصورت آشکار و پنهان ومخفی انجام می شود آگاه است پس باید مراقب اعمال خود بود.
سوره بقره آیـ🦋ـه (۷۷)
أَوَلَا يَعْلَمُونَ = آيا و نمی دانند
أَنَّ اللَّه = همانا خداوند
يَعْلَمُ = می داند
مَا يُسِرُّون = آنچه پنهان می كنيد
وَمَا يُعْلِنُونَ = آنچه آشكار می كنند
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
AUD-20220623-WA0078.mp3
1.72M
آیه 77 سوره بقره
🌹استاد قرائتی
@Emam_kh
🔴پوستر های فاطمیه جهت نشر حداکثری
🔹احادیثی از حضرت فاطمه سلام الله علیها
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ چقدر اسرائیل ازشخصیت سیاسی فاطمه واهمه دارد
🔻تحلیل یک دانشجوی دکترای صهیونیست از شخصیت حضرت زهرا سلام الله علیها
🔻راشل کانتز فیدر، استاد تاریخ عراق و جریانهای سیاسی آن در مرکز مطالعات آفریقا و خاورمیانه موشِ دایان (مدرس دانشگاه تلآویو و محقق دانشگاه حیفا) در مقاله مأخوذ از پایاننامه دکترای خود، چنین باوری را دارد. این دختر که بر شخصیت و اندیشههای شهید محمد باقر صدر طرح خود را گذرانده بود، مقالهای درباره تأثیر کنش سیاسی حضرت زهرا (س) ویژه خطبه فدکیه و جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله بر پیدایشهای جریانهای سیاسی عراق، در مجله بریتانیایی مطالعات خاورمیانه منتشر کرد.
🔻او با محوریت قرار دادن کتاب «فدک فی التاریخ» شهید صدر، مفهوم مقاومت را یادگار بزرگ حضرت فاطمه (س) تحلیل میکند که موجب تأسیس گروههایی جهت مقابله با صدام و حزب بعث در زمان حیات این شهید و ورود ادبیات جدید سیاسی در حاکمیت این کشور همانند عزت و استقلال شد.
این دختر صهیونیست در مقدمه و نتیجهگیری خود از پویایی اندیشه و کنش سیاسی بانوی عالیقدر اسلام و نفوذ آن بر ملت عراق و حتی ایران (با اشاره به کتاب فاطمه فاطمه است، مرحوم شریعتی) به نوعی ابراز نگرانی کرده است.
✍عالیه سادات
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟 #پیشنهاد_ویژه
🎥 اگه یه عده از این بچهها مدینه بودن، کسی جرأت نمیکرد به مادر ما سیلی بزند
#فاطمیه
#شهدا
@Emam_kh
سخنرانی استاد امیر رستمی شب دوم ۱_1_1.mp3
16.78M
صوت سخنرانی حجه الاسلام علی امین رستمی
قسمت دوم
حتما گوش کنید
علت شهادت زهرای مطهره
👆#نفاق_دیندارن 👆
👈اصلی ترین عامل
گوش دادن به این فایل صوتی
صدقه اول ماه شما باشد
ان شاء الله
🔺نفاق مخفی بین اصحاب
📌حتما گوش کنید
@Emam_kh
‼️ نیت در نماز
🔷 لازم نیست نیّت را بر زبان جاری کرده و مثلاً بگوید: چهار رکعت نماز ظهر میخوانم قربةً الی الله. همچنین لازم نیست آن را از ذهن یا دل بگذراند، بلکه همین اندازه که قصد انجام عمل را برای اطاعت از فرمان الهی داشته باشد کافی است.
‼️ لزوم معین کردن نیت
🔷 لازم است نمازگزار بداند چه نمازی میخواند، بنابراین اگر مثلاً نیّت چهار رکعت نماز بکند، اما معین نکند که نماز ظهر است یا عصر، نمازش باطل است.
📕 منبع: رساله نماز و روزه، مسأله ۱۴۳و۱۴۲
@Emam_kh
🏴 الگویی برای تمام تاریخ
◾ حضرت آیتالله خامنهای شخصیت الگوساز حضرت فاطمه سلامالله علیها را اینگونه توصیف میکنند: «نقشهی جامع هویّت زن در منطق اسلام این است؛ مادر خوب، همسر خوب، مجاهد فیسبیلالله، در عین حال کدبانو، مدیر خانه، و در عین حال عابد و بندهی خدای متعال.» ۱۳۹۹/۱۱/۱۵
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از ۷۲ سردار کربلا تا ۷۲ سردار هفت تیر و شهدای جنگ تحمیلی و مدافع حرم و امنیت...
همه این ستارگان پرفروغ آسمانی، جان عزیز و با برکت خود را دادند تا اسلام عزیز باقی بماند
تمام کسانی که امروز در جریان حجاب و امربمعروف و نهی از منکر و شریعت و احکام شریعت با هر توجیه و بهانه ای و با هر روشی اعم از: خاطره گویی، سکوت، اخطار به هشتگ #حجاب و #فاطمیه ، برهم زدن تحصن حامیان حجاب، ارائه خدمات به بی حجابها، عدم تصویب قانون مقابله با بی حجابی، دستور به پلیس برای عدم مقابله با بی حجابی و...
از بی حجابی حمایت می کنید و کشور را بسمت ولنگاری و فساد بیشتر سوق می دهید، در برابر این شهدا مسئولید و باید جوابگو باشید
از رییس جمهور مملکت تا رییس قوه قضائیه و رییس مجلس و نمایندگان و نهادهای فرهنگی و صداوسیما و مراجع و علما و خواص و مداح و رسانه و مردم مذهبی و...
🥀شهدا شرمنده ایم...
#حامیان_بیحجابی_در_برابر_شهدا_مسئولند
@Emam_kh
روایت دلدادگی
#قسمت ۱۳🎬 :
یاقوت خان که قد کوتاهش به شانه های بلند سهراب نمی رسید ، تا دست دور شانه هایش بیاندازد، پس دست سهراب را در دست گرفت و همانطور که اتاقی را از آن بیرون آمده بود ،نشان می داد گفت : درست است که کاروانسرا شلوغ تر از هر زمانی ست و اتاق خالی مثل طلا ،قیمت گرفته و نایاب شده ، اما برای پسر کریم بامرام فرق می کند.
یاقوت خان محال است اجازه دهد که این میهمان عزیزش ،جای دیگری ساکن شود ،پس اتاق خودم را با تو شریک می شوم.
سهراب که از اینهمه مهمان نوازی و معرفت یاقوت خان به وجد آمده بود ، گفت : پدرم چه دوستان خوب و وفاداری داشته و من بی خبرم ، اما عجیب اینکه هیچ وقت از شما جلوی من نامی نبرد ، به جز همین چند هفته پیش که قصد سفر خراسان نمودم ، آنهم نگفت که رفاقتتان اینچنین محکم بوده ، بلکه سفارش کرد در اینجا اقامت کنم و گفت که با شما آشناست..
یاقوت که انگار هول شده بود به میان حرف سهراب دوید ، درب نیمه باز اتاق را از هم باز کرد و گفت : بفرما...بفرما داخل....درست است کریم آدم کم حرفی بود اما همیشه از پسر یکی یکدانه اش داستانها می گفت ، حالا اوضاع پدرت چطور است؟ آن زمان در کار تجارت بود و هر وقت که به کاروانسرای ما می آمد ،دستش پر بود.
او بر خلاف بقیه ی مشتری هایم که در دادن کرایه ی اتاقشان خست به خرج می دادند،علاوه بر کرایه ، مشتلق خوبی به شاگردانم میداد و خیلی وقتها پارچه های گرانبها برایم سوغات می آورد.
سهراب که خوب می دانست این هدایا از کجا می آمده ، سری تکان داد و گفت : تاجر بود ، اما الان چند سالی ست که از اسب افتاده و یک پایش افلیج شده و خانه نشین است و من جای او را گرفتم.
یاقوت چشمانش را ریز کرد وگفت : یعنی تو به جای او راهز..... ناگهان حرفش را نصف و نیمه خورد و ادامه داد : تجارت می کنی؟!
سهراب کاملا متوجه شد ، یاقوت از اصل شغل کریم آگاه است ، اما عجیب بود که کریم هم نمی دانست ، آخر کریم به سهراب گفته بود که یاقوت یک چشم او را به عنوان تاجری ثروتمند می شناسد.
پس این میان ،بی شک کاسه ای زیر نیم کاسه ی یاقوت یک چشم است.
سهراب خود را بی خیال گرفت و گفت : تا دوهفته پیش جای او تجارت می کردم اما آوازه ی جشنتان به گوش ما هم رسید و آمدیم تا بختمان را بیازماییم ،شاید شانس با ما یار شد و مسند نشین شدیم و سر از قصر در آوردیم...
یاقوت خان خنده ی بلندی کرد و گفت : پس به آوازه ی جشن آمدی هااا؟!
ولی مرد جوان ،انگار کمی موضوع را جدی گرفته ای...اگر بر فرض برنده هم شوی ،هزار سکه زر گیرت می آید ، اما از مسند نشینی خبری نیست ، خیلی بخواهند به تو لطف کنند ، در برج و باروی قصر ، نگهبانی ، سربازی چیزی خواهی شد ....تو آنچنان گفتی مسسسند که من فکر کردم به وعده ی صدارت اینجا آمده ای و دوباره خنده ی بلند تری کرد.
سهراب همانطور که روی گلیم رنگ و رو رفته ای نشسته بود و در و دیوار اتاق را نگاه می کرد ، سری تکان داد و گفت : در این بازار کساد تجارت ، همان نگهبانی هم صدارتی ست در نوع خود....
یاقوت دستی به شانه ی سهراب زد و درحالیکه بلند می شد گفت : ببین پسرم ، اینجا را منزل خودت بدان ، می گویم برایت ناهاری ساده بیاورند تا رفع گرسنگی کنی ، من کار واجبی بیرون کاروانسرا دارم ، جایی نروی ، همین جا باش ،هنوز حرفها داریم.
یاقوت با زدن این حرف ،لبخندی به لب نشاند و با شتاب از اتاق خارج شد.
سهراب که کارهای این مرد یک چشم ، برایش عجیب بود دستی به لباس خاکی اش کشید و بر متکای زیر دستش تکیه داد و به سقف گنبدی و دود زده ی اتاق،خیره شد
ادامه دارد...
📝 به قلم : ط_حسینی