مداحی_آنلاین_دور_از_وطنم_میلرزه_تنم_مهدی_رسولی.mp3
7.17M
🔳 شهادت_امام_هادی(علیه السلام)
🌴دور از وطنم
🌴میلرزه تنم
🎤 مهدی_رسولی
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴زندانی که #امام_هادی علیه السلام در آن سالها زندانی بودن....
#لبیک_یا_خامنه_ای
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
@Emam_kh
🔹شناسائی لحظهها و انجام کار در لحظهی نیاز، خیلی چیز مهمی است. شناختن موقعیت، فهمیدن نیاز، حضور در لحظهی مناسب و مورد نیاز؛ این اساس کار است که مؤمن باید این را هم با خود همراه داشته باشد تا بتواند وجودش مؤثر بشود؛ آن کاری را که باید انجام بدهد، بتواند انجام بدهد.
#جهاد_تبیین
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴وقتی امام هادی مریض می شدند...
"امام هم باشی بی نیاز از حسین(علیه السلام) نیستی..."
#لبیک_یا_خامنه_ای
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
@Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
🌷 آیه_108_سوره_بقره
🌸 أَمْ تُرِيدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِنْ قَبْلُ وَمَنْ يَتَبَدَّلِ الكُفْرَ بِالإيماَنِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَآءَ الْسَّبِيلِ
🍀 ترجمه:آیا می خواهید از پیامبرتان سؤالات و درخواست هایى (نابجا)كنید، همانطور كه پیش از این،موسى مورد سؤال قرار گرفت،و هر كسی كفر را با ایمان مبادله كند، پس قطعاً از راه مستقیم گمراه شده است.
🌺 با توجّه به خود آیه و آنچه از شأن نزولها برمى آید، بعضی از مسلمانان و بعضى از مشركان،از پیامبر صلى الله علیه وآله تقاضاهاى نامربوط و غیر منطقى داشتند،مثلاً تقاضا مى كردند براى ما نامهاى از سوى خداوند بیاور! و یا نهرهایى را براى ما جارى ساز. و بعضی دیگر همانند بنى اسرائیل مى گفتند: خداوند را آشكارا به ما نشان بده تا با چشم او را ببینیم و به او ایمان بیاوریم! آوردن معجزه و اتمام حجّت، براى صدق دعوت پیامبر لازم است، ولى انجام دادن هر درخواستى،طبق هوس و میل هر فردى كه از راه مى رسد، درست نیست. یك مهندس یا نقاش براى اثبات مهارت خویش، چند نمونه كار ارائه مى دهد، ولى ضرورت ندارد براى هر كسى خانه اى بسازد یا تابلویى بكشد!
🌺 بازگویى مشكلات و تاریخ انبیا، براى دلدارى دادن به پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله است، كه اگر افرادى از تو سؤال و درخواست نامعقول دارند، از انبیاى پیشین نیزاز همین قبیل درخواست ها مى كردند.
🔹 پیام های آیه 108 سوره بقره 🔹
✅ از سؤالات ودرخواست هاى بى جا بپرهیزیم كه گاهى زمینه ساز كفر است. «ام تریدون ان تسئلوا... و من یتبدل الكفر»
✅ خطراتى كه پیروان دیگر ادیان را تهدید كرده، مسلمانان را نیز تهدید مى كند.
✅ از عاقبت و سرانجام دیگران، عبرت بگیرید.
شیخ طوسی چند علت را ذکر می کند که سبب شد این آیه نازل شود:
1⃣ حسن بصری گوید:سؤال کننده مشرکین عرب بودند که از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خواسته بودند که از رسول خدا و فرشتگان را به آنها نشان دهد تا ایمان بیاورند سپس این آیه در جواب آنها نازل شد.
2⃣ از ابن عباس روایت کنند:که رافع بن خزیمه و وهب بن زید به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتند:کتابی را از آسمان برای ما بیاور که آن را بخوانیم و چشمه هایی را برای ما به وجود بیاور تا از تو پیروی کنیم سپس این آیه نازل شد.
3⃣ مجاهد گوید: قریش از رسول_خدا خواستند که کوه صفا برای آنها تبدیل به طلا شود. پیامبر فرمود: ممکن است این کار انجام شود ولی نظیر مائده بنی اسرائیل و مائده قوم عیسی خواهد شد سپس از این درخواست صرف نظر کردند و این آیه نازل شد.
4⃣ سدی گوید: اعراب از رسول خدا صلی الله علیه و آله خواستند که خدا را برای آنها بیاورد تا او را ببینند.
آیه 108🌹ازسوره بقره🌹
أَمْ تُرِيدُونَ:آيا مي خواهید
أَنْ تَسْئَلُوا:بپرسید
رَسُولَكُمْ: ازپیامبرتان
كَما : بدان سان
سُئِلَ مُوسى:که پرسیده شدازموسی
مِنْ قَبْلُ :ازقبل
وَ مَنْ:وآن کس که
يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ :تبدیل کند کفررا
بِالْإِيمانِ:به جای ايمان
فَقَدْ: قطعا
ضَلَّ :گم کرده است
سَواءَ السَّبِيلِ:راه راست را
🌹🍃🌹🍃🌹
02.Baqara.108.mp3
1.26M
آیه ۱۰۸ ازسوره بقره
🌹استاد قرائتی
@Emam_kh
🌹صلوات_خاصه_امام_هادی_علیه السلام
آیت الله مشکینی:
مبادا روز شهادت یا ولادت امامی بگذرد و شما آن امام را زیارت نکنید.
🏴شهادت جانسوز امام علی بن محمد الهادی(علیه السلام ) بر شما و خانواده گرامی تسلیت باد.
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
@Emam_kh
🔴 خطاب به دختران کشف حجاب کرده
🔶 دین اختیاری ولی تمدن غربی اجباری است
شاید شما بخواهید مسلمان نباشید و از عقاید اسلامی تبعیت نکنید اما مجبور هستید، تمدن را انتخاب کنید.شما هر جا تمدن ایرانی را نفی کنید باید تمدن غربی را بپذیرید. شما هر استدلالی که برای نفی حجاب و دین به کار میبرید در واقع توسل اجباری شما به هسته فکری تمدن غربی است مثل دین اختیاری، انسانیت، برابری زن ومرد، فمنیست همه و همه مفاهیم بنیادی تمدن غربی است.که در نفی تمدن ایرانی اسلامی است.
هیچ راه سومی وجود ندارد، یا تمدن ارزشی ایرانی است یا تمدن لذت و شهوت غربی است. تمدن ایرانی واسلامی اعتبار خود را در سلامت نگه داشتن خانه و اجتماع نشان داده است اما نتیجه تمدن غربی هم تنهایی، بیماری های مختلف، خودکشی، خیانت، بر هم ریختن جنسیت انسان ها و هزاران مشکل دیگر بوده است.
‼️ حال انتخاب با خودت است یا تمدن ایرانی اسلامی یا تمدن غربی.
با نفی حجاب آزاد نمیشوی تازه تبدیل میشوی به یک سرباز صف اول تمدن غربی
این هم تصویری از زنی باوقار که هزار سال قبل از میلاد وارث تمدن خود بوده است
#تمدن_اجباری_غربی
✍عالیه سادات
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‹خـدا اول بھ مرد گفت نبین،
بعد بھ زن گفت"بپوشون"❕
•
•🎙استادرائفیپور
•
@Emam_kh
💢 جدا شدن پیشانی از روی مهر به صورت سهوا
❇️ اگر پیش از تمام شدن ذکر سجده، پیشانی را سهواً از زمین بردارد، نمی تواند دوباره به زمین بگذارد و باید آن را یک سجده حساب کند ولی اگر سایر اعضا را سهواً از زمین بردارد، باید دوباره بر زمین بگذارد و ذکر را بگوید.
❇️ اگر هنگام سجده، پیشانی به محل سجده برخورد کند و بی اختیار از زمین بلند شود، باید دوباره پیشانی را بر زمین بگذارد و ذکر سجده را بگوید و روی هم یک سجده به حساب می آید.
🔺 رساله نماز و روزه، مسأله 251و 252 آیت الله خامنه ای
@Emam_kh
🔴 رَغائب به معنای آرزو نیست!
بلکه شب رغبتها است،
یعنی از خدا بخواهید رغبتهای
یک سال شما را هدایت و اصلاح کند.
فَاستبقوا الخیرات شویم،
بالاترین خیرات زمینه سازی ظهور مولاست، که باید به سمتش سبقت بگیریم.
📚 آیت الله جوادی آملی
#لیلة_الرغائب
@Emam_kh
روایت دلدادگی
#قسمت ۷۰🎬:
فرنگیس با دو ناخن چانه ی این دخترک خجول را بالا آورد و همانطور که خیره در چشمانش بود گفت : راستش چه؟؟ راحت باش و هر چه راز در این سینه انبار کردی بگو که این عین نارفیقی ست تو از تمام اسرار من با خبر باشی و رازهای درونت را از من پنهان داری...
گلناز همانطور که مدام رنگ به رنگ می شد گفت : راستش مدتی بود که مهرداد توجه مرا به خود جلب کرده بود و انگار تمام حرکاتش برای من جالب و زیبا بود ووقتی به خود آمدم که این جلب توجه به عشقی قوی درون قلبم تبدیل شده بود و من این احساس را پنهان می داشتم آخر من که کلفت خانه زاد شما بودم را چه به عشق و عاشقی ،آنهم عشق یک صاحب منصب!!!
ازطرفی متوجه شدم که ما پا به هرکجا که می گذاریم ، مهرداد مانند سایه به دنبال ما می آید ، اوایل گمان می کردم که مهرداد هم مانند بهادرخان دل در گرو مهر شما نهاده ،برای همین سعی می کردم آن حس را درون خودم خفه کنم ، چون میترسیدم شما هم توجهی به این جوان داشته باشید و من نمی خواستم به بانوی خودم خیانت کنم تا اینکه.....
فرنگیس که از شنیدن قصه ی شیرین گلناز سر ذوق آمده بود و غصه های خودش را فراموش کرده بود ، همانطور که لبخند زیبایی بر لبان غنچه مانندش نقش بسته بود گفت : خوب ....تا اینکه چه؟
گلناز سرش را پایین انداخت و همانطور که با انگشتان دستش بازی می کرد گفت : تا اینکه دیروز به حرم مشرف شدیم ، آن زمان که شما داخل حرم بودید و من جلوی درب ورودی بودم ، قاصدی به من خبر داد که شخصی پشت ساختمان حرم منتظر من است.
اول تعجب کردم و چون اصرار قاصد را دیدم ، خود را به مکان مورد نظر رساندم ، آنجا بود که با دیدن مهرداد ،تمام تنم به لرزه افتاد.....
گلناز که گویی آتشی درونش به جوشش افتاده بود ادامه داد : مهرداد ،پیشنهاد ازدواج به من داد و خیلی اصرار داشت تا به زودی صیغه ی محرمیتمان جاری شود ، انگار او هم از پیش آمدن واقعه ای ترس داشت و حالا که شاه بانو چنین حرفی زده ، مطمئنم که مهرداد از این ترس داشته تا.....
فرنگیس به میان حرف گلناز پرید وگفت : عجب داستانی....پس مهرداد به خاطر تو به حرم آمده و به گوش شاه بانو رسیده و مادرم خیال کرده به خاطر من است .....او الان در ذهن خود خیال میکند که بین من و مهرداد علاقه ای وجود دارد اما غافل از این است که....
ناگهان انگار چیزی یادش آمده باشد ، ادامه ی حرفش را خورد و با حالت سؤالی گفت : راستی چه خبر از سهراب، آیا فرهاد او را به قصر آورده است؟
گلناز که تازه یادش افتاده بود حامل چه خبر بدی ست با من و من گفت : دسته ای از سربازان ولیعهد به حرم رفته اند ، منتها سهراب آنجا نبوده ،حتی اطراف حرم هم....
فرنگیس به میان حرف گلناز پرید وگفت : اوه خدای من ؛ حالا منِ بیچاره چه کنم ؟ آخر کجا غیبت زد دوباره....
گلناز به طرف فرنگیس رفت و همانطور که او را در آغوش می گرفت گفت : ان شاالله درست می شود....گرچه کارها گره در گره خورده...اما من مطمئنم درست می شود ، چون آن زمان که مهرداد پیشنهاد ازدواج به من را داد ، من چون امیدی به این وصلت نداشتم ، تمام کارها را سپردم به دست خود امام رضا ع تا پدری کند برای این کنیزک یتیم و بی کس و راضیم به رضایش....
هر سخنی که گلناز میزد ، انگار آرامشی در وجود فرنگیس جاری میشد ، فرنگیس هم در دل با امامش گفت : من هم میسپرم به شما این گره های کور زندگی ام را.....
ادامه دارد....
📝به قلم :ط_حسینی
روایت دلدادگی
#قسمت ۷۱ 🎬:
صبح زود همهمه ای در خانه ی حسن آقا برپا بود ، انگار اینجا زندگی رنگی دیگر داشت .
بچه های خانه جست و خیز کنان از درو دیوار آنجا بالا میرفتند و از هر طرف صدایی بلند بود ، یکی هیزم تنور می آورد تا نان داغ بر سفره نهد و دیگری آتش اجاق ناهار را ملایم تر می کرد و آن طرف تر دخترکان درحالیکه سر درگوش هم داشتند ،سبزی پاک می کردند.
سهراب که فضای دلنشین خانه و داشتن خانواده را دید ، او که عمری در کوه و کمر گذارنده بود ،در دلش آرزو می کرد کاش او هم خانه و خانواده ای داشت ، تا لذت زندگی را آنگونه که دیگران میچشند ، درک کند.
قبل از ظهر ، سفره ی ناهار را پهن کردند و بعد از صرف ناهاری لذیذ، سهراب به همراه کاروان کوچک مورد نظر، رهسپار ولایتی دور شد.
همانطور که حسن آقا گفته بود ، همراهان این کاروان افرادی انگشت شمار بودند .
مردی مسن که گاری را میراند و دو جوان سوار کار که مشخص بود در جنگاوری مهارت دارند سوار بر اسب و دو مرد میانسال هم با الاغ و یک پیرمرد نورانی که همه او را درویش رحیم صدا می کردند با شتری در پی کاروان روان بود.
کاروانی که ظاهرش به زارعین و کشاورزان عامی می ماند.
از دروازه گذشتند و وارد جاده ای خاکی شدند، سهراب تک تک همراهانش را از نظر گذارند و با خود فکر می کرد اگر بخواهد گنجینه را بدست آورد ،باید با افراد پیش رویش مقابله کند که البته برای او کاری بسیار سهل بود ، فقط چون مهارت آن دو جوان سوارکار را به خوبی نمی دانست ، باید در موقعیتی مناسب آنها را می سنجید و با نقشه ای زیرکانه ،همراهانش را دور میزد و آن گنجینه ی رؤیایی را از آنِ خود می نمود.
سهراب همانطور که غرق افکارش بود ، با صدای درویش رحیم متوجه شد که رخش ،هم قدم با شتر او شده...
درویش رحیم همانطور که کتاب دستش را نگاه می کرد ، زیر چشمی سهراب را هم می پایید.
سهراب گلویی صاف کرد و برای اینکه اندکی با همراهانش آشنا شود گفت : چه می کنی درویش؟ چه می خوانی؟ این چه کتابی ست که حتی در سفر و سوار بر شتر هم ، دل از آن نمی کنی؟!
درویش بوسه ای به کتاب زد و آن را بست و گفت : این کتاب خداست...قرآن است که درس تمام زندگی در هر عصر و زمانی در آن نهفته است...
سهراب با شنیدن سخن درویش آه کوتاهی کشید و گفت : آری براستی چنین است، من برای رسیدن به اصالتم به دنبال یک قرآن بودم که نیافتم و ناگهان ذهنش کشیده شده به آن دیدار دلربا و یاد فرنگیس و قرآن دستش افتاد...با یادآوری چهره ی آن دختر زیبا ، دل درون سینه اش به تپیدن افتاد و با خود گفت :نکند آن قران ، همان قرآن....
درویش رحیم که از حرفهای سهراب سر در نیاورد گفت : پسرم ، قرآن همیشه انسان را به اصالتش می رساند ، اگر مایلی قرآنی به تو هدیه دهم...
سهراب با تعجب نگاهی به درویش کرد و گفت :...
ادامه دارد...
📝به قلم :ط_حسینی
💬🖍آیت الله جوادی آملی
⬅️موضوع : لیلة الرغائب
مردان باتقوا بهشتی دارند همین
(جَنَّاتٌ تَجْرِیْ مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ﴾
جنت جسم و بدن است و لذایذ مادی ،که در آن
نهرِعسل جاری است
نهرِ آب جاری است
نهر شیر جاری است
نهر خمر جاری است
🌧این انهار چهارگانه در این بهشت هست.
☘اما یک بهشت دیگری دارد که آن برای روح ماست ۰ فرمود:
﴿إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ
فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ﴾
آن جنّت برای #روح ماست ،
برای#جان ماست ،که نزد خدا قرار بگیریم .
☘او ادامه داد: اوساط اهل ایمان, رغبتشان در لیله الرغائب به
﴿جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ﴾ است و اوحدی از اهل ایمان گذشته از اینکه
﴿جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ﴾
را طالب هستند
﴿فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ﴾
را هم مورد رغبت و میل و گرایش و انجذاب خود قرار میدهند۰
☘آنگاه درباره چنین گروهی گفته میشود:
﴿وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ﴾
هم جنّت بدن است
هم جنّت جان است
هم لذّت روح است
هم لذّت تن است
که ـ انشاءالله ـ در لیله الرغائب به این #رغبتها بار مییابیم
@Emam_kh