فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
احکام_شرعی
احکام به زبان خیلی ساده
خوندن درست حروف در نماز واجبه
@Emam_kh
امروز | قرائت خطبه عقد خواهر شهید مدافع حرم مجید قربانخانی توسط رهبر انقلاب
📌 ۱۴۰۲/۳/۳۰
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#اَللّٰهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🇮🇷 @Emam_kh
🌸 در دیدار جمعی از خانواده شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب و در روز #ازدواج صورت گرفت 👇
❤️ قرائت خطبه عقد خواهر شهید مدافع حرم مجید قربانخانی توسط رهبر انقلاب
👈 خطبه عقد خواهر شهید مجید قربانخانی از شهدای مدافع حرم که سال ۱۳۹۴ در منطقه خانطومان سوریه به شهادت رسیده بود توسط رهبر انقلاب قرائت شد.
🔸 خانواده شهید مجید قربانخانی به همراه تعدادی دیگر از خانواده شهدای مدافع حرم در فهرست میهمانان ویژهای قرار داشتند که صبح روز سهشنبه ۳۰ خرداد مصادف با اول ذیحجه سالروز ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) در حسینیه امام خمینی(ره) میهمان رهبر انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله خامنهای بودند.
🎉 در این دیدار خانواده شهید درخواست کردند تا خطبه عقد دخترشان زینب قربانخانی توسط رهبر انقلاب جاری شود. به این ترتیب حسینیه امام خمینی(ره) و توصیههای حضرت آیتالله خامنهای نقطه شروع زندگی مشترک زینب قربانخانی و احسان عطایی شد و مهریه نیز به رسم مالوف همیشگی ۱۴ سکه بهار آزادی مقرر شده بود.
🔸 رهبر انقلاب بعد از جاری شدن خطبه عقد دعا کردند این زوج زندگی شیرینی داشته باشند: «باهم بسازید، صفا و صداقت داشته باشید تا زندگیتان شیرین باشد.» این اما همه ماجرا نبود.
🔆 پس از قرائت خطبه عقد، پدر شهید قربانخانی از حضرت آیتالله خامنهای درخواست کرد تا از مادر شهید بخواهند تا لباس مشکی خود را عوض کند؛ درخواستی که با پاسخ مثبت ایشان روبرو شد: «لباس مشکی را عوض کنید. ما چشم حقیقتبین نداریم و نزدیکبین هستیم. اگر چشم حقیقتبین داشتیم و جایگاه شهدا را در آن دنیا میدیدیم قطعاً برای آنها خوشحالی و شادی میکردیم و عزا نمیگرفتیم.»
🌷 رزمنده مدافع حرم مجید قربانخانی، سال ۱۳۹۴ در ۲۵ سالگی در خانطومان سوریه شهید شد و پیکر مطهرش سه سال بعد از شهادت به کشور بازگشت. جوانی از منطقه یافتآباد در جنوب تهران که به برکت ارادت به اهلبیت (ع) و سفر کربلا تحول روحی و شخصیتی یافت و در نهایت به درجه رفیع شهادت رسید.
📌 ۱۴۰۲/۳/۳۰
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#اَللّٰهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🇮🇷 @Emam_kh
یوزارسیف
قسمت ۵۷:
همانطور که مشغول اماده کردن پذیرایی بودم تا مامان بیاد وببرشان,گوشهام را تیز کردم ,صحبتهاشون پیرامون بازار و دزدی واتش سوزی راسته ی زرگری دور میزددر اخر هم حاج محمد از,عاقبت کار بهرام پرسید,انگار کل محله از وضعیت ما باخبر بودند ومن فکر میکردم کسی سراز کار ما درنیاورده...حاج محمد از همه چیز,حرف زد به جز یوزارسیف ,انگار صحبت درباره ی حاجی سبحانی منطقه ی ممنوعه بود که هیچ کدام ورود پیدا نمیکردند...
بیست دقیقه ای نشست وسپس بااجازه ای گفت واز جای برخواست,من متحیر از این زود رفتن حاج محمد ,زیر چشمی میپایدمش که متوجه اشاره نامحسوس او به پدرم شدم,انگار میخواست چیزی بگه که ما نباید میفهمیدیم....پدرم ارام از جای برخواست وبه حکم بدرقه حاج محمد را همراهی کرد...
وارد حیاط شدند,نگاه به مامان انداختم که مشغول جم وجور کردن میز ووسایل پذیرایی بود,اهسته خودم را به پشت پنجره که مشرف,به حیاط بود رساندم,بابا وحاج محمد سخت مشغول حرف زدن بودند وانگار حاج محمد میخواست چیزی,را به سختی,به بابا بقبولاند وبابا از پذیرش سر باز میزد ,حرف زدنشان به درازا کشید که حتی مامان هم متوجه دور کردن بابا شد ومن اشاره کردم که دارن صحبت میکنند,در اخر بابا سرش را پایین انداخت وانگار مجبور به پذیرش شده بود وحاج محمد دست کرد جیبش پاکتی نامه دراورد ارام داخل جیب کاپشن بابا که روی دوشش انداخته بود,چپاند وبلافاصله خدا حافظی کرد....
حس کنجکاوی ام قلقلکم میداد تا سراز کار حاج محمد وان نامه در بیاورم,بابا وارد هال شد وهمزمان من وارد اتاقم شدم.
باید یه جوریی میفهمیدم چی به چیه...بااخلاقی که از,بابا سعید سراغ داشتم محال بود بگه که حرفشان سر,چی,بود و...
پس خودم باید دست,به کار میشدم,هرچند که میدونستم کار درستی نیست,اما فکر میکردم یه چیزی هست که به منم مربوط میشه پس....
ادامه دارد...
یوزارسیف
قسمت ۵۸:
درسهای فردا را اماده کردم وسکوتی که در خانه حکمفرما شده بود نشان از,این میداد که پدرومادرم به اتاقشان رفتند وشاید خواب,باشند,خیلی اهسته در اتاق را باز کردم وپاورچین پاورچین به سمت چوب لباسی جلوی در رفتم ,چون میدانستم بابا کاپشنش را جلو در هال اویزان میکند,نوری که از بیرون پنجره ی هال,به داخل,خانه میتابید راه را برام روشن کرده بود ونشان میداد که من اشتباه نکردم,ارام کنار جالباسی ایستادم وحال دزدی را داشتم که برای اولین بار دست توجیب کس دیگه ای میکند,پاکت نامه را لمس کردم,یه چیز سخت واهنی داخلش بود,پاکت را بیرون اوردم وصدای جلینگ ریزی,بلند شد که باعث شد من هول بشم,سریع در نیمه باز پاکت را وا کردم داخلش یه دسته کلید بود ویه کاغذ که انگار ادرس جایی بود...
خیلی تعجب کردم,یعنی چه؟؟اینا چین وچه ربطی به بابا دارند.....
ذهنم پراز سوالات جورواجور شده بود وبرگشتم اتاقم...
امروز هم تومدرسه هیچی از درس وکتاب نفهمیدم چون تمام ذهنم درگیر,اتفاقات ناگواری,بود که پشت سر هم برای خانواده ام میافتاد.
سر میز نهار بودیم که بابا ارام وشمرده گفت:نهارتون را که خوردین ,با هم راه میافتیم یه خونه هست باید ببینیم ,اگر پسندیدید ,دیگه تا اخر,هفته اینجا را باید تخلیه کنیم...
مامان همونطور که قاشق را به طرف دهانش میبرد گفت:عه اقا سعید,شما که از,صبح بیرون نرفتید ,این خونه از کجا پیداش شد؟؟
بابا درحالیکه با غذاش بازی میکرد گفت:یکی از دوستان پیدا کردن ,خبرش رابه من دادند .
ومن اونموقع بود که راز پاکت نامه واون دسته کلیدادرس داخلش را فهمیدم,پس هرچی که هست زیر سر حاج محمد است...احتمالا یه خونه که مناسب ما باشه وکرایه اش هم طوری هست که بابای مالباخته ی من بتونه بدهد برامون جور کرده....
ادامه دارد...
برای خواستگاری از فاطمه زهرا(س)
به محضر رسول خدا(ص) رسیدم. آن بزرگوار با روی گشاده از من استقبال کردند و با چهره ای خندان فرمودند: با من کاری داشتی؟
من از نزدیک بودن خویش به رسول خدا(ص) سخن گفتم و از توفیقاتی که برای پیش قدم شدن در اسلام و فداکاری و جهاد در راه خدا نصیبم شده بود، یاد کردم.
🔻رسول خدا فرمودند: یاعلی، همه اینها را قبول دارم. تو درنظرمن، برترازاین ها هستی؟
عرض کردم: ای رسول خدا، حال که این چنین لطفی در حق من دارید، آیا اجازه میدهید از دخترتان، فاطمه، خواستگاری کنم؟
رسول خدا فرمودند: یا علی، قبل از تو افراد دیگری نیز از دخترم فاطمه خواستگاری کرده اند؛ اما هرگاه با وی درباره این موضوع سخن گفتم و تقاضای خواستگاران را با وی مطرح کردم، علامت نارضایتی را در چهره او دیدم. اما اکنون که تو چنین درخواستی داری، منتظر باش تا من نزد دخترم بروم و تقاضای تو را نیز به او بگویم. برمیگردم و نتیجه را به تو اطلاع میدهم.
رسول خدا نزد دخترشان، فاطمه، رفتند. او به احترام پدر برخاست و عبای پدر را از دوشش گرفت و کفش هایش را از پا خارج کرد. آنگاه آب آورد تا رسول خدا وضو بگیرند. سپس پاهای پدر را نیز شست و در کنار وی نشست.
🔻فاطمه عرض کرد: در خدمت شما هستم ای رسول خدا. چه میفرمایید؟
رسول خدا فرمود: تو علی بن ابی طالب را خوب میشناسی، از قرب و منزلت او خبر داری، برتری های او بر دیگران را میدانی و از سوابق او در اسلام آگاه هستی از سوی دیگر، میدانی که من از خدای خود خواسته ام که بهترین و محبوب ترین بندگانش را برای ازدواج با تو انتخاب کند. اکنون علی برای ازدواج با تو نزد من آمده و از تو خواستگاری کرده است. میخواهم بدانم نظر تو درباره این خواستگاری چیست؟
فاطمه با شنیدن سخنان پدر سکوت اختیار کرد؛ اما برخلاف خواستگاری های قبل، آثار ناخشنودی در چهره او مشاهده نشد. رسول خدا از جای برخاستند و با خوشحالی فرمودند: الله اكبر! سکوت فاطمه نشانه رضایت اوست.
🔻در این هنگام، جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و گفت: ای محمد، فاطمه را به همسری علی بن ابی طالب انتخاب کن که خداوند فاطمه را برای علی پسندیده است و علی را برای فاطمه. به این ترتیب بود که رسول خدا و به خواستگاری من پاسخ مثبت دادند و افتخار همسری فاطمه را نصیب من ساختند.
📚 کتاب علی از زبان علی
حجتالاسلام محمدیان
سالروز ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما مبارک
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰امر به معروف و نهی از منکر زیر بنای تمام حرکات اجتماعی اسلام است
......................
🇮🇷 @Emam_kh
🌹 سردار دلها؛ #حاج_قاسم :
برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل و منصوب شرعی و فقهی به معصوم. خوب میدانید منزّهترین عالِم دین که جهان را تکان داد و اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، #ولایت_فقیه را تنها نسخه نجاتبخش این امت قرار داد؛
لذا چه شما که به عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما که به عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] به دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه #ولایت را رها نکنید.
@Emam_kh
دلنوشته ای به سرداران سپاه اسلام
آقایان سرداران سپاه #توجه_توجه
شماحق ندارید #معمولی باشید!
معمولی بودن در #سپاهپاسدارانانقلاباسلامی
یک گناه نابخشودنی است...
#سرداران_سبزپوش_سپاه
که لباس خونی شهیدان همت و متوسلیان و دستواره و همدانی و پدران زنده به گور شده ما را به تن دارید؛
شما باید علمدار مقابله با #حرامسیاسی و برجام ها بصورت قاطعانه باشید...
مردم با امربمعروف در خیابان و مترو و تجمع و دستنوشته و شعار در نماز جمعه ها پای کارآمدهاند...
شما هم با برخوردقاطع و نهیب جدی و نه #معمولی به مسئولان دولتی و اجرایی و مجلسی و عدلیه ، خواهان جمع شدن بساط ولنگاری و #ویروسمنحوس #کشفحجاب ، باشید.
مگر ویروس منحوس #کرونا مخرب تر از این ویروس #کشف_حجاب است که ویرانگر جامعه اسلامی و حرم آلالله ع بود که تمام بسیج و سپاه و ... شبانه رو خیابان ها را شستشو میدادند و همه کارها تعطیل و فقط ویروس زدایی در دستور کارقرار گرفت؟!
حال با اینکه رهبری عزیزمان پدر ما فرزندان شهدا بارها دستورات مختلف دادند و فرموده ها و حکم هایی چون :
...مراقبت از نفوذ
آتش به اختیار
تقیه در دفاع از انقلاب ممنوع
جهادتبیین در جنگ ترکیبی
مقاله با کشف حجاب
#حرامسیاسی
و ...
داده اند؛
. متاسفانه انفعال وحشتناک مسئولان فرهنگی.اجرایی و امنیتی در قبال #خرمشهر_درحال_سقوط و #برجامفرهنگی درحال فتح جبهه انقلاب توسط #داعش_داخلی نفوذ کرده در بدنه مدیران و حمایت و برنامه ریزی خارجی و اجرای دستورات #سندمنحوس۲۰۳۰ بصورت بسیار چراغ خاموش و خزنده در دستگاه های آموزشی و فرهنگی و اقتصادی و درمانی ؛ باعث پیشرفت باسرعت جبهه دشمن و رسیدن به خاکریز اول خط مقدم این جبهه شده است ،
عدم حرکت و موضع عملی قاطع مسئولان دلسوز سپاه پاسداران مارا کمی نگران کرده است...!
و ما فدائیان و دلسوختگان این یادگار عظیم پیرجماران #امامعزیز یعنی "انقلاباسلامی" از همه دلسوزان نظام و انقلاب ، علیالخصوص فرماندهان سپاهپاسدارانانقلاباسلامی و همرزمان پدرانمان خواستاریم که نگذارید وصیت امام راحل به دست فراموشی سپرده شود و اجازه جولان مسئولین #نااهلونامحرم را که با صراحت این روزها میدان را برای ولنگاری سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و #برجام۲ ، چه با سخنرانی های منفعلانه و چه با کنسرتهای مختلط و چه با برنامه های اقتصادی نئولیبرالیسمی و تصمیمات گلوبالیستی در صدد بر زمین زدن نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هستند ، را ندهید و با قاطعیت جلوی این #انحرافاتجدی را بگیرید...
شمایید که باید با برخورد قاطع و به موقع حافظ دستاوردهای #خمینیکبیر و خون شهیدان باشید تا ظهور مهدی موعود عج را در زمان حیات کوتاهمان به رهبری #امام_سیدعلیعزیز و تنها ، شاهد باشیم اگر عامل به این آیه شریفه که مصداق اصلاح فرهنگ فرهنگ عمومی است باشیم که
"إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ"...
و بدانید مانیز سربازان پیاده نظام و جان برکف این انقلاب و پا به رکابیم وتا #بذل_مهجه پای این انقلاب ایستاده ایم...
#زهیرمعصومی فرزند شهید ابراهیمعلی معصومی فرمانده گردان کمیل لشگر۲۷محمدرسولاللهص
۳۰خرداد ۱۴۰۲
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وقتی دختراتون ازتون پرسیدن برای چی حجاب داشته باشیم، بهشون بگید...
@Emam_kh
♻️ توصیههای درمانی پوکی استخوان
🌕 ماساژ روزانه با روغنهای بادام تلخ و شیرین، روغن قسط، روغن زیتون، سقز و اسانس نعنا
🌕 نوشیدن جوشانده گزنه، دمنوش رازیانه، کلهجوش با نعناع، آب پاچه گوسفند یا قلم گاو همراه با کمی دارچین، گوشت گوسفند جوان، شیر گاو و لبنیات همراه مصلحشان
🌕 مصرف دانهی کنجد، و سبزیجاتی مانند برگ چغندر کاهو و کلم بروکلی
⬅️ همچنین؛
🌕نوشیدن روزانه مخلوط ۲.ق سویق سنجد همراه با یک لیوان شیر بادام یا شیرگاو گرم و مقداری عسل، میتواند معجون مناسبی برای جلوگیری و یا کاهش عوارض پوکی استخوان باشد
.
🌿🥀🌿🥀🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بافت ضربدری قلاب بافی
این بافت مناسب شالگردن،تاپ،پلیور.....می باشد.
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹قرائت خطبه عقدِ دو فرزند شهید کرمانی توسط رهبر معظم انقلاب
🔹عروس، فرزند شهید عبدالمهدی مغفوری و داماد،فرزند شهید مهدی تهامی
عاقد: حضرت آقا
شاهد: حاج قاسم سلیمانی
@Emam_kh
😏به آن سلبریتی بی سواد خبر دهید...
#سلبریتی_دوزاری
✍میلاد خورسندی
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️هیچوقت اینقدر از واقواق سگها لذت نبرده بودم...
📍اینها بهترین مصداق آیه هستند؛ أُولَٰئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ
📍گوشمالی و پاکسازی منافقین با یورش ۱۰۰۰پلیس آلبانی به کمپ اشرف۳
📍حاجقاسم گفته بود که: والله هرکس تیر به سمت این نظام انداخت آواره شد!
🖋محمد جوانی
@Emam_kh