فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥از یه تار مو تا ازدواج با محارم!
🧭 انتشار با شما ✌️
@Emam_kh
💢 حضور در مجلس حرام ( پاسور)
💠 سوال:
🔷 گاهی در میهمانی ها بعضی افراد شروع به پاسور بازی میکنند ولی بدون شرط بندی و فقط برای تفریح، حضور در این مجلس جایز است؟
✍🏻 پاسخ:
◀️ بازی با پاسور مطلقاَ حتی بدون شرط بندی حرام است، و اگر حضور شما در مجلس نوعی تایید گناه محسوب شود، جایز نیست و باید نهی از منکر کنید و اگر لازمهی نهی از منکر، ترک مجلس باشد باید مجلس را ترک کنید.
🔺 پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
@Emam_kh
16.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این کلیپ چه تذکر مهمی داره👌
تو تولدا روی شمع روشن، برف شادی اسپری نکنید فاجعه بار میشه🔥
این کیک زدن تو صورتم کار خوبی نیست😑؛ ممکنه اون قناد، تو کیکش سیخ چوبی یا نی آیس پک کار کرده باشه🤦🏻♀
@Emam_kh
زن،زندگی، آزادی
نمی دانم چقدر گذشته بود که با صدای ظریف بچگانه ای از خواب پریدم، همه جا تاریک بود و نور چراغی که از پنجره بیرون اتاق به داخل می تابید ، فضا را کمی روشن کرده بود، از جا بلند شدم و روی تخت نشستم، گیج و منگ بودم ، نمی دانستم کجا هستم، دنبال در اتاق بودم که بیرون برم و زیر لب مادرم را صدا می کردم که یکهو دوباره صدای بچگانه در فضا پیچید وچیزی به زبان عربی میگفت، در فضای نیمه تاریک اتاق نگاهی به صورت زهرا انداخت که انگار داشت توی خواب حرف میزد، کردم و تازه فهمیدم کجا هستم.
از جا بلند شدم ، طول و عرض اتاق را بی هدف می پیمودم، یعنی الان چه وقت هست؟ انگار یه چی کم داشتم...
دلم یه چیزی می خواست ، یه چیزی مثل نماز خواندن... وای من نذر داشتم...نماز بخونم...آخه اینجا چطوری؟!
آیا کی وقت اذان هست؟ اصلا قبله کدوم طرفه؟!
اما من باید بخونم...
نگاهی به زهرا کردم، به طرفش رفتم وپتو را روی بدن نحیف وکوچکش کشیدم و به سمت در رفتم.
آرام در را باز کردم، داخل راهرو چراغ خوابی روشن بود، پاورچین پاورچین به سمت دسشویی رفتم، می خواستم وضو بگیرم، نمی دانستم وقت نماز صبح شده یانه؟ نمی دانستم قبله به کدام طرف است، اما می خواستم به نذرم عمل کنم، حالا به یک طرف می خواندم.
سریع وضو گرفتم، وقت برگشت احساس کردم صداهای مبهمی از داخل اتاق کریستا می آید، چند قدم به طرف اتاق رفتم ، انگار نیرویی مانع جلو رفتنم میشد...
قدم های رفته را برگشتم، داخل اتاق خودم شدم ، در را بستم.
به طرف چمدان رفتم و شال را از رویش برداشتم و روی سرم انداختم.
یک طرف اتاق را نشان کردم و زیر لب گفتم: خدایا ، خودت قبول کن، من نمی دونم قبله کدوم طرف هست اما به این طرف به نیت قبله می خونم و نیت نماز کردم... داشتم با حالی که تا به این سن تجربه نکرده بودم حمد و توحید را می خواندم، تمام شد و به رکوع رفتم، ناگهان در به شدت باز شد..
یک روح سرگردان خبیث که شباهتی زیاد به کریستا داشت به طرف آمد و همانطور که خرناس می کشید ،با یک ضربه به پاهام من را روی زمین سرنگون کرد و همانطور که زیر لب چیزهایی میگفت ، نگاهش را به من دوخت و با صدایی بلند تر گفت: چکار می کنی دخترهٔ.... اینجا از این غلطا نباید بکنی...تو با این کارات تمرکز منوووو به هم میزنی..
اشک توی چشمام حلقه زد می خواستم چیزی بگم اما کریستا...
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
زن، زندگی، آزادی
می خواستم حرفی بزنم که کریستا باز به سمتم حمله کرد ، انگار این موجود وحشی اون کریستایی که صبح دیده بودم نبود.
دست هاش را مثل چنگال یک عقاب گرفته بود و مدام به من چنگ می انداخت و میگفت: دیگه از این غلطا نکن، نکن، نکن..
خودم را کشان کشان به طرف میز و صندلی ها کشاندم و در پناه یکی از صندلی ها نشستم، دست هام را روی سرم قرار دادم و گفتم: باشه...نماز نمی خونم ، از این اتاق بروبیرون...
کریستا با شنیدن این حرف خرناس دیگه ای کشید و عقب عقب بیرون رفت.
دست به صندلی گرفتم و از جا بلند شدم، سوزشی شدید در ساق پای راستم پیچید، لنگلنگان به طرف در رفتم و در اتاق را بستم.
پشتم را به در کردم و همانطور اشک میریختم اطراف را نگاهی انداختم و تازه متوجه شدم که زهرا هم بیدار است و با نگاه معصوم و کودکانه اش به من خیره شده..
با پشت دست اشک هام را پاک کردم و در حالیکه لبخندی ساختگی روی لبم نشانده بودم به سمت زهرا رفتم.
روی تخت نشستم و زهرا را در آغوش گرفتم وگفتم: می خواستم نماز بخونم ، اما کریستا نگذاشت.
زهرا بدون هیچحرفی در آغوشم آرام گرفت و دوباره به خواب رفت، انگار مدتی که اسیر بوده خواب درستی نداشته و اینک آغوش منه بی پناه، پناه این دخترک بی گناه شده..
زهرا خواب رفت ، او را روی تخت گذاشتم و به سمت تخت خودم رفتم، در فضای نیمه تاریک اتاق ، دست بردم و قلب کوچک طلایی را که الی بهم داده بود ، از زیر تشک تخت بیرون آوردم وداخل مشتم گرفتم و مشتم را روی قلبم گذاشتم.
بالاخره روزی دیگر شروع شد، رغبت نداشتم بیرون برم، اما باید میرفتم، باید راه فراری پیدا میکردم، هرچند که واقعا امیدی به فرار نداشتم.
باید بیرون اتاق میرفتم تا خوراکی برای زهرا ردیف کنم، خوب میدانستم اگر کل روز را از اتاق بیرون نریم، کریستا سراغی از ما نمیگیرید، حداقل برای آوردن خوردنی و.. اصلا به فکر ما نیست.
زهرا را بردم دسشویی و آبی به سر و روش زدم و آوردمش داخل اتاق و گفتم: عزیزم ، همین جا باش تا من برم از آشپزخونه یه چیزی برای خوردن برات بیارم.
زهرا دستم را چسپید و گفت: منم میام..
اما من چون میترسیدم شاید اون بیرون ، با صحنهٔ خوبی مواجه نشم، اجازه ندادم زهرا بیاد و از طرفی میخواستم ، حواسم جمع اطرافم باشه تا شاید بتونم سر از چیزهایی در بیارم و اگر زهرا میومد بیرون ،میبایست حواسم پی اون باشه.
زهرا هم قبول کرد.
قبل از بیرون رفتن، از داخل چمدانم ، عروسک کوچکی که یادگار چندسال پیش و هدیه مادرم به من بود و من خیلی دوستش داشتم و برای یادگاری همراهم اورده بودمش.
عروسکی بافتنی که مامان خودش بافته بود، با موهای سیاه و صورتی سفید و لباس صورتی که همیشه به من لبخند میزد و من اسمش را دریا گذاشته بودم ، چون چشمهای دکمه ای آبی رنگش منو یاد دریا می انداخت.
دریا را به زهرا دادم و گفتم: بگیر عزیزم، این اسمش دریاست ، مال تو باشه اما الان که مال تو هست هر چی دوست داری صداش کن..
زهرا لبخند صداداری زد و با خوشحالی عروسک را از من گرفت.
این اولین بار بود میدیدم این دخترک میخنده، انگار با خنده اش تمام دنیا را به من دادند.
بوسه ای از گونهٔ زهرا گرفتم و از جا بلند شدم و از اتاق بیرون آمدم.
ادامه دارد..
📝به قلم: ط_حسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
زمینه ساز ظهور باشید.
لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ
(حدید/۲۵)
ترجمه :
قطعا ما رسولان خود را با دلائل روشن فرستاديم، و با آنها كتاب (آسمانى) و ميزان (شناسائى حق از باطل و قوانين عادلانه) نازل كرديم تا مردم قيام به عدالت كنند;
و آهن را نازل كرديم كه در آن نيروى شديد و منافعى براى مردم است، تا خداوند معلوم کند چه كسى او و رسولانش را يارى مى كند بى آنكه او را ببينند; خداوند قوى و شكست ناپذير است!
در این آیه، ابتدا سخن از علت فرستادن پیامبران است، که برپایی عدالت است.
سپس بلافاصله سخن از نزول آهن است و یاری پیامبران بوسیله ی آن.
بنابراین؛ نتیجه می گیریم که:
همیشه برای ایجاد عدالتِ فراگیر، موانع و مخالفانی است که چاره ای جز جنگیدن با آنان نیست.
هدف امام زمان علیه السلام نیز برپایی قسط و عدل در عالم است.
پس برای فراهم کردن زمینه ظهور آن حضرت، هم باید در جهت تحقق عدالت اجتماعی تلاش کرد و هم با دشمنان مبارزه نمود.
مؤمن نمی تواند ادعای ایمان کند و بعد بگوید من با دشمنان کاری ندارم.
بلکه هم باید حق محور بود و هم باطل ستیز.
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 خاطره رهبر انقلاب از دوران تبعيد در ايرانشهر و برگزاری هفته وحدت
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️سوال: چرا قبل از ظهور امام_زمان علیهالسلام، فتنه ها بیشتر میشود؟
🎙حجة الاسلام شجاعی
@Emam_kh
12.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌بهترین مدرسه و دانشگاه کدام است؟
🔻مدرسههایی با شعار "شیرینی را دیرتر بخور!" را در کشور اجرا کنید!
🔻فقط در این صورت حداکثر دانشجوهای ما دانشمند میشوند!
🔻آموزش و پرورش کِی اسلامی میشود؟
حجتالاسلام پناهیان
@Emam_kh
⭕️ ملت ایران و عجایب کمکهای دولتی
🔻علی المومن نویسنده عراقی از یارانههای دولتی در ایران شگفت زده شد و نوشت:
🔻م.م جوان عراقی ۴۰ سالهای است که ازدواج کرده و ۳ فرزند دارد. او در شهر مشهد زندگی می کند.
به خاطر آنکه مادرش ایرانی است تابعیت ایران را بدست آورده است.
او به خانه من در نجف آمد و صحبتهای طولانی از اوضاع زندگی و خدمات در ایران شد و گاهی با اوضاع خدمات در سوئد و امارات مقایسه میکرد چون در سابق سه سال در استکهلم و دو سال در دبی زندگی کرده بود.
م.م میگوید که دولت ایران به هر شهروند ایرانی چه فقیر و چه پولدار ماهیانه مبلغی معادل ۳۰۰ هزار تومان کمک میکند و چون خانواده او پنج نفره است ماهیانه یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان دریافت میکند که معادل ۴۰ دلار آمریکاست.
فکر میکردم این مبلغ بسیار ناچیز است و اصلا چیزی نیست. اما م.م مرا شگفت زده کرد که این مبلغ برای پرداخت همه خدمات دولت کافی است. رقمهایی که باورش سخت است بدین قرار میباشد:
۱- قبض برق بدون قطعی یک ثانیه و بدون محدودیت یا جیره بندی میانگین ماهیانه ۱۲۰ هزار تومان که مساوی است با ۳ دلار و ۲۰ سنت
۲- قبض آب بدون قطعی یا جیره بندی با میانگین ماهیانه ۸۰ هزار تومان که این مبلغ مساوی ۲ دلار و ۱۰ سنت است
۳- قبض گاز یعنی لوله کشی گاز در منزل که مثل لوله کشی آب است (ایرانیها اصلا چیزی به نام کپسول گاز نمیشناسند) با میانگین ماهیانه ۱۱۰ هزار تومان مساوی ۳ دلار
۴- قبض تلفن شامل آبونمان استفاده داخلی با مصرف معمولی با میانگین ماهیانه ۳۰ هزار تومان که معادل ۸۰ سنت است
۴- هزینه اینترنت وای فای ۹۰ هزار تومان در ماه معادل دو دلار و ۶۰ سنت
۵- هزینه موبایل برای ۳ خط متعلق به او و همسر و پسر بزرگش با میانگین ماهیانه ۹۰ هزار تومان معادل دو دلار و ۶۰ سنت
۷- هزینه اینترنت برای سه خط موبایل متعلق به او و همسر و پسرش ماهیانه ۶۰ هزار تومان معادل یک دلار و ۸۰ سنت
۸- هزینه بنزین خودرو شخصی برای چهار بار بنزین زدن با قیمت آزاد ۴۲۰ هزار تومان به میانگین ماهیانه که مساوی ۱۱ دلار است. قیمت آزاد هشت سنت برای هر لیتر. دولت ایران برای هر خودروی شخصی ماهیانه ۶۰ لیتر بنزین سوبسید دار میدهد با مبلغ ۱۵۰۰ تومان برای هر لیتر معادل ۴ سنت که ارزانترین بنزین در جهان است یعنی دولت به هر خودرو ۶۰ لیتر ماهیانه بنزین میدهد معادل ۵ دلار. اما خرید بنزین با قیمت آزاد یعنی ۸ سنت در هر لیتر نامحدود و بدون جیرهبندی است
۹- هزینه بیمه بهداشتی برای پنج نفر ماهیانه ۳۰۰ هزار تومان معادل ۸ دلار که انواع عمل جراحی و مداوا و دارو و رادیولوژی و سونوگرافی را پوشش میدهد
و بدین ترتیب مجموع آنچه م.م ماهیانه برای پرداخت هزینه برق و گاز و ارتباطات و اینترنت و بیمه و معالجه و بنزین میپردازد حدود یک میلیون و سیصد هزار تومان است معادل ۳۴ دلار آمریکا که ۲۰۰ هزار تومان کمتر از مبلغ کمک ماهیانه دولت است. یعنی مبلغ یارانه که دولت به همه شهروندان میدهد همه هزینههای خدمات دولتی را پوشش مدهد و قسمتی هم زیاد میآید یعنی دولت ایران عملا همه این خدمات را مجانی به ملتش عرضه میکند و چنین حالتی در کل کشورهای دنیا بینظیر است از جمله کشورهای پیشرفته غربی و کشورهای ثروتمند عربی. به این خدمات باید کمک دولت به بخش های آموزش تامین اجتماعی و تفریح را افزود.
آنطور که م.م میگوید بعضی از ایرانیها قدر نعمتی که در آن هستند را نمیدانند و اگر فقط یک روز در کشور دیگری زندگی کنند ارزش کشورشان را خواهند فهمید. در مقابل رسانههای عربی و غربی تصویر موهوم سیاهی از اوضاع ایران نشان میدهند گویی از کشوری در مریخ سخن میگویند.
مقام معظم رهبری:
«اداره فضای مجازی کشور، نیازمند حرکتی انقلابی است.
@Emam_kh
🥀روغن_زیتون_آب_ولرم
⚜مسهل قوی
⚜دفع سنگ مثانه
⚜درمان درد سیاتیک
⚜دفع سنگ کیسه صفرا
🔺آب ولرم یک لیوان
🔻روغن زیتون50گرم
🔘✍با هم مخلوط،صبح ناشتا میل کنید
🍎 🍏🍎🍏🍎
17.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به بهانه تولد شهید حسین زینال زاده
شهید امنیت🍃❤️🇮🇷
@Emam_kh
میگویند:
از وحدت شیعه و سنی چه خیری دیدهاید؟
میگوییم:
نتیجه وحدت این شد که شخص سنیمذهب ((شیخ زکزاکی)) با آموزههای امامخمینی(ره) شیعه شد و ۲۵میلیون نفر را شیعه کرد.
در واقع دشمنان اسلام از وحدتِ بین سنی و شیعه میترسند.
هفته وحدت مبارک باد🌷
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📛پشت پردهی اغتشاشات۱۴٠۱؛ فشار از سوی مردم به حکومت برای وادار کردن جمهوری اسلامی ایران به تغییر رفتار در برابر زیاده خواهی های غرب...
❌دیدن این کلیپ روشنگرانه را به هیچ وجه از دست ندهید!
#حجاب
#انتشار_حداکثری
@Emam_kh
4_5789565440552358039.mp3
12.8M
☘ محمدرضا رنجبر
🌒 شب نودم
#نساء
#صفحه_۹۰
✅ ترجمه صوتی و تصویری ، کاری است از موسسه پیامبر مهر و رحمت
@mrranjbar3
@Emam_kh