150-151.mp3
4.95M
آیه ۱۵۰ وآیه ۱۵۱از سوره آل عمران
🌹استاد قرائتی
@Emam_kh
رهبر انقلاب: امروز همۀ دنیا فهمیدند چرا ورزشکار ایرانی با طرف صهیونیست روبهرو نمیشود
🔹امروز همۀ دنیا دیگر فهمیدند که ورزشکار ایرانی چرا راضی نمیشود با طرف صهیونیست روبهرو بشود در میدان، این را دیگر امروز دنیا فهمیده چون او جنایتکار است، چون برای یک دولت جنایتکار دارد ورزش میکند و در میدان میآید، کمک به او کمک به رژیم تروریست و جنایتکار است.
@Emam_kh
تکخوانی زن و رهبری؛ یکبار برای همیشه/ در «صلاحیتِ آن وزیر» و «عدالتِ آن عمامه به سر» و «انقلابی بودنِ آن انقلابی» شک کنید...
🔸 موضوع خوانندگی زنان(به صورت تک خوانی) طبق نظر رهبری از دو جهت قابل طرح است:
۱. حرمت یا عدم حرمت خود تک خوانی.
جدید ترین استفتاء رهبری در این زمینه این است: «از گوش دادن به آن که معمولاً مفسده دارد، اجتناب شود.»
🔸 توضیح آن که رهبری، خوانندگی زن را مثل خوانندگی مرد، در فرض لهوی و گمراه کننده بودن و مفسده انگیز بودن حرام می داند؛ اما نکته ای که بعضی مغرضانه و برخی از روی بی دقتی، به آن توجه نمی کنند این است که ایشان معتقد است، فرض مفسده انگیز نبودنِ خوانندگی و تک خوانی زن، نادر است.
🔸 ایشان در درس خارج خود در جواب از سؤالی پیرامون خوانندگی زن اگر شهوت انگیز نباشد، فرمودند:
🔺 این «اگر» از آن اگرهایی است که تقریبا تحقق ناپذیر است، چه طور ممکن است زنی آنجا بایستد با صدای خوشی یک آوازی را مثلا بخواند، مردها هم بنشینند و تماشا کنند، در عین حال دل هایشان متوجه پروردگار باشد و ذکر الهی بگویند و اصلا هم تکان نخورند؟
🔺 این، خیلی مستبعَد به نظر می آید یعنی عادتا ما باورمان نمی آید که چنین چیزی تحقق پیدا کند.
🔺 بله، اگر چنین چیزی تحقق پیدا کرد، حرام نیست. اما چرا انسان به عدم حرمت چیزی حکم بدهد که صدی نود، صدی نود و پنج می داند که چنین چیزی اتفاق نمی افتد.» (۸۸/۱۰/۲۷)
طبق این فرمایش رهبری در درس خارج، پاسخشان در استفتاء هم، کاملا برای شما روشن می شود.
۲. حرمت یا عدم حرمت ترویج و عادی سازی آن.
🔸 اینجا دیگر بحث از این نیست که آیا تک خوانی این خواننده زن حرام است یا نه، بلکه بحث این است که آیا ترویج و عادی سازی آن (ولو از نوع حلالش) جایز است یا نه؟
🔸 مبنای رهبری که در درس خارج خود هنگام سخن از ترویج موسیقی فرموده اند، این است:
«عادی سازی یک امر ممنوع محرم:
یا محرم صرف [یعنی چیزی که اصلا نوع حلال نداشته باشد]
یا چیزی که جنبه حرامش بیشتر از جنبه حلالش است[مثل همین تکخوانی زن که فرض حلال دارد ولی خیلی نادر است]
در جامعه، چیز خیلی بدی است.
🔸 یکی از گناهان است که در دوران ما که دوران حاکمیت دین و ارزش های دینی است، باید همه مراقب باشند، دولتمردان، من و شما _ عمامه به سرها _ مراقب باشیم، کاری نکنیم که محرمات در جامعه عادی بشود. طوری بشود که برای مردم کوچک و سبک بشود...»(۸۸/۱۰/۲۷)
پ.ن۱: آیا اینکه یک عمامه به سر، یا یک وزیر، یا یک انقلابی یا هر فرد تریبون داری، اقدام به نشر تکخوانی زن بکند، عادی سازی و ترویج آن نیست!؟
پ.ن۲: با توجه به آنچه عرض شد، بی تعارف و با صراحت باید گفت: اگر جاهلند که هیچ! و الا در «صلاحیتِ آن وزیر» و «عدالتِ آن عمامه به سر» و «انقلابی بودنِ آن انقلابی» که اقدام به انتشار تک خوانی زنان می کند، شک کنید...
یاعلی🌹
طلبه_ای_در_قم
محمد صالح مشفقی پور
@Emam_kh
رمان واقعی«تجسم شیطان»
قسمت_سی_چهارم
روح الله آهسته سرش را از زیر پتو بیرون آورد اما چشمهایش را نیمه بسته نگه داشت، چون ترس از آن داشت که فتانه متوجه شود او بیدار است و بی بهانه با مشت و لگد به جانش بیافتد، این کودک که بیش از چهار سال از عمرش نمیگذشت، تحت سیطرهٔ زنی قرار داشت که انگار دشمن خونی اوست و هر لحظه با بهانه و بی بهانه او را میزد مگر اینکه پدرش بود که در حضور پدرش جرأت زدن او را نداشت اما اینقدر از شیطنت های نکردهٔ روح الله حرف میزد که پدرش را آتشی می کرد وپدر او را کتک میزد و این کودک معصوم به کتک های پدر راضی تر بود تا کتک های فتانه، کتک های بابا محمود لطافتی پدرانه داشت اما مشت و لگدهای فتانه با عناد و ظالمانه بود.
روح الله از زیر چشم اطراف را نگاه کرد، هیکل درشت فتانه با آن شکم برآمده اش در زیر پتو ،کمی آنطرفتر دیده میشد.
روح الله خیلی بی صدا خودش را از زیر پتو بیرون کشید و با نوک پا از اتاق بیرون رفت و دلش آنقدر ضعف میرفت که ترجیح داد تا فتانه خواب است، لقمه ای نان بخورد.
وارد آشپزخانه شد و از روی سفره ای که کف آشپزخانه نیمه باز و معلوم بود پدرش صبحانه خورده و سرکار رفته، تکه نانی برداشت و به سمت یخچال رفت.
روح الله خیلی دلش میخواست از مربا بالنگی که فتانه هر وقت میخورد ملچ ملوچش به هوا میشد و به به وچه چه می کرد کمی بخورد تا بفهمد مزه اش چیست
با وجود اینکه پدرش گفته بود به روح الله هم مربا بدهد، فتانه قدغن کرده بود که این شیشه مربا فقط برای اوست و روح الله حق ندارد به آن دست بزند.
روح الله آرام در یخچال را باز کرد، شیشه مربا را که روی قفسه بالای یخچال بود و تقریبا چیزی هم از آن نمانده بود،دید. روح الله روی پنجه پا ایستاد، شیشه مربا را پایین کشید و در یخچال را بست،شیشه را به بغل گرفت و می خواست روی زمین بنشیند تا درش راباز کند ناگهان با صدای جیغ فتانه متوجه او شد و از ترس،شیشه از بغلش افتاد و با صدای ترقی شکست.
رنگ روح الله مانند گچ سفید شد، فتانه بدون این کارها او را سخت تنبیه میکرد و الان روح الله باید منتظر مرگ خود بود.
فتانه همانطور که فحش های رکیک به روح الله میداد به سمت او یورش آورد، روح الله از زیر دست فتانه در رفت و شانس اورد که فتانه باردار بود و نمی توانست مانند قبل فرز باشد، روح الله با پای برهنه ،راه کوچه را در پیش گرفت، چون میدانست اگر بماند، تکه بزرگه گوشش است.
وارد کوچه شد و تازه متوجه سوزش پایش شد.
یک لحظه پایین را نگاه کرد، رد خون پایش او را متوجه شیشه بزرگی کرد که داخل پاشنه پایش فرو رفته بود، روح الله لنگ لنگان خودش را به سر کوچه رساند و کنار بقالی مشهدی حسین نشست، پیرمرد تا متوجه روح الله شد به سمتش آمد و همانطور که آخ و اوخ میکرد گفت: خدا از این زنیکه نگذره، این بشر شمر هم که باشه نباید به سر یه بچه کوچک این کار را بده و چه کاری هست هر روز و هر روز معرکه میگیره اونم برای یه بچه!! بعد جلوی پای روح الله زانو زد و همانطور که شیشه را از پای روح الله بیرون می آورد گفت: مادرت که هنوز زن باباته، هنوز طلاق نگرفته، کاش میومد و این زن کافر را از خونه زندگیش بیرون می کرد و روح الله چشمانش سیاهی رفت و دیگر چیزی نفهمید
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂
🦋گاهی چه قدر بی حوصله و کم طاقت میشوم وقتی دعایم به اجابت نمیرسد چشم میبندم و لحظه ای تامل میکنم جور دیگری میبینم
خداوندا!
گاهی یادم میرود چیزهایی که امروز دارم پاسخ دعاهای چند سال پیشم هست
گاهی یادم میرود بنده هستم و صلاحم را تو بهتر میدانی
گاهی هم شاید باید گوشه ای خلوت کنم و یک دل سیر گریه کنم و بگویم:
"پروردگارا ببخش آن گناهی را که سبب حبس و برآورده نشدن دعایم میشود"
مراببخش به خاطر تمام لحظاتی که بودی و حضورت را احساس نکردم و نا امید بودم. ببخش همه را صدا زدم و هر دری را زدم ، جز نام تو و درگاه تو را.
ببخشم برای تمام لحظاتی که منتظرم بودی و من نبودم . ببخشم برای تمام گله هایی که کردم و نفهمیدم که گاهی از سر حکمت نمیدهی و از سر رحمت دادی و تشکر نکردم.
و چه زیبا گفتی:
🦋قالَ لا تَخافا ۖ إِنَّني مَعَكُما أَسمَعُ وَأَرىٰ﴿۴۶﴾
🌿فرمود: «نترسید! من با شما هستم؛ (همه چیز را) میشنوم و میبینم.
"سوره مبارکه طه آیه 46🌿
@Emam_kh
رهبر انقلاب: از حمایت ورزشکاران از فلسطین مانند ورود به زمین با چفیه فلسطینی و اهدای مدال به کودکان غزه تشکر میکنم
رهبر انقلاب صبح امروز در دیدار ورزشکاران و مدالآوران ایران:
🔹تشکر میکنم از آن تیم ملیای که به نشانهی دفاع از مظلوم با چفیه وارد زمین شد، تشکر میکنم از ورزشکارهایی که هر کدامی به نحوی در حمایت از فلسطین موضع گرفتند. مدالشان را به کودکان غزه دادند، مدالشان را به شهدای بیمارستان که محل فاجعهآفرینی رژیم صهیونیستی بود اهدا کردند. تشکر میکنم از ورزشکارانی که از رویارویی با طرف صهیونیست خودداری کردند، امروز معلوم میشود که اینها چه کار درستی انجام دادند، حقانیت اینها امروز بیشتر از همیشه آشکار میشود.
🔹این کارها چهرهی برجسته و شاخص و دارای منطق و دارای اعتماد به نفس از ملت ایران را در مقابل چشمهای صدها میلیون مردم تماشاگر ورزش نشان میدهد. ملت ایران را معرفی میکند. این بخشی از قدرت ملی ایران است.
@Emam_kh
👈 شکستخوردگان در باتلاق نسلکشی
✏️ رهبر انقلاب: شکست رژیم صهیونیستی در غزه، یک واقعیت است و پیشروی و ورود به داخل بیمارستانها و یا خانههای مردم، پیروزی نیست زیرا پیروزی به معنای شکست دادن طرف مقابل است که رژیم صهیونیستی تاکنون نتوانسته است به آن دست یابد و در آینده هم نخواهد توانست.
✏️ این #نتوانستن به معنای نتوانستنِ آمریکا و کشورهای غربی نیز است و اکنون همه دنیا با این حقیقت مواجه شده است که یک رژیم دارای امکانات و تجهیزات مفصل و پیشرفته نظامی نتوانسته است بر طرف مقابل خود که هیچ یک از این امکانات را ندارد، غلبه کند. ۱۴۰۲/۰۸/۲۸
@Emam_kh